kayhan.ir

کد خبر: ۵۵۸۱۷
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۱

پناهندگي به خدا شرط امنيت از وسوسه‌هاي شياطين(خوان حکمت)

مؤمنان يك درجه نيستند؛ طبق آية سورة مباركة آل عمران و آية سورة مباركة انفال مؤمنان داراي درجات متعدّدند. گاهي اين درجه براي آنها به صورت حال است، گاهي از اين بالاتر ملكه است، گاهي به منزلة فصل مقوّم است. اگر مثلاً دربارة عمّار گفته شد كه ايمان در هستي او راه پيدا كرده، مِنْ قَرنِهِ اِلَي قَدَمِه(1)؛ اين از قبيل قسم سوّم خواهد بود. لذا با يك تفاوتي سورة آل عمران و سورة انفال دربارة مؤمنان دو تا تعبير دارد؛ يكي اينكه لَهُمْ دَرَجاتٌ (2)، يكي اينكه هُمْ دَرَجاتٌ (3)، اين مطلب اوّل. چون مؤمنان داراي درجاتند، معارف توحيدي آنها، ادراك آنها هم داراي مراتب است.
مرحوم صدوق (رض) در كتاب شريف توحيدش نقل كرد كه: كسي حضور امام (ع) آمد و پرسید توحيد چيست ؟ فرمود: هُوَ الَّذِي اَنتُمْ عَلَيهِ (4)، هميني كه داريد؛ خدا واحد است، لا شَريكَ لَه. اين يك مؤمن عادي است كه حضرت می‌فرمايد: توحيد هُوَ الَّذِي اَنتُمْ عَلَيه. يك وقت است هشام حضور حضرت شرفياب می‌شود، خود حضرت از هشام سؤال می‌كند كه اَتَنعَتُهُ تَعالي، آيا خدا را وصف می‌كني؟ عرض كرد: آري. فرمود: هاتِ، ببينم خدا را چه جور وصف می‌كني! گفت: هُوَ السَّميعُ العَليم. حضرت نقد كرد، فرمود: هذِهِ صِفَهٌ يَشتَرِكُ فِيهَا المَخلُوقُون. غير خدا هم سميع است، غير خدا هم عليم است. عرض كرد: پس من خدا را چه جور وصف بكنم ؟ فرمود: نگو عليم است، بگو عِلمٌ لا جَهلَ فِيه، نُورٌ لا ظُلمَهَ فِيه، حَياهٌ لا مُوتَ فِيه(5)؛ او علم است نه عليم تا كسي بحث بكند كه ذات در مشتق معتبر است يا نه! علم محض است، قدرت محض است. اين يك درجه است، آن درجة ديگر!
اگر در بحث تكبير دو گونه از نصوص داشتيم؛ يكي در جوشن كبير و در ادعية ديگر است كه اَللهُ اَكبَرُ مِنْ كُلِّ كَبيرٍ(6)، اين براي اُوساط از مؤمنين است. يك وقتي آن روايتي است كه مرحوم صاحب وسائل(رض) در كتابُ الصَّلاه، در بحث هاي ذكر مطرح می‌كند كه حضرت از يكي از صحابه سؤال مي‌كند كه « الله اكبر » يعني چه‌؟ عرض كرد: اَكبَرُ مِنْ كُلِّ شِيء. فرمود: مگر چيزي در عالم است كه خدا از او بزرگتر باشد؟ عرض كرد: پس معناي (الله اكبر) چيست؟ فرمود: اَللهُ اَكبَرُ مِنْ اَنْ يُوصَف(7). آن مال گروهی از اهل توحيد است، اينها مال اُوساط از موحدان‌اند؛ نظير همان دو برداشت تفسيري توحيدي كه مرحوم صدوق (رض) نقل كرده.
امّا آنچه كه مربوط به وعيدي است كه ذات أقدس إله به اينها داده است، فرمود: اينها دست از شرك بر نمي‌دارند: سُبحانَ اللهِ عَمَّا يَصِفُون(8). اينها اين حرف‌ها را می‌زنند و گرفتار عذاب هم خواهند شد؛ حالا يا در دنيا يا در آخرت. شما از خدا بخواه كه در هنگام عذاب در جمع اينها نباشي و از عذاب اينها متأثر نشوي: قُلْ رَبِّ اِمّا تُرِيَنّي مَا يُوعَدُونَ. رَبِّ فَلا تَجعَلْنِي فِي القُومِ الظّالِمين(9). بعد فرمود: ما براي اينكه اين وعده‌هائي كه داديم، اين وعيدها را عمل بكنيم؛ توانائي‌اش را داريم. حالا اگر در دنيا اينها معذّب نشدند كه غالباً گرفتار عذاب می‌شوند، از حين مرگ، عذاب اينها شروع می‌شود. شما خودت و امت اسلامي را از وسوسه و دسيسة شيطان در امان بدان با پناه بردن به خدا. اِدفَعْ بِالَّتِي هِيَ اَحسَنُ السَّيِئِه (10).
حقيقت استعاذه به خداوند
در برابر وسوسه‌هاي شيطان
براي نجات از وسوسه‌ها و دسيسه هاي شياطين پناه ببر، وَ قُلْ رَبِّ اَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطين(11). وقتي خدا می‌فرمايد: اِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشِّيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذْ بِالله(12)، به خدا پناه ببر؛ نه يعني بگو (أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّيطانِ الرَّجيم)! البتّه اين استعاذة لفظي ذكر لفظي است و ثواب خاص خودش را دارد؛ امّا شما در جريان اين دفاع مقدّس بوديد، وقتي می‌گفتند: اگر آژير خطر را شنيديد، برويد پناهگاه. معناي برويد پناهگاه اين نيست كه در خيابان بايستيد، بگوئيد كه من می‌خواهم بروم به پناهگاه! فرمود: آژير خطر را شنيديد، فوراً پناهنده بشويد!! اِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشِّيطانِ نَزغٌ فَاسْتَعِذْ بِالله. اگر ديديد وسوسة نگاه به نامحرم است، وسوسة غيبت و تهمت و دروغ است، وسوسة اَكّالُونَ لِلْسُحت (13) است، گرفتن مال حرام است، توجيه حرام است؛ اگر يك چنين وسوسه اي در خودتان احساس كرديد، اين آژير خطر است؛ فوراً پناهنده بشويد. انسان بايد تنش بلرزد، رنگش زرد بشود، به خدا متوسل بشود؛ مثل اينكه یکی از بستگان كسي را بخواهند به اتاق عمل ببرند؛ اين چه جوري اَمَّنْ يُجيب مي‌خواند؟! در آن حال كه ديگر نمي‌گويد خدايا! پسرم را شفا بده! اين اَ مَّنْ يُجيب را با اضطرار مي‌خواند. اين  اِمّا يَنزَغَنَّكَ،‌ يعني وقتي ديديد داريد گرفتار مي‌شويد، واقعاً با اضطرار برويد در پناهگاه!!
اِمّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشِّيطانِ نَزغٌ؛ «نَزغ» آن فشاري است كه اين صاحبان مركب‌ها به آنها مي‌دهند تا بيشتر بار ببرند، بيشتر بدوند، بيشتر حركت كنند. فرمود: اگر يك وقتي سيخي به شما زد، فوراً برويد پناهگاه؛ كَلِمَهُ لا إله إلا الله حِصنِي(14)، اين پناهگاه همه جا هست. اگر ديديد احساس خطر مي‌كنيد، داريد به گناه مي‌رويد؛ همانطوري كه اَمَّنْ يُجيب مي‌خوانيد، مضطرّانه بگوئيد: أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّيطانِ الرَّجيم، اين استعاذه است.
اگر گفته شد: اِذَا قَرَأتَ القُرآنْ فَاستَعِذْ بِالله(15)، يك وقت است يك كسي مي‌گويد أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّيطانِ الرَّجيم، اين ذكر لفظي ثواب خاص خودش را دارد؛ امّا اين در پناهگاه نرفته! اگر بخواهد وارد پناهگاه بشود كه برداشتش از قرآن برداشت نفساني نباشد، بايد در پناهگاه برود. اينكه به حضرت دستور داد بگو من پناهنده مي‌شوم، يعني پناه ببر؛ فَاسْتَعِذْ بِالله. انسان وقتي كه مضطرّانه پناهنده بشود، پناهگاه،همه جا هست:هُوَ مَعَكُمْ اَينَمَا كُنتُم(16). آن كسي كه بايد پناه بدهد، در هر حالي با ما هست. بنابراين گفتن أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّيطانِ الرَّجيم بدون پناهندگي مثل اينكه در حال حملة دشمن آژير خطر را انسان از رسانه‌ها بشنود و همين طور در خيابان حركت كند و بگويد من مي‌خواهم بروم پناهگاه!! اين گفتن، او را از خطر حفظ نمي كند!
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظلّه)
 در جلسة درس تفسير سورة مؤمنون در جمع طلاب
 و فضلاي حوزة علمية قم- 9/7/1390
 (1) بحار الأنوار/ 19/ 35          (2) انفال/ 4    (3) آل عمران/ 163                     (4) التّوحيد لِلصدوق/ 46           (5) همان/ 146
(6) ر. ك:  اَلبلد الأمين/ 405  ـ  دعاءُ الجُوشن الكَبير
(7) وسائل الشيعه/ 7/ 191          (8) مؤمنون/ 91
(9) مؤمنون/ 93 و 94                (10) مؤمنون/ 96
(11) مؤمنون/ 97                     (12) اعراف/ 200  و  فصّلت/ 36
(13) برداشت از:  مائده/ 42          (14) كشف الغُمّه/ 2/ 308
(15) نحل/ 98                          (16) حديد/ 4

خوان حکمت در دهه ولایت (قربان تا غدیر)روزهای زوج منتشر می‌شود.