kayhan.ir

کد خبر: ۴۹۳۰۷
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۱

چهار نکته پنهان


  محمدمهدی رشادتی
امام اول شیعیان(ع) فرمود: خدای متعال چهار نکته را در چهار چیز پنهان کرده است: 1) رضای خدا را در همه طاعت‌ها پنهان ساخته است. بنابراین هیچ اطاعتی را کوچک نگیر، شاید رضای خدا در همان باشد و تو از آن بی‌اطلاع باشی. 2) خشم و غضب خود را در همه گناهان مخفی کرده است، بنابراین هیچ گناهی را کم و ناچیز محسوب نکن، شاید خشم خدا در همان گناه کوچک باشد و تو از آن بی‌خبر باشی.3) خداوند اجابت خود را در همه دعاها پنهان کرده است. بنابراین هیچ دعایی را کوچک به حساب نیاور، شاید استجابت را در همان دعا قرار دهد و توخبر نداشته باشی. 4) خداوند دوستان خود را در همه بندگانش پنهان ساخته است. بنابراین هیچ بنده‌ای را کوچک و پست مشمار، شاید همان شخص دوست خدا باشد و تو غافل باشی.
(خصال ج 1 ص 198)
از امام رضا(ع) منقول است: کسی که در گناه اندک از خدا نترسد، قطعا در گناه بسیار هم از او نمی‌ترسد. گناهان کوچک راهی به سوی گناهان کبیره است. شخصی که در برابر خدا از گناه کم ترس نداشته باشد، در گناه زیاد نیز از او نخواهد ترسید. رسول خدا(ص) فرمود: مؤمن گناه خود را همچون تخته سنگی بزرگ می‌بیند که می‌ترسد به رویش بیفتد و کافر گناه خویش را مانند مگسی می‌بیند که از جلوی بینی‌اش عبور می‌کند. (میزان الحکمه ج 1 ص 339)
مرحوم مجتهدی تهرانی می‌فرمود: هیچ گناهی را کوچک نشمارید و به کوچکی آن نگاه نکنید، نگاه کنید ببینید مخالفت چه کسی را کردید. شاید غضب خدا در همین گناه باشد. از آن طرف هیچ عبادتی را هم کم ندانید که شاید رضایت خدا در همین عبادت باشد. دست کوری را می‌گیری و از این طرف خیابان به آن طرف می‌بری، نگو این که چیزی نیست، یک وقت می‌بینی که همین کار کوچک، تو را بهشتی کند. (طریق وصل ص 28)
مجتهدی تهرانی در جایی دیگر می‌گوید: هیچ بنده‌ای از بندگان خدا را کوچک نشمارید و به هیچ کس اهانت نکنید. اگر سنش از شما بیشتر بود، بگویید از من بهتر است چون عمرش بیشتر است و عبادت بیشتری انجام داده است. اگر سنش کمتر از شماست، بگویید، از من بهتر است چون گناه کمتری کرده است. اگر همسن شماست، بگویید، من از گناه خودم خبر دارم و از گناه او بی‌خبرم. همه را احترام بگذارید. (طریق وصل ص 128)
شخصی در بنی‌اسرائیل فاسد بود به طوری که او را از خود راندند. روزی آن شخص از راهی می‌‌رفت، به عابدی برخورد کرد که کبوتری بالای سر او پرواز می‌کرد. نزد آن عابد رفت و همان جا نشست. وقتی عابد او را دید با خود گفت: من عابد هستم و او فاسد است. چگونه کنار من بنشیند، لذا از او رو گردانید و گفت: از پیش من بلند شو برو. خداوند به پیامبر آن زمان وحی فرستاد که نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر بگیرند. زیرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشیدم و اعمال عابد را به خاطر تحقیر آن شخص محو کردم. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 506)
عابد که نه از بهر خدا گوشه نشیند
بیچاره در آئینه تاریک چه بیند
(گلستان سعدی ص 166)
آورده‌اند: یک کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا در نطق انتخاباتی‌اش چنین گفت: ما همه با هم برابریم، رنگ پوست معیار خوبی برای جدا کردن آدم‌ها نیست. همه مثل هم هستیم، چه سفیدهای خوشگل، چه سیاه‌های بوگندو، چه زردپوست‌های کوتوله زردنبو و چه سرخ‌پوست‌های وحشی، هیچ کدام با هم فرق ندارند. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 501)
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش
 (گلستان سعدی 66).