علی(ع) تفسیر کتابالله
امیر مومنان امام علی(ع) در اسلام پس از پیامبر(ص) در برترین جایگاه قرار داشته و فضایل و مقامات بسیاری برای آن حضرت(ع) بیان شده است. نویسنده در این مطلب به تشریح برخی از فضایل و مقامات آن حضرت بر اساس آیات و روایات پرداخته است.
مرتضی محمودیان
***
فضایل و مقامات علوی
امام علی بن ابی طالب(ع) در آموزههای قرآنی به عنوان نفس پیامبر(آلعمران، آیه 61)، ولیالله (مائده، آیه 55)، ابرار (انسان، آیات 5 و 9) مردان اعراف(اعراف، آیه 46)، اهل بیت(احزاب، آیه 33)، مقربان(واقعه،آیات 10 تا 14)، مجاهد فی سبیلالله (توبه، آیه 19)، حافظ علم پیامبر (حاقه، آیه 12)، حامی و ناصر پیامبر(انفال، آیه 62؛ تحریم آیه 6)، ذیالقربی(انفال،آیه 41؛ اسراء آیه 26)، خیر البریه(بینه،آیه 7)، سابقون(توبه، آیه 100؛ واقعه، آیه 10)، کلمه طیبه(ابراهیم، آیه 24)، شاخه شجره طیبه(همان)، صالح المومنین(تحریم، آیه 4)، صادقین(توبه، آیه 119)، عبدالله(انسان، آیه 6)، معصوم(احزاب، آیه 33)، مطهر (همان)، عالم الکتاب(رعد، آیه 43)، شاهد و گواه اعمال امت( همان؛ بقره آیه 143، شاهد بر رسالت و نبوت(هود، آیه 17؛ رعد،آیه 43)، منادی برائت(اعراف،آیه 44؛ توبه، آیه 3)، مناجی پیامبر(مجادله، آیه 12)، وافی نذر(انسان، آیه 7)، صادق در عهد(احزاب، آیه 23)، مهاجر سبیلالله(ال عمران، آیه 195؛ توبه، آیه 100)، هادی انتخابی پیامبر(یونس، آیه 35)، یتیمنواز(انسان، آیه 8)، مخلص و اهل اخلاص(همان)، محبالله(همان)، فقیرنواز (همان)، اسیرنواز (همان)، ایثارگر (همان)، خائفالله (همان)، خائف قیامت (همان)، اطعامگر (همان)، مظهر توحید(انعام، آیه 82)، انفاقگر آشکار و نهان(مائده، آیه 55؛بقره، آیه 247)، منتظر شهادت(احزاب، آیه 23)، اهل ذکر(نحل، آیه 43؛ انبیاء آیه 7)، مکمل دین و انعامگر نعمت(مائده، آیه 3)، خلیفهالله(اسراء،آیه 26) و دهها صفت و عنوان دیگر در آیات و روایات تفسیری بیان شده و پیامبر(ص) این آیات و عناوین و صفات را بر ایشان تطبیق کرده و آن بزرگوار را مصداق این عناوین و صفات و همانند آنها دانسته است.
امام علی(ع) مفسر کتابالله
قرآن کتاب روشن و روشنگری است. از این رو خود را به عنوان تبیان (نحل، آیه 89) و کتاب مبین(مائده، آیه 15) معرفی میکند. قرآن کتابی است که میتوان آن را اینگونه توصیف کرد: «یفسر بعضه بعضه؛ برخی برخی دیگر را تفسیر میکند». لذا خود را با عباراتی چون مثانی (زمر، آیه 23) و امالکتاب(آل عمران، آیه 7) معرفی میکند و به مسئله تناظر آیات به یکدیگر و امکان رجوع متشابهات به محکمات به عنوان مادر و مرجع آنها اشاره دارد.
با این همه قرآن خود را نیازمند تبیین دانسته است؛ زیرا در کتابالله، مطلق و مفید، محکم و متشابه، عام وخاص، مجمل و مبین و مانند آن وجود دارد که نیازمند تبیین است. خداوند مسئولیت تبیین را نخست بر عهده پیامبر(ص) گذاشته و او را به عنوان مفسر معرفی میکند و میفرماید: و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون؛ بر تو قرآن را نازل کردیم تا آنچه را برای مردم نازل شده است برایشان بیان کنی و باشد که بیندیشند. (نحل، آیه 44)
البته نقش تفسیرگری و تبیینگری پیامبر(ص) فراتر از بیان ساده و توضیح معمولی است. خداوند در آیه 46 سوره نحل میفرماید: و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی و رحمهًْ لقوم یومنون؛ و ما این کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف کردهاند، برای آنان توضیح دهی و آن برای مردمی که ایمان میآورند، رهنمود و رحمتی است.
پس مسئولیت تبیینگری فراتر از آن تفسیر ساده است. این مطلب را میتوان از آیه 7 سوره حشر به دست آورد که خداوند میفرماید: و ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا؛ هر چه پیامبر به شما داد بستانید و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنید.
از همین رو سخن پیامبر(ص) فصلالخطاب در همه امور حتی قضاوت و حکم در مسائل قضائی است. (نساء، آیه 59، احزاب، آیه 36)
این مسئولیت تنها به پیامبر(ص) اختصاص ندارد، بلکه از آیه 7 سوره آل عمران به دست میآید که افرادی به عنوان «الراسخون فی العلم» یعنی علم کتابالله از محکم و متشابه نیز این مسئولیت را به عهده دارند. اینان همان عالم الکتاب (رعد، آیه 43)، اهل الذکر(نحل، آیه 43.؛ انبیاء آیه 7) و مانند آن هستند که باید از آنان پرسید.
از آیات و روایات تفسیری به دست میآید که اینان جز اهل بیت عصمت و طهارت (احزاب، آیه 33) کسی دیگر نخواهد بود که به عنوان ولیالله (مائده، آیه 55)، اولوالامر(نساء، آیه 59) و خلیفهالله (اسراء، آیه 26) معرفی شدهاند.
بر همین اساس پیامبر اکرم(ص) روز عید غدیر درباره مقامات و فضایل امیر مومنین امام علی(ع) فرموده است: علی تفسیر کتاب خدا و دعوتکننده به سوی خداست، آگاه باشید که حلال و حرام بیش از آنست که من معرفی و به آنها امر و نهی کنم و بشمارم. پس دستور داشتم که از شما عهد و پیمان بگیرم که آنچه را که در مورد علی امیر مومنان و امامان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذیرید. ای مردم! اندیشه کنید و آیات الهی را بفهمید، در محکمات آن دقت کنید و متشابهات آن را دنبال نکنید. به خدا قسم هرگز کسی نداهای قرآن را نمیتواند بیان کند و تفسیر آن را روشن کند، جز آن کسی که من دست او را گرفتهام و او را معرفی کردم. (وسایل الشیعه، ج 18، ص 142، حدیث 43)
علی(ع) و فرزندانشان، ناطقان قرآن
روایات فراوانی است که حضرت علی(ع) و همچنین فرزندانش «لسان و کتاب ناطق الهی و قرآن ناطق» هستند. ابوبصیر گوید: درباره آیه «هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق» از امام صادق(ع) پرسش کردم، ایشان فرمودند: «قرآن سخن نمیگوید: لیکن محمد و اهل بیت او (ع) ناطق به کتاب - یعنی قرآن - هستند. (بحارالانوار ج 23،ص 198 - 197،حدیث 29؛ تاویل الایات الظاهرهًْ، سید شریفالدین استرآبادی، ص 559-560)
امام صادق(ع) در حدیثی دیگر فرمود: «امیر مومنان(ع) میفرماید: من علم خداوند و... زبان گویای خداوند... هستم. (التوحید، شیخ صدوق، ص 164، بحارالانوار،ج 24، ص 198، ح 25) در روایات تعبیرهایی چون «لسانه الناطق»(الکافی، ج 1،ص 144، ح 1؛ التوحید، شیخ صدوق، ص 152،ح 9)، «انا الکتاب الناطق؛ ما زبان ناطق خداوند هستیم»(بحارالانوار، ج 39، ح 5، ص 272)، «انا کلامالله الناطق» (همان، ج 79،ص 199)، «الناطق بالقرآن:(عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج 1،ص 54، ح 20)، «الناطق عن القرآن»(همان، ج 2، ص 121، ح 1) مطرح است که بیانگر مفسر بودن اهل بیت عصمت و طهارت نسبت به قرآن وکتابالله است.
پس امیر مومنان امام علی(ع) و فرزندانش مفسر واقعی قرآن، مظهر علم الهی و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآن هستند. در روایات اهلسنت نیز آمده است که: «من عنده علم الکتاب؛ کسی که علم کتاب و قرآن نزد اوست» در آیه 43 سوره رعد، همان علی بن ابیطالب است که به تفسیر، تاویل، ناسخ منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. (ینابیع الموده، القندوزی، ج 1،ص 308، ح 11؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج 1، ص 405، ح 427)
از حضرت علی(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «فوالذی نفسی بیده ما نزلت آیه الا و انا اعلم بها این نزلت و فیمن نزلت؛ قسم به کسی که جانم به دست اوست هیچ آیهای نازل نشده است، مگر اینکه من میدانم کجا نازل شده و درباره چه کسی نازل شده است» (شواهد التنزیل، همان، ج 1، ص 40-42، ح 35)
آن حضرت در حدیث دیگری میفرماید: «پیامبر به من هزار باب علم آموخت، که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده میشد، تا اینکه به علم گذشته و آینده تا روز قیامت آگاه شدم». (ینابیع الموده، ج 1، ص 231،ح 70)
همچنین در روایت آمده است: «حضرت علی(ع) شب تا صبح برای ابنعباس تفسیر باء بسمالله را میگفت و فرمود: اگر بخواهی از تفسیر فاتحه هفتاد شتر بار میکنم» (ینابیع، المودهًْ، همان، ج 3، ص 209، باب 69)
و در جای دیگر فرمود: «انا ترجمان وحیالله؛ من ترجمان وحی الهی هستم» (احقاق الحق، التستری، ج 4، ص 332) رسول خدا نیز درباره آن حضرت میفرماید: «انت باب علمی و الایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمی و دمی؛ تو باب علم منی... و ایمان با گوشت و خون تو درآمیخته، همانگونه که با گوشت و خون من درآمیخته است.(ینابیع، الموده، ج 1، ص 392، ج 4)
رسول خدا(ص) در بیان این مطلب فرمود: ای علی، من شهر علمم و تو درب آن هستی، به شهر جز از راه درب آن وارد نشوند. ... تو پیشوای امت من و جانشین من در این شهری، کسی که اطاعت تو کند سعادتمند است و کسی که تو را نافرمانی کند، بدبخت است و دوستدار تو سود برده و دشمن تو زیان کرده است(جامعالاخبار، ص 52، حدیث 9)
تفسیر واقعی قرآن
حقیقت تفسیر قرآن بر اساس آیات و روایات، اجرا و اقامه آن در جامعه است؛ از همین رو خداوند وقتی از تفسیر پیامبر(ص) سخن میگوید: از فصلالخطاب بودن او در همه امور سخن به میان میآورد، بهطوری که هر چه پیامبر(ص) گفت باید اطاعت شود؛ زیرا اطاعت ایشان عین اطاعت از خداوند است.(آل عمران، آیات 31 و 32 و 132)
اگر کسی بخواهد در برابر نص پیامبر(ص) اجتهاد کند و برای خودش اختیاری فرض نماید، به گمراهی رفته است. (نساء، آیه 59، احزاب، آیه 36) پس هر چه آن حضرت(ص) امر و نهی کرد باید اطاعت شود و خلاف آن رفتار نشود. (حشر، آیه 7)
بنابراین، تفسیر واقعی قرآن همان اقامه و اجرای مفاد و محتوای آن در جامعه است. اگر شبهات علمی است باید با مراجعه به تفسیر قرآن ناطق، آن فتنه و شبهه برطرف شود و با محکمات کلام نص رسولالله متشابهات تاویل برده شود. (آل عمران، آیه 7) پیامبر(ص) صاحب ذکر یعنی قرآن است و باید از آن حضرت که صاحب قرآن است سؤال و پرسش شود. (نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)
و اگر در جامعه فتنهای نظامی و امنیتی و اقتصادی و مسئله و معضل اجتماعی و سیاسی است باید با مراجعه به مفسران واقعی آن را حل و فصل کرد و براساس آن حکم و تفسیر، عمل نمود. (نساء، آیه 59)
این تفسیرگری واقعی و حقیقی قرآن و کتابالله بهعنوان یک مسئولیت الهی به انتخاب و اختیار الهی و نصب خداوندی در روز عید غدیر به امیرمؤمنان امام علی(ع) و سپس دیگر اوصیا و اولیای الهی سپرده شده است. (مائده، آیات 3 و 55 و 67)
رسول خدا(ص) میفرماید: ولایه علیبن ابیطالب ولایه الله و حبه عبادهالله و اتباعه فریضه الله و اولیاوه اولیاء الله و اعداوه اعداء الله و حربه حربهالله و سلمه سلم الله عز و جل؛ ولایت علیبن ابیطالب ولایت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پیروی کردن او واجب الهی است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خدای متعال است. (امالی، صدوق، ص 32)
انتخاب ولیالله و مفسر واقعی قرآن، به این معناست که پس از پیامبر(ص) راه حق ادامه خواهد یافت و رهبرانی خواهند آمد که مردم را پیشوایی کرده و از گمراهی برهانند. این در حالی است که دشمن آشکار انسان یعنی ابلیس لعین در انتظار بود تا با خاتمیت پیامبران دست او بازتر شده و او بتواند به گمراهی مردم بپردازد و آنان را به دوزخ رهنمون شود. اما انتخاب اولیای الهی به ویژه امیرمؤمنان امام علی(ع) موجب نومیدی رهبر گمراهان و کافران و اولیای او شد. اینگونه است که فریادی از نومیدی سر داد.
امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل کرد که فرمود: شیطان، دشمن خدا چهار بار ناله کرد: روزی که مورد لعن خدا واقع شد و روزی که به زمین هبوط کرد و روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز عید غدیر. (قرب الاسناد، ص 10)
به هر حال، تفسیر واقعی قرآن همان اجرا و اقامه قرآن است که توسط امامان معصوم انجام میگیرد و هم آنان باید در قیامت آنچه را در دوره و عصر خویش دیدهاند شهادت دهند (توبه، آیه 105) و همانها نیز بهعنوان امام و پیشوایانی قرار میگیرند که امتها در پشت سر آنان صف میبندند و هر کسی به نام امام زمان خودش خوانده میشود و کتاب اعمال خودش در قالب اعمال شخصی و اجتماعی در دستشان نهاده میشود. (اسراء، آیه 71)