پناهجویان سوری در گفتوگو با شینهوا:
اروپا سرزمین رویاها نبود میخواهیم به سوریه بازگردیم
شرایط برای پناهجویان در اروپا، آنقدر بغرنج، وخیم و بحرانی شده که عدهای از آنها به این نتیجه رسیدهاند، برای آنها اروپا نه تنها سرزمین رویاها نیست بلکه، سرزمین نقمت و فلاکت و بدبختی است؛ عدهای از این مهاجران اعلام میکنند حتی با وجود خطرات داعش، خواستار بازگشت به کشورشان هستند.
ارتش مجارستان تانکهای خود را برای سرکوب مهاجران وارد عمل کرد. در آلمان نژادپرستها بار دیگر با یورش به کمپ پناهجویان آن را به آتش کشیدند؛ کشورهای گروه «ویسگراد» شامل مجارستان، لهستان، جمهوری چک و اسلواکی با سهمیههای الزامآور برای توزیع مهاجران و پناهجویان به شدت مخالفت کردند؛ مرکل از مواضع حمایتی خود درباره پذیرش پناهجویان عقب نشینی کرد؛ دهها مهاجر دیگر در دریا غرق شدند و ...
اینها اخباری هستند که طی همین یکی دو روز گذشته بر روی خروجی رسانههای بینالمللی قرار گرفته است. وضعیتی که توصیف شد تنها بخشی از درد و رنج بیپایانی است که صدها هزار پناهجوی سوری در راه رسیدن به بهشت خیالی خود یعنی اروپا متحمل میشوند. برخی رسانهها اعلام کردهاند، این، بزرگترین بحران مهاجرت به اروپا پس از جنگ جهانی دوم به شمار میرود.
خلاصه اینکه فلاکت، بدبختی و خطرات جانی و مالی و ناموسی بسیاری از زنان و کودکان و جنگ زدههای عمدتا سوری را که از ترس داعش و به امید یافتن یک زندگی آرام و بیخطر به سمت اروپا سرازیر شدهاند به شدت تهدید میکند. همین مسئله خبرنگار خبرگزاری رسمی چین(شین هوا) را به جمع مردم سوریه کشانده است.
این خبرگزاری در گزارشی از دمشق با اشاره به این وضعیت مینویسد: «اخبار مربوط به آوارگانی که به امید زندگی بهتر در اروپا جان خود را از دست میدهند این روزها در صدر گزارش رسانهها قرار دارد اما برخی آوارگان سوری میگویند بیخانمانی واقعی در داخل سوریه نیست و هنگامی آغاز میشود که قدم در خاک کشور دیگر میگذارند.»
بر اساس این گزارش، «افرادی هستند که اروپا را فرصتی بزرگ و سرزمین رویاها تجسم میکنند اما بسیاری از آنها پس از ورود به اروپا متوجه میشوند که این تصورات خیالی باطل بیش نبوده است.»
یک شهروند سوری که با وجود خطرات داعش حاضر به ترک کشورش نشده در این باره به خبرنگار شین هوا گفت:« چطور میتوانم به کشوری بروم که هیچ اطلاعاتی درباره آن ندارم. ترجیح میدهم در سوریه بمیرم تا اینکه راهی اروپا بشوم. درست است که در مرکز اسکان آوارگان زندگی میکنم اما برای خود درآمدی دارم و احساس بیخانمانی نمیکنم. اگر به اروپا بروم هر لحظه و دقیقه احساس میکنم که آواره هستم.»
اینکه چه اتفاقی در اروپا رخ داده و چه رفتاری با مهاجران سوری در این قاره سبز شده که برخی از سوریها، داعشهای آدمخوار را به این چشم آبیها ترجیح میدهند، سوال مهمی است که قطعا با نوشتن و خواندن گزارش نمیتوان به درستی درک کرد و پاسخی برای آن یافت شاید تحقیر، مرگ تدریجی در غربت یا مواجهه رودررو با حقیقتهای تلخ موجود در اروپا؛ شاید هم نژاد پرستی مدرن و سیستماتیک در این قاره این عده از سوریها را به این نتیجه رسانده که فرق زیادی بین تعصب کور داعشی و تعصب کور نژادپرستی نیست.