kayhan.ir

کد خبر: ۵۴۸۰۶
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۱

گزارش خبری کیهان از پشت صحنه انفجارهای مشکوک افغانستان

این روزها در کابل و افغانستان ادبیات جدیدی وارد سیاست شده و آن این جمله مکرر طالبان است که «کار ما نبود».


تیرباران وحشیانه 12 شیعه هزاره در استان بلخ که چند روز قبل اتفاق افتاد، به طور طبیعی باید کار عوامل طالبان باشد، اما این گروه بیانیه صادر کرد و هرگونه ارتباط میان خود و این واقعه را رد کرد. البته صدور بیانیه پس از هر واقعه خونینی این روزها به یک رسم مالوف جا افتاده تبدیل شده است چرا که طالبان پیش از این نیز انفجارهای مناطق «شاه شهید» و «مکرویان» کابل و شماری از حملات تروریستی دیگر را برعهده نگرفته است.
پس از وقوع انفجارهای فوق که به قیمت جان  حدود 100 غیرنظامی و جراحت بیش از 600 نفر دیگر تمام شد نیز طالبان بیانیه صادر و اعلام کرد «کار ما نبود.»
به هر حال، این انفجارها و بیانیه‌های پس از آن که تبدیل به امری روزمره شده، اوضاع افغانستان را پیچیده‌تر کرده است. اکنون در افغانستان شرایط به گونه‌ای است که به جز دولت کابل، همه نسبت به هم مشکوک هستند و دلیلش هم این است که همه قطب‌های درگیر، علاوه بر اینکه در آدمکشی پرونده سیاهی دارند، از این انفجارها نفع می‌برند. به همین خاطر، با ورود ادبیات تازه «کار ما نبود» به تحولات جاری افغانستان، انگشت اتهام را به هر طرف می‌توان گرفت؛ آمریکا، داعش، و خود طالبان.
طالبان علاوه بر سابقه‌ای که در جنایت‌های جورواجور دارد، در دروغگویی هم خیلی قهار است و ماجرای کتمان مرگ «ملاعمر» از زبان «ذبیح‌الله مجاهد» سخنگوی طالبان طی یک سال و نیم اخیر، یک نمونه از این دروغگویی است. به همین خاطر، در مورد صحت ادعای آنها در «کار ما نیست» هیچ اعتمادی وجود ندارد.
اما از آنجا که در عرصه سیاست همه چیز محتمل است، امکان دارد که طالبان این بار راست بگوید و ما باید این گمانه را نیز مطرح کنیم که اگر طالبان راست می‌گوید که «کار ما نیست»، پس کار کیست؟
البته، پیشاپیش باید بدانیم طالبانی که بیانیه می‌دهد، در شرایط فعلی نماینده همه طالبان افغانستان نیست؛ چون یکی دو ماه است که موافقان و مخالفان سرکرده جدید (ملا اختر) مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند و جمعی جانب ملا اختر را گرفته‌اند و تعدادی هم در اطراف خانه بازماندگان «ملاعمر» سرکرده متوفی خیمه زده‌اند و لذا، ممکن است که برخی از سرنافرمانی و یا بدنام کردن دیگری دست به حملات تروریستی خونین بزنند.
ماجرای داعش هم در افغانستان پیچیدگی‌های خاص خودش را دارد و این گروه حکم «زعفر جنی» را پیدا کرده است؛ برخی مقامات می‌گویند داعش در افغانستان حضور دارد و برخی هم کتمان می‌کنند، اما بالاخره کسی نفهمید که اگر داعش در افغانستان حضور دارد، در کجای این کشور حضور دارد و پایگاهش کجاست؟
اما به هر حال، اگر داعش در افغانستان حضور داشته باشد، مسئله تاحدودی حل است، چون این گروه تروریستی برای کشتن به دنبال بهانه نمی‌گردد. ولی ارتباط دادن قضیه به داعش به این سادگی‌ها نیست و یک جای این گمانه لنگ است و آن حضور داعش در افغانستان است. تازه، میزان حضور و مکان حضور را هم باید اضافه کنیم، تا در ارتباط با داعش، به یک احتمال درست برسیم. اصولا ساختار قبیله‌ای افغانستان به گونه‌ای است که زمینه حضور پررنگ و عرض اندام گروهی غیر از طالبان را نمی‌دهد.
بالاخره اینکه، اگر حضور داعش را در افغانستان منتفی بدانیم و نقش طالبان در حملات خونین جاری را نیز مسامحتا رد کنیم، متهم مهمی که باقی می‌ماند ایالات متحده است؛ 13 سال اشغال افغانستان و ماجراهای عراق و سوریه، شواهد کافی به دست ما می‌دهد که آمریکا برای منافع خود، به هر کاری که بخواهد دست می‌زند. در این نیز شکی نیست که مردمکشی در افغانستان، ضرورت حضور آمریکا و تداوم این حضور را در افغانستان تضمین می‌کند.
آمریکا تجربه عراق را پیش چشم خود دارد؛ از این کشور خارج شد، عراق هم از اردوگاه آمریکا بیرون رفت. خروج از افغانستان هم به احتمال زیاد همین تجربه تلخ را برای آمریکا تکرار می‌کند. لذا، از لحاظ سیاسی کاملا منطقی است که کار، کار آمریکا باشد.
در یک جمع‌بندی، ماجرای «کار ما نیست» در افغانستان دو متهم ردیف اول دارد:
1- کار کار طالبان و یا اقدامی درون طالبانی است و 2- کار کار آمریکاست. میان این دو متهم نیز متهم اول آمریکاست چون سرنخ همه این سیاه‌بازی‌ها در افغانستان که در ظاهر همه را گیج می‌کند، در دستان آمریکاست.