kayhan.ir

کد خبر: ۵۳۹۱۸
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۴
به جای نقد فیلم «از رئیس جمهور پاداش نگیرید»

نامه‌ای به کمال تبریزی

محمد قمی
اشاره: فیلم «از رئیس جمهور پاداش نگیرید» به کارگردانی کمال تبریزی، پس از هفت سال ممانعت از نمایش، بالاخره روی پرده سینماها رفت و اکرانش به پایان رسید. اتفاق مهم این بود که به رغم توقیف و ابتذال شدید، این اثر با شکست تجاری سنگینی مواجه شد و به فروش چندانی دست نیافت. پایان نمایش این فیلم، بهانه‌ای شد تا دلنوشته یکی از اهالی سینما خطاب به کمال تبریزی را منتشر کنیم.
تصویر روز

آقای تبریزی! امیدوارم ظرفیت نقد جدی و بی‌تعارف را داشته باشید و اجازه دهید در این فضای دروغین و پوشالی به اصطلاح «نقدهای دلسوزانه» و آبکی که مهم‌ترین هدفش این است که به کسی برنخورد و اصلاً معلوم نباشد طرف حسابش کیست و چه می‌خواهد بگوید و نهایتاً در خنثی‌گری و مصلحت‌سنجی‌ها ابتر بماند، با شما صریح و صادقانه سخن بگویم.
بی‌تردید شما از زمره کسانی هستید که سابقه فیلم‌های ارزشی‌تان را با تجاری‌سازی تاخت زدید و روالی به شدت حیرت‌آور در سقوط آزاد از آثار خوب و ارزشمندی مثل «لیلی با من است» به فیلم‌های سخیف و مستهجنی همچون «طبقه حساس» و این آخری «از رئیس جمهور پاداش نگیرید» طی نمودید.
آقای تبریزی! شاید با خود بگویید دارم شما را قضاوت می‌کنم و این کار درست نیست؛ بله قضاوت نادرست، کار درستی نیست ولی این حق را به من هم بدهید که خودم را هم به بلاهت و بی‌خبری و نفهمی نزنم و پای حفظ عزت و آرامش شما، مقدس‌ترین مقدسات خودم را که بازیچه بازی مهوع و چندش‌آور شما شده است، ذبح نکنم.
راستش سیر سقوط آزاد شما به خصوص از مرحله «طبقه حساس» تا «از رئیس جمهور پاداش نگیرید» کار را به جایی رسانده که برای فتح گیشه یا باقی ماندن در زمین بازی یا به هر دلیل دیگری، این بار سراغ چیزهایی رفتید که برایم خط قرمز محسوب می‌شود و نمی‌توانم تحمل کنم کسی، بساط مهوع بازی ترحم برانگیز و در عین حال سخیف و جاه طلبانه‌اش را در این محوطه مقدس پهن کند.
اگر در «طبقه حساس» غیرت و تدفین میت را دستمایه قلقلک دادن پست‌ترین غرایز مخاطب بخت‌برگشته‌تان قرار دادید، این بار دیگر سراغ مکه مکرمه و مدینه منوره و سفر حج و مداحان اهل بیت (ع) و پرچمداران انتقام از فتنه سقیفه و... رفتید، تا حظ فتح گیشه به قیمت تمسخر کردن همه شعائر اصیل دینی و مذهبی ببرید.
نه! عجله نکنید و بر خودتان مسلط باشید و لطفاً جواب‌های کلیشه‌ای صد من یک غازی که مثل همیشه در آستین آماده دارید را بریزید دور! این بار تیرتان به سنگ خورده و جلوی قاضی معلق بازی کرده‌اید! من صرفاً یک آدم متدین و مذهبی که با دیدن فیلم شما دلش به درد آمده باشد نیستم؛ من مدرس سینما هستم و رشته‌ام فیلمنامه‌نویسی است و تا کنون دو جلد کتاب و صدها مقاله در باب نقد و تحلیل و درک سینما منتشر کرده‌ام. به خوبی می‌دانم و می‌فهمم که فیلمنامه شما چقدر ضعیف بوده و حفره دارد؛ شخصیت‌پردازی‌هایتان چقدر مضحک و دم دستی است؛ گره‌های داستانی‌تان چقدر ابلهانه است؛ بازی‌هایتان چقدر سطحی و دمده و البته از نوع شبه تئاتری، و طنزتان هم چقدر لوده بازی است. نافیلم شما نهایتاً و با کلی ارفاق، یک نیمچه فیلمنامه دم دستی و وصله پینه شده، بدون ریتم درست، در فقدان فضاسازی متناسب و پیوند صحیح اجزا، در کنار کلی لودگی و گوشه کنایه سیاسی کارانه و البته مستهجن است. هر جا از ضعف ساختار و شلختگی فیلمنامه و سطحیت برداشت‌های به ظاهر معنوی و عمق فاجعه کارگردانی کم آورده‌اید، حرف‌های جنسی و ادا و اطوارهای مهوع، سخره پیشه و تحقیرآمیز قاطی فیلمتان کرده‌اید و به خورد مخاطب بیچاره داده‌اید.
در عین حال فیلم شما با همه ادعاهایش درباره هجمه به ریاکاری و ریاکاران، یک اثر به شدت ریاکارانه و متظاهرانه است. چرا؟
لطفاً «همه حواستان» را جمع کنید تا مختصراً برایتان توضیح دهم؛ به دلیل اینکه فیلم شما دقیقاً نان همان چیزی را می‌خورد که ظاهراً بنا بوده علیه‌اش موضع داشته باشد. به عبارت دیگر، کل فیلم شما بر محور جذابیت آفرینی مبتنی بر همان چیز و کسی می‌گردد که ظاهراً می‌خواسته‌اید نفی‌اش کنید! و این یعنی یک ریاکاری تمام عیار و البته توهین آمیز.
آقای کمال تبریزی! با دستمال کثیف نمی‌شود چیزی را پاک کرد. شما با سلاح ریاکاری به مصاف تظاهر رفته‌ای و حالا توقع داری واقعاً باور کنم ادعاهایت را؟
علاوه بر این‌ها همان طور که گفتم فیلم شما نه تنها مبتذل بلکه مستهجن است. امیدوارم معنای این دو کلمه را بدانید و تصورتان این‌قدر کودکانه نباشد که استهجان را تنها در فیلم پورنو خلاصه کنید؛ نه دوست من! فیلم شما که با کنایه و دوپهلوگویی و البته گاه هم با فاش گویی، کلمات و حرکات و سکنات معطوف به اسافل اعضا را به رکیک‌ترین شکل ممکن به منصه ظهور می‌رساند، در عین ابتذال، مستهجن هم هست؛ منتها ظاهراً بیش از این از دستتان برنمی‌آمده!
راستی آقای تبریزی! شما در آثار اخیرتان چرا این‌قدر متمرکز و معطوف به حرف‌های جنسی و تابوشکنی‌های این‌چنینی شده‌اید؟! نه! لطفاً نخواهید شاهد مثال بیاورم، چرا که آن وقت مطلبم می‌شود مصداق اشاعه فحشا البته از نوع ترحم برانگیز و مهوعش آن هم محصول کارگردان سابقاً ارزشی و دفاع مقدسی ساز! فکرش را بکن!
رفیق! بگذار صادقانه حرف دلم را بزنم؛ من برای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و امثال آن‌ها بیشتر حرمت و احترام قائلم تا امثال تو. چرا؟ آن‌ها صفشان مشخص است و حرف و موضعشان معلوم؛ گذشته و امروز و فردایشان هم مبرهن؛ اما تو؛ مدعی هستی و در عین حال، مبتذل ساز و تابوشکن! تو آدم هستی مثل اجتماع و ارتفاع نقیضین؛ به خاطر همین است که نمی‌شود دوستت داشت و رویت حساب کرد؛ حالا هر حسابی؛ اینطرفی یا آنطرفی. به قول شاعر، تو بی‌سرزمین‌تر از بادی!
منتها یک مسئله هست و آن اینکه تو در فیلم لوده و چرک و ضعیفی به نام «از رئیس جمهور پاداش نگیرید» حریم خانه خدا و لباس احرام و البته حرمت و شعور آدم‌ها و مخاطب‌هایت را نشانه رفته‌ای؛ تو دوباره فکر کردی راه به دست آوردن گیشه، قلقلک دادن پست‌ترین غرایز مخاطب است و دوباره فیلمت را پر کردی از خرده شیشه! درست مثل مارمولک؛ که البته در مقایسه با امثال «طبقه حساس» و «از رئیس جمهور پاداش نگیرید» باید گفت صد رحمت به «مارمولک»!
می‌دانم! می‌دانم که نوشتن همین متن هم در کنار ضرورت و اهمیت‌هایش، این ضرر را هم دارد که شاید به نفع فیلم تو تمام شود و حواس‌ها را متوجه این جنس بنجل کند و می‌دانم که «توقیف» و «جنجال»، برای سینمای بی‌متن و همیشه در حاشیه شما، که به جای آنکه نان اصالت و هنرش را بخورد از سراب هیاهو و هیچ و پوچ بازی‌اش ارتزاق انگلی می‌کند، میوه بهشتی است، اما چه کنم که چاره‌ای نیست جز این.
من این متن را نوشتم تا به سهم خودم انتقام هنر ناب و والای سینما را از یک فیلم تقلبی بگیرم و به تو یادآوری کنم که فیلم اخیر شما با همه دست و پا زدن مهوع و ترحم برانگیزش، حتی به فتح گیشه سینما هم نائل نخواهد آمد، اما برای نسل ما و بعدی‌ها، تذکری و تنبهی خواهد بود تا یادش بماند، بساط بازی «ماندن به هر قیمتی» را در هر محوطه مقدسی پهن نکند، که تاوان سختی به دنبال خواهد داشت!