انقلاب اسلامی؛ یک استثناء در جهان (1)(زلال بصیرت)
ما در عصري زندگي ميکنيم که پديدهای کمنظير يا بينظير در تاريخ بشريت در اين کشور رخ داده است. شايد بیشتر شما در آن روزها حضور نداشتید یا به دنیا نیامده بودید. کسانی كه سنشان بيشتر است، از آن روزها خاطراتي دارند. از اینرو، اشارهاي به آن روزها میکنم تا جواناني که درست موقعيت اين نظام و اين کشور را بهطور شایسته نشناختهاند، بکوشند بهتر آن را بشناسند.
نگاهی گذرا به پیشینه انقلابها در دنیا
تقريبا به یاد دارم که در زمان نوجواني ما، زمان اوج انقلابها در دنيا بود و هر روز در يک کشوري، بهخصوص در کشورهاي آفريقايي، آمريکاي لاتين و بعضي از کشورهاي جنوب شرق آسيا تحولات و انقلابهايی رخ ميداد. بیشتر اين کشورها پیشتر در تيول کشورهاي استعمارگري، بهویژه انگلستان بودند. بعد از انقلاب صنعتي، در بين کشورهاي غربي، انگستان به خاطر پيشرفتش در نيروي دريايي و صنايع نظامي توانست در گوشه و کنار دنيا کشورهايي را به بند کشد و به بهانههاي مختلف از معادن، سرمايههاي انساني و ذخايرشان بهره گيرد. مستعمرات انگليس و بعضي از کشورهاي ديگر مانند فرانسه، آلمان و ايتاليا، در کشورهاي آفريقايي فراوان بودند. تقريبا کل آفريقا، به استثناي يک یا دو کشور، مستعمره بودند؛ نصف این کشورها تحت سیطره انگليسها و نصف دیگرش نیز در دست فرانسويها بود. اگر يک یا دو کشور هم به صورت اسمی آزاد بودند، تحت نفوذ آنها بودند؛ مثل مصر که ابتدا تحت نفوذ فرانسويها بود و بعد برعکس شد. ساير کشورهاي دنيا نیز اينطور بودند. اين استعمارگران در ابتدا گفتند ما براي آباد کردن کشورهای شما آمدهایم. خود واژه استعمار به معنای آباد کردن است: وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا؛ [1] يعني خداي متعال شما انسانها را به آباداني زمين گماشت. به همین بهانه، بيمارستانها و بانکها تأسيس کردند؛ همچنین مستشاران سياسي و نظامي خود را در بخشهای مختلف و حساس این کشورها قرار دادند و هدفشان اين بود که از همه اسرار و نهفتههاي آنها آگاه شوند و از هر کدام به نحوي به نفع خودشان استفاده کنند.
نمونهای از فریبهای استعماری
گاهي اين کشورها کمکهايي، مانند آموزش و ایجاد برخی از صنایع، به کشورهاي استعمارشده ميکردند و از این طریق، افراد سادهلوح را بگونهای فريب ميدادند که گویا واقعا قصد سويي ندارند. این افراد نیز میپنداشتند اينها با کمک و سرمايهگذاري و ایجاد کارخانهها و مانند اينها به پیشرفت آنها کمک میکنند و قصد سوئي ندارند. اين مسئله باعث میشد که به آنها بيشتر اعتماد کنند؛ درحالیکه هدف آنها چيز ديگري بود؛ آنها در اثر پيشرفت صنايع، کالاهايي را ساخته بودند که کشورهاي استعمار شده هم قدرت خريد آنها را نداشتند. آنها جنسهایی را توليد میکردند که در انبارها ميماند و میخواستند آنها را بفروشند. به اسم فروش، سودهاي زیادی میبردند؛ درصورتی که کشورهای مستعمره مشترياش نبودند؛ زیرا زيرساختهايش در این کشورها وجود نداشت و مهمتر اینکه با نحوه کارکردن این صنایع آشنایی نداشتند. بر این اساس، عدهاي از افراد این جوامع را در کشورهاي خودشان آموزش دادند و آنها نیز میپنداشتند اينها خدمت ميکنند؛ بههرحال، آنها افراد را آموزش ميدادند تا بتوانند از اجناس اينها استفاده کنند و زمينه فروش آنها را فراهم سازند. اين سياست استعماري هنوز هم در دنيا رواج دارد؛ بسياري از افراد ساده و دلپاک هستند که از اين شيطنتها آگاهی ندارند و میپندارند اينها خيلي خاطرخواهشان هستند و اين خدمتها را براي خاطر آنها انجام ميدهند.
به هر حال، در آن ایام بازار انقلابهای محلي عليه استعمارگران خيلي گرم بود و هر روز در یک کشوري تظاهرات و شورش ميکردند. آنها نیز مدتي مهلت ميدادند و بالاخره انقلاب آنها را مصادره ميکردند؛ بدین شکل که در ظاهر ميپذيرفتند که شما آزاد و کشوري مستقل هستيد؛ اما براي اينکه منافعشان حفظ شود، شروطي ميگذاشتند. این يک تاريخچه کلي از سده اخير در دنياست. بعد هم تحولاتي رخ داد که کشورهايي که آزاد ميشدند، بیشترشان برای نجات از غربیها در دامن کمونيستها ميافتادند. بدین ترتیب، دنيا دوقطبي شد؛ يکي اردوي شرقي و مارکسيستي و سوسياليستي، و دیگری هم اردوي کشورهاي آزاد غربي بود. این قطببندی شصت تا هفتاد سال ادامه داشت تا با سقوط اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و از هم پاشيدگي آن، این نظام دوقطبي از بين رفت. جمهوريهاي شوروي هر کدام مستقل شدند؛ به جز چند کشور که با هم متحد بودند که عمده آنها روسيه بود.
به هر حال، انقلاب، قيام، شورش، عصيان و اعتصاب کردن عليه دولت در اين شصت تا هفتاد سال خيلي رواج داشت و چيز تازهاي هم نبود؛ غالبا نیز به کمک اردوگاه شرق، در یک مدتی پيروزيهاي نسبي بهدست ميآوردند. بهطور کلي طبقههاي روشنفکر اين کشورها چنين ذهنيتي پيدا کردند که براي پيشرفتشان بايد از اين راهکارها استفاده کنند و نوعی استقلال به دست آورند. در مقابل، ضمن اينکه از پيشرفتها، علوم و تکنولوژي آنها استفاده میکنند، بتوانند کشور خودشان را هم با انگیزههای مختلف آباد کنند؛ ولی تقريبا يک انگيزه مشترک ـ البته به صورت اعلام نشده ـ بين بیشتر اين انقلابکنندگان وجود داشت و آن اینکه هر گروه تحت عنوان يک حزب یا جمعيتي و به اسم منافع ملت، آزاد کردن ملت، ارزشهاي انساني، آزادي، دموکراسي و چيزهايي از اين قبيل، دنبال منافع خودشان بودند؛ بیشتر آنها نیز ثروتمندان و سرمايهداران بودند که تکنولوژيها، اراضي کشاورزي، دانشگاهها و وسايل تبليغاتي را در اختيار داشتند و از آنها استفاده ميکردند. پشت پرده همة اينها نیز گروههاي خاصي بودند که معمولا ناشناخته بودند؛ در ظاهر عدهاي بودند که به اسم رئيسجمهور، نخستوزير و رئيس حزب و دبير کل، بازيگر ميدان بودند؛ اما همه اين منافع براي طبقه سرمايهدار و زورمندي بود که آنها را هدايت ميکردند و اين تشکيلات را راه ميانداختند و عمدتا بیشتر مردم را فريب ميدادند. البته این روش هنوز هم ادامه دارد. اين موضوعی بود که در هفتاد تا هشتاد سال اخير در همه دنيا کمابيش وجود داشت؛ بسياري از کشورها آزاد شدند؛ تعداد کشورهاي عضو سازمان ملل افزایش یافت؛ بهگونهای که الان حدود دويست کشور آزاد داريم که بیشتر آنها مستعمره بودند.
وقوع انقلاب اسلامی
پدیدهای در میان انقلابهای دیگر
در اين ميان، پديده جديدي به نام انقلاب اسلامی ایران رخ داد که مشترکات و تفاوتهایی با ساير پديدههاي اجتماعي و سياسي داشت؛ پدیدهای که مقدمات آن حدود پنجاه سال طول کشيد و در طی این مدت، عده زیادی از یاران امام به زندان و تبعيد رفتند تا اینکه بالاخره این حرکت در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيد. به هر حال، پديده جديدي در عالم مطرح شد که با پديدههاي انقلابي ديگر تفاوتهايي داشت؛ ولي اينکه اين هم يک انقلاب بود و مردم عليه قدرت حاکم قيام کردند و استقامت کردند تا آن را بيرون کردند و نهادهايش را از بين بردند و بعد نهادهاي جديدي تأسيس کردند، اينها با ساير انقلابها مشترک بود. روشنفکران دانشگاهي ما با رشتههای مختلف علوم سياسي، حقوق بينالملل، حقوق خصوصي، حقوق عمومي، مسائل مديريت را از غرب فراگرفته بودند؛ در کشور ما اين موضوعها اصالت نداشت؛ پيدايش دانشگاه و رشتههاي جديد، همه اقتباس از چيزهايي بود که در غرب وجود داشت که بسياري از آنها هم براي ما نعمت بود. خداي متعال وقتي بخواهد نعمتي به دست کسي بدهد، از راه دشمنانش هم ميتواند آن نعمت را به آنها برساند. برای مثال، برق، تکنولوژيها و رسانههای جدید، کامپيوتر و اينترنت که اين همه استفادههاي صحيح و علمي از آن ميشود، به وسیله دشمنان ما تأسيس شده، ولي در اختيار ماست. اینها نعمت خداست و باید خدا را شکر کنيم: وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛[2] همه براي خداوند و تحت تدبير او هستند. ارادة الهي اين است که بعضي از نعمتها را از طریق برخی به عدهای ديگر برساند؛ بسياري از اينها نعمتهاي خوبي است و باید خدا را شکر کنيم و از آن هم استفاده کنيم. ما باید اینها را فرا گیریم و از آنها تشکر کنیم که بيمنت این مسائل را به ما ياد ميدهند. خدا دوست دارد انسان از وسايط نعمتش نیز قدرداني کند؛ اما به شرطي که واقعا قصد خدمت داشته باشند، نه قصد فريب و سلطه.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (دام عزه) در دیدار با جمعي از پاسداران به مناسبت سالروز تشکيل بسيج سازندگي؛ قم؛ 16/2/94
[1] .هود/61.
[2]. فتح/4.
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.