آینده طرح پالایشی سیراف در گرو تخصیص خوراک (نگاه اقتصادی)
عباس محتشمنیا
طرح پالایشی سیراف که در سال 93 از طریق یک فراخوان عمومی توسط وزارت نفت ارائه شد را میتوان یکی از اقدامات مثبت زنگنه در مقابله با خام فروشی میعانات گازی دانست. در این طرح قرار است هشت پالایشگاه به ظرفیت 60 هزار بشکه در روز مجموعاً 480 هزار بشکه میعانات گازی را در روز پالایش کنند. وزارت نفت متعهد شده است که خوراک این واحدها را تا 12 سال از زمان عقد قرار داد به قیمت۹۵% فوب خلیج فارس تأمین نماید. این طرح از جنبههای گوناگونی از قبیل برنامهریزی برای پالایش میعانات گازیِ حاصل از فازهای آتی پارس جنوبی، پرهیز از تشدید خام فروشی و نهایتا ارائه مدل جدیدی از سرمایهگذاری مشارکتی بخش خصوصی در صنعت نفت حائز اهمیت است، اما در عین حال دارای نقاط ضعفی است که لزوم انجام بررسیهای کارشناسی در این زمینه (و اصلاح آنها) را بیشتر میکند. مراسم کلنگزنی پالایشگاه سیراف در حالی اواسط خردادماه با حضور معاون اول رئیس جمهور و وزیر نفت صورت گرفت که به نظر میرسد این طرح با «پایان نامعلومی» روبرو است.
این برای اولین بار است که یک طرح پالایشی در کشور بصورت فراخوان و اعلان عمومی به بخش خصوصی واگذار و تخصیص خوراک به آنها صورت میگیرد و اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم، این جزء نقاط مثبت طرح است؛ اما اخیرا اظهارات و برنامهریزیهای متفاوتی از سوی مسئولین وزارت نفت برای طرح مذکور اعلام شده است که نگرانی عدم پختگی کافی طرح و عدم پیشبینی دقیق برای آینده آن را ایجاد میکند. با در نظر گرفتن همه جوانب کار و مسئولیت وزارت نفت برای موفقیت طرح و جلوگیری از توقف یا شکست آن و با توجه به بزرگی طرح و بیسابقه بودن سطح مشارکت، اعمال برخی تغییرات و اصلاحات در طرح اولیه به شرطی که موجب بهبود و پختگی آن شود طبیعی به نظر میرسد؛ اما در صورتی که این تغییرات به ضعیفتر شدن طرح منجر شود باید مورد نقد منصفانه و دلسوزانه قرار گیرد تا هم با رفع آنها به پیشرفت و آبادانی کشور کمک شود و هم مورد تجربه برای دولتهای بعد باشد.
اولین نقد وارده را شاید بتوان عدم اطلاع رسانی رسمی و عمومی وزارت نفت از برگزیدگان 8 شرکت سرمایهگذاری در طرح سیراف دانست. با توجه به گستردگی کار و بررسی دقیق سابقه 33 شرکت حضور یافته در این فراخوان و گزینش 8 شرکت برگزیده، تأخیر چند ماهه در اعلام برگزیدگان این فراخوان چندان غیرطبیعی نیست اما بهتر بود مشابه فراخوان عمومیِ طرح که در جراید کثیر الانتشار مورد اطلاع عموم قرار گرفت، نتیجه آن نیز بطور رسمی توسط روابط عمومی وزارت نفت در معرض افکار عمومی قرار میگرفت تا زمینه هرگونه شائبهای از بین برود. سایتها و خبرگزاریهای زیادی از حوالی بهمن ماه نسبت به افشای فهرست 8 شرکت برگزیده اقدام کردند که بین فهرستهای گوناگون تا حدودی اختلاف وجود داشت و همچنان نیز نام شرکتهای جدیدی به این فهرستها در قالب کنسرسیوم اضافه میشود. البته همانطور که ذکر شد تشکیل کنسرسیومها و حضور مشارکتی چند شرکت خصوصی در هر کدام از آنها که به جذب سرمایه بخش خصوصی و همکاری متقابل آنها با وزارت نفت انجامیده است جزء نقاط مثبت و بدیع طرح محسوب میشود اما بهتر بود اعلام رسمی اسامی آنها نیز از طریق وزارت نفت صورت پذیرد.
مسئله دوم این است که در طرح ارائه شده در فراخوان عمومی، نفتا، گازوئیل، گازمایع (LPG) و سوخت جت به عنوان محصولات پالایشگاه سیراف مطرح شد. اما پس از مباحث صورت گرفته توسط برخی منتقدین پیرامون اینکه تولید و فروش نفتا -که به تنهایی حدود 60 درصد محصولات این پالایشگاه را شامل میشود- خود، خام فروشی عمده محسوب میگردد و بازار نامطمئنی دارد و گازوئیل تولیدی نیز بدون شیرینسازی از نظر زیست محیطی مخرب است و چه برای مصرف داخلی و چه برای صادرات، مجوز مصرف داخلی و مشتری خارجی نخواهد داشت، حالا زمزمههای دیگری از مسئولین وزارت نفت شنیده میشود. اخیرا متاجی مشاور وزیر نفت در امور توسعه پالایشگاهها و صادقآبادی مدیر عامل شرکت زیرساخت طرح سیراف از احتمال تولید بنزین و فراوردههای پتروشیمی در فازهای بعد خبر دادند و گفتند: در فازهای بعدی سرمایهگذاران میتوانند درباره احداث واحدهای بنزین سازی، آروماتیکسازی و الفین با توجه به شرایط بازار تصمیمگیری کنند. این در حالی است که در گذشته هیچ حرفی از تولید بنزین و فراوردههای پتروشیمی نبود. به هر حال با توجه به بازار غیرقابل اعتماد نفتا، این تغییر -یعنی حرکت به سمت زنجیره ارزش محصولات پتروشیمی- اقدام قابل ستایشی است اما با توجه به اینکه مجموع میعانات گازی برداشت شده از پارس جنوبی فقط برای یک دوره 10-12 ساله به یک میلیون بشکه در روز خواهد رسید و پس از آن با افت فشار در فازهای ابتدایی (فازهای 2،1و3) مواجه خواهیم شد باید از هماکنون برای احداث پتروشیمی برنامهریزی کرد. به نظر میرسد با توجه به نوع محصولات پالایشگاه سیراف که خوراک اصلی واحدهای پتروشیمی هستند، حرکت به سمت احداث «پتروپالایشگاه» نیز فرصت بسیار مناسبی است که موجب کاهش قابل توجه در هزینهها و بالا رفتن توجیه اقتصادی طرح سیراف خواهد شد.
مسئله دیگر و مسئله اصلی این است که در تبصره 3 از بند 17 «تعهدات سرمایه گذاران منتخب طرح سیراف» اشاره شده بود که سرمایه گذاران منتخب طبق تقویم وزارت نفت جهت امضاء تفاهمنامه خريد خوراك ميعانات گازي به امور بين الملل شركت ملي نفت ايران مراجعه مینمايند، سپس در مرحله پيش راه اندازي پالايشگاه، تفاهمنامه مذکور به قرارداد خريد خوراك تبديل خواهد شد. اما اخیرا وزارت نفت اعلام کرده است: «این طرح به صورت منعطف و با هدف شیرینسازی میعانات گازی و فروش آن، تفکیک میعانات گازی و فروش محصولات میانی، تفکیک میعانات و تصفیه نفتا و نفت سفید و گاز مایع، تفکیک میعانات گازی و نصب دستگاههای تصفیه نفتا و ایزومریزاسیون و تبدیل کاتالیستی و تولید بنزین در چند مرحله انجام خواهد شد.»
آیا این بدان معناست که شرکتهای سرمایهگذاری و منتخب طرح سیراف مجازند در مرحله اول، میعانات گازی را به قیمت ۹۵% فوب خلیج فارس از وزارت نفت دریافت کنند و پس از یک شیرینسازی اولیه به فروش آن در بازار بینالمللی اقدام کنند؟ اگر اینطور باشد، نقض آشکار بند 17 «تعهدات سرمایهگذاران منتخب طرح سیراف» اتفاق افتاده است. یکی از نقاط قوت طرح پالایشی سیراف همان بند 17 مذکور بود که موجب میشد سازندگان پالایشگاه سیراف با کوتاه کردن دوره ساخت پالایشگاه و تعجیل در این امر هر چه سریعتر خود را به مرحله راهاندازی و پیش راهاندازی نزدیک کنند تا از دریافت خوراک در حداکثر سنوات (بیشترین سال از 12 سال) برخوردار شوند ولی اگر قرار باشد طرح مرحلهای ذکر شده مطابق توضیحات اخیر وزارت نفت به اجرا درآید، تضمینی برای تکمیل سریعتر این پالایشگاهها وجود ندارد. اقدام مذکور که اگر نام رانت را بر آن نگذاریم، سود هنگفت تقدیمی وزارت نفت از منابع ملی به این شرکتها محسوب میشود، موجب خواهد شد وزارت نفت به جای سیاستگذاری صحیح و تنظیمگری جهت برون رفت از چالش همیشگی تأخیر در طرحهای پالایشی نظیر پالایشگاه ستاره خلیج فارس و آناهیتا، به عقبگرد در این زمینه بپردازد و بیم آن میرود که شرکتهای سرمایهگذاری بخش خصوصی نیز به جای کسب تجربه و توانمندیهای فنی-تخصصی، به کار بازاریابی و فروش میعانات گازی در بازار بینالمللی وارد شوند. وقتی این شرکتها مجاز باشند در سالهای ابتدایی میعانات گازی را دریافت و پس از یک شیرینسازی ساده آن را به فروش برسانند، چه انگیزه و عجلهای برای ساخت و تکمیل پالایشگاه وجود دارد؟