خبر ویژه
اسرائیل در سوریه القاعده را به متحدان ایران ترجیح میدهد (خبر ویژه)
یک مقام سابق صهیونیست گفت، سوریه مورد حمایت ایران برای اسرائیل به مراتب خطرناکتر از سوریه تحت تسلط القاعده است.
به گزارش القدسالعربی به نقل از اسرائیل هیوم، یعقوب عامیدور مشاور سابق امنیت ملی رژیم صهیونیستی درباره ترجیح گروههای مسلح سلفی به همپیمانی ایران و حزبالله و سوریه گفت: همپیمانی ایران و سوریه برای تلآویو بسیار خطرناکتر از القاعده و گروههای مسلح کوچکی است که هیچگونه حمایتی از سوی کشورهای بزرگ مانند ایران نمیشوند.
عامیدور افزود: سوریه تحت تاثیر ایران به مراتب برای اسرائیل خطرناکتر از سوریه تحت سلطه گروههای تروریستی وابسته به القاعده است.
وی در خصوص مذاکرات هستهای ایران و کشورهای گروه پنج به اضافه یک گفت: ایرانیها سیاستهای خود را در زمینه غنیسازی اورانیوم تغییر ندادهاند و به همین دلیل تحریمها باید همچنان ادامه داشته باشد.
غرب در توافق ژنو حقوق بینالملل را نقض کرد (خبر ویژه)
«توافق ژنو به نحوی نوشته شده که هر یک از طرفین تفسیر خود را درباره حق یا عدم حق غنیسازی ایران بزنند اما بزرگترین مصالحه این بود که به ایران صریحاً حق غنیسازی داده نشد».
مارک فیتزپاتریک از مدیران موسسه مطالعات راهبردی انگلیس ضمن انتشار این تحلیل نوشت: گرچه شانس حصول توافقنامه جامع بیش از 10 درصد نیست اما، دلایلی برای خوشبینی محتاطانه نسبت به توافقنامه موقت و شانس 80درصدی برای تمدید یک دوره ششماه دیگر وجود دارد.
وی با یادآوری این نکته که برنامه اقدام مشترک، توافقنامهای عالی برای قدرتهای غربی نیست و چندان حاوی مواردی نیست که آنها در جستوجویش بودند، به ذکر دلایل ششگانه خود درباره ارزش تمدید توافقنامه موقت میپردازد و مینویسد: این توافقنامه توانمندیهای هستهای ایران را محدود میکند.
ایران تولید اورانیوم 20 درصد غنیشده را متوقف کرد و به زودی شروع به از بین بردن ذخایر هگزافلوراید اورانیوم (یو اف 6) 20درصدی خود میکند.
وی ادامه میدهد: «بزرگترین مصالحه ایران این بود که به این کشور حق صریح غنیسازی داده نشد. طبق حقوق بینالملل، ایران از حق غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلحآمیز برخوردار است. آمریکا، انگلیس و فرانسه تاکید دارند که معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای ضمن اذعان به «حق مسلم تولید انرژی هستهای»، این حق را شامل غنیسازی نمیداند. با استفاده از ترفند کلاسیک دیپلماتیک، یعنی تعبیر متفاوت هر طرف از قضیه، مساله حق غنیسازی فیصله یافت».
فیتز پاتریک همچنین خاطر نشان کرد: «این نگرانی که شاکله تحریمها نابود خواهد شد، به دو دلیل نابجاست. نخست آنکه، تحریمها هماکنون در معرض خطر نابودی قرار دارند. سختترین تحریمها مربوط به واداشتن خریداران نفت ایران از سوی آمریکا به کاهش خرید خود در هر ششماه بود اما، با این وجود، چین بزرگترین خریدار نفت ایران در طول ششماه آخر سال گذشته تنها 20 درصد میزان خرید خود را کاهش داد. چین به مرحلهای رسیده است که دیگر بیش از این خرید خود را کاهش نمیدهد. اگر آمریکا به عنوان طرف ناسازگار در مذاکرات مطرح شود، حمایت جهانی از تحریمها از بین خواهد رفت. دوم آنکه، آمریکا، انگلیس و سایر کشورها در تلاشند تا اطمینان دهند تحریمهای موجود پابرجاست. خزانهداری آمریکا رویال بانک اسکاتلند را به خاطر نقض تحریمها یکصد میلیون دلار جریمه کرد.»
وی با تأکید بر بدبینی نسبت به حصول توافقنامه جامع مینویسد: «مطالبات طرفین بسیار متفاوت است. غرب خواستار نابودی بیشتر سانتریفیوژهای ایران، تعطیلی تاسیسات فردو و راکتور آب سنگین اراک به مدت 20 تا 25 سال است. ایران درست میگوید که این توافقنامه به صراحت خواستار برچیدن نشده است. برخی جنجالهای هفته گذشته بر سر مساله برچیدن گیجکننده بود. برخلاف آنچه کاخسفید اعلام کرد، ایران تاکید میکند که توافقنامه موقت خواستار برچیدن چیزی نشده است. ایران درست میگوید اما، این قضیه مشابه ترفند مربوط به «حق غنیسازی» است که هر یک از طرفین میتواند طبق برداشت خود، آن را تفسیر کند.»
یادآور میشود چند روز پیش از امضای توافق ژنو، مجله تایم فاش کرده که آمریکا به دنبال «سر همبندی» در این توافق است به نحوی که ضمن عدم پذیرش حق غنیسازی ایران، طرفین بتوانند تعابیر دو پهلو و متفاوت از آن داشته باشند.
آمریکا با دولتهایی دوست است که کارنامه حقوق بشر سیاهی دارند (خبر ویژه)
یک نشریه آمریکایی موضع کاخ سفید در قبال نقض فاحش حقوق در عربستان را نگران کننده و همدستی با قاتلان توصیف کرد.
فارین پالیسی در یادداشتی به قلم آدام کوگل پژوهشگر سازمان دیدبان حقوق بشر نوشت: وضعیت حقوق بشر در عربستان در سال 2013 نیز مانند سالهای قبل نگران کننده و سالی پر از اعدام و سرکوب فعالان بود. ایالات متحده در این سالها، به جز گزارشهای سالیانه حقوق بشری هیچ اقدام عملی برای جلوگیری از نقض گسترده حقوق بشر در عربستان انجام نداده است. فعالان سیاسی و اجتماعی عربستانی- که اغلب زندانی هستند- از خود میپرسند، چرا مقامات آمریکایی که روابط بسیار حسنهای با الیگارشی حاکم بر عربستان دارند، هیچ اعتراضی به سرکوب شهروندان در عربستان نمیکنند؟ سوزان رایس- مشاور امنیت ملی آمریکا- در دسامبر گذشته گفت «بیایید روراست باشیم. در حال حاضر، ما بعضاً با کشورها و دولتهایی روابط سیاسی و اقتصادی نزدیکی داریم که کارنامه سیاهی در نقض حقوق بشر دارند.» آشکار است که آنچه در رابطه آمریکا و عربستان برای سیاستمداران آمریکایی حائز بیشترین اهمیت است، جنبههای اقتصادی و ژئواستراتژیکی این رابطه است. نه آنچه فعالان اجتماعی در عربستان در زمینه نقض حقوق بشر میگویند.
فارین پالیسی ضمن مرور انواع سرکوبها و خشونتها در عربستان خاطرنشان میکند: آمریکا مدعی است که مسائل حقوق بشری واجد بیشترین اهمیت برای او میباشد. رایس (مشاور امنیت ملی) در سخنرانی در نشست فعالان حقوق بشر گفت: «ما از همه توان خود برای وادار کردن دولتها به احترام به حقوق بشر استفاده میکنیم. ما آنها را مجبور میکنیم که به قوانین بینالمللی در این زمینه گردن بگذارند. دولت با دقت بسیار چالشهای امنیتی بهار عربی را رصد کرده و با تمام توان خود از گروههایی که خواستار صلح، دموکراسی و احترام به حقوق بشر هستند، حمایت میکند.» اما این سخنان ادعایی بیش نیست. هنگامی که از مقامات آمریکایی درباره سکوتشان در زمینه نقض حقوق بشر در عربستان پرسیده میشود، آنان سؤال را با بیاعتنایی کنار میگذارند و یا میگویند انتقاد علنی از عربستان، مناسب نیست. اما هیچ علامتی نیست که نشان دهد سران آمریکایی حتی به صورت محرمانه، به مقامات عربستانی در این زمینه تذکر میدهند.
اوباما بلوف میزند او قدرت درگیری با ایران را ندارد (خبر ویژه)
یک عضو اندیشکده آمریکایی بروکینگز معتقد است تهدیدهای اوباما علیه ایران بلوف است.
مایکل دوران در تحلیلی که از سوی این اندیشکده منتشر شده مینویسد: اوباما زمانی در مقابل ایران گفت من به عنوان رئیسجمهور آمریکا بلوف نمیزنم. اما او با وجود در بوق و کرنا کردن قصد خود برای مهار برنامه هستهای ایران با همه گزینهها، مایل به رویارویی نیست. اوباما حتی در مقابل سوریه نیز نتوانست از گزینه نظامی استفاده کند. سوریه، نماد گریز عمیق اوباما نسبت به مداخله آمریکا در درگیریهای همیشگی خاورمیانه است. این موضع همانگونه که انجام ندادن کاری برای توقف سوریه را تحمیل میکند، ژستی از خودرضامندی را برای تهران به ارمغان میآورد. در واقع، شکست یا بهتر است بگوییم امتناع از ایستادن در برابر اسد در سوریه به نوعی شکست در مهار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دستنشاندهاش حزبالله نیز بود. این دو نیرو بیشترین نقش را در تغییر مسیر جنگ داخلی سوریه داشتند و مداخله مستقیم آنها بود که حکومت اسد را حفظ کرد.
دوران میافزاید: اوباما در برابر ایران دچار تیک رفتاری است و فقط بلوف میزند. رابرت گیتس وزیر سابق دفاع میگوید فکر میکنم رئیسجمهور به فرماندهان خود اعتماد ندارد و راهبرد خود را باور نمیکند. اوباما به آنها که از دیرباز درگیری با ایران را مدیریت کردند، اعتمادی ندارد، راهبر خودش را باور ندارد و این مبارزه را از جانب خود نمیداند. او میخواهد از قضیه فرار کند.
ریاست حلقه طراحی «عالیجناب سرخپوش» به فائزه هاشمی رسید! (خبر ویژه)
ریاست انجمن غیرقانونی موسوم به «دفاع از آزادی مطبوعات» از محسن کدیور متواری به فائزه هاشمی رسید.
عباس صفاییفر در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفت: در نشست این انجمن، فائزه هاشمی به عنوان رئیس، بدرالسادات مفیدی به عنوان نایب رئیس و عباس صفاییفر به عنوان دبیر و سخنگوی این انجمن انتخاب شدند.
پیش از این کدیور ریاست انجمن یاد شده را داشت که به همراه معاون خود - یوسفی اشکوری - از سالها پیش از کشور گریختند.
پس از کدیور و اشکوری، برخی دیگر از گردانندگان انجمن غیرقانونی یاد شده نظیر، فریبا داودی مهاجر (کشف حجاب کرده)، مرتضی کاظمیان (عضو گروهک ملی - مذهبی) و علیاکبر موسوی خوئینی از کشور گریخته و در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اقامت گزیدهاند. برخی دیگر از اعضای این انجمن نظیر عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، محمد سیفزاده و احمد زیدآبادی جزو بازداشتشدگان فتنه یا تخلفات مشابه دیگر هستند. علی حکمت، عماد باقی، اکبر گنجی، علویتبار، علیزاده طباطبایی، رضا تهرانی، شهلا شرکت، بای سلامی و محمدرضا زهدی از دیگر دستاندرکاران این انجمن، جزو گردانندگان نشریات زنجیرهای در دوره اصلاحات بودند.
انتخاب فائزه هاشمی به ریاست انجمن مورد اشاره در حالی است که برخی دستاندرکاران این انجمن یک ماه پیش (22 دی 1392) به دیدار آقای هاشمی رفتند.
عیسی سحرخیز یک هفته بعد از این دیدار در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: ما باید از حرکتهای ساده به سمت حرکتهای پیچیده حرکت کنیم... حمایت آقای هاشمی از دولت روحانی هوشیارانه است. این استراتژی صحیح و منطقی است. اول اینکه خطاها و اشتباهات دولت به گردن آقای هاشمی نمیافتد یا برعکس هم مصداق دارد. آقای هاشمی به گونهای حلقه اتصال جریانهایی هستند که با جریانی که در 8 سال گذشته بر کشور حاکم بوده، مخالف است. ایشان به خوبی توانسته یک حلقهای ایجاد کند که در آن به صورت توامان و همزمان آقای روحانی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، آقای خاتمی و حتی عبدالله نوری حضور دارد.
سحرخیز میافزاید: این حلقه باید فارغ از نامگذاریها و خطگذاریهایی چون محافظهکار، اصلاحطلب یا کارگزارانی، در یک حرکت همگرایانه و متحد، کار خودش را همچنان به پیش ببرد. نقش آقای هاشمی همانند نقش آقای خاتمی و در کنار آقای ناطق نوری به نظر من بسیار مهم است. ما نباید به این افراد به صورت انفرادی نگاه کنیم. حتی نباید یکی از این بزرگان را به عنوان چهره شاخص مطرح کنیم و نقش بقیه را کمرنگ جلوه بدهیم بلکه همه باید روی این جمع و این حلقه اتصال سرمایهگذاری کنند و در زمانهای لازم از آن بهره ببرند. اصلاحطلبان باید برای انتخاب مجلس و خبرگان برنامهریزی و سازماندهی کنند.
حلقه جمع شده در انجمن موسوم به دفاع از آزادی مطبوعات نقش پررنگی در ساختن تصویر عالیجناب سرخپوش «قتلهای زنجیرهای» از آقای هاشمی داشت و رفتار بعدی آنان نفاق پیچیده این حلقه مافیایی را نشان میدهد.
یادآور میشود فائزه هاشمی 20 فروردین امسال در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای بهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهاییها و مجاهدینیها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و گفته بود در میان همبندیها و دوستانم، بهایيها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند... بابا در ملاقات گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهائیها دارم.
فائزه هاشمی در دوره اصلاحات مدیر مسئول روزنامه زن بود که برخی عناصر معارض با انقلاب را گردهم آورد. از جمله رفتارهای مشکوک وی در این دوره مصاحبه جانبدارانه روزنامه زن با بیوه فراری محمدرضا پهلوی بود.
این نکته نیز گفتنی است که سحرخیز چند سال پیش از نامزدی انتخاباتی بهائیان و همجنسبازان حمایت کرده بود!
یک مقام سابق صهیونیست گفت، سوریه مورد حمایت ایران برای اسرائیل به مراتب خطرناکتر از سوریه تحت تسلط القاعده است.
به گزارش القدسالعربی به نقل از اسرائیل هیوم، یعقوب عامیدور مشاور سابق امنیت ملی رژیم صهیونیستی درباره ترجیح گروههای مسلح سلفی به همپیمانی ایران و حزبالله و سوریه گفت: همپیمانی ایران و سوریه برای تلآویو بسیار خطرناکتر از القاعده و گروههای مسلح کوچکی است که هیچگونه حمایتی از سوی کشورهای بزرگ مانند ایران نمیشوند.
عامیدور افزود: سوریه تحت تاثیر ایران به مراتب برای اسرائیل خطرناکتر از سوریه تحت سلطه گروههای تروریستی وابسته به القاعده است.
وی در خصوص مذاکرات هستهای ایران و کشورهای گروه پنج به اضافه یک گفت: ایرانیها سیاستهای خود را در زمینه غنیسازی اورانیوم تغییر ندادهاند و به همین دلیل تحریمها باید همچنان ادامه داشته باشد.
غرب در توافق ژنو حقوق بینالملل را نقض کرد (خبر ویژه)
«توافق ژنو به نحوی نوشته شده که هر یک از طرفین تفسیر خود را درباره حق یا عدم حق غنیسازی ایران بزنند اما بزرگترین مصالحه این بود که به ایران صریحاً حق غنیسازی داده نشد».
مارک فیتزپاتریک از مدیران موسسه مطالعات راهبردی انگلیس ضمن انتشار این تحلیل نوشت: گرچه شانس حصول توافقنامه جامع بیش از 10 درصد نیست اما، دلایلی برای خوشبینی محتاطانه نسبت به توافقنامه موقت و شانس 80درصدی برای تمدید یک دوره ششماه دیگر وجود دارد.
وی با یادآوری این نکته که برنامه اقدام مشترک، توافقنامهای عالی برای قدرتهای غربی نیست و چندان حاوی مواردی نیست که آنها در جستوجویش بودند، به ذکر دلایل ششگانه خود درباره ارزش تمدید توافقنامه موقت میپردازد و مینویسد: این توافقنامه توانمندیهای هستهای ایران را محدود میکند.
ایران تولید اورانیوم 20 درصد غنیشده را متوقف کرد و به زودی شروع به از بین بردن ذخایر هگزافلوراید اورانیوم (یو اف 6) 20درصدی خود میکند.
وی ادامه میدهد: «بزرگترین مصالحه ایران این بود که به این کشور حق صریح غنیسازی داده نشد. طبق حقوق بینالملل، ایران از حق غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلحآمیز برخوردار است. آمریکا، انگلیس و فرانسه تاکید دارند که معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای ضمن اذعان به «حق مسلم تولید انرژی هستهای»، این حق را شامل غنیسازی نمیداند. با استفاده از ترفند کلاسیک دیپلماتیک، یعنی تعبیر متفاوت هر طرف از قضیه، مساله حق غنیسازی فیصله یافت».
فیتز پاتریک همچنین خاطر نشان کرد: «این نگرانی که شاکله تحریمها نابود خواهد شد، به دو دلیل نابجاست. نخست آنکه، تحریمها هماکنون در معرض خطر نابودی قرار دارند. سختترین تحریمها مربوط به واداشتن خریداران نفت ایران از سوی آمریکا به کاهش خرید خود در هر ششماه بود اما، با این وجود، چین بزرگترین خریدار نفت ایران در طول ششماه آخر سال گذشته تنها 20 درصد میزان خرید خود را کاهش داد. چین به مرحلهای رسیده است که دیگر بیش از این خرید خود را کاهش نمیدهد. اگر آمریکا به عنوان طرف ناسازگار در مذاکرات مطرح شود، حمایت جهانی از تحریمها از بین خواهد رفت. دوم آنکه، آمریکا، انگلیس و سایر کشورها در تلاشند تا اطمینان دهند تحریمهای موجود پابرجاست. خزانهداری آمریکا رویال بانک اسکاتلند را به خاطر نقض تحریمها یکصد میلیون دلار جریمه کرد.»
وی با تأکید بر بدبینی نسبت به حصول توافقنامه جامع مینویسد: «مطالبات طرفین بسیار متفاوت است. غرب خواستار نابودی بیشتر سانتریفیوژهای ایران، تعطیلی تاسیسات فردو و راکتور آب سنگین اراک به مدت 20 تا 25 سال است. ایران درست میگوید که این توافقنامه به صراحت خواستار برچیدن نشده است. برخی جنجالهای هفته گذشته بر سر مساله برچیدن گیجکننده بود. برخلاف آنچه کاخسفید اعلام کرد، ایران تاکید میکند که توافقنامه موقت خواستار برچیدن چیزی نشده است. ایران درست میگوید اما، این قضیه مشابه ترفند مربوط به «حق غنیسازی» است که هر یک از طرفین میتواند طبق برداشت خود، آن را تفسیر کند.»
یادآور میشود چند روز پیش از امضای توافق ژنو، مجله تایم فاش کرده که آمریکا به دنبال «سر همبندی» در این توافق است به نحوی که ضمن عدم پذیرش حق غنیسازی ایران، طرفین بتوانند تعابیر دو پهلو و متفاوت از آن داشته باشند.
آمریکا با دولتهایی دوست است که کارنامه حقوق بشر سیاهی دارند (خبر ویژه)
یک نشریه آمریکایی موضع کاخ سفید در قبال نقض فاحش حقوق در عربستان را نگران کننده و همدستی با قاتلان توصیف کرد.
فارین پالیسی در یادداشتی به قلم آدام کوگل پژوهشگر سازمان دیدبان حقوق بشر نوشت: وضعیت حقوق بشر در عربستان در سال 2013 نیز مانند سالهای قبل نگران کننده و سالی پر از اعدام و سرکوب فعالان بود. ایالات متحده در این سالها، به جز گزارشهای سالیانه حقوق بشری هیچ اقدام عملی برای جلوگیری از نقض گسترده حقوق بشر در عربستان انجام نداده است. فعالان سیاسی و اجتماعی عربستانی- که اغلب زندانی هستند- از خود میپرسند، چرا مقامات آمریکایی که روابط بسیار حسنهای با الیگارشی حاکم بر عربستان دارند، هیچ اعتراضی به سرکوب شهروندان در عربستان نمیکنند؟ سوزان رایس- مشاور امنیت ملی آمریکا- در دسامبر گذشته گفت «بیایید روراست باشیم. در حال حاضر، ما بعضاً با کشورها و دولتهایی روابط سیاسی و اقتصادی نزدیکی داریم که کارنامه سیاهی در نقض حقوق بشر دارند.» آشکار است که آنچه در رابطه آمریکا و عربستان برای سیاستمداران آمریکایی حائز بیشترین اهمیت است، جنبههای اقتصادی و ژئواستراتژیکی این رابطه است. نه آنچه فعالان اجتماعی در عربستان در زمینه نقض حقوق بشر میگویند.
فارین پالیسی ضمن مرور انواع سرکوبها و خشونتها در عربستان خاطرنشان میکند: آمریکا مدعی است که مسائل حقوق بشری واجد بیشترین اهمیت برای او میباشد. رایس (مشاور امنیت ملی) در سخنرانی در نشست فعالان حقوق بشر گفت: «ما از همه توان خود برای وادار کردن دولتها به احترام به حقوق بشر استفاده میکنیم. ما آنها را مجبور میکنیم که به قوانین بینالمللی در این زمینه گردن بگذارند. دولت با دقت بسیار چالشهای امنیتی بهار عربی را رصد کرده و با تمام توان خود از گروههایی که خواستار صلح، دموکراسی و احترام به حقوق بشر هستند، حمایت میکند.» اما این سخنان ادعایی بیش نیست. هنگامی که از مقامات آمریکایی درباره سکوتشان در زمینه نقض حقوق بشر در عربستان پرسیده میشود، آنان سؤال را با بیاعتنایی کنار میگذارند و یا میگویند انتقاد علنی از عربستان، مناسب نیست. اما هیچ علامتی نیست که نشان دهد سران آمریکایی حتی به صورت محرمانه، به مقامات عربستانی در این زمینه تذکر میدهند.
اوباما بلوف میزند او قدرت درگیری با ایران را ندارد (خبر ویژه)
یک عضو اندیشکده آمریکایی بروکینگز معتقد است تهدیدهای اوباما علیه ایران بلوف است.
مایکل دوران در تحلیلی که از سوی این اندیشکده منتشر شده مینویسد: اوباما زمانی در مقابل ایران گفت من به عنوان رئیسجمهور آمریکا بلوف نمیزنم. اما او با وجود در بوق و کرنا کردن قصد خود برای مهار برنامه هستهای ایران با همه گزینهها، مایل به رویارویی نیست. اوباما حتی در مقابل سوریه نیز نتوانست از گزینه نظامی استفاده کند. سوریه، نماد گریز عمیق اوباما نسبت به مداخله آمریکا در درگیریهای همیشگی خاورمیانه است. این موضع همانگونه که انجام ندادن کاری برای توقف سوریه را تحمیل میکند، ژستی از خودرضامندی را برای تهران به ارمغان میآورد. در واقع، شکست یا بهتر است بگوییم امتناع از ایستادن در برابر اسد در سوریه به نوعی شکست در مهار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دستنشاندهاش حزبالله نیز بود. این دو نیرو بیشترین نقش را در تغییر مسیر جنگ داخلی سوریه داشتند و مداخله مستقیم آنها بود که حکومت اسد را حفظ کرد.
دوران میافزاید: اوباما در برابر ایران دچار تیک رفتاری است و فقط بلوف میزند. رابرت گیتس وزیر سابق دفاع میگوید فکر میکنم رئیسجمهور به فرماندهان خود اعتماد ندارد و راهبرد خود را باور نمیکند. اوباما به آنها که از دیرباز درگیری با ایران را مدیریت کردند، اعتمادی ندارد، راهبر خودش را باور ندارد و این مبارزه را از جانب خود نمیداند. او میخواهد از قضیه فرار کند.
ریاست حلقه طراحی «عالیجناب سرخپوش» به فائزه هاشمی رسید! (خبر ویژه)
ریاست انجمن غیرقانونی موسوم به «دفاع از آزادی مطبوعات» از محسن کدیور متواری به فائزه هاشمی رسید.
عباس صفاییفر در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفت: در نشست این انجمن، فائزه هاشمی به عنوان رئیس، بدرالسادات مفیدی به عنوان نایب رئیس و عباس صفاییفر به عنوان دبیر و سخنگوی این انجمن انتخاب شدند.
پیش از این کدیور ریاست انجمن یاد شده را داشت که به همراه معاون خود - یوسفی اشکوری - از سالها پیش از کشور گریختند.
پس از کدیور و اشکوری، برخی دیگر از گردانندگان انجمن غیرقانونی یاد شده نظیر، فریبا داودی مهاجر (کشف حجاب کرده)، مرتضی کاظمیان (عضو گروهک ملی - مذهبی) و علیاکبر موسوی خوئینی از کشور گریخته و در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اقامت گزیدهاند. برخی دیگر از اعضای این انجمن نظیر عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، محمد سیفزاده و احمد زیدآبادی جزو بازداشتشدگان فتنه یا تخلفات مشابه دیگر هستند. علی حکمت، عماد باقی، اکبر گنجی، علویتبار، علیزاده طباطبایی، رضا تهرانی، شهلا شرکت، بای سلامی و محمدرضا زهدی از دیگر دستاندرکاران این انجمن، جزو گردانندگان نشریات زنجیرهای در دوره اصلاحات بودند.
انتخاب فائزه هاشمی به ریاست انجمن مورد اشاره در حالی است که برخی دستاندرکاران این انجمن یک ماه پیش (22 دی 1392) به دیدار آقای هاشمی رفتند.
عیسی سحرخیز یک هفته بعد از این دیدار در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: ما باید از حرکتهای ساده به سمت حرکتهای پیچیده حرکت کنیم... حمایت آقای هاشمی از دولت روحانی هوشیارانه است. این استراتژی صحیح و منطقی است. اول اینکه خطاها و اشتباهات دولت به گردن آقای هاشمی نمیافتد یا برعکس هم مصداق دارد. آقای هاشمی به گونهای حلقه اتصال جریانهایی هستند که با جریانی که در 8 سال گذشته بر کشور حاکم بوده، مخالف است. ایشان به خوبی توانسته یک حلقهای ایجاد کند که در آن به صورت توامان و همزمان آقای روحانی، سیدحسن خمینی، ناطق نوری، آقای خاتمی و حتی عبدالله نوری حضور دارد.
سحرخیز میافزاید: این حلقه باید فارغ از نامگذاریها و خطگذاریهایی چون محافظهکار، اصلاحطلب یا کارگزارانی، در یک حرکت همگرایانه و متحد، کار خودش را همچنان به پیش ببرد. نقش آقای هاشمی همانند نقش آقای خاتمی و در کنار آقای ناطق نوری به نظر من بسیار مهم است. ما نباید به این افراد به صورت انفرادی نگاه کنیم. حتی نباید یکی از این بزرگان را به عنوان چهره شاخص مطرح کنیم و نقش بقیه را کمرنگ جلوه بدهیم بلکه همه باید روی این جمع و این حلقه اتصال سرمایهگذاری کنند و در زمانهای لازم از آن بهره ببرند. اصلاحطلبان باید برای انتخاب مجلس و خبرگان برنامهریزی و سازماندهی کنند.
حلقه جمع شده در انجمن موسوم به دفاع از آزادی مطبوعات نقش پررنگی در ساختن تصویر عالیجناب سرخپوش «قتلهای زنجیرهای» از آقای هاشمی داشت و رفتار بعدی آنان نفاق پیچیده این حلقه مافیایی را نشان میدهد.
یادآور میشود فائزه هاشمی 20 فروردین امسال در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای بهار با مرور خاطرات دوره بازداشت خود، از بهاییها و مجاهدینیها و منافقین به عنوان دوستان خود یاد کرده و گفته بود در میان همبندیها و دوستانم، بهایيها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند... بابا در ملاقات گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی مثلا با مجاهدین و بهائیها دارم.
فائزه هاشمی در دوره اصلاحات مدیر مسئول روزنامه زن بود که برخی عناصر معارض با انقلاب را گردهم آورد. از جمله رفتارهای مشکوک وی در این دوره مصاحبه جانبدارانه روزنامه زن با بیوه فراری محمدرضا پهلوی بود.
این نکته نیز گفتنی است که سحرخیز چند سال پیش از نامزدی انتخاباتی بهائیان و همجنسبازان حمایت کرده بود!