بازی چماق و هویج برای مهار ایران انقلابی(نگاه)
بازی هویج و چماق از بازیهای استراتژيک قدیمی است که برای کنترل و هدایت رفتار یک بازیگر در صحنه بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرد.
محمدعلی مسعودی
این بازی ریشه در شخصیت انسان دارد که از تنبیه میترسد و از گرفتن پاداش خشنود میشود. در نتیجه ترکیب این دو با یکدیگر میتواند هدایت رفتار یک بازیگر را در پی داشته باشد.
البته اینکه این بازی کارآمد باشد، نیاز به این دارد که بازیگر هدف خودش را به میدان این بازی وارد کند. به این معنا که از چماق بلند شده بر سر خود بترسد و علائم ترس را نشان بدهد و همچنین به هویج نشان داده شده و گاز زدن آن اشتیاق نشان بدهد.
متاسفانه برجام (توافق جامع هستهای میان ایران و 1+5) به نوعی طراحی شده است که ناخودآگاه این بازی را به ذهن تحلیلگران تداعی میکند.
«ماندن بخشی از تحریمها و بازگشتپذیری
تحریمهای برداشته شده» چماق برجام بر سر ایران
با بررسی برجام به راحتی مشاهده میشود که تحریمها بهگونهای از سوی اتحادیه اروپا، آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل برداشته میشود که به راحتی برگشتپذیر است.
اتحادیه اروپا مقررات اجرایی تحریمی خود (Council Regulation) را لغو و قوانین تحریمی (Council Decision) خود را تعلیق میکند. این کار امکان بازگشتپذیری سریع را به این اتحادیه میدهد. علاوه بر اینکه در سایر حوزهها (حمایت از تروریسم و حقوق بشر) نیز تحریمها پابرجا خواهد ماند.
آمریکا که به صراحت صحبت از توقف موقت اجرای (Cease the application)تحریمهای خود کرده است، با این بهانه که لغو این قوانین در حیطه اختیارات دولت آمریکا نیست و با طراحی یک بازی پلیس خوب و پلیس بد طرف ایرانی را به قبول کردن این شرایط وادار کرد.
همچنین آمریکا از متوقف کردن تحریمهایی که با بهانه تروریسم سلاحهای کشتار جمعی و حقوق بشر از سوی دولت و کنگره وضع شده است، خودداری کرده و نسبت به آنها که تعداد زیادی را شامل میشود، تعهدی به ایران نداده است.
شورای امنیت سازمان ملل نیز که بهترین وضعیت را در برداشته شدن تحریمها دارد، تمامی محدودیتهای قبلی خود را لغو میکند اما این لغو مشروط بوده و مطلق نیست. مکانیزم ماشه تعبیه شده در قطعنامه اجازه بازگشتپذیری فوری تحریمها را به آمریکا داده است. بازگشتپذیر بودن تحریمها براساس برجام که آمریکاییها به آن Snap-back میگویند، چماقی افراشته بر سر ایران خواهد بود که هدفش ترساندن ایران است. اما آیا این چماق بلند شده بر سر ایران موثر خواهد بود؟
همانطور که اشاره شد زمانی چماق بلند شده بر سر بازیگر هدف موثر خواهد بود که آن بازیگر ترس خود از آن را قبلا نشان داده باشد و در نتیجه همین ترس بپذیرد که رفتارش را متناسب با خواست صاحب چماق تغییر دهد.
در قضیه مذاکرات هستهای که در دولت یازدهم پیگیری شد، متاسفانه بارها و بارها و از طرق مختلف این پیام به آمریکا و سایر کشورهای طرف ایران مخابره شد که ایران از باقی ماندن تحریمها هراسان است. عباراتی همچون «خالی بودن خزانه»، «حل مشکل آب مردم با برداشته شدن تحریمها»، «حل ازدواج جوانان با برداشته شدن تحریمها»، «تک نرخی شدن ارز بعد از توافق هستهای» و... همگی مخابرهکننده این پیام است که تحریمها ایران را اذیت کرده و ایران میخواهد با مذاکره و رسیدن به توافق آنها را بردارد.
آمریکاییها نیز بارها از موثر بودن تحریم در آمدن ایران به میز مذاکره جدی صحبت کردند. هم اعضای کنگره و هم دولتمردان آمریکا این معنا را تکرار کردهاند. طبیعی است که در نظام ادراکی آنها این گزاره تثبیت شود که تحریمها ابزار مناسبی برای مهار فعالیتها و هدایت رفتار ایران است.
ورود «سرمایه و فناوری خارجی» هویج بر جام برای ایران
قطعه دوم پازل هویجهایی است که سبب ایجاد انگیزه برای بازیگر هدف میشود تا به بازی طراحی شده از سوی قدرتها تن دهد. هویج با ایجاد شوق در بازیگر هدف کار را برای مهار و کنترل رفتار آن بازیگر هموار میکند چرا که تهدید که منجر به ایجاد ترس میشود، همیشه به تنهایی کارایی نداشته و اگر در استفاده از آن زیادهروی شود، ملتها و دولتها امکان پس زدن آن را دارند. اما اگر به همراه تهدید و ترس یک تشویق نیز ارائه شود، در معادلات ذهنی بازیگر هدف اختلال ایجاد کرده و همراهی با سیاستهای قدرت کنترلکننده را از یک امر اجباری بیرونی به یک امر اختیاری داخل تبدیل میکند. در بازی طراحی شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا برای ایران، مدیریت هویج به اتحادیه اروپا سپرده شده است. این اتحادیه با نشان دادن مشوقهای اقتصادی به ایران تلاش میکند تا در معادلات ذهنی و ادراکی ایران پذیرش بازی را راحتتر کند و حتی در برخی از افراد و طیفهای موثر در کشور، بازی کردن در این میدان را خواستی درونی میکند.
البته در بازی هویج و چماق نباید هویج را طوری در اختیار بازیگر قرار داد که استفاده از آن برایش دائمی باشد. بلکه باید همیشه ترس «از دست دادن هویج» را داشته باشد تا همراه شدن ترس از فرود آمدن چماق، تضمینی واقعی برای باقی ماندن در بازی را ایجاد کند.
در بازی برجام همین مسئله نیز مشاهده میشود. هویج برداشتن تحریمها و وارد شدن سرمایه و فناوری خارجی به ایران، کاملا نامطمئن و ناپایدار است. این ناپایداری با عنوان «بازگشتپذیری تحریمها» شناخته میشود. آمریکاییها از ابتدای مذاکرات هستهای بر روی مفهوم بازگشتپذیری یا Snap- back بودن تحریمها تاکیدات فراوان داشتند. این بازگشتپذیری هم در نقش چماق ایفای نقش میکند و هم در ناپایدار کردن هویج ارائه شده به ایران.
قبلا توضیح داده شد که آمریکا با قرار دادن عبارت «توقف موقت اجرا» در توافق، اتحادیه اروپا با تعهد به تعلیق و نه لغو تحریمها و شورای امنیت سازمان ملل نیز با لغو مشروط کردن تحریمها، این ناپایداری را ایجاد کردهاند.
نتیجه این طراحی آن میشود که اگر ایران حضور در این بازی را بپذیرد (پذیرش برجام به معنی پذیرش حضور در این بازی است) همیشه باید نگران فرود چماق تحریمها و از دست دادن هویج سرمایه و فناوری خارجی باشد.
بر اساس همین تحلیل است که میتوان به جرات گفت که کشورهای اروپایی به هیچوجه اقدام به سرمایهگذاری جدی در ایران و در حوزههای ثروتساز نخواهند کرد. تا زمانی که ایران مدت قابل توجهی (چندین سال) در این بازی حضور یافته و متناسب با قواعد آن رفتار کند، آن وقت است که اروپاییها اقدام به سرمایهگذاریهای جدی در اقتصاد ایران کنند.
آیا بازی چماق و هویج تنها در زمین هستهای
باقی خواهد ماند؟
اما سوال راهبردیتر در این میان این است که آیا این بازی طراحی شده از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا تنها در زمین هستهای باقی خواهد ماند و یا اینکه امکان تسری این بازی به سایر حوزهها همچون سیاستهای منطقهای (حمایت از گروههای جهادی و محور مقاومت)، سیاستهای داخلی (حقوق بشر) و سیاستهای دفاعی ایران وجود دارد؟
در پاسخ به این سوال دو نکته باید مد نظر قرار گیرد:
اول اینکه دولتهای سلطهگر در عصر جدید روابط بینالملل نشان دادهاند که اگر یک ابزار کارایی لازم برای تحقق اهداف داشته باشد، تا زمانی که آن ابزار کارآمدی خود را از دست ندهد، استفاده خواهد شد. تنها حالتی که منجر به کنار گذاشتن آن ابزار خواهد شد ناکارآمدی آن است. برای مثال علیرغم تصویب قواعد مختلف بینالمللی در سطوح مختلف درباره خلع سلاح هستهای و تعهد زبانی قدرتهای بزرگ در انجام این کار، با گذشت بیش از 6 دهه از طرح موضوع، هنوز اقدام جدی در این جهت صورت نگرفته و حتی توانمندی تسلیحات هستهای این قدرتها بیشتر و پیشرفتهتر شده است.
مثال دیگر از سوی دیگر داستان تحریم بنزین ایران است. آمریکا در سال 2010 زمانی که قانون سیسادا را تصویب و بر اساس آن فروش بنزین به ایران را تحریم کرد، امید داشت که به دلیل وابستگی ایران به واردات بنزین فشار جدی به ایران وارد شود. اما با تدابیر صورت گرفته از سوی جمهوری اسلامی در کاهش و قطع وابستگی، این تحریم علیرغم وجود زمینه حقوقی در اجرا کنار گذاشته شد.
در جمعبندی نکته اول باید گفت که تا زمانی که تحریم یک ابزار کارآمد در اذهان تصمیمگیریهای آمریکایی تلقی شود، هیچگاه این ابزار را کنار نخواهند گذاشت و در هر زمینهای که لازم بدانند استفاده خواهند کرد. تاکید بر باقی ماندن تحریمهای حقوق بشری، تروریسم و موشکی ایران تاییدی بر همین قضیه است.
اما نکته دوم که باید توجه شود زمینههای موجود در برجام است که به آمریکا و اتحادیه اروپا اجازه تسری بازی به سایر حوزهها را داده است.
الف) در قطعنامه 2231 هم سیاستهای منطقهای (صادرات تسلیحات) و سیاستهای موشکی ایران هدف قرار گرفته است. (بند 3 و 4 بیانیه ضمیمه قطعنامه)
ب) مکانیزم اعتراض و شکایت به گونهای طراحی شده است که نیاز به ارائه ادله حقوقی برای اثبات اینکه ایران به تعهدات برجام خود عمل نکرده است، ندارد و صرف اعتراض یک دولت از اعضای برجام بازگشت تحریمها صورت میپذیرد. به عبارت دیگر ایران باید همیشه و به صورت مستمر آمریکا و اتحادیه اروپا را از خود راضی نگه دارد تا زمینه هرگونه اعتراض برطرف شود. پس میتوان گفت با توجه به سابقه تاریخی دولت آمریکا و دولتهای استعمارگر اروپایی، میدان بازی که در قالب برجام طراحی شده است، به راحتی به سایر حوزهها تسری یابد.
جمعبندی
همانطور که بیان شد برجام یک بازی طراحی شده بر اساس راهبرد قدیمی «هویج و چماق» است که هدف نهایی آن نیز مهار و کنترل رفتار ایران در حوزههای مختلف است. اگر ایران بپذیرد و در این بازی طراحی شده ورود کند، چه به بازی ادامه دهد و چه از بازی بیرون رود، هزینههای فراوانی باید پرداخت کند.