سینمایی که آتش انقلاب را شعلهورتر کرد
28 مرداد سال 1357 یکی از تلخترین روزهای تاریخ برای مردم ایران است؛ روزی که 370 زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودک آبادانی در سینما رکس زنده زنده در آتش سوختند تا در آستانه انقلاب، یکی از بزرگترین جنایتهای تاریخی در عرصه فرهنگ رقم بخورد.
امسال 37 سال از آن حادثه جانخراش میگذرد، سالی که خیلی از کودکان آبادانی بیپدر شدند، سالی که خیلی از نوعروسان رخت سیاه برتن کردند. سالی که خیلی از مادران در عزای عزیزانشان خون گریستند. اما سال 57، سالی بود که مشعل انقلاب با همین شعلههایی که مردم بیگناه را زنده زنده سوزاند در فضای کفرآلود ایران روشن شد و با آتشی که از سینمارکس برخاسته بود دامن شاه و ایادی او را فرا گرفت و باعث شد مردم ایران با چشیدن طعم آزادی برای جهان اسلام و بلکه کل بشریت الگو شوند.
بسیاری از هموطنانمان در آتش سوختند و شعله آتش آنها هم دامن شاه را گرفت و او را به جهنم فرستاد.وقتی سینما رکس در آبادان با تماشاچیانش سوخت، خیلیها تصمیم گرفتند دیگر به سینما نروند. سال 57 بود و مردم هنوز نمیدانستند شش ماه بعد قرار است همه چیز زیر و رو شود. قبل از انقلاب، آبادان را شهر سینماها میگفتند. قلب نفتی ایران، آن سالها بعد از تهران بیشترین تعداد سینماها را داشت. سینما رکس که سوخت بقیه سینماهای آبادان هم یواش یواش تعطیل شدند: نه مردم مثل قبل به سینما میرفتند و نه شهر، تاب سینما داشت.عمر سینما در آبادان برابری میکند با عمر بلند پالایشگاه نفت. انگلیسیها در سالهای اول ورودشان به آبادان یک دستگاه آپارات برای نمایش فیلم آوردند و در محله «بریم» یک سینمای روباز بسیار کوچک خاص خودشان ساختند. محله «ابو ابراهیم» که انگلیسیها به دلیل سختی تلفظش به آن «بریم» میگفتند، ویژه خود انگلیسیها و البته کارکنان رتبه بالای شرکت نفت بود. هنوز هم همینطور است؛ با این تفاوت که از انگلیسیها فقط معماری خانههایشان بجا مانده و از خودشان اثری نیست. ایرانیها و هندیهای آن موقع آبادان از تماشای فیلم در این فیلمخانه محروم بودند و آنها را به این سینما راه نمیدادند. بعدها یک سینمای سیار به آبادان آوردند که «... نقاط مختلف آبادان آن روز، به میدانها و کوچهها میبردند و فیلمهای بهداشتی را نشان میدادهاند و ترقیات بریتانیای کبیر را» ! به نمایش میگذاشتند.سال 1311 هجری شمسی سینما «شیرین» در منطقه شهری آبادان تاسیس شد و از همان آغاز دیدن فیلم در آبادان طرفداران زیادی پیدا کرد. سال 1324 هم شرکت نفت، سینما تاج را ساخت. سینما تاج سابق که اکنون هم در آبادان پابرجاست، معماری انگلیسی دارد. برای ساختن این سینما همه چیز حتی آجرهایش را هم از لندن آوردند.
حسین تکبعلیزاده، متهم ردیف نخست دادگاه عاملان آتشسوزی سینما رکس که اعدام شد، در اعترافاتش عنوان کرده بود که با همدستانش میخواستند سینما سهیلا را آتش بزنند. اما «تینر فوری بود» و قبل از آنکه آتش بگیرد، بخار شد. برنامهها به هم خورد و عاقبت رکس آتش گرفت.
آری! حادثه سینما رکس آبادان 37 سال پیش اتفاق افتاد. برخی از بزرگان مثل آیتالله جمی آن را موتور انقلاب نامیدند، امام امت برای مردم آبادان پیام تسلیت فرستاد. حجتالاسلام دهدشتی آن را روز ملی و سند تاریخ انقلاب میدانستند ولی این حادثه مدتهاست که از تقویم کشورمان حذف شده، احتمالا عمدی در کار نبوده شاید چاپخانهچی یادش رفته باشد، به جز اینها یک سری مزایایی که به خانواده شهدا تعلق میگیرد به شهدای رکس تعلق نگرفته یا کمتر تعلق گرفته، در واقع آنها را شهید درجه دو حساب کردهاند. مزار آنها درست کنار مزار شهدای دفاع مقدس قرار دارد اما کاروانهای راهیان نور وقتی آنجا میروند بدون اطلاع، از کنارش فقط رد میشوند. این برای مردم آبادان خیلی آزاردهنده است که چرا کسی سراغی از عزیزانی که بیگناه از بین رفتند را نمیگیرد؟ به نظر من این به سوء مدیریت شهر برمیگردد که نتوانسته یاد این جانباختگان را زنده نگه دارد.
سیدکریم بحرینی
امسال 37 سال از آن حادثه جانخراش میگذرد، سالی که خیلی از کودکان آبادانی بیپدر شدند، سالی که خیلی از نوعروسان رخت سیاه برتن کردند. سالی که خیلی از مادران در عزای عزیزانشان خون گریستند. اما سال 57، سالی بود که مشعل انقلاب با همین شعلههایی که مردم بیگناه را زنده زنده سوزاند در فضای کفرآلود ایران روشن شد و با آتشی که از سینمارکس برخاسته بود دامن شاه و ایادی او را فرا گرفت و باعث شد مردم ایران با چشیدن طعم آزادی برای جهان اسلام و بلکه کل بشریت الگو شوند.
بسیاری از هموطنانمان در آتش سوختند و شعله آتش آنها هم دامن شاه را گرفت و او را به جهنم فرستاد.وقتی سینما رکس در آبادان با تماشاچیانش سوخت، خیلیها تصمیم گرفتند دیگر به سینما نروند. سال 57 بود و مردم هنوز نمیدانستند شش ماه بعد قرار است همه چیز زیر و رو شود. قبل از انقلاب، آبادان را شهر سینماها میگفتند. قلب نفتی ایران، آن سالها بعد از تهران بیشترین تعداد سینماها را داشت. سینما رکس که سوخت بقیه سینماهای آبادان هم یواش یواش تعطیل شدند: نه مردم مثل قبل به سینما میرفتند و نه شهر، تاب سینما داشت.عمر سینما در آبادان برابری میکند با عمر بلند پالایشگاه نفت. انگلیسیها در سالهای اول ورودشان به آبادان یک دستگاه آپارات برای نمایش فیلم آوردند و در محله «بریم» یک سینمای روباز بسیار کوچک خاص خودشان ساختند. محله «ابو ابراهیم» که انگلیسیها به دلیل سختی تلفظش به آن «بریم» میگفتند، ویژه خود انگلیسیها و البته کارکنان رتبه بالای شرکت نفت بود. هنوز هم همینطور است؛ با این تفاوت که از انگلیسیها فقط معماری خانههایشان بجا مانده و از خودشان اثری نیست. ایرانیها و هندیهای آن موقع آبادان از تماشای فیلم در این فیلمخانه محروم بودند و آنها را به این سینما راه نمیدادند. بعدها یک سینمای سیار به آبادان آوردند که «... نقاط مختلف آبادان آن روز، به میدانها و کوچهها میبردند و فیلمهای بهداشتی را نشان میدادهاند و ترقیات بریتانیای کبیر را» ! به نمایش میگذاشتند.سال 1311 هجری شمسی سینما «شیرین» در منطقه شهری آبادان تاسیس شد و از همان آغاز دیدن فیلم در آبادان طرفداران زیادی پیدا کرد. سال 1324 هم شرکت نفت، سینما تاج را ساخت. سینما تاج سابق که اکنون هم در آبادان پابرجاست، معماری انگلیسی دارد. برای ساختن این سینما همه چیز حتی آجرهایش را هم از لندن آوردند.
حسین تکبعلیزاده، متهم ردیف نخست دادگاه عاملان آتشسوزی سینما رکس که اعدام شد، در اعترافاتش عنوان کرده بود که با همدستانش میخواستند سینما سهیلا را آتش بزنند. اما «تینر فوری بود» و قبل از آنکه آتش بگیرد، بخار شد. برنامهها به هم خورد و عاقبت رکس آتش گرفت.
آری! حادثه سینما رکس آبادان 37 سال پیش اتفاق افتاد. برخی از بزرگان مثل آیتالله جمی آن را موتور انقلاب نامیدند، امام امت برای مردم آبادان پیام تسلیت فرستاد. حجتالاسلام دهدشتی آن را روز ملی و سند تاریخ انقلاب میدانستند ولی این حادثه مدتهاست که از تقویم کشورمان حذف شده، احتمالا عمدی در کار نبوده شاید چاپخانهچی یادش رفته باشد، به جز اینها یک سری مزایایی که به خانواده شهدا تعلق میگیرد به شهدای رکس تعلق نگرفته یا کمتر تعلق گرفته، در واقع آنها را شهید درجه دو حساب کردهاند. مزار آنها درست کنار مزار شهدای دفاع مقدس قرار دارد اما کاروانهای راهیان نور وقتی آنجا میروند بدون اطلاع، از کنارش فقط رد میشوند. این برای مردم آبادان خیلی آزاردهنده است که چرا کسی سراغی از عزیزانی که بیگناه از بین رفتند را نمیگیرد؟ به نظر من این به سوء مدیریت شهر برمیگردد که نتوانسته یاد این جانباختگان را زنده نگه دارد.
سیدکریم بحرینی