شکر خدا گفتن شکری دیگر میطلبد(کیمیای اخلاق)
روی عن علی بن الحسین (علیهماالسلام) قال فی بعض مناجاته:«فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ الشُّكْرِ وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ فَكُلَّمَا قُلْتُ لَكَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ اَنْ اَقُولَ لَكَ الْحَمْدُ.»(1)
روایتی ازامام زین العابدین (ع) منقول است که حضرت در بعضی از مناجاتهایشان این جملات را خطاب به خداوند عرض کردهاند:«فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ الشُّكْرِ»، چطور میتوانم شکرت را کنم، «وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ»، چون اگر شکر تو را کنم، خود همین شکر کردن، شکر دارد. چون انسانی که شکر خدا را بجا میآورد، مثلاً میگویم: «لَكَ الْحَمْدُ»یا «الحَمدُلِله»، گفتن این «الحَمدُلِله»، خودش نعمتی است که خدا به من توفیق این نعمت را داد. تازه همین گفتن «الحَمدُلِله»، نعمتی معنوی است که بالاتر از مادّی است. لذا توفیق اینکه توانستم خدا را حمد کنم، نعمت بزرگی بود که خداوند به من عنایت کرد لذا این هم شکر میخواهد.
هروقت به تو گفتم: «لَكَ الْحَمْدُ»، تو را شکرگزارم، حمد شکر است، ثنای الهی است. هروقت اینرا گفتم: «وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ»، به خاطر همین «لَكَ الْحَمْدُ» که گفتم، «الحَمدُلِله» که گفتم، بر من واجب است که به خاطر این حمدی که کردم باز باید بگویم «الحَمدُلِله». تا گفتم «الحَمدُلِله» باز هم بعدش باید بگویم «الحَمدُلِله». پس من قدرت شکرگزاری تو را ندارم. لذا حضرت در ابتدا عرض میکند:چطور میتوانم شکر تو را بجا آورم، چون تا تو را شکر کنم همین شکر کردن، شکر میخواهد. این جملاتی از مناجاتهای امام زین العابدین (ع) بود.
در روایتی از امام صادق (ع) منقول است که حضرت فرمودند: خدا خطاب به حضرت موسی(ع) میگوید: من را شکرگزاری کن امّا حق شکرگزاری. آنجا هم حضرت موسی همین حرف امام زینالعابدین(ع) را میگوید. میفرماید: چطوری میتوانم حقّ شکر تو را بجاآورم؟ حضرت موسی به خدا میگوید: یادم بده. خداوند خطاب به او میفرماید: همینکه علم پیدا کردی ، حقّ شکرگزاری را بجا آوردهای. همینکه علم پیدا کردی که نعمت را من به تو دادهام، همین حق شکرگزاری است. باب شکرگزاری بحث مفصّل و جدایی است.
انواع شکر
شکر سه قسمت دارد: شکر درونیِ قلبی، شکر لفظی، شکر عملی. شکر قلبی یعنی انسان در دلش بداند که این نعمت را چه کسی به او داد. همینکه دانستی کی داده، این شکر قلبی است. وقتی بعد از اعطای نعمت میگویی متشکّرم، این شکر لفظی است و وقتی نعمت را در راه رضای آن کسی که به تو داده مصرف کردی، این میشود شکر عملی.
لذا خداوند به حضرت موسی خطاب میکند که: همینکه بدانی من نعمتی را به تو دادم، این شکر است، حقّ شکر است. بیشتر ما از علم به اینکه این نعمتها از کیست و چه کسی به ما داده است، غفلت داریم. اگر اینرا بدانیم، هم شکر لفظی و هم شکر عملی را در پی دارد که شکر عملی مانع از معصیت است.
*پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
ـــــــــــــــــــــــــــ
(1)بحارالانوار ج 91 ص 146
روایتی ازامام زین العابدین (ع) منقول است که حضرت در بعضی از مناجاتهایشان این جملات را خطاب به خداوند عرض کردهاند:«فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ الشُّكْرِ»، چطور میتوانم شکرت را کنم، «وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ»، چون اگر شکر تو را کنم، خود همین شکر کردن، شکر دارد. چون انسانی که شکر خدا را بجا میآورد، مثلاً میگویم: «لَكَ الْحَمْدُ»یا «الحَمدُلِله»، گفتن این «الحَمدُلِله»، خودش نعمتی است که خدا به من توفیق این نعمت را داد. تازه همین گفتن «الحَمدُلِله»، نعمتی معنوی است که بالاتر از مادّی است. لذا توفیق اینکه توانستم خدا را حمد کنم، نعمت بزرگی بود که خداوند به من عنایت کرد لذا این هم شکر میخواهد.
هروقت به تو گفتم: «لَكَ الْحَمْدُ»، تو را شکرگزارم، حمد شکر است، ثنای الهی است. هروقت اینرا گفتم: «وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ»، به خاطر همین «لَكَ الْحَمْدُ» که گفتم، «الحَمدُلِله» که گفتم، بر من واجب است که به خاطر این حمدی که کردم باز باید بگویم «الحَمدُلِله». تا گفتم «الحَمدُلِله» باز هم بعدش باید بگویم «الحَمدُلِله». پس من قدرت شکرگزاری تو را ندارم. لذا حضرت در ابتدا عرض میکند:چطور میتوانم شکر تو را بجا آورم، چون تا تو را شکر کنم همین شکر کردن، شکر میخواهد. این جملاتی از مناجاتهای امام زین العابدین (ع) بود.
در روایتی از امام صادق (ع) منقول است که حضرت فرمودند: خدا خطاب به حضرت موسی(ع) میگوید: من را شکرگزاری کن امّا حق شکرگزاری. آنجا هم حضرت موسی همین حرف امام زینالعابدین(ع) را میگوید. میفرماید: چطوری میتوانم حقّ شکر تو را بجاآورم؟ حضرت موسی به خدا میگوید: یادم بده. خداوند خطاب به او میفرماید: همینکه علم پیدا کردی ، حقّ شکرگزاری را بجا آوردهای. همینکه علم پیدا کردی که نعمت را من به تو دادهام، همین حق شکرگزاری است. باب شکرگزاری بحث مفصّل و جدایی است.
انواع شکر
شکر سه قسمت دارد: شکر درونیِ قلبی، شکر لفظی، شکر عملی. شکر قلبی یعنی انسان در دلش بداند که این نعمت را چه کسی به او داد. همینکه دانستی کی داده، این شکر قلبی است. وقتی بعد از اعطای نعمت میگویی متشکّرم، این شکر لفظی است و وقتی نعمت را در راه رضای آن کسی که به تو داده مصرف کردی، این میشود شکر عملی.
لذا خداوند به حضرت موسی خطاب میکند که: همینکه بدانی من نعمتی را به تو دادم، این شکر است، حقّ شکر است. بیشتر ما از علم به اینکه این نعمتها از کیست و چه کسی به ما داده است، غفلت داریم. اگر اینرا بدانیم، هم شکر لفظی و هم شکر عملی را در پی دارد که شکر عملی مانع از معصیت است.
*پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی(ره)
ـــــــــــــــــــــــــــ
(1)بحارالانوار ج 91 ص 146