عصبانيت بهزاد نبوي از تاج زاده
او احمدينژاد را رئيسجمهورکرد
شنبه نهم آذر وقتي به سمت مطب دکتر ابوي گرامي ام مي رفتم تا از وضع جسماني اش بيشتر بدانم و براي انجام معاينات مخصوص در کنارش باشم به تنها چيزي که فکر نمي کردم عالم سياست و سياستمداران قديم و جديد بود اما
شنبه نهم آذر وقتي به سمت مطب دکتر ابوي گرامي ام مي رفتم تا از وضع جسماني اش بيشتر بدانم و براي انجام معاينات مخصوص در کنارش باشم به تنها چيزي که فکر نمي کردم عالم سياست و سياستمداران قديم و جديد بود اما گويي اينجا هم بايد بخشي از خاطرات سياسي ام را مرور مي کردم و کسي را مي ديدم که به هيچ وجه فکرش را نمي کردم، کسي که در عنفوان جواني و کار خبرنگاري ام او را سياست ورزي ديدم کارکشته البته در جهت منافع حزبي و گروهي خودش و با همه احترامي که برايش قائل بوده و هستم معتقدم به سمت درستي حرکت نکردند و نمي کنند (( گرچه احساس کردم ديد امروزش با قبل تفاوت هايي دارد حداقل در ظاهر))
همين طورکه با پدر بزرگوار نشسته و منتظر نوبت ورود به مطب بوديم صداي آشنايي شنيدم از اتاق کناري اما اصلا توجهي نکردم ، منشي از مطب خارج شده بود زنگ زدند آمدم بروم درب را براي دومين بار بازکنم ديدم خانم چادري که چهره اش بسيارآشنا بود آمد و درب را باز کرد با خودم گفتم: " اين خانم چقدرچهره اش آشناست”.
چند دقيقه بعد در حالي که با ابوي در حال صحبت بودم ديدم پيرمردي به سمت من مي آيد و من را در آغوش مي کشد و ميگويد: "رنجبران تو اينجا چه کار مي کني؟”
مات و مبهوت ديدم مهندس بهزاد نبوي است،هم ديگر را در آغوش گرفتيم و احوال پدر را هم پرسيد ، آن خانم چادري آشنا چهره هم همسر محترمش بود ما سه نفر سال 82 حج عمره با هم بوديم خلاصه حال و احوال کردم با نهايت احترام و چون چند نفري در مطب نشسته بودند آهسته گفتم: "آقاي مهندس تمام نشد دوران...؟” گفت: " نه ، همچنان ادامه دارد ،الان هم مرخصي ساعتي گرفتم آمدم براي درمان و ...”
ديدم برخي در مطب خيلي نگاه مي کنند، آمد خداحافظي کند و برود، ديدم به رسم ادب بايد همراهي اش کنم به ابوي گفتم..چند دقيقه اي مي روم پايين و برمي گردم.
آقاي نبوي گفت: " زحمت نينداز خودت را...” گفتم: نه هستم خدمتتان... مهندس نبوي با لبخندي خاص ادامه داد: "برايت بد نشود همراه من تو را ببينند؟” تا آمدم بگويم همه مي دانند که ....
گفت: همان جمله قديمي مجلس ششم را مي خواهي بگويي همه مي دانند شما به ما ارادت داري اما با حفظ مواضع ...
خنديدم و گفتم:”بله دقيقا، البته ما درعالم سياست و رسانه کوچکي بيش نيستيم درمقابل تجربه زماني شما اما مواضع ما چيزديگري است خودتان هم فرموديد...”
صحبت از مصطفي تاج زاده شد، گفتم: با آقاي تاج زاده ارتباط داريد خبر داريد هر چند وقت يک بار از آنجا باز هم حرفهاي تندي به بيرون منتقل مي کند و ...
بهزاد نبوي چهره اش درهم مي رود و مي گويد: "نه جاي ما از هم جداست اما خبر دارم چنين چيزهاي بي خودي مي گويد بهش بارها پيغام داده ام که با اين حرف هايش مخالفم نبايد چنين حرف هاي تندي زد به ويژه الان که دولت جديد سرکارآمده همان طور که در نامه اي براي آقاي روحاني نوشتم الان بايد دو هدف داشت يکي رفع مشکلات اقتصادي مردم و ديگري سياست خارجي، ما اصلاح طلبان هم بايد به جاي زدن حرف هاي تند بي خاصيت ساکت باشيم تا فضا آرام باشد و دولت کارش را انجام دهد.”
ليدر مجلس ناآرام و ساختارشکن ششم آنچنان از دست مواضع اخيرتاج زاده عصباني بود که خودش اين گونه ادامه داد: "اگر ببينمش قطعا يک دعواي حسابي با هم خواهيم داشت او همان طور که باعث شد بدون منطق سال 84 پشت سر معين قرار بگيريم و رياست جمهوري را دو دستي تقديم احمدي نژاد کنيم اين دفعه هم دارد کار را خراب مي کند.”
گفتم: شما واقعا اعتقاد به حمايت از اقاي معين نداشتيد؟
گفت: "ما مي دانستيم که معين راي ندارد اما آقاي تاج زاده و امثال تاج زاده ما را مجبور کردند که حمايت کنيم از من بپرسي مي گويم همين آقا مصطفي تاج زاده احمدي نژاد را رئيس جمهور کرد و ...”
از آقا بهزاد نبوي از وضعيتش در داخل زندان پرسيدم ابراز رضايت کرد و گفت: "بازجوها و مسئولان زندان محترمانه رفتار ميکنند و مشکلي نيست البته محترمانه که مي گويم همان با حفظ مواضع شان است.”
چريک پير اصلاح طلبان بازهم قبل از خداحافظي گفت: "الان موقع سرو صدا کردن ما اصلاح طلبان نيست بايد آرام باشيم و حرف بيهوده نزنيم اين را به همه دوستان گفته ام به اندازه کافي آدم عاقل در ميان اين راستيها (جناح راست سنتي) هست که حواسشان به امور باشد بويژه بعد از رفتن احمدي نژاد.
اگر بخواهم يک برداشت سطحي ، ظاهري و خوش بينانه داشته باشم بايد بگويم که آقاي نبوي بهعنوان ليدر اصلاح طلبان تندرو به اين رسيده است که با تندروي کاري از پيش نميبرند و بايد درچارچوب نظام و خارج از حرکات ساختارشکنانه حرکت کنند اما سوي ديگراين تحليل سطحي، ظاهري و خوش بينانه، نگاهي عميق و البته بدبينانه، ناشي از عملکرد نامطلوب پانزده ساله اخيرآنها درعرصه سياسي ، اجتماعي و فرهنگي کشور وجود دارد و آن اين است ..”گروهي که از دوم خرداد 76 تا مجلس ششم ، از مجلس ششم تا فتنه تير 78 و از فتنه تير78 تا فتنه 88 همه هويت و پيش روندگي خود را در ساختارشکني و ناآرام کردن فضاي سياسي کشورمي ديدند چطورهم اکنون، همه منافع خود را در آرام نگه داشتن فضا و دوري از التهاب مي دانند؟ اين بدان معني نيست که فضاي آرام سياسي براي کشور خوب نيست که صد البته فضاي آرام سياسي به نفع کشور است بلکه بايد مراقب بود که پشت اين فضاي آرام سناريويي ديگر نباشد.”
منبع:وبلاگ حسين رنجبران