به یاد سردارشهید «سیدمحمد حسین علمالهدی»
در تنهایی به خدا می رسیم!(حدیث دشت عشق)
شهید «سید محمد حسین علم الهدی» فرزند آیت الله حاج سید مرتضی علم الهدی(ره) به سال 1337 در اهواز پا به عرصه گیتی نهاد. وی به آموزش قرآن پرداخت و با تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی و جلسات تدریس قرآن در مساجد اهواز فعالیت های خود را آغاز کرد. هنگام نمایش سیرک مصری در اهواز که در آن رقاصههای مصری برای تخدیر افکار و به فساد کشیدن مردم ما شرکت داشتند، لانه فساد آنها را بطوری که به هیچ کس آسیبی نرسد آتش زد. در عاشورای سال بعد یکی از مؤثرترین عناصر تشکیل دهنده راهپیمایی این روز بود که پس از راهپیمایی دستگیر و روانه زندان شد . او در رشته تاریخ دانشگاه مشهد ثبت نام کرد و از همان اول با حوزه علمیه مشهد تماس نزدیک داشت و با روحانیون مبارزی چون امام خامنهای، طبسی و هاشمی نژاد آشنا شد. نفوذ کلامی حسین به گونهای بود که استادان چپی و شاهنشاهی در هر کلاسی که حسین شرکت میکرد، نمیرفتند. حسین علمالهدی اکثر روزها را روزه میگرفت و در بسیاری از شبها برای مناجات به حرم مطهر حضرت امام رضا میرفت. در موقع مطرح ساختن پیش نویس قانون اساسی در مجلس خبرگان، با کمک یکی از برادران طرح ولایت فقیه را تنظیم کرد و به نماینده اهواز در مجلس خبرگان داد. ضمناً با فرمان امام برای نهضت سوادآموزی مدیریت آن را به عهده گرفت. در آغاز جنگ بعنوان مسئول، روزانه صدها نفر را با نظم دقیق و کامل تقسیم و اعزام میکرد و با این مشغله زیاد روزی یک ساعت به رادیو اهواز رفته و برنامهای پیرامون غزوات پیغمبر اجرا میکرد و با کلام آتشین و زیبای خود عامل تشویق سربازان و پاسداران و مردم برای مقاومت علیه کفار بود . او در شبیخونهای شبانه به دشمن، با کمک برادران دیگر نقش فعال داشت.
از میان همه افراد گروهها فقط او زنده مانده بود که با قامت استوار از جا بلند شد و به خاکریز دیگر رفت. در حالی که دو گلوله آر . پی . جی در دست داشت پشت خاکریز خوابیده بود و پس از مدتی اولین گلوله اش را شلیک کرد. در این زمان چهار تانک به ده متری خاکریزش نزدیک شده بودند. او آخرین گلوله خود را رها کرد و سه تانک باقیمانده همزمان به طرف خاکریز حسین شلیک کردند و جسد پاک و مطهرش به هوا پرتاب شد و به آرزوی دیرینه و حقیقی خود که همان وصال محبوب ازلی و ابدی است دست یافت . اینگونه بود که در دی ماه سال 60 بر اثر خیانت بنی صدر خائن در یک پاتک ، عراقیها 120 نفر از بهترین یاران امام را مظلومانه به شهادت رسانیدند.
از میان همه افراد گروهها فقط او زنده مانده بود که با قامت استوار از جا بلند شد و به خاکریز دیگر رفت. در حالی که دو گلوله آر . پی . جی در دست داشت پشت خاکریز خوابیده بود و پس از مدتی اولین گلوله اش را شلیک کرد. در این زمان چهار تانک به ده متری خاکریزش نزدیک شده بودند. او آخرین گلوله خود را رها کرد و سه تانک باقیمانده همزمان به طرف خاکریز حسین شلیک کردند و جسد پاک و مطهرش به هوا پرتاب شد و به آرزوی دیرینه و حقیقی خود که همان وصال محبوب ازلی و ابدی است دست یافت . اینگونه بود که در دی ماه سال 60 بر اثر خیانت بنی صدر خائن در یک پاتک ، عراقیها 120 نفر از بهترین یاران امام را مظلومانه به شهادت رسانیدند.