مفهومشناسی واژه «مولی» در حدیث غدیر
محمدرضا پیری
معنایی که از کلمه «مولی» متبادر میشود ولایت امر و سرپرستی امت است؛ پیامبر نزدیک به 120 هزار نفر را در گرمای آن روز جمع کرد و پیش از طرح ولایت امام علی، نسبت به اولویت خود برآنها و حق و شأن سرپرستی خود بر مؤمنان از آنان اقرار گرفت و بلافاصله سرپرستی و ولایت امام علی را با صراحت مطرح کرد؛ اگر مقصود پیامبر از جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» صرفاً اعلام محبت به علی و رفع کدورتی که در دل برخی وجود داشت، میبود، هرگز نیاز نبود آن جمعیت انبوه را گرد آورد و پس از خطبه معروفش، از مردم برای امام علی بیعت بگیرد؛ اساساً گرفتن بیعت برای ایجاد و اظهار محبت، در تاریخ اسلام سابقهای ندارد؛ علاوه بر این آیات نازل شده در پیش و پس از حادثه غدیر، نشان از اهمیت و حساسیت موضوع دارد و با توجه به شرایط سالها و ماههای پایانی زندگی پیامبر، هیچ مسألهای جز مسأله حکومت و ولایت پساز پیامبر مطرح نبوده است! مطلب تحقیقی زیر واژه مولی را از جنبههای مختلف بررسی کرده است.
شیعیان، براساس ادله گوناگون عقلی، قرآنی، روایی و تاریخی، باور دارند که امام علی علیهالسلام وصی و خلیفه بلافصل پیامبر صلیاللهعلیهوآله پس از رحلت اوست و حوادث بعد از ارتحال نبی مکرم اسلام و خلافت سه تن از صحابه، یکی پس از دیگری، هرگز به این جایگاه خدشهای وارد نمیکند؛ یکی از ادله روشن شیعه بر وصایت امام علی از پیامبر، که مورد اتفاق عالمان شیعی و سنی است، ماجرای غدیر خم و خطبه صریح پیامبر مبنی بر ولایت امام علی است؛ داستان از اینجا آغاز میشود که پیامبر پس از پایان آخرین حج خود، موسوم به حجهالوداع، از مکه به سوی مدینه حرکت میکند؛ فرشته وحی در میانه راه بر او نازل میشود و با قرائت آیه «ای پیامبر! آنچه برتو از سوی خداوندگارت نازل شد رابه مردم برسان؛ پس اگر این کار را نکنی، رسالت پیامبریات را به آنها ابلاغ نکردهای! و خدا تو را از گزند مردم نگه میدارد و خدا کافران را دوست ندارد!»، پیامبر را به ابلاغ حکمی مهم فرا میخواند؛ حکمی که عدم ابلاغش، برابر با عدم ابلاغ همه احکام و ارزشهای اسلامی است؛ پیامبر فرمان داد تاحاضران بمانند، جلورفتگان برگردند و منتظر بمانند تا دیگران از راه برسند؛ مسلمانان منبری از جهاز شتر برای او فراهم آوردند و پیامبر خطبه کوتاه و گویایی خواند و امام علی را به ولایت و خلافت پس از خود تعیین کرد؛ مردم دسته دسته با امام بیعت کردند و ظاهراً ماجرا با خوبی و آرامش پایان یافت! اما درست هنگامی که امام علی و تنی چند از یاران پیامبر مشغول غسل و کفن پیکر او بودند، عدهای در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند و با پشت پا زدن به وصایای پرشمار پیامبر درباره امام علی و تعیین او به ولایت پس از خود در غدیر خم، ابوبکر را به خلافت مسلمانان برگزیدند؛ از آن زمان تاکنون، باورمندان به مکتب خلفا، به شیوههای گوناگون کوشیدهاند تا با استناد به ادله مختلفی، از وجاهت و مشروعیت خلافت خلفای سهگانه دفاع کنند و تمام ادله صریح یا تلویحی امامت امام علی را توجیه کرده و از اعتبار ساقط کنند؛ یکی از مسائل مهم مطرح شده در این راستا تعریف و تحدید کلمه مولا در خطبه غدیر است؛ اهل سنت، بخصوص وهابیان، مولا را به معنای دوست دانسته و ارتباط داستان غدیر باخلافت را انکار میکنند؛ اما شیعیان با تکیه بر ادله قوی، اثبات میکنند که واژه مولا در این خطبه، به معنای والی، حاکم و سرپرست امت است.
یکی از شبهاتی که مطرح میشود این است که واژه «مولی» در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» است؛ شأن صدور سخن پیامبر این بود که عدهای از اصحاب، به سبب مسائلی، با امام علی(ع)کدورت داشتند؛ پیامبر اسلام(ص) برای اینکه این کدورت در دلها باقی نماند و منشأ مشکلاتی برای جامعه اسلامی پس از خودش نشود، مردم را در کنار غدیر خم جمع کرد و فرمود: «هرکس من دوست اویم، علی هم دوست اوست»! یکی از قرائنی که دلالت میکند معنای مولی در این حدیث، همان دوستی و دوست داشتن است، جملهای است که پیامبر در ادامه سخن خود فرمود: «خداوندا دوستداران علی را دوست بدار»! بنابراین با تمسک به حدیث غدیر نمیتوان امامت امام علی(ع) را اثبات کرد!(1)
در پاسخ باید گفت: بدون شک یکی از مسائل مهم و غیرقابل انکار در ساخت فهم آیات قرآن و سخنان پیامبر، مفهومشناسی واژههاست؛ از آن رو که اعتقاد داریم قرآن کریم از جانب خداوند نازل شده و حرف به حرف و کلمه به کلمه آن سخن خداست و نیز باور داریم که پیامبر معصوم است و سخن ناحقی بر زبان نمیراند، دقت در فهم واژهها و ترکیبهای سخنان خدا و پیامبر اهمیتی سترگ دارد؛ در امر پیامرسانی و هدایت مردم بسیار اتفاق میافتد که فهم درست واژهای موجب هدایت و فهم نادرست آن موجب گمراهی است؛ متأسفانه در دنیای اسلام با کنار نهادن اهل بیت عصمت و طهارت از سویی و منع حدیث تا قریب دو قرن، جعل و تحریف احادیث پیامبر، دخالت دادن روشهای نامطمئن اجتهادی در استنباط آموزههای دین و ورود انواع آموزههای فلسفی و صوفیانه در ذهنیت مسلمانان از سوی دیگر، موجب شد بسیاری از مفاهیم حیاتبخش و سعادتآفرین اسلام به گونهای معنا شود که نه تنها رشد و بالندگی پدید نیاورد، بلکه مسلمانان بسیاری از داشتههای فرهنگی پرقیمت خود را نیز از دست بدهند؛ در این خصوص میتوان به واژههایی چون زهد، آخرت دوستی، توکل، اطاعت از اولیالامر، قناعت، علمآموزی،... مثال زد؛ بنابراین بحران واژهها، بحرانی مهم و تأثیرگذار است؛ در نصوص دینی مربوط به ولایت امر و وصایت پیامبر نیز همین اتفاق افتاده است و اگر مهمترین اختلاف اهل سنت و شیعیان را اختلاف در مفهومشناسی پارهای از واژهها بدانیم، سخنی به گزاف نگفتهایم!
مفهومشناسی مولی در خطبه غدیر
پیامبر اکرم در خطبه غدیر، خطاب به حاضران فرمود: «آیا من از شما به شما سزاوارتر نیستم؟ همه گفتند: آری ای رسول خدا! پیامبر فرمود: «پس هرکس من مولای او هستم این علی مولای اوست!» یکی از موضوعات اختلافی میان شیعیان و اهل سنت که از دیرباز در مبحث امامت مطرح بوده است، مفهومشناسی واژه مولی در کلام پیامبر در خطبه غدیر است؛ اهمیت این مسأله به این سبب است که اگر اثبات کنیم که معنای مولی در سخن پیامبر، اولی به تصرف و سرپرست است، خطبه غدیر یکی از نصوص قوی و روشن بر امامت و خلافت امام علی خواهد بود اما اگر به معنای دوست باشد، دیگر دلالتی بر مسئله امامت نخواهد داشت؛ ما به دلائل مختلف اعتقاد داریم که واژه مولی در کلام پیامبر به معنای سرپرست و اولی به تصرف در امور است؛ در ادامه به پارهای از این دلایل اشاره میکنیم:
1. تبادر مفهوم حکومت از واژه مولی
واژه «ولی» و «مولی» در لغت عرب، گرچه به معانی مختلفی آمده است، ولی هنگامی که بدون قرینه به کار میرود، عرب معنای سرپرست و اولی به تصرف را از بطن این واژه میفهمد.
2. تبادر مفهوم حکومت، هنگام اضافه شدن
بر فرض که تبادر از بطن لفظ را قبول نداشته باشیم، میتوان ادعای تواتر مفهوم حکومت از واژه مولی را هنگام اضافه شدن واژه به افراد انسانی مطرح کرد؛ مثلاً عرب میگوید: ولی و مولای زن یا ولی و مولای طفل، که واژه ولایت در هر دو به معنای سرپرست است!
3. مولی در استعمالات قرآنی
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که در آن واژه «مولی» در معنای اولویت استعمال شده است؛ مانند: «بلالله مولاکم و هو خیرالناصرین»؛ (آل عمران- 150) نیز «فالیوم لا یوخذ منکم فدیهًْ و لا من الذین کفروا ماوئکم النار هی مولکم و بئس المصیر»؛(حدید - 15)
4. فهم صحابه از واژه مولی
هنگامی که به تاریخ مراجعه میکنیم و فهم و اظهارنظر اصحاب پیامبر را در مورد ماجرای غدیر مورد توجه قرار میدهیم، این گونه به دست میآید که همه حاضران در روز غدیر خم از واژه مولی در خطبه پیامبر معنای سرپرستی و اولی بالتصرف و امامت را فهمیدهاند؛ مانند: احمد حنبل در مسند خود ضمن بیان روایت صحیح السندی اینگونه آورده است که گروهی در کوفه خدمت امام علی(ع) رسیدند و چنین گفتند: «السلام علیک یا مولانا»! امام علی(ع) فرمود: «من چگونه مولای شما هستم در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟ آنان در پاسخ گفتند: از پیامبر خدا(ص) شنیدیم که در روز غدیر خم فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه»! راوی در ادامه میگوید: یکی از آن افراد، ابوایوب انصاری، صحابی بزرگوار رسول خداست».(2)
حال اگر منظور از مولی، در این روایت، مفهوم دوست داشتن باشد، معنای سخن امام چنین میشود: «چگونه من دوست شما باشم، در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟ و این معنا اصلا منطقی و صحیح نیست؛ زیرا دوست داشتن ربطی به قومیت ندارد! بلکه آنچه منظور امام علی(ع) بوده این است که چگونه من امام و سرپرست شما باشم، در حالی که شما عربها غیر از من را به خلافت انتخاب کردهاید؛ نتیجهای که از اینگونه روایات به دست میآید این است که فهم صحابه پیامبر از طرح واژه مولی در روز غدیر، همان امامت و سرپرستی بوده است، نه دوستی!
5. قرینه صدر کلام پیامبر
قرینه مهم دیگری که بر مقصود پیامبر از کاربرد واژه «مولی» دلالت میکند این است که پیامبر اکرم(ص) پیش از طرح ولایت امام علی(ع) و در صدر کلام خود چنین فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم؟(3) آیا من (در امو شما) از شما به خودتان اولی نیستم؟» همه گفتند: آری! آنگاه پیامبر فرمود:«من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ حرف «فاء» در جمله دوم، نشانه تفریع معنای جمله دوم بر معنای جمله اول است؛ بنابراین معنای سخن پیامبر این میشود که، آیا من در سرپرستی امور شما از شما به خودتان سزاوارترم؟ پس از من امام علی همان مقام را داراست؛ حال اگر واژه «ولایت» در معنای اول و دوم به معنای دوست داشتن باشد، معنای سخن پیامبر اینگونه میشود: آیا من از خود شما به شما دوستتر نیستم؟ پس این علی دوست شماست! و در این صورت، خطبه پیامبر(ص) معنای درستی نخواهد داشت؛ همچنین اگر ولایت در صدر کلام پیامبر به معنای اولی بالتصرف و در ذیل آن به معنای دوست باشد، باز هم سخن پیامبر(ص) معنای حکیمانهای نخواهد داشت؛ زیرا معنای آن این گونه میشود. آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟ پس این علی دوست شماست!!!
6. دلداری به پیامبر و اعلام اکمال دین
روایات فراوانی در کتابهای شیعه و سنی وجود دارد که حکایت از نگرانی پیامبر(ص) از طرح مسئله ولایت امام علی(ع) در میان مسلمانان است؛ پیامبر میترسید که طرح این موضوع موجب به خطر افتادن جان خود و امام علی(ع) و نزدیکانش شود و یا به آشوبهایی در میان جامعه اسلامی دامن زند؛ پیامبر ترسناک از این بود که گفتارش را تگذیب کنند و سخنش را نپذیرند!(4) حال پرسش این است که پیامبر اسلام از چه چیز میترسید؟ آیا توصیه و نصیحت مردم به دوست داشتن علی(ع)، مسئله حساسیتبرانگیزی بود؟! اگر اینگونه است، پیامبر(ص) بارها و بارها به محبت امام علی(ع) و خاندانش توصیه کرده بود و مشکلی هم پیش نیامده بود! آیا این منطقی نیست که بگوییم مهمترین و حساسترین موضوعی که ممکن بود تفرقهها و دشمنیها را برانگیزد، موضوع خلافت و حکومت بود؟! نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که پس از معرفی امام(ع) به ولایت امر از سوی پیامبر، این آیه نازل شد: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم»؛(5) حال پرسش دیگر این است که آیا اگر مقصود پیامبر(ص) صرفا دوستی امام علی(ع) بود، میتوان پذیرفت که به صرف اعلام دوستی امام، دین کامل میشود؛ اگر اینگونه باشد، پیش از این هم پیامبر بارها مردم را به دوستی امام علی(ع) دعوت کرده بود، ولی هرگز بحثی از کمال دین به میان نیامد؛ از این رو بسیار منطقی و موجه مینماید که بگوئیم مقصود پیامبر از ولایت علی(ع)، که مایه اتمام نعمت و اکمال دین است، چیزی جز امامت امام علی(ع) در امر دین و دنیای مردم نیست؛ البته واضح است که رهبران الهی، رابطهای آمیخته با محبت و دوستی با مردم دارند و رهبری آنها بر مبنای دوستی خدایی به مردم و سعادت آنهاست! بنابر این مفهوم ولایت در جمله: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، امامتی است که مفهوم محبت در آن اشراب شده است.
7. علمای اهل سنت و حدیث غدیر
بسیاری از علمای اهل سنت با صراحت اعلام کردهاند که واژه «مولی» در حدیث غدیر به معنای «اولویت» و «سرپرستی» است؛ سبط بن جوزی میگوید: «معنای حدیث غدیر این است که هر کس من اولی و سزاوارتر به او هستم، پس این علی(ع) سزاوارتر به اوست!» (6) همچنین گنجی شافعی میگوید: «... لکن حدیث غدیر خم دلالت بر ولایت امر و جانشینی پیامبر دارد».(7)
حال با توجه به این دلایل و دلایل دیگر، مبنی بر اینکه واژه مولی در کلام پیامبر به معنای اولی بالتصرف و سرپرست امور مردم است، سخن کسانی که برخلاف عرف، لغت و دلایل و قرائن گوناگون همچنان اصرار دارند تا واژه مولی را به محب یا محبوب معنا کنند، سخنی ناموجه و نامقبول است.
8. واژه مولی به معنای اولی است!
مسئله دیگری که در اینجا مطرح شده این است که آیا واژه مولی (بر وزن مفعل) به معنای اولی (بر وزن افعل) در زبان عرب آمده است یا نه؟ بسیاری از اهل لغت تصریح کردهاند که «مولی»به معنای «اولی» آمده است:
الف. محمد سائب کلب (متوفی 5146) تصریح کرده است که در زبان عرب «مولی» به معنای «اولی» آمده است؛ چنانکه فخر رازی ذیل آیه «هی مولاکم و بئس المصیر» گفته است که کلبی معنای «مولی» را «اولویت و برتری» گرفته است؛ (8)
ب. «فراء» و «زجاج» نیز تصریح کردهاند که واژه «مولی» به معنای «اولویت» آمده است؛ (9)
ج. ابو عبیده در کتاب «مجاز القرآن»، درباره معنای واژه «مولی» در آیه «هی مولاکم» میگوید: «هی مولاکم ای: اولی بکم»؛ این مولای شماست؛ یعنی اولی و برتر است بر شما!(10)
بنابر این طبق تصریح لغویان اهل سنت، «مولا» به معنای اولویت و برتری استعمال شده است؛ در حالی که ایرادگران شبهه ادعا کردهاند که هیچکس قبول ندارد واژه «مولی» به معنای «اولی» استعمال شده باشد!
علاوه بر تصریح اهل لغت، با مراجعه به متن حدیث نیز مفهوم «اولویت» به خوبی فهمیده میشود؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) در ابتدا فرمودند: «آیا من نسبت به شما اولویت و برتری ندارم؟»(۱1) سپس بلافاصله فرمودند: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست!»؛ در نتیجه قرینه سیاقی، خود دلالت میکند که «مولی» به معنای «اولویت» است.
9. آیا واژه مولی به معنای ناصر است!
برخی از اهل سنت گفتهاند که با توجه به کدورتهای عرب نسبت به امام علی(ع)، پیامبر اسلام(ص) در روز غدیر چنین جملهای فرمود و ماحصل سخن پیامبر این است که امام علی(ع)، دوست و ناصر مسلمانان است و اگر چنانچه منظور پیامبر از مولی «سرپرستی» میبود، باید از الفاظی مانند «ولی الامر» استفاده میکرد!
در پاسخ به این سخن میگوئیم: فرضا اگر نپذیریم واژه «مولی» به معنای «سرپرست» باشد، روایات دیگری درباره جریان غدیر وجود دارد که از آن امامت و خلافت استفاده میشود؛ حاکم نیشابوری چنین نقل میکند: «پیامبر به حاضران در منطقه غدیر خم فرمود: من دو میراث گرانبها از خود به جا میگذارم: کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم)؛ سپس فرمود:«خدا مولا و سرپرست من است و من سرپرست هر مومن هستم»؛ سپس دست امام علی(ع) را گرفت و فرمود: «کسی که من مولا و سرپرست اویم، علی(ع) سرپرست اوست».(12)
در این روایت از کلمه «ولی» درباره امام علی(ع) استفاده شده است و معنای کلمه ولی «سرپرستی» است؛ مانند» «ولی طفل»؛
10. واژه ولایت (به معنای حکومت) در کلام شیخین
همچنین در کلمات صحابه بارها از این کلمه استفاده شده است و منظورشان خلافت و سرپرستی بوده است؛ مانند:
1. ابوبکر و عمر خود را «ولی رسول خدا» میدانستند:
مسلم نیشابوری در صحیح خود، به نقل از خلیفه دوم آورده است:
پس از وفات رسول خدا(ص) ابوبکر گفت: انا ولی رسولالله، من جانشین رسول خدا هستم؛ شما دو نفر (عباس و علی) آمدید و تو ای عباس! میراث برادرزادهات را درخواست کردی و تو ای علی! میراث فاطمه دختر پیامبر را...؛ (عمر در ادامه میگوید:) پس از مرگ ابوبکر، من جانشین پیامبر و ابوبکر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن، دروغگو، حیلهگر و گنهکار خواندید»!(13)
در این دو روایت، ابوبکر و عمر خود را ولی رسول خدا شمردهاند؛ مخصوصا عمر صریحا ادعا میکند که بعد از ابوبکر من ولی رسول خدا بودم!
2. ابوبکر خود را «ولی مسلمانان» میدانست:
ابوبکر پس از رسیدن به خلافت، در برخی از خطبههایش از واژه ولایت، برای جایگاه خود استفاده کرده است: طبری میگوید: «لما ولی ابوبکر، خطب الناس فحمدالله و اثنی علیه ثم قال: اما بعد ایها الناس! فقد ولیتکم و لست بخیرکم!»؛ چون ابوبکر به خلافت رسید، برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! من حاکم شما شدم! در حالی که بهترین شما نیستم!»(14) حال چگونه است که علمای اهلسنت در این جمله و امثال آن، «ولی» را به معنای خلیفه و سرپرست گرفتهاند ولی در حدیث غدیر، با آنکه در صدر حدیث، قرینه «قال: الست اولی بکل مومن من نفسه؟»(15) وجود دارد، «ولی» را به معنای سرپرست نگرفتهاند؟!
11. آیا دعای پیامبر قرینه بر محبت است؟!
برخی گفتهاند چون پیامبر، پس از جمله من کنت «مولاه فهذا علی مولاه» دوستان امام علی را دعا کرده است (اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه)، همین امر دلالت میکند که مقصود پیامبر از ولایت علی، همان دوستی و محبت اوست!
در پاسخ به این استدلال، گفتنی است: اولا: همانگونه که گفتیم با توجه به قرینه صدر کلام پیامبر (الست اولی لکم...) از کلمه «مولی»، «اولویت» استفاده میشود؛ در نتیجه معنای کلام پیامبر این میشود: «بار خدایا! هر کس که ولایت او را پذیرفت، دوست بدار و هر کس که از ولایت او سر باز زد و او را تنها گذارد، دشمن بدار!».
ثانیا: در روایات دیگری که در همین باب وارد شده است، الفاظی آمده است که با امامت و خلافت مناسبت دارد؛ مثلا در بعضی از روایات، پیامبر اسلام(ص) چنین دعا کرده است: «هر کس علی(ع) را یاری کند خداوند او را یاری خواهد کرد و هر کس علی را خوار کند، خداوند او را خوار خواهد ساخت!»(16) روشن است که مفهوم نصرت و خزلان (یاری کردن و وانهادن) با مفهوم خلافت سازگارتر است تا محبت به تنهایی!؛ در نتیجه معنای حدیث این میشود: «بار الها! یاری کن هر کس که علی(ع) را در امر خلافت یاری کند و خوار کن هر کس علی(ع) را در امر خلافت تنها گذارد!».
ثالثا: در برخی روایات دیگر که در این ماجرا وارد شده است، کلام پیامبر(ص) تتمهای دارد: «ابن عساکر» که از «براء ابن عازب» چنین روایت کرده است: «من کنت مولاه فان علیا بعدی مولاه...»؛(17) حال اگر پیامبر(ص) از کلمه مولی اراده محبت کرده بود، وجهی برای ذکر کلمه «بعدی» وجود نداشت؛ زیرا معنا ندارد پیامبر بگوید: علی بعد از من محب و دوستدار شماست نه قبل از من! چنانکه پیامبر(ص) بارها به امام علی(ع) فرمودند: «ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مومن من بعدی»؛ همانا علی(ع) از من است و من از علیام و او سرپرست هر مومنی پس از من است!
نتیجه سخن
در حجهالوداع سال نهم هجرت، پیامبر اکرم به دستور خداوند در مکانی میان مکه و مدینه و در کنار برکهای به نام خم، انبوهی از مسلمانان را گرد هم آورد و مسئله مهمی را با آنها در میان نهاد؛ مسئلهای که پیامبر(ص) از طرح آن بیم داشت و میاندیشید که ممکن است مخالفتهای گستردهای به همراه داشته باشد و خداوند به او اطمینان داد که از شر مردم در امان خواهد بود؛ آیا میتوان امر مهمی این چنین را تنها دعوت و توصیه مردم به محبت و پیوند عاطفی میان آنها با امام علی(ع) دانست؟! مجموع شرایط (زمان، مکان، شیوه سخن، آیات نازل شده در قبل و بعد از ماجرا، طنین آیات، بیعتی که پس از این خطبه صورت گرفت، ...) همه دلالت روشن دارد که مسئله مطرح شده چیزی جز مسئله مهم و حساس، یعنی حکومت و خلافت پس از پیامبر، نبوده است؛ پیامبر(ص) در خطبه خود از کلمه ولی برای امام علی(ع) استفاده کرده است و مجموعه قرائن درون متنی و برون متنی به خوبی بر این امر دلالت دارد که مقصود پیامبر(ص)، معرفی امام علی(ع) به عنوان حاکم پس از خود بوده است!
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
----------------------
1- اصل شبهه در سایت اسلام تکس:
http://www.islamtxt.net در تاریخ 1391/5/10 انتشار یافته است.
2- احمدبن حنبل، مسند احمد، ج 38، ص 543، ح 23563
3- حاکم نیشابوری مستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 119، تحقیق، مصطفی عبدالقادر عطا.
4. جلالالدین سیوطی، الدر المنثور، ج 3، ص 117، الناشر: دارالفکر - بیروت
5. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 9، ص 221
6. ابن جوزی، تذکره الخواص، ص 271
7. محمدبن یوسف، گنجی، کفایه الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب، ص 167
8 و 9. فخر رازی، التفسیر الکبیر أو مفاتیحالغیب، ج 29،ص 198.
10. مجاز القرآن، ج 2، ص 254.
11. حاکم نیشابوری، مستدرک علیالصحیحین، ج 3، ص 119.
12. همان. ص 118
13. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 3، ص 1377.
14. بلاذری:انساب الاشرف، ج 1،ص 590.
15. ابن ماجه قزوینی، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 43.
16. «وانصر من نصره، و اخذل من خذله»، مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 263.
۱۷. ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۲۰