روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 13۳۲-13۹2
وادادگی اصلاحطلبان دلیل ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت و تحریمها (پاورقی)
Research@kayhan.ir
گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا
در تاریخ 12 آذر 1386، گزارش شورای اطلاعات ملی آمریکا - شامل 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا - در مورد برنامه هستهای ایران انتشار یافت. در این گزارش به اینکه ایران برنامه نظامی هستهای ندارد، اقرار شده است.
بوش در موضع گیری رسمی خود در مورد این گزارش گفت که فقط یک هفته قبل، از این گزارش مطلع شده است. این در حالی است که سخنگوی کاخ سفید اعلام کرده بود مک کانل - رئیس شورای اطلاعات ملی و جامعه اطلاعاتی که مشاور بوش نیز بود - در ماه اوت 2007 یعنی بیش از سه ماه قبل از انتشار گزارش، به بوش اطلاع داده بود که ایران برنامه هستهای نظامی ندارد. البته، سیمور هرش روزنامهنگار معروف آمریکایی نیز اظهار کرده بود که بوش از یک سال قبل، از این ارزیابی اطلاعاتی خبر داشته است. اما چرا این گزارش زودتر منتشر نشد؟ دولت بوش سعی داشت با تأخیر در انتشار گزارش بر آن تأثیرگذاری نماید و با تعدیل متن به نفع جمهوریخواهان، زمان بیشتری نیز برای افزایش فشارها علیه ایران بخرد. ۶۹
روز بعد، یعنی در تاریخ 13 آذر 86، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخصوص گزارش اطلاعاتی آمریکا بیانیهای منتشر کرد و بر غیرنظامی بودن برنامه هستهای ایران تأکید کرد. آقای البرادعی اعلام کرد :
« گزارش اطلاعاتی آمریکا با اظهارات آژانس ظرف چند سال گذشته در این خصوص که آژانس هیچ سند قطعی درباره برنامه سلاح هستهای یا تأسیسات اظهار نشده هستهای در ایران ندارد، سازگاری دارد». ۷۰
نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این است که سیاست ایران درخصوص کوتاه نیامدن از حقوق هستهای خود، سیاست درستی بوده است. عمل به تعهدات، استیفا و اعمال حقوق، کوتاه نیامدن در برابر زیادهخواهیهای چند کشور معدود، سیاستی است که جواب داده است. این سیاست سبب شد تا ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران بر جهان آشکار شود. از آژانس گرفته تا آمریکا که مهمترین مخالف برنامه هستهای ایران است، اذعان کردند که برنامه هستهای ایران هیچ انحرافی نداشته است. ۷۱
حل و فصل موضوعات با آژانس بینالمللی انرژی اتمی
با تفاهم ایران و آژانس در خصوص حل و فصل مسائل باقی مانده در 30 مرداد 1386، دور جدیدی از همکاریهای ایران و آژانس آغاز گردید. این همکاریها درباره 6 موضوع باقی مانده که لیست نهایی آن از سوی آژانس به ایران ارائه گردید، شکل گرفت. با آشکار شدن اولین نتایج مثبت این همکاریها که با بستن اولین موضوع باقی مانده یعنی پلوتونیوم در ماه سپتامبر 2007 (شهریور 1386) خود را نشان داد، مخالفتها با برنامه کاری (مدالیته) از سوی آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز آغاز شد. این کشورها که مبانی ادعاها و اتهامات سیاسی خود علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را متزلزل دیدند، فشارهای خود بر مدیرکل آژانس را به منظور ایجاد انحراف در برنامه کاری افزایش دادند. اما از آنجا که جمهوری اسلامی ایران و آژانس در پیشبرد برنامه کاری مصمم بودند، این فشارها کنار زده شد. از اینرو، دو موضوع باقیمانده بسیار مهم دیگر یعنی سند اورانیوم فلزی و سانتریفیوژهای پی1 و پی2 نیز در سه ماه اول همکاری حل و فصل شده و پرونده آنها توسط آژانس در گزارش نوامبر 2007 (آبان 1386) مدیرکل آژانس به شورای حکام مختومه اعلام گردید. سه موضوع دیگر، یعنی منشأ آلودگی در یکی از تجهیزات یک دانشگاه فنی در تهران، پلوتونیوم و معدن گچین نیز پس از سه ماه حل و فصل شدند که نتایج مربوطه بهخوبی در گزارش فوریه 2008 (اسفند 1386) آقای البرادعی منعکس شده بود. آقای البرادعی که از چند روز قبل از انتشار گزارش فوریه 2008 خود آماج حملات و تهدیدها (حتی تهدید به قتل) قرار گرفته بود، در گزارش خود بسته شدن تمامی موضوعات باقی مانده را اعلام و خط بطلانی بر ادعاها و اتهامات آمریکا و همپیمانان آن کشید. باید یادآور شد که طبق زمانبندی تعیین شده در برنامه کاری، اجرای آن 18 ماه به طول میانجامید، اما جمهوری اسلامی ایران در 6 ماه آن را به سرانجام رساند .۷۲
ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت و صدور قطعنامههای 1696 و 1737 در سال 85، قطعنامه 1747 و 1803 در سال 86، نشان داد که مناقشه بر سر پرونده اتمی ایران با آمریکا و متحدانش، بیش از آنکه جنبه حقوقی داشته باشد، ماهیتی کاملاً سیاسی دارد. ۷۳
قطعنامه شورای امنیت در اسفند 86
پرونده هستهای در اسفند سال 86 در حال مختومه شدن بود که در تاریخ 13 اسفند 1386، شورای امنیت سازمان ملل به تحریک آمریکا، قطعنامه 1803 را علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد. ۷۴
قطعنامه 1803 شامل سه ضمیمه است که در آن نام 13 شرکت و 13 مدیر ارشد تأسیسات هستهای ایران به فهرست تحریمها اضافه شده است. این سند از دولتها میخواهد که داراییهای خارج از کشور این شرکتها و مقامها را مسدود کنند. شورای امنیت همچنین از کشورها خواسته است که مواد، کالاها، تجهیزات و تکنولوژی با قابلیت استفاده دوگانه را که در برنامههای هستهای و موشکی کاربرد دارند، در اختیار ایران قرار ندهند. ۷۵
با وجود صدور قطعنامه اسفند ماه شورای امنیت، پارلمان اروپا در تاریخ 16 خرداد 1387، طی یک قطعنامه درخواست کرد که موضوع هستهای ایران از شورای امنیت به آژانس بازگردد. در این قطعنامه با اشاره به موضوع هستهای ایران چنین آمده :
«از همه اعضای شورای امنیت میخواهد موضوع هستهای ایران را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی برگردانند و مذاکرات بدون پیششرط را آغاز کنند ». ۷۶
در تاریخ نهم مرداد 1387 نیز وزرای امور خارجه 118 کشور عضو جنبش عدم تعهد، با صدور بیانیهای در اجلاس تهران، از برنامه هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند. ۷۷
علیرغم موارد فوق که به نفع جمهوری اسلامی ایران بود، چند ماه بعد، غربیها به سرکردگی آمریکا، یک سری تحریمهای جدید را علیه ایران تصویب کردند. به راستی چرا ناگهان صحنه سیاسی تغییر کرد ؟
دکتر فؤاد ایزدی استاد دانشگاه، به نقش اصلاحطلبان در تشدید تحریمها در سال 88، چنین اشاره میکند :
« غرب بعد از فتنه سال 88، تحریمها را علیه ایران بیشتر کرد. اصلاحطلبان، بانی اصلی تحریمها هستند. دوستانی که سنگ آمریکا را به سینه میزنند با عقب نشینی هایشان بیشترین ضربه را به ایران زده اند. اصلاحطلبان به غربیها اعلام میکردند که با دولت احمدینژاد کنار نیایید تا ما سر کار بیاییم و به نفع شما کار کنیم. اصلاحطلبان به دنبال آن بودند که تحریمها علیه دولت احمدینژاد بیشتر شود تا اوضاع کشور بدتر شود. من زمانی از خاتمی خواستم تا در سایت باران مخالفت خود را در قبال این تحریمها بیان کند اما دریغ از یک سخن و موضع گیری!» ۷۸
ایزدی در خصوص چرایی ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت نیز اظهار میدارد :
«اینکه پرونده ایران به سازمان ملل رفت، به خاطر سیاستهای اصلاحطلبان بود. آنان به طرف مقابل به صورت یکجانبه امتیاز میدادند و در پرونده هستهای، تنها عقب نشینی میکردند. در حقیقت سیاستهای واداده اصلاحطلبان در حوزه خارجی، دلیل تحریمها بود». ۷۹
مذاکرات دکتر جلیلی با گروه 1+5
طی مدت تصدی دکتر سعید جلیلی بر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی کشور، ایشان به عنوان مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای ایران، مذاکرات مختلفی را با گروه 1+5 انجام داد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
در تاریخ اول بهمن 1389 مذاکراتی در شهر استانبول ترکیه صورت گرفت که به مذاکرات استانبول 1 معروف شد. آقای علی باقری معاون دکتر سعید جلیلی، در این مورد میگوید:
«در مذاکرات استانبول 1، غربیها برای تبادل سوخت 5/3 درصد با سوخت 20درصد، شروطی گذاشته بودند که معلوم نبود سوخت به دست ما میرسد یا نه. آنها گفتند در این مدتی که ما صفحه سوخت 20درصد را برای شما میسازیم، شما نمیتوانید رادیودارو تولید کنید. از طرف دیگر، زمان تحویلاین سوخت 20درصد هم معلوم نبود. طبیعی بود که این پیشنهاد مورد قبول طرف ایرانی قرار نگرفت.
دکتر جلیلی در آنجا گفتند لازمه همکاری ما آن است که اولاً معاهده ان.پی.تی را به عنوان مبنای گفتوگوها بپذیرید و ثانیاً از دشمنی و خصومت با ملت ایران دوری کنید و تحریمها برداشته شوند.»۸۰
بر اثر مقاومت تیم مذاکره کنندهایرانی و ادامه پیشرفتهای هستهای، چهار ماه و نیم بعد، خانم کاترین اشتون نامهای به آقای جلیلی نوشت که گروه 1+5 حقوق هستهایایران برای داشتن فعالیتهای صلح آمیز هستهای را در چارچوب معاهده ان.پی.تی میپذیرد. ویاین موضوع را در دو نامه بعدی اش نیز تکرار کرد. «استانبول 1» نقطه عطفی بود که دیدند ایران بر سر حقوقش نهتنها معامله نمیکند، بلکه به سادگی حاضر به مذاکره هم نیست.۸۱
مذاکرات استانبول 2، پانزده ماه بعد از استانبول 1 صورت گرفت. در این فاصله، خانم کاترین اشتون 4 نامه به آقای جلیلی مینویسد. آقای علی باقری در مورد مذاکرات استانبول 2 که در تاریخ 26 فروردین 1391 انجام گرفت، چنین میگوید:
« در استانبول 2، خانم وندی شرمن که برای اولین بار در این جلسات شرکت کرده بود، گفت که اوباما یک پیام خطاب به طرف ایرانی داده است. اوباما در این پیام گفته بود که ما از حق ایران برای استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای در چارچوب ان.پی.تی حمایت میکنیم.
یکی از عوامل اصلی پیشرفت ما در مذاکرات، پیشرفتهای فنی هستهای ما بود. در صورتی که در دوره تیم مذاکرهکننده قبلی [در دوره خاتمی] همه پیشرفتها بسته و کنار گذاشته شده بود ».۸۲
در تاریخ سوم خرداد 1391 نیزایران و 1+5 مذاکرات خود را در بغداد شروع کردند. پیشنهاد غرب بطور مشخص دراین نشست به سه فاز تقسیم میشد: در فاز اول خواسته آنها تعطیلی فردو، توقف غنیسازی 20درصد و انتقال مواد 20درصد به خارج از کشور بود. فاز دوم شامل رسیدگی به غنیسازی 5درصد و رسیدگی به راکتور آب سنگین اراک بود. پس از اجرای این دو فاز، پیشنهاد آنها برای فاز 3، اجرای قطعنامههای شورای حکام و شورای امنیت و رفع تحریمها بود. در مقابل اقداماتی که ایران باید انجام میداد، طرف غربی مدعی شد که دیگر قطعنامهای علیه ایران تصویب نمیکند. البته این پیشنهاد از طرف تیم ایرانی مورد قبول واقع نشد. مهمترین مسئلهای که تیم ایرانی در مقابل این پیشنهاد داشت، این بود که وزن و جنس گامها برابر نیست.۸۳
در عوض، تیم مذاکرهکننده ایرانی یک بسته پیشنهادی ارائه کرد که به صورت جامع، متوازن و براساس معاهده ان.پی.تی و به صورت فراگیر در دو بخش موضوعات هستهای و غیرهستهای، تدوین شده بود. البته طرفهای غربی به دلیل ماهیت استکباری خود، این پیشنهاد ایران را نپذیرفتند.۸۴
بعد از بغداد، نوبت به مسکو رسید تا این بار میزبان نشست ایران و 1+5 در تاریخ 28 خرداد 1391 باشد. ایران دراین نشست با پیشنهادی که پنج گام داشت، حضور پیدا کرد. گام اول پذیرش حق غنی سازیایران با توجه به فتوای مقام معظم رهبری بود. در گام دوم، ایران با آژانس فراتر از تعهدها همکاری میکرد به شرط آنکه تحریمهای یک جانبه لغو شود. گام سوم مربوط به تأمین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران بود. گام چهارم هم به همکاریهای هستهای و تحقیقاتی مربوط میشد. آخرین گام هم همکاریهای غیرهستهای در موضوعات مورد علاقه طرفین بود. مهمترین دلیل ایران برای این پیشنهاد این بود که طرف غربی برای حضور در نشستهای بعدی و ارائه پیشنهاد جدید، تناسب و وزن گامهای متقابل را در نظر بگیرد.۸۵
در فاصله مذاکرات مسکو تا مذاکرات آلماتی که در تاریخ 8 اسفند 1391 صورت پذیرفت، اتفاقات دیگری هم افتاد. در حوزه تحریم، اتحادیه اروپا تحریمهای نفتی را علیه ایران اعمال کرد ؛ همچنین آمریکا و اتحادیه اروپا، تحریمهای پولی و بانکی را نیز تشدید کردند و تحریمهای یک جانبه را گستردهتر کردند. در این زمان، سخنرانی مقام معظم رهبری در تاریخ 19 بهمن 1391 و تأکید ایشان بر پافشاری بر حقوق هستهای و همچنین راهپیمایی باشکوه 22 بهمن که با وجود مشکلات اقتصادی به وجود آمده مورد انتظار غرب نبود، بار دیگر غرب را به این نتیجه رساند که ایران از حقوق هستهای خود کوتاه نمیآید. مردم هم با حضور گسترده در این راهپیمایی، این پیام را به غرب دادند که با تمام توان در صحنه حاضر هستند و ذرهای عقب نشینی نمیکنند.
آقای علی باقری در مورد مذاکرات آلماتی میگوید:
«آنها فشارهای اقتصادی را برای رسیدن به دو هدف علیه ما انجام دادند؛ اول اینکه میخواستند در محاسبات رهبران ایران درباره موضوعهای راهبردی از جمله موضوع هستهای تغییر صورت گیرد و دوم اینکه مردم ایران را فلج کنند اما به اذعان خودشان و گزارشهای سالانه 2013 آمریکا، در رسیدن به این دو هدف ناکام ماندند و همین باعث شد پیشنهاد تجدیدنظر شدهای را ارائه کنند که به لحاظ شکلی و محتوایی تغییراتی در آن صورت گرفته بود. با این حال این تغییرات در نشست آلماتی 1 باعث نشد که دو طرف به توافق برسند.
در مذاکرات آلماتی 2 که در تاریخ 16 فروردین 1392 برگزار شد، طرف مقابل ملاحظه کرد که چارهای جز وارد شدن به مذاکره جدی با ایران ندارد و اینکه صرف گذاشتن یک پیشنهاد روی میز، نمیتواند چیزی را حل کند هرچند که در روز اول مذاکرات آلماتی 2 تلاش کردند این کار را انجام دهند اما طرف ایرانی با منطق روشن و متکی بر مبنای حقوقی وارد شد و گفت که برخی از محورهای پیشنهادی آنها را میپذیرد اما مشروط به اینکه ما به ازاهای متناسب با آن را ارائه کنند». ۸۶
دکتر سعید جلیلی نیز در مصاحبهای اظهار داشت:
«در مذاکرات آلماتی 2، ایران به سؤالات بسیار 1+5 پاسخ داد به طوری که دیگر هیچکس سؤالی نداشت. اکنون بر عهده 1+5 است که اراده و صداقت خود را در برداشتن گامهای اعتمادساز متناسب نشان دهد. اعتمادسازی خیابانی دوطرفه است و امروز بعد از اقدامات بسیار اتخاذ شده توسط جمهوری اسلامی ایران برای فراهم کردن اعتماد بیشتر، گروه 1+5 باید برای جلب اعتماد مردم ایران کار کند». ۸۷
با وجود مواضع منطقی تیم مذاکرهکننده ایرانی، اما غربیها تا خرداد 92 از دادن پاسخ به پیشنهادات ایران خودداری کردند. دلیل این برخورد غربیها به مواضع برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری برمیگشت که در سخنرانیهای تبلیغاتی خود، وعده کنارآمدن با غربیها و عقبنشینی از برخی دستاوردهای هستهای را مطرح میکردند .