نداشتن بصيرت؛ عامل بسياري از اختلافات و بدگوييها (زلال بصیرت)
انسان براي اينکه در مسير حركت خود به سوي آينده دچار سردرگمي و انحراف نشود، بايد مسير و مقصد خود را بشناسد،براي رسيدن به مقصد، علاوه بر شناخت، انگيزه و اراده جدي براي حركت و توانايي تطبيق جزئيات نقشه راه بر مصاديق بيروني نيز لازم است.
اسلام نقشه راه را براي همه کساني که به دنبال رسيدن به سعادت ابدي هستند، روشن كرده و در كنار اين شناخت، عزم و اراده جدي براي متابعت دقيق و كامل از اين نقشه نيز لازم است که در فرهنگ ديني از آن به «تقوا» تعبير ميشود؛ البته رعايت اين امر، خيلي سخت است؛ چون آدمي انگيزهها و اميال نفساني مختلفي دارد كه با دستورات ديني همخواني ندارد و مانع عزم و اراده جدي براي تبعيت از دين ميشود.
ضرورت بصیرت در کنار تقوا
آشنايي با کليات اسلام و رعايت تقوا، دو شرط لازم براي رسيدن به سعادت ابدي است، ولي وجود این دو شرط کافي نيست. سومين عامل كه نقش مهمي در اين مسير دارد، تشخيص صحيح مصاديق و تطبيق جزئيات نقشه راه بر واقعيات است و اين همان امري است كه رهبرمعظم انقلاب، از آن به عنوان «بصيرت» ياد كردند. چه بسا افراد عالم و باتقوايي که به خاطر عدم بصيرت، در تطبيق کليات بر مصاديق اشتباه كردند، يا به سادگي توسط اطرافيان، فريب خوردند و در زندگي مرتکب خطاهاي عجيب و بزرگي شدند.
چیستی بصيرت
بصيرت به معناي بينش و نگاه عميق است که به فرموده قرآن، اگر كسي دو عامل شناخت و تقوا را در همه اعمال خود به كار گيرد، خداوند زمينه بصيرت را در او ايجاد ميكند.
خداوند متعال ابتدا خمير مايه هر يك از نعمتها را به بشر ميدهد و اگر كسي از نعمتي به درستي استفاده کرد و شکرگزار آن بود، تدريجاً آن نعمت نيز رشد کرده و بيشتر ميشود. براساس همين سنت الهي، قرآن کريم ميفرمايد: اگر آدمي واقعاً به خدا و پيامبر ـ صلواتالله علیه ـ ايمان بياورد و همه دستورات ديني را انجام دهد، خداوند نوري برايش قرار ميدهد كه به كمك آن راه را بپيمايد و گمراه نشود و اين نور، همان بصيرت است.
مطالعه تاريخ گذشتگان و عبرتگرفتن از آن به عنوان عامل افزايش بصيرت مطرح است و بيان سرگذشت امتهاي گذشته و تكرار آنها به شيوههاي مختلف در قرآن کريم كه کتاب آسماني و معجزه جاويدان است، به همين منظور بوده است.
ما با مطالعه تاريخ انسانيت، تاريخ اسلام و تاريخ انقلاب ميتوانيم از گذشته عبرت بگيريم. در طول تاريخ، همواره انبياء با مشکلات گوناگوني مواجه بودهاند؛ از جمله اينکه بسياري از کساني که ايمان آورده بودند، نميتوانستند بپذيرند که دين در زندگي اجتماعي ايشان نيز دخالت كند؛ همچنانکه امروزه برخي، حساب دين را از سياست جدا ميدانند!
اين مسئله در فرهنگ امروزي، سکولاريسم ناميده ميشود؛ ديدگاهي كه براساس آن، عدهاي معتقدند دين عبارت است از نماز، روزه، توسل به ائمه ـ عليهمالسلام ـ و ساير عبادات فردي؛ اما مسائلي مثل سود بانكي، وضعيت پوشش زن و مرد و حجاب و روابط بينالملل، به دين مربوط نيست و ميگويند مسئله سازش با آمريکا وظيفه سياستمداران و ادارهکنندگان جامعه است و دين نبايد در آن دخالتي داشته باشد.
جدا كردن دين از سياست، مسئله تازهاي نيست و از زمان پيامبران گذشته بوده است؛ همچنانکه در زمان پيامبر اسلام ـ ص ـ نيز کساني که ظاهراً ايمان آورده بودند، علاوه بر برخي امور عبادي، در امور اجتماعي نيز احکام الهي را بر نميتافتند و با وجود اينکه پيامبر از آغاز رسالت تا پايان عمر شريف خود، با تأكيدات مكرر، حضرت علي ـ ع ـ را به عنوان جانشين خود معرفي کرده بود، زير بار آن نرفتند! براساس همين اشتباه، به جاي مشروعيت الهي، رأي و نظر مردم، ملاک مشروعيت شد.
امروز هم بسياري از اختلافات و بدگويي از گذشتگان، ناشي از نداشتن نور الهي و بصيرت است؛ چون افراد بابصيرت ميدانند با يکديگر چگونه رفتار کنند، با چه كسي سازش کنند، چه زماني صلح کنند و کجا بجنگند.
در اين دوران كوتاه، برخي از خواص و بزرگان به خاطر عدم بصيرت، مبتلا به تزلزل شدند، بگونهاي که امام(ره) مجبور شد به صورت رسمي ايشان را عزل کند. دليل اين اتفاق هم چيزي جز اين نبود که لزوم اطاعت از رهبري، به صورت کامل براي آنها روشن نشده بود.
متأسفانه گاهي از صميم دل آنچه وليفقيه ميگويد را واقعاً باور نداريم و براي توجيه رفتار خود ميگوئيم شايد در نقل فرمايشات ايشان اشتباه شده، يا سخنشان را مطابق ميل خودمان تفسير ميکنيم! اين قضيه در گذشته نيز وجود داشته است؛ از همينرو حضرت امام (ره) ميفرمودند: من نميدانم چگونه حرف بزنم که هر كسي آن را به يك صورت تفسير نكند.
رهبري در عالم وجود ندارد که به سادگي و بيپيرايگي امام(ره) سخن گفته باشد،در عين حال، تفسيرهاي متفاوتي از سخنان ايشان ارائه ميشد، كه بسياري از آنها به خاطر اين بود که كساني نميخواستند سخن امام(ره) را آنگونه كه منظور خود ايشان بود، بپذيرند.
عدهاي كه از ابتدا هم به وليفقيه به عنوان نائب امام زمان(عج) اعتقاد نداشتند، به خاطر اينکه براي انقلاب، زندان رفته و شکنجه شده بودند، سهمي براي خود قائل شده و معتقد بودند که بايد رياست هم به خودشان برسد!
اگر بخواهيم به کوري دل مبتلا نشويم، بايد از خداوند و پيامبر(ص) اطاعت کنیم و دنبال اميال نفساني نرويم تا در دام شيطان نيفتيم.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (دام عزه) در ديدار با مسئولان بسيج دانشجويي کشور؛ مشهد،24/5/1394
زلال بصیرت در دهه ولایت (قربان تا غدیر) روزهای فرد منتشر میشود.