اهمیت و آداب دلداری و تسلیت به صاحبان عزا
منصور عزیزی
انسان در طول زندگیاش بارها با انواع مصیبتها و بلایا مواجه میشود. برای دلداری یک مصیبتزده و یا عزیز از دست داده معمولا آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان میآوریم و یا با عباراتی نظیر: خدا به شما صبر جمیل و اجر جزیل عطا کند، عظمالله اجورکم، خدا به شما صبر دهد، خدا اجرتان دهد، بقای عمر بازماندگان و از این قبیل جملات سعی میکنیم تسلیت خود را به مصیبتزدگان ابراز کنیم و با حضور خود در نزد آنان و بیان عباراتی تسلیبخش، آرامش را به آنان بازگردانیم. اما سوال این است که این رفتار ما در دلداری دادن به فرد مصیبتزده تا چه حد اهمیت و نقش و تاثیرات مثبت دارد و روشهای نیکو در این کار چیست و دیدگاه قرآن و روایات در این باره چه میباشد. در مقاله حاضر به این موضوع پرداخته شده است.
مصیبت، آزمون الهی
زندگی دنیوی بهگونهای سامانیافته که از دست دادن و گرفتار شدن به انواع و اقسام بلایا و مشکلات در آن، امری طبیعی و عادی است. این امور بر اساس آموزههای قرآنی به حوزه سنتهای الهی در آزمون و امتحان و مانند آن بازمیگردد. (عنکبوت، آیه 2؛ فجر، آیات 15 و 16) خداوند در بیان فلسفه و هدف این امتحانها به اموری چون اتمام حجت و یادآوری (توبه، آیه 126) افزایش ظرفیت انسان و افزایش صبر و آستانه تحمل، اظهار و بروز استعدادها، تنبیه و مجازات غافلان، علم و دانش نسبت به ادعاهای مدعیان، بخشیدن مقامات (بقره، آیات 124 و 155، نساء، آیه 6؛ حجرات، آیه 14) و امور دیگر اشاره میکند. (احزاب، آیه 11)
این امتحانها و آزمونها هر ساله حتی برای منافقان یکی دو بار انجام میگیرد تا حجت بر آنان تمام شود. (توبه، آیه 126) این آزمونها شامل مجموعهای متنوع و متعدد از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات و مانند آن میشود. (بقره، آیه 155)
پس نمیتوان از زندگی دنیوی سخن گفت و از مصیبت سخن به میان نیاورد؛ چرا که لازمه چنین زندگیای، رنج و مصیبت و سختی است.
تعزیت و تسلیت به مصیبتزده
تعزیت و تسلیت دادن مصیبتزده از سنتهای الهی و سیرههای نیک پیشوایان است. از آموزههای قرآنی و گزارشهای آن بر میآید که خداوند خود در مواردی به تسلی افراد مصیبتزده اقدام کرده و آنان را از طریق وحی و از زبان فرشتگان و پیامبران با واژههایی چون «لاتحزن»، «لاتخف»، «فلاتبتئس» و مانند آنها تسلی داده است.
هدف و فلسفه دلداری، تسلا دادن و غمگساری کردن با مصیبتزده و یا تسکین بخشیدن به فرد پریشانخاطر است. در عربی واژه تعزیت برای این منظور به کار میرود. تعزیت از ریشه عزی (عزاء) به معنای تسلی دادن، آرامش یافتن و یا خود را تسلی دادن است. این واژه وقتی در باب تفعیل به کار میرود؛ یعنی عزی، به معنای دلداری دادن، تسلیت گفتن به کسی به سبب درگذشت کسی یا فقدان چیزی، یا ابراز همدردی کردن با کسی چون بازماندگان مرده است.
البته واژه عزاء به معنای سنگینی، وقار، متانت، تسلی، آرامش، تسلیت، غمگساری، دلداری و مانند آن به کار رفته است که ریشه همه آنها به همان آرامشبخشی بازمیگردد که موجبات سنگینی و وقار، آرامش و آسودگی و متانت و مانند آن میشود.
در روایات و دیگر منابع تاریخی، واژگانی چون ماتم، نوحه و تسلی، رثا و مرثیه و غیر آن به کار رفته که در ارتباط با تعزیه و تسلیت و عزاداری است.
اهداف دلداری و تسلیت گفتن
از واژهشناسی تعزیت به آسانی روشن میشود که هدف از برگزاری مراسم شکلی و غیرشکلی عزاداری، دستیابی مصیبتزده به آرامشی است که به سبب مصیبت از دست داده است. عواطف انسانی متاثر از مصیبتها، حالت طبیعی خود را از دست میدهد و واکنشهایی را از خود ظاهر میکند که نتیجه آن اضطراب، هیجاناتهای شدید عصبی و رفتاری، افسردگی، گوشهگیری، احساس یاس و نومیدی و مانند آن است.
وقتی به آثاری که در آیات قرآن برای تسلیت و دلداری بیان شده نگاه میشود، میتوان نقش تسلیت و دلداری به مصیبتزده را بهتر درک کرد و در انجام این عمل صالح و خیرخواهانه اهتمام بیشتری به خرج داد.
خداوند در قرآن دو اثر مهم را برای دلداری بیان میکند که شامل برطرف شدن حزن و رفع و یا دفع ترس است. این دو مسئله ارتباط جدی با حوزه خوشبختی و سعادت بشر دارد؛ چرا که آنچه خوشبختی آدمی را به بدبختی تبدیل میکند، حزن و خوف است. یعنی نسبت به از دست دادهها اندوهگین شده و نسبت به آینده و از دست دادنیها هراسان و ترسان میشود.
انسان دوست دارد همواره نعمتهایی را که در اختیار دارد از دست ندهد و اگر آن را از دست دهد، نسبت به آن اندوهگین میشود و اگر نگران از دست دادن آن باشد همواره ترسان و نگران خواهد بود. اندوه گذشته و ترس آینده، لذت نعمت حال را از میان میبرد و شیرینی آن را میگیرد. اگر کسی بداند چند دقیقه دیگر نعمتی که در اختیار دارد از دست میرود یا خودش از دست خواهد رفت، چه لذتی میتواند از نعمت ببرد؟
نقش تسلی و دلداری این است که حزن را میزداید و خوف را برمیدارد. خداوند در آیات 7 و 10 سوره قصص بیان میکند که چگونه دلداری، موجب برطرف شدن حزن و اندوه است. وقتی مادر موسی(ع) ناچار میشود به الهام و وحی الهی کودک را در سبدی گذارد و به نیل خروشان افکند، به سبب از دست دادن کودک، اندوهگین و به جهت آینده و مرگش ترسان بود. اما خداوند او را دلداری و تسلی میدهد و اینگونه است که حزن و خوف از دل مادر موسی(ع) بیرون میرود و جای آن را آرامش فرا میگیرد. پس نتیجه تسلی دادن رسیدن به آرامشی است که از مهمترین عناصر و مولفههای خوشبختی است.
همچنین از آیات قرآن به دست میآید که تسلی دادن و دلداری به مصیبتزده، نگرانیهایش را نسبت به آینده از میان میبرد. اینگونه است که آرامش در حالت کنونی به سراغش میآید و رفتارهایش را از رفتارهای هیجانی و غیرمعقول به یک رفتار منطقی و عقلانی تبدیل میکند. این بازگشت آرامش به مصیبتزده شرایط کنونی و آیندهاش را نیز بهبود میبخشد؛ زیرا در شرایط بحران ممکن است رفتارهایی هیجانی از خود بروز دهد که نه تنها به خود بلکه به دیگران آسیب جدی وارد سازد؛ چنانکه اگر تسلی خداوند و دلداریاش نبود مادر موسی (ع) ممکن بود مسأله را افشا میکرد و زمینه آسیب جدی به کودک را فراهم میآورد. (همان).
ترس حضرت ابراهیم (ع) نسبت به فرشتگانی که بر سر سفرهاش مینشینند ولی دست به غذا نمیبرند، یک ترس طبیعی بود و اگر دلداری فرشتگان نبود میتوانست رفتارهای ناخوشایندی را موجب شود. اما با دلداری فرشتگان، مصیبت و نگرانی و عواقب بعدی احتمالی برطرف شد، چرا که اگر غذای میزبان را نخورد احتمال اینکه نشانه دشمنی باشد دور از ذهن نیست. (هود، آیات 69 تا 74؛ حجر، آیات 51 تا 53).
در این باره دلداری حضرت اسماعیل (ع) به پدر موجب میشود که حضرت ابراهیم (ع) دیگر ترسان از مخالفت فرزند نباشد و احساس نگرانی از سوی او نداشته باشد. این امر موجب شد تا فشار کمتری به حضرت ابراهیم (ع) وارد شود؛ زیرا انجام عمل ذبح فرزند خود، عملی بس بزرگ و سنگین بود و در این میان مخالفت فرزند میتوانست این امر را سنگینتر کند و مشکلاتی را برای مأموریت پدید آورد؛ اما دلداری و تسلابخشی فرزند موجب شد تا پدر از نگرانی نسبت به مخالفت فرزند رها شود و امر کمی سبکتر گردد. (صافات، آیه 102).
از دلداری خدا تا دلداری خلق
چنانکه گفته شد دلداری و تسلیت گفتن از روشها و سنتهای الهی است. خداوند در آیات 13 و 14 سوره ابراهیم (ع) از دلداری خود به انبیا و پیامبران با وعده هلاکت ستمگران، در پی تهدید آنان از سوی کافران سخن به میان میآورد. این حرکت و سنت الهی نشان میدهد که دلداری، نقش، مثبت و سازندهای در زندگی بشر بویژه در زمانهایی که گرفتار مصیبت و مشکلات هستند ایفا میکند.
در پی مکر کافران ضد حضرت عیسی (ع) خداوند به آن حضرت (ع) دلداری میدهد که نگران و ترسان از آینده نباشد؛ چرا که در نهایت حرکت پیامبران با برتری موحدان بر کافران رقم خواهد خورد. (آلعمران، آیات 52 تا 55).
همچنین وقتی حضرت صالح (ع) با تهدید تکذیبگران مواجه میشود با بیان عذاب استیصال آنان، حضرت را دلداری و تسلی میبخشد. (قمر، آیات 23 تا 27)
وعده نزدیک بودن یاری خداوند، موجب دلداری به مجاهدان، هنگام مواجهه با مشکلات و مصائب جنگ بود که در آیات 214 سوره بقره و 139 و 140 سوره آلعمران به آن توجه میدهد.
خداوند همچنین بارها به پیامبر (ص)، در برابر مکرهای کافران دلداری میدهد که نگران و ترسان نباشد؛ چون مکر آنها را علیه خودشان باز میگرداند و با وجود همه مکر کافران هیچ مصیبتی از سوی آنان وارد نخواهد شد. (انفال، آیه 30؛ رعد، آیات 40 و 42؛ نحل، آیه 127)
بر اساس همین سنت الهی، فرشتگان به دلداری پیامبران و پیامبران به دلداری امت و مؤمنان میپرداختند. خداوند در آیات قرآن از این دلداریها گزارشهایی را بیان کرده است. (یوسف، آیه 69؛ نمل، آیه 7؛ بقره، آیه 154؛ ص آیات 21 و 22؛ هود، آیات 77 تا 81).
روشهای دلداری
در دلداری روشهای چندی به کار میرود که شامل گفتار و رفتار است. البته در بهرهگیری از این روشها باید حالات روحی افراد و نوع مصیبت در نظر گرفته شود. در اینجا به برخی از این شیوهها اشاره میشود.
1- عذاب و کیفر: یکی از راههای تسلی دادن افراد آن است که به مصیبتزده اطمینان داده شود که شخص مجرم و گناهکار، تنبیه و عذاب خواهد شد و به کیفر اعمال زشت و گفتار بد خود خواهد رسید. به عنوان نمونه اگر قتلی صورت گرفته پیگیری مجرم و قصاص و کیفر او میتواند موجبات تسلی شخص مصیبتزده را فراهم آورد. خداوند به سبب فشارهایی که از سوی کافران بر پیامبران وارد میشد، آنان را به کیفر سخت و عذاب استیصال دشمنان و کافران تسلی و دلداری میدهد. (مائده، آیه 41)
2- بیان تاریخ و سنتها: از دیگر روشهای تسلی بخشیدن بیان تاریخ و سنتهای تاریخی است. اینکه مصیبت یک امر طبیعی است و در سنتهای الهی این مطلب ثابت است. واکنشها و رفتارهای پیشینیان میتواند در تسلی بخشی بسیار موثر باشد. خداوند با گزارش وقایع تاریخی، بر آن بود تا به پیامبر (ص) دلداری دهد. توجه به سابقهدار بودن امتناع کفرپیشگان از پذیرش فرستادگان الهی و کتابهای آسمانی، روشی برای دلداری پیامبر (ص) بود که خداوند اتخاذ کرده است. (بینه، آیات 1 و 4).
3- بیان عدم تاثیر کلان مصیبت: از دیگر روشهای تسلی بخشی آن است که نقش مصیبت در زندگی شخصی فرو کاسته شود و به طوری وانمود شود که نباید مصیبتزده خود را ناکام و شکست خورده ببیند. خداوند با بیان تاثیر نداشتن کفر کافران و محروم بودن آنان از هر بهرهای در آخرت بر آن است تا مصیبت کفر آنان را کاهش دهد و پیامبر (ص) را اینگونه دلداری دهد. (آلعمران، آیه 176).
4- ابراز حمایت: از دیگر روشهای دلداری آن است که شخص را از حمایت خود مطمئن کنید و اینکه در زندگی تنها نخواهد بود و همواره از حمایت مادی و معنوی برخوردار خواهد شد. این روش را خداوند نسبت به پیامبران از جمله پیامبر (ص) به کار گرفته است. (ضحی، آیات 1 تا 8)
5- دعوت به صبر و شکیبایی: همچنین دعوت مصیبتزده به صبر و شکیبایی و بیان آثار و برکات آن میتواند موجب دلداری و تسلای خاطرش شود. (غافر، آیه 77، دخان، آیات 58 و 59)
6- بیان پاداش و اجر عظیم: اینکه شخص بداند در مصیبت چه پاداشهای عظیم و اجر بزرگی در دنیا و آخرت نهفته است و صبر بر مصیبت تا چه اندازه موجب افزایش مقام و جایگاه او نزد خداوند میشود. (بقره- 157)
7- بیان وضعیت اکثریت: از دیگر روشهای دلداری آن است که وضعیت اکثریت بیان شود؛ زیرا وقتی بلا و مصیبت عام باشد تحمل آن برای شخص آسانتر خواهد بود. این اکثریت میتواند کسانی باشند که مصیبتزده شدهاند یا مصیبتی از آنان برطرف گردیده است، (صافات، آیات 69 تا 73)
8- آمیختگی مصیبت و سختی با آسانی: یکی از راههای دلداری مصیبتزده آن است که سنت الهی به او گوشزد شود که خداوند هر مصیبتی را با دو سرور و آسانی پوشانده است: یعنی قبل و بعد از سختی و عسر و مصیبتی دو آسانی است: فان معالعسر یسرا، ان معالعسر یسرا، (انشراح، آیات 5 و 6)
9- بیان نعمتهای بیشمار دیگر: از دیگر روشهای دلداری مصیبتزده آن است که او را نسبت به نعمتهای بیشمار دیگری که در اختیار است هوشیار و متنبه کنیم. اینگونه است که فشار مصیبت کاسته میشود و شخص به آرامش و آرامش نسبی میرسد. این روشی است که خداوند نسبت به پیامبر(ص) داشته است و مصیبت قطع وحی را با گوشزدکردن نعمتهای دیگر تسلی بخشیده است. (ضحی، آیات 1 تا 11)
10- امیدواری و بیان عاقبت نیک: از دیگر روش های تسلی بخشی آن است که عاقبت نیک و خوش گوشزد شود و مصیبت زده را به آینده امیدوار کرد. (یونس، آیه 73؛ انبیاء، آیات 5 تا 9؛ صافات، آیات 170 تا 173)
11- آگاهیبخشی به علم و حکمت الهی: یکی دیگر از راه ها این است که مصیبتزده را به علم و حکمت الهی آگاه سازیم. لذا شخص متوجه و متنبه خواهد شد که هیچ مصیبتی بیعلت و بیحکمت نیست و بیگمان در آن حکمتی است که ما از آن آگاه نیستیم؛ چرا که ما از اموری خوشمان میآید که ممکن است برای ما تنها شر باشد در حالی که آنچه شر میدانیم چیزی جز خیر نباشد و به طور کلی یادآوری این نکته که: الخیر فیما وقع، هر اتفاقی که میافتد در آن خیری هست. (بقره، آیه 216؛ یونس، آیه 65؛ یس، آیه 76؛ فصلت، آیه 45؛ ق، آیه 39)
پاداش تسلی دادن به سوگوار
تسلیدادن همان طوری که برای مصیبتزده آثار و برکاتی دارد، برای تسلیدهنده هم آثاری دارد که از جمله آن میتوان به اجر و مزد الهی اشاره کرد. پیامبر(ص) میفرماید: من عزی مصابا کان له مثل اجره؛ پیامبر خدا(ص): هر که فرد سوگواری را تسلی دهد، (اجری) همانند اجر او دارد. (میزانالحکمه ج 6 ص 308)
کسی که تسلیبخش مصیبتزده ای باشد خداوند لباس کرامت بر تن او میپوشد. پیامبر(ص) در این باره میفرماید: من عزی اخاه المؤمن من مصیبه کساه الله عزوجل من حلل الکرامه یوم القیامه؛ هر که برادر مؤمنش را برای مصیبتی تسلی دهد، خدای عزوجل روز قیامت از حلههای کرامت به او میپوشاند. (همان)
از دیگر ثوابهایی که برای دلداری دادن گفته شده، بهرهمندی از سایه الهی در قیامت است. امام علی(ع) میفرماید: من عزی الثکلی اظله الله من ظل عرشه یوم لا ظل الا ظله؛ هر که مادر فرزندمردهای را تسلی دهد، خداوند در آن روزی که هیچ سایهای جز سایه عرش او نیست، وی را در سایه عرش خود جای دهد. (همان)
نقش دلداری در مصیبتزده آنچنان زیاد است که حتی دیدار شخص میتواند مصیبتزده را دلداری دهد. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: کفاک من التعزیهًْ بأن یراک صاحب المصیبه؛ برای تسلی دادن، همین اندازه کافی است که صاحب مصیبت تو را ببیند. (همان)
چگونه تسلیت بگوییم؟
برای دلداری مصیبت زده میتوان گفتار و رفتاری را در پیش گرفت که او را تسلی دهد.
امیرمؤمنان(ع) نقل میکند که: کان رسولالله اذا عزی قال: آجرکمالله و رحمکم و اذا هنأ قال بارکالله لکم و بارک علیکم، رسول خدا(ص) هر گاه تسلی میداد، میفرمود: خداوند اجرتان دهد و شما را مشمول رحمت خویش گرداند. و هرگاه تبریک میگفت، میفرمود: خداوند به شما برکت دهد و بر شما مبارک گرداند. (همان)
عبدالله بنجعفر گفت من یاد دارم که چون خبر فوت پدرم جعفر به مدینه رسید حضرت پیامبر(ص) به خانه ما آمد و تعزیت پدرم گفت و دست مبارک بر سر من و برادرم کشید و بوسه بر روی ما زد و اشک از چشمش روان شد بهگونهای که بر محاسن مبارکش میچکید و فرمود: پدرت جعفر به بهترین ثوابی رسید، اکنون خلیفه وی تو باش در ذریه او، و بعد از سه روز باز به خانه ما آمد و همه ما را نوازش داد و دلداری نمود و از لباس تعزیه بیرون آورد و در حق ما دعا کرد و به مادر ما اسماء بنت عمیس فرمود که غم مخور من ولی ایشانم در دنیا و آخرت (منتهی، ج 1، ص 237)
برخی آداب مواجهه با مصیبت
شخص مصیبتزده شایسته است بیتابی نکند؛ چرا که بیتابی و قرار از کف دادن و یا همان جزع و فزع، واکنش افراد ضعیف در برابر مصیبت است. جزع به معنای برهم خوردن تعادل روحی و روانی شخص مصیبت دیده است که به دو گونه کارهای اضافی و یا کمکاری، بروز مییابد. چنین شخصی یا به کارهایی رو میآورد که پیشتر نمیکرد و این فعالیتها بیشتر به شکل گریه و لابه و اظهار بیتابی و فریاد و هیاهو ظاهر میشود و یا از کارهای لازم زندگی و روزمره خود دست میکشد و دست بر دست مینهد و در حالت بهت فرو میرود و به مانند انسانهای برقگرفته، از فعالیت و کار همیشگی خود باز میماند. روایات متعددی این حالت را منع کرده و بر زدودن و پیشگیری از آن تاکید دارد. امام علی(ع) جزع و فزع و بیتابی را نه تنها موجب تخلیه هیجان شخص مصیبتدیده نمیداند، بلکه آن را افزایشدهنده مصیبت و موجب بزرگنمایی آن نزد فرد آسیبدیده میداند؛ (غرر الحکم و دررالکلم، ح 2043، 7936 و 653) چرا که این شخص با گوشهنشینی و کنارهگیری از فعالیتهای روزانه و به جای دلمشغولی به کار و تلاش، به یادآوری مکرر مصیبت میپردازد و همواره بدان میاندیشد. این معنای واقعی مصیبت است؛ زیرا خود مصیبت کمتر از به یادآوران آن زیان میرساند و این همان فرموده مولای موحدان است؛ الجزع عند البلاء تمام المحنه؛ بیتابی کردن به هنگام مصیبت رنج کامل است. (همان)
شیوه دیگری که در روزهای نخستین ورود مصیبت کارگشاست، سکوت و خاموشی است. شکوه کردن و سفره دل دردمند خود را پیش هر کس بازنمودن، تنها نتیجهاش خار شدن و سبک کردن خود است و کمکی به تخفیف درد ناشی از مصیبت نمیکند. به عبارت دیگر، برونریزی به هنگام مصیبت توصیه نشده، بلکه سکوت و خاموشی، راه جلوگیری از فرسودگی اعصاب و روان در رویارویی با مصیبت است. سکوت، به احتمال فراوان، فرصت خلاقیت و کشف راهحل و جبران صدمههای ناشی از حوادث زندگی را به ذهن میبخشد و به انسان فرصت میدهد تا به چرایی و یا بزرگی و کوچکی مصیبت بیندیشد و شیوههای رویارویی با آن را بیابد و این سکوت معنی صبر است که در روایات فراوان و نیز آیات قرآن بر آن توصیه زیاد شده است: والصابرین فی البأساء و الضراء
امام علی(ع) به اشعثبن قیس در مرگ فرزندش فرمود: ای اشعث! اگر برای پسرت اندوهگینی، سزاواری که این لازمه پیوند خویشاوندی است و اگر صبر پیشه کنی هر مصیبتی را نزد خدا پاداشی است. ای اشعث! اگر صبر کنی تقدیر الهی بر تو جاری شود و تو را پاداش دهند، و اگر جزع و بیتابی کنی، تقدیر الهی باز بر تو جاری شود در حالی که تو به سوی گناه رفتهای. ای اشعث! پسرت وقتی (متولد شد) تو را شادمان ساخت حال آنکه برای تو مایه امتحان و آزمایش بود و هنگامی که مرد، محزونت ساخت در حالی که برای تو ثواب و رحمت بود (نهجالبلاغه، قصار 291)
انسان در طول زندگیاش بارها با انواع مصیبتها و بلایا مواجه میشود. برای دلداری یک مصیبتزده و یا عزیز از دست داده معمولا آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان میآوریم و یا با عباراتی نظیر: خدا به شما صبر جمیل و اجر جزیل عطا کند، عظمالله اجورکم، خدا به شما صبر دهد، خدا اجرتان دهد، بقای عمر بازماندگان و از این قبیل جملات سعی میکنیم تسلیت خود را به مصیبتزدگان ابراز کنیم و با حضور خود در نزد آنان و بیان عباراتی تسلیبخش، آرامش را به آنان بازگردانیم. اما سوال این است که این رفتار ما در دلداری دادن به فرد مصیبتزده تا چه حد اهمیت و نقش و تاثیرات مثبت دارد و روشهای نیکو در این کار چیست و دیدگاه قرآن و روایات در این باره چه میباشد. در مقاله حاضر به این موضوع پرداخته شده است.
مصیبت، آزمون الهی
زندگی دنیوی بهگونهای سامانیافته که از دست دادن و گرفتار شدن به انواع و اقسام بلایا و مشکلات در آن، امری طبیعی و عادی است. این امور بر اساس آموزههای قرآنی به حوزه سنتهای الهی در آزمون و امتحان و مانند آن بازمیگردد. (عنکبوت، آیه 2؛ فجر، آیات 15 و 16) خداوند در بیان فلسفه و هدف این امتحانها به اموری چون اتمام حجت و یادآوری (توبه، آیه 126) افزایش ظرفیت انسان و افزایش صبر و آستانه تحمل، اظهار و بروز استعدادها، تنبیه و مجازات غافلان، علم و دانش نسبت به ادعاهای مدعیان، بخشیدن مقامات (بقره، آیات 124 و 155، نساء، آیه 6؛ حجرات، آیه 14) و امور دیگر اشاره میکند. (احزاب، آیه 11)
این امتحانها و آزمونها هر ساله حتی برای منافقان یکی دو بار انجام میگیرد تا حجت بر آنان تمام شود. (توبه، آیه 126) این آزمونها شامل مجموعهای متنوع و متعدد از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات و مانند آن میشود. (بقره، آیه 155)
پس نمیتوان از زندگی دنیوی سخن گفت و از مصیبت سخن به میان نیاورد؛ چرا که لازمه چنین زندگیای، رنج و مصیبت و سختی است.
تعزیت و تسلیت به مصیبتزده
تعزیت و تسلیت دادن مصیبتزده از سنتهای الهی و سیرههای نیک پیشوایان است. از آموزههای قرآنی و گزارشهای آن بر میآید که خداوند خود در مواردی به تسلی افراد مصیبتزده اقدام کرده و آنان را از طریق وحی و از زبان فرشتگان و پیامبران با واژههایی چون «لاتحزن»، «لاتخف»، «فلاتبتئس» و مانند آنها تسلی داده است.
هدف و فلسفه دلداری، تسلا دادن و غمگساری کردن با مصیبتزده و یا تسکین بخشیدن به فرد پریشانخاطر است. در عربی واژه تعزیت برای این منظور به کار میرود. تعزیت از ریشه عزی (عزاء) به معنای تسلی دادن، آرامش یافتن و یا خود را تسلی دادن است. این واژه وقتی در باب تفعیل به کار میرود؛ یعنی عزی، به معنای دلداری دادن، تسلیت گفتن به کسی به سبب درگذشت کسی یا فقدان چیزی، یا ابراز همدردی کردن با کسی چون بازماندگان مرده است.
البته واژه عزاء به معنای سنگینی، وقار، متانت، تسلی، آرامش، تسلیت، غمگساری، دلداری و مانند آن به کار رفته است که ریشه همه آنها به همان آرامشبخشی بازمیگردد که موجبات سنگینی و وقار، آرامش و آسودگی و متانت و مانند آن میشود.
در روایات و دیگر منابع تاریخی، واژگانی چون ماتم، نوحه و تسلی، رثا و مرثیه و غیر آن به کار رفته که در ارتباط با تعزیه و تسلیت و عزاداری است.
اهداف دلداری و تسلیت گفتن
از واژهشناسی تعزیت به آسانی روشن میشود که هدف از برگزاری مراسم شکلی و غیرشکلی عزاداری، دستیابی مصیبتزده به آرامشی است که به سبب مصیبت از دست داده است. عواطف انسانی متاثر از مصیبتها، حالت طبیعی خود را از دست میدهد و واکنشهایی را از خود ظاهر میکند که نتیجه آن اضطراب، هیجاناتهای شدید عصبی و رفتاری، افسردگی، گوشهگیری، احساس یاس و نومیدی و مانند آن است.
وقتی به آثاری که در آیات قرآن برای تسلیت و دلداری بیان شده نگاه میشود، میتوان نقش تسلیت و دلداری به مصیبتزده را بهتر درک کرد و در انجام این عمل صالح و خیرخواهانه اهتمام بیشتری به خرج داد.
خداوند در قرآن دو اثر مهم را برای دلداری بیان میکند که شامل برطرف شدن حزن و رفع و یا دفع ترس است. این دو مسئله ارتباط جدی با حوزه خوشبختی و سعادت بشر دارد؛ چرا که آنچه خوشبختی آدمی را به بدبختی تبدیل میکند، حزن و خوف است. یعنی نسبت به از دست دادهها اندوهگین شده و نسبت به آینده و از دست دادنیها هراسان و ترسان میشود.
انسان دوست دارد همواره نعمتهایی را که در اختیار دارد از دست ندهد و اگر آن را از دست دهد، نسبت به آن اندوهگین میشود و اگر نگران از دست دادن آن باشد همواره ترسان و نگران خواهد بود. اندوه گذشته و ترس آینده، لذت نعمت حال را از میان میبرد و شیرینی آن را میگیرد. اگر کسی بداند چند دقیقه دیگر نعمتی که در اختیار دارد از دست میرود یا خودش از دست خواهد رفت، چه لذتی میتواند از نعمت ببرد؟
نقش تسلی و دلداری این است که حزن را میزداید و خوف را برمیدارد. خداوند در آیات 7 و 10 سوره قصص بیان میکند که چگونه دلداری، موجب برطرف شدن حزن و اندوه است. وقتی مادر موسی(ع) ناچار میشود به الهام و وحی الهی کودک را در سبدی گذارد و به نیل خروشان افکند، به سبب از دست دادن کودک، اندوهگین و به جهت آینده و مرگش ترسان بود. اما خداوند او را دلداری و تسلی میدهد و اینگونه است که حزن و خوف از دل مادر موسی(ع) بیرون میرود و جای آن را آرامش فرا میگیرد. پس نتیجه تسلی دادن رسیدن به آرامشی است که از مهمترین عناصر و مولفههای خوشبختی است.
همچنین از آیات قرآن به دست میآید که تسلی دادن و دلداری به مصیبتزده، نگرانیهایش را نسبت به آینده از میان میبرد. اینگونه است که آرامش در حالت کنونی به سراغش میآید و رفتارهایش را از رفتارهای هیجانی و غیرمعقول به یک رفتار منطقی و عقلانی تبدیل میکند. این بازگشت آرامش به مصیبتزده شرایط کنونی و آیندهاش را نیز بهبود میبخشد؛ زیرا در شرایط بحران ممکن است رفتارهایی هیجانی از خود بروز دهد که نه تنها به خود بلکه به دیگران آسیب جدی وارد سازد؛ چنانکه اگر تسلی خداوند و دلداریاش نبود مادر موسی (ع) ممکن بود مسأله را افشا میکرد و زمینه آسیب جدی به کودک را فراهم میآورد. (همان).
ترس حضرت ابراهیم (ع) نسبت به فرشتگانی که بر سر سفرهاش مینشینند ولی دست به غذا نمیبرند، یک ترس طبیعی بود و اگر دلداری فرشتگان نبود میتوانست رفتارهای ناخوشایندی را موجب شود. اما با دلداری فرشتگان، مصیبت و نگرانی و عواقب بعدی احتمالی برطرف شد، چرا که اگر غذای میزبان را نخورد احتمال اینکه نشانه دشمنی باشد دور از ذهن نیست. (هود، آیات 69 تا 74؛ حجر، آیات 51 تا 53).
در این باره دلداری حضرت اسماعیل (ع) به پدر موجب میشود که حضرت ابراهیم (ع) دیگر ترسان از مخالفت فرزند نباشد و احساس نگرانی از سوی او نداشته باشد. این امر موجب شد تا فشار کمتری به حضرت ابراهیم (ع) وارد شود؛ زیرا انجام عمل ذبح فرزند خود، عملی بس بزرگ و سنگین بود و در این میان مخالفت فرزند میتوانست این امر را سنگینتر کند و مشکلاتی را برای مأموریت پدید آورد؛ اما دلداری و تسلابخشی فرزند موجب شد تا پدر از نگرانی نسبت به مخالفت فرزند رها شود و امر کمی سبکتر گردد. (صافات، آیه 102).
از دلداری خدا تا دلداری خلق
چنانکه گفته شد دلداری و تسلیت گفتن از روشها و سنتهای الهی است. خداوند در آیات 13 و 14 سوره ابراهیم (ع) از دلداری خود به انبیا و پیامبران با وعده هلاکت ستمگران، در پی تهدید آنان از سوی کافران سخن به میان میآورد. این حرکت و سنت الهی نشان میدهد که دلداری، نقش، مثبت و سازندهای در زندگی بشر بویژه در زمانهایی که گرفتار مصیبت و مشکلات هستند ایفا میکند.
در پی مکر کافران ضد حضرت عیسی (ع) خداوند به آن حضرت (ع) دلداری میدهد که نگران و ترسان از آینده نباشد؛ چرا که در نهایت حرکت پیامبران با برتری موحدان بر کافران رقم خواهد خورد. (آلعمران، آیات 52 تا 55).
همچنین وقتی حضرت صالح (ع) با تهدید تکذیبگران مواجه میشود با بیان عذاب استیصال آنان، حضرت را دلداری و تسلی میبخشد. (قمر، آیات 23 تا 27)
وعده نزدیک بودن یاری خداوند، موجب دلداری به مجاهدان، هنگام مواجهه با مشکلات و مصائب جنگ بود که در آیات 214 سوره بقره و 139 و 140 سوره آلعمران به آن توجه میدهد.
خداوند همچنین بارها به پیامبر (ص)، در برابر مکرهای کافران دلداری میدهد که نگران و ترسان نباشد؛ چون مکر آنها را علیه خودشان باز میگرداند و با وجود همه مکر کافران هیچ مصیبتی از سوی آنان وارد نخواهد شد. (انفال، آیه 30؛ رعد، آیات 40 و 42؛ نحل، آیه 127)
بر اساس همین سنت الهی، فرشتگان به دلداری پیامبران و پیامبران به دلداری امت و مؤمنان میپرداختند. خداوند در آیات قرآن از این دلداریها گزارشهایی را بیان کرده است. (یوسف، آیه 69؛ نمل، آیه 7؛ بقره، آیه 154؛ ص آیات 21 و 22؛ هود، آیات 77 تا 81).
روشهای دلداری
در دلداری روشهای چندی به کار میرود که شامل گفتار و رفتار است. البته در بهرهگیری از این روشها باید حالات روحی افراد و نوع مصیبت در نظر گرفته شود. در اینجا به برخی از این شیوهها اشاره میشود.
1- عذاب و کیفر: یکی از راههای تسلی دادن افراد آن است که به مصیبتزده اطمینان داده شود که شخص مجرم و گناهکار، تنبیه و عذاب خواهد شد و به کیفر اعمال زشت و گفتار بد خود خواهد رسید. به عنوان نمونه اگر قتلی صورت گرفته پیگیری مجرم و قصاص و کیفر او میتواند موجبات تسلی شخص مصیبتزده را فراهم آورد. خداوند به سبب فشارهایی که از سوی کافران بر پیامبران وارد میشد، آنان را به کیفر سخت و عذاب استیصال دشمنان و کافران تسلی و دلداری میدهد. (مائده، آیه 41)
2- بیان تاریخ و سنتها: از دیگر روشهای تسلی بخشیدن بیان تاریخ و سنتهای تاریخی است. اینکه مصیبت یک امر طبیعی است و در سنتهای الهی این مطلب ثابت است. واکنشها و رفتارهای پیشینیان میتواند در تسلی بخشی بسیار موثر باشد. خداوند با گزارش وقایع تاریخی، بر آن بود تا به پیامبر (ص) دلداری دهد. توجه به سابقهدار بودن امتناع کفرپیشگان از پذیرش فرستادگان الهی و کتابهای آسمانی، روشی برای دلداری پیامبر (ص) بود که خداوند اتخاذ کرده است. (بینه، آیات 1 و 4).
3- بیان عدم تاثیر کلان مصیبت: از دیگر روشهای تسلی بخشی آن است که نقش مصیبت در زندگی شخصی فرو کاسته شود و به طوری وانمود شود که نباید مصیبتزده خود را ناکام و شکست خورده ببیند. خداوند با بیان تاثیر نداشتن کفر کافران و محروم بودن آنان از هر بهرهای در آخرت بر آن است تا مصیبت کفر آنان را کاهش دهد و پیامبر (ص) را اینگونه دلداری دهد. (آلعمران، آیه 176).
4- ابراز حمایت: از دیگر روشهای دلداری آن است که شخص را از حمایت خود مطمئن کنید و اینکه در زندگی تنها نخواهد بود و همواره از حمایت مادی و معنوی برخوردار خواهد شد. این روش را خداوند نسبت به پیامبران از جمله پیامبر (ص) به کار گرفته است. (ضحی، آیات 1 تا 8)
5- دعوت به صبر و شکیبایی: همچنین دعوت مصیبتزده به صبر و شکیبایی و بیان آثار و برکات آن میتواند موجب دلداری و تسلای خاطرش شود. (غافر، آیه 77، دخان، آیات 58 و 59)
6- بیان پاداش و اجر عظیم: اینکه شخص بداند در مصیبت چه پاداشهای عظیم و اجر بزرگی در دنیا و آخرت نهفته است و صبر بر مصیبت تا چه اندازه موجب افزایش مقام و جایگاه او نزد خداوند میشود. (بقره- 157)
7- بیان وضعیت اکثریت: از دیگر روشهای دلداری آن است که وضعیت اکثریت بیان شود؛ زیرا وقتی بلا و مصیبت عام باشد تحمل آن برای شخص آسانتر خواهد بود. این اکثریت میتواند کسانی باشند که مصیبتزده شدهاند یا مصیبتی از آنان برطرف گردیده است، (صافات، آیات 69 تا 73)
8- آمیختگی مصیبت و سختی با آسانی: یکی از راههای دلداری مصیبتزده آن است که سنت الهی به او گوشزد شود که خداوند هر مصیبتی را با دو سرور و آسانی پوشانده است: یعنی قبل و بعد از سختی و عسر و مصیبتی دو آسانی است: فان معالعسر یسرا، ان معالعسر یسرا، (انشراح، آیات 5 و 6)
9- بیان نعمتهای بیشمار دیگر: از دیگر روشهای دلداری مصیبتزده آن است که او را نسبت به نعمتهای بیشمار دیگری که در اختیار است هوشیار و متنبه کنیم. اینگونه است که فشار مصیبت کاسته میشود و شخص به آرامش و آرامش نسبی میرسد. این روشی است که خداوند نسبت به پیامبر(ص) داشته است و مصیبت قطع وحی را با گوشزدکردن نعمتهای دیگر تسلی بخشیده است. (ضحی، آیات 1 تا 11)
10- امیدواری و بیان عاقبت نیک: از دیگر روش های تسلی بخشی آن است که عاقبت نیک و خوش گوشزد شود و مصیبت زده را به آینده امیدوار کرد. (یونس، آیه 73؛ انبیاء، آیات 5 تا 9؛ صافات، آیات 170 تا 173)
11- آگاهیبخشی به علم و حکمت الهی: یکی دیگر از راه ها این است که مصیبتزده را به علم و حکمت الهی آگاه سازیم. لذا شخص متوجه و متنبه خواهد شد که هیچ مصیبتی بیعلت و بیحکمت نیست و بیگمان در آن حکمتی است که ما از آن آگاه نیستیم؛ چرا که ما از اموری خوشمان میآید که ممکن است برای ما تنها شر باشد در حالی که آنچه شر میدانیم چیزی جز خیر نباشد و به طور کلی یادآوری این نکته که: الخیر فیما وقع، هر اتفاقی که میافتد در آن خیری هست. (بقره، آیه 216؛ یونس، آیه 65؛ یس، آیه 76؛ فصلت، آیه 45؛ ق، آیه 39)
پاداش تسلی دادن به سوگوار
تسلیدادن همان طوری که برای مصیبتزده آثار و برکاتی دارد، برای تسلیدهنده هم آثاری دارد که از جمله آن میتوان به اجر و مزد الهی اشاره کرد. پیامبر(ص) میفرماید: من عزی مصابا کان له مثل اجره؛ پیامبر خدا(ص): هر که فرد سوگواری را تسلی دهد، (اجری) همانند اجر او دارد. (میزانالحکمه ج 6 ص 308)
کسی که تسلیبخش مصیبتزده ای باشد خداوند لباس کرامت بر تن او میپوشد. پیامبر(ص) در این باره میفرماید: من عزی اخاه المؤمن من مصیبه کساه الله عزوجل من حلل الکرامه یوم القیامه؛ هر که برادر مؤمنش را برای مصیبتی تسلی دهد، خدای عزوجل روز قیامت از حلههای کرامت به او میپوشاند. (همان)
از دیگر ثوابهایی که برای دلداری دادن گفته شده، بهرهمندی از سایه الهی در قیامت است. امام علی(ع) میفرماید: من عزی الثکلی اظله الله من ظل عرشه یوم لا ظل الا ظله؛ هر که مادر فرزندمردهای را تسلی دهد، خداوند در آن روزی که هیچ سایهای جز سایه عرش او نیست، وی را در سایه عرش خود جای دهد. (همان)
نقش دلداری در مصیبتزده آنچنان زیاد است که حتی دیدار شخص میتواند مصیبتزده را دلداری دهد. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: کفاک من التعزیهًْ بأن یراک صاحب المصیبه؛ برای تسلی دادن، همین اندازه کافی است که صاحب مصیبت تو را ببیند. (همان)
چگونه تسلیت بگوییم؟
برای دلداری مصیبت زده میتوان گفتار و رفتاری را در پیش گرفت که او را تسلی دهد.
امیرمؤمنان(ع) نقل میکند که: کان رسولالله اذا عزی قال: آجرکمالله و رحمکم و اذا هنأ قال بارکالله لکم و بارک علیکم، رسول خدا(ص) هر گاه تسلی میداد، میفرمود: خداوند اجرتان دهد و شما را مشمول رحمت خویش گرداند. و هرگاه تبریک میگفت، میفرمود: خداوند به شما برکت دهد و بر شما مبارک گرداند. (همان)
عبدالله بنجعفر گفت من یاد دارم که چون خبر فوت پدرم جعفر به مدینه رسید حضرت پیامبر(ص) به خانه ما آمد و تعزیت پدرم گفت و دست مبارک بر سر من و برادرم کشید و بوسه بر روی ما زد و اشک از چشمش روان شد بهگونهای که بر محاسن مبارکش میچکید و فرمود: پدرت جعفر به بهترین ثوابی رسید، اکنون خلیفه وی تو باش در ذریه او، و بعد از سه روز باز به خانه ما آمد و همه ما را نوازش داد و دلداری نمود و از لباس تعزیه بیرون آورد و در حق ما دعا کرد و به مادر ما اسماء بنت عمیس فرمود که غم مخور من ولی ایشانم در دنیا و آخرت (منتهی، ج 1، ص 237)
برخی آداب مواجهه با مصیبت
شخص مصیبتزده شایسته است بیتابی نکند؛ چرا که بیتابی و قرار از کف دادن و یا همان جزع و فزع، واکنش افراد ضعیف در برابر مصیبت است. جزع به معنای برهم خوردن تعادل روحی و روانی شخص مصیبت دیده است که به دو گونه کارهای اضافی و یا کمکاری، بروز مییابد. چنین شخصی یا به کارهایی رو میآورد که پیشتر نمیکرد و این فعالیتها بیشتر به شکل گریه و لابه و اظهار بیتابی و فریاد و هیاهو ظاهر میشود و یا از کارهای لازم زندگی و روزمره خود دست میکشد و دست بر دست مینهد و در حالت بهت فرو میرود و به مانند انسانهای برقگرفته، از فعالیت و کار همیشگی خود باز میماند. روایات متعددی این حالت را منع کرده و بر زدودن و پیشگیری از آن تاکید دارد. امام علی(ع) جزع و فزع و بیتابی را نه تنها موجب تخلیه هیجان شخص مصیبتدیده نمیداند، بلکه آن را افزایشدهنده مصیبت و موجب بزرگنمایی آن نزد فرد آسیبدیده میداند؛ (غرر الحکم و دررالکلم، ح 2043، 7936 و 653) چرا که این شخص با گوشهنشینی و کنارهگیری از فعالیتهای روزانه و به جای دلمشغولی به کار و تلاش، به یادآوری مکرر مصیبت میپردازد و همواره بدان میاندیشد. این معنای واقعی مصیبت است؛ زیرا خود مصیبت کمتر از به یادآوران آن زیان میرساند و این همان فرموده مولای موحدان است؛ الجزع عند البلاء تمام المحنه؛ بیتابی کردن به هنگام مصیبت رنج کامل است. (همان)
شیوه دیگری که در روزهای نخستین ورود مصیبت کارگشاست، سکوت و خاموشی است. شکوه کردن و سفره دل دردمند خود را پیش هر کس بازنمودن، تنها نتیجهاش خار شدن و سبک کردن خود است و کمکی به تخفیف درد ناشی از مصیبت نمیکند. به عبارت دیگر، برونریزی به هنگام مصیبت توصیه نشده، بلکه سکوت و خاموشی، راه جلوگیری از فرسودگی اعصاب و روان در رویارویی با مصیبت است. سکوت، به احتمال فراوان، فرصت خلاقیت و کشف راهحل و جبران صدمههای ناشی از حوادث زندگی را به ذهن میبخشد و به انسان فرصت میدهد تا به چرایی و یا بزرگی و کوچکی مصیبت بیندیشد و شیوههای رویارویی با آن را بیابد و این سکوت معنی صبر است که در روایات فراوان و نیز آیات قرآن بر آن توصیه زیاد شده است: والصابرین فی البأساء و الضراء
امام علی(ع) به اشعثبن قیس در مرگ فرزندش فرمود: ای اشعث! اگر برای پسرت اندوهگینی، سزاواری که این لازمه پیوند خویشاوندی است و اگر صبر پیشه کنی هر مصیبتی را نزد خدا پاداشی است. ای اشعث! اگر صبر کنی تقدیر الهی بر تو جاری شود و تو را پاداش دهند، و اگر جزع و بیتابی کنی، تقدیر الهی باز بر تو جاری شود در حالی که تو به سوی گناه رفتهای. ای اشعث! پسرت وقتی (متولد شد) تو را شادمان ساخت حال آنکه برای تو مایه امتحان و آزمایش بود و هنگامی که مرد، محزونت ساخت در حالی که برای تو ثواب و رحمت بود (نهجالبلاغه، قصار 291)