دربار شیطان- پیدا و پنهان شکلگیری وهابیت
اختلاف انگلیس با شریف حسین به عبدالعزیز فرصت خودنمایی می دهد!(پاورقی)
در آن سو، شريف حسين مرد 69 ساله حجاز با وجود اين كه پس از جنگ، ماوراي اردن و عراق را در دست پسرانش ميديد، اصلا خشنود نبود.
راضي نبودن پيرمرد علت بزرگي داشت؛ چرا كه واقعيت انگليسيها در عهدشكني پس از جنگ به طرز وحشتآوري در مقابل چشمانش آشكار شده بود. با رفتن تركها، انگليسيها خودشان را مالك كشورهاي عربي فرض كرده بودند. او به خصوص از تسليم فلسطين به يهوديان تلخكام بود؛ چرا كه خود و فرزندانش را براي دستيابي به آن بر حق ميدانست.
زماني كه هيئتهاي انگليسي براي جلب حمايت پيرمرد با او ديدار ميكردند، شريف حسين چنان واكنش منفي از خود نشان داد كه انگليسيها پيرمرد را ديوانه خواندند.
ريدر بولارد، كنسول بريتانيا كه در سال 1922 به جده رفته بود، در اين باره نوشت: «يك شيخ عرب حقهباز، دروغگو، زودباور، شكاك، گردنكش، خودبين، مغرور، نادان، طمعكار و ظالم رادر نظر بگيريد كه ناگهان در موقعيتي قرار ميگيرد كه بايد با انواع مسايلي كه نميفهمد سر و كار داشته باشد و هيچ محدوديتي هم از نظر قدرت برايش وجود ندارد. در اين صورت تصويري از سلطان حسين را به دست آوردهايد.»۱۱۴
اما همين پيرمرد كه انگليسيها به دنبال مخالفتهايش او را ديوانه ميخواندند، اولين رهبر عربي بود كه آشكارا خطري را كه بيانيه بالفور براي ساكنين عرب منطقه داشت، درك نمود و عليه آن ايستادگي كرد.
او قاطعانه از امضاي معاهده دوستي حجاز – بريتانيا كه لارنس در ژوييه 1921 به جده آورده بود، خودداري كرد؛ زيرا امضاي چنين معاهدهاي مستلزم پذيرش برنامه بريتانيا درباره فلسطين بود.
لارنس با صراحت به شريف حسين گفت كه فلسطين ترا نميخواهد. او نميتوانست باوري غير از اين داشته باشد كه علاقه حسين به فلسطين به غير از دلايل شخصي يا سلطنتي داشته باشد.
حسين پاسخ داد: اين به من ربطي ندارد. من براي خودم يا پسرم اين حرف را نميزنم، تنها چيزي كه ما ميخواهيم اين است كه بريتانيا نسبت به وعدهاش به اعراب وفادار بماند.
اين مخالفت در حالي صورت گرفت كه شريف حسين به شدت به كمك مالي انگلستان كه به صورت ماهيانه به وي پرداخت ميشد، نياز داشت. همين وابستگي مالي را عبدالعزيز با شدت بيشتري به انگلستان داشت. آنها هر كدام از 25 تا 60 هزار ليره انگليسي كمك مالي را به طور مرتب دريافت ميكردند. تا مارس 1924، 60 هزار ليره خاندان سعود هميشه برقرار بود اما پس از جنگ و به طور كلي، از زماني كه مخالفتهاي شريف حسين نسبت به مسئله فلسطين شدت گرفته بود، كمكهاي ماهيانه انگلستان به او قطع شد. اكنون راضي نگه داشتن قبايل كار سختي بود و برخي از آنها نافرمان شده بودند. علاوه بر اين راههايي كه توسط راهزنان و قبايل نافرمان تحت رهبري سعود ناامن ميشد، حركت تجار را بدون محافظ و نگهبان به حجاز غيرممكن ميكرد و به لحاظ اقتصادي به حجاز لطمه ميزد. اين راهها بايد توسط سپاهيان امن ميشد ولي در عمل تامين بودجه بسيار كار مشكلي بود. از طرفي مالياتها و مخارجي كه شريف به اجبار براي تامين اين بودجه به مردم تحميل كرد، نارضايتي مردم و حجاج را به دنبال داشت.
اندك اندك كاسه صبر مقامات لندن از مخالفت شريف حسين با طرح پيشنهادي انگلستان لبريز ميشد. آرتور هرتزل با عصبانيت از نتايجي كه اعطاي پادشاهي به شريف حسين برايشان به بار آورده بود، به يك ضربالمثل اشاره كرده و گفته است: «اگر به عرب رو بدهي حتي روي كتت هم كثافت خواهد كرد.» ۱۱۵
اكنون انگلستان به اين ميانديشيد كه گويا در مقايسه با شريف، عبدالعزيز گزينه بهتري خواهد بود. حتي يكي از مقامات دفتر هندوستان دراين باره گفت: «اگر سيد آن قدر قدرت ندارد كه بتواند خود را در مقابل وهابيها حفظ كند، بايد سر به نيست شود و ما هر قدر زودتر تصميم خود را بگيريم، بهتر خواهد بود.»
عبدالعزيز كه از جنگ طوربه نمايشي رعبآور از قدرت اخوان به راه انداخته بود، به نماينده بريتانيا هارولد ديكسون در سال 1920 گفته بود: «چه خوب ميشد اگر شما بريتانياييها به من اجازه ميداديد، آيندهام را با كمك شمشير ميساختم، چون در آن صورت ظرف يك هفته حجاز را به دست ميآوردم.»
جنگ طوربه واقعيت توانايي سپاه حجاز را هم نشان داد. آنها با اين كه در طول مدت شورش اعراب مجهز شده بودند، در مقابل لشكري كه عبدالعزيز به مدد مذهب ساخته بود، به حساب نميآمدند.
پرسي كاكس در اين دوران از عراق همه چيز را زير نظر داشت. از زماني كه پسران شريف در ماوراي اردن و عراق حكومتها را به دست گرفته بودند، لارنس و كاكس هم كمابيش به امور اين مناطق ميپرداختند. اكنون اين مسئله مطرح بود كه اگر بريتانيا بخواهد قدرت را در حجاز تغيير دهد، واكنش فيصل و عبدالله چه خواهد بود. جواب فيصل كه زماني به لارنس گفته بود كه حكومت انگلستان را بعد از جنگ نخواهند خواست،۱۱۶به اين پرسش غافلگيركننده بود.
فيصل گفت كه از نظر اصولي اين راهحلي مسالمتآميز بود كه وي قلبا از آن استقبال ميكرد.
با سركوب شريف حسين بريتانيا ميتوانست نفس راحتي بكشد. هرتزل در ژوئن 1922 نوشته بود كه اين احساس كم كم شديدتر ميشود كه اگر خانواده سعود خود رادر مكه مستقر كنند، اوضاع به مراتب بهتر ميشود.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
راضي نبودن پيرمرد علت بزرگي داشت؛ چرا كه واقعيت انگليسيها در عهدشكني پس از جنگ به طرز وحشتآوري در مقابل چشمانش آشكار شده بود. با رفتن تركها، انگليسيها خودشان را مالك كشورهاي عربي فرض كرده بودند. او به خصوص از تسليم فلسطين به يهوديان تلخكام بود؛ چرا كه خود و فرزندانش را براي دستيابي به آن بر حق ميدانست.
زماني كه هيئتهاي انگليسي براي جلب حمايت پيرمرد با او ديدار ميكردند، شريف حسين چنان واكنش منفي از خود نشان داد كه انگليسيها پيرمرد را ديوانه خواندند.
ريدر بولارد، كنسول بريتانيا كه در سال 1922 به جده رفته بود، در اين باره نوشت: «يك شيخ عرب حقهباز، دروغگو، زودباور، شكاك، گردنكش، خودبين، مغرور، نادان، طمعكار و ظالم رادر نظر بگيريد كه ناگهان در موقعيتي قرار ميگيرد كه بايد با انواع مسايلي كه نميفهمد سر و كار داشته باشد و هيچ محدوديتي هم از نظر قدرت برايش وجود ندارد. در اين صورت تصويري از سلطان حسين را به دست آوردهايد.»۱۱۴
اما همين پيرمرد كه انگليسيها به دنبال مخالفتهايش او را ديوانه ميخواندند، اولين رهبر عربي بود كه آشكارا خطري را كه بيانيه بالفور براي ساكنين عرب منطقه داشت، درك نمود و عليه آن ايستادگي كرد.
او قاطعانه از امضاي معاهده دوستي حجاز – بريتانيا كه لارنس در ژوييه 1921 به جده آورده بود، خودداري كرد؛ زيرا امضاي چنين معاهدهاي مستلزم پذيرش برنامه بريتانيا درباره فلسطين بود.
لارنس با صراحت به شريف حسين گفت كه فلسطين ترا نميخواهد. او نميتوانست باوري غير از اين داشته باشد كه علاقه حسين به فلسطين به غير از دلايل شخصي يا سلطنتي داشته باشد.
حسين پاسخ داد: اين به من ربطي ندارد. من براي خودم يا پسرم اين حرف را نميزنم، تنها چيزي كه ما ميخواهيم اين است كه بريتانيا نسبت به وعدهاش به اعراب وفادار بماند.
اين مخالفت در حالي صورت گرفت كه شريف حسين به شدت به كمك مالي انگلستان كه به صورت ماهيانه به وي پرداخت ميشد، نياز داشت. همين وابستگي مالي را عبدالعزيز با شدت بيشتري به انگلستان داشت. آنها هر كدام از 25 تا 60 هزار ليره انگليسي كمك مالي را به طور مرتب دريافت ميكردند. تا مارس 1924، 60 هزار ليره خاندان سعود هميشه برقرار بود اما پس از جنگ و به طور كلي، از زماني كه مخالفتهاي شريف حسين نسبت به مسئله فلسطين شدت گرفته بود، كمكهاي ماهيانه انگلستان به او قطع شد. اكنون راضي نگه داشتن قبايل كار سختي بود و برخي از آنها نافرمان شده بودند. علاوه بر اين راههايي كه توسط راهزنان و قبايل نافرمان تحت رهبري سعود ناامن ميشد، حركت تجار را بدون محافظ و نگهبان به حجاز غيرممكن ميكرد و به لحاظ اقتصادي به حجاز لطمه ميزد. اين راهها بايد توسط سپاهيان امن ميشد ولي در عمل تامين بودجه بسيار كار مشكلي بود. از طرفي مالياتها و مخارجي كه شريف به اجبار براي تامين اين بودجه به مردم تحميل كرد، نارضايتي مردم و حجاج را به دنبال داشت.
اندك اندك كاسه صبر مقامات لندن از مخالفت شريف حسين با طرح پيشنهادي انگلستان لبريز ميشد. آرتور هرتزل با عصبانيت از نتايجي كه اعطاي پادشاهي به شريف حسين برايشان به بار آورده بود، به يك ضربالمثل اشاره كرده و گفته است: «اگر به عرب رو بدهي حتي روي كتت هم كثافت خواهد كرد.» ۱۱۵
اكنون انگلستان به اين ميانديشيد كه گويا در مقايسه با شريف، عبدالعزيز گزينه بهتري خواهد بود. حتي يكي از مقامات دفتر هندوستان دراين باره گفت: «اگر سيد آن قدر قدرت ندارد كه بتواند خود را در مقابل وهابيها حفظ كند، بايد سر به نيست شود و ما هر قدر زودتر تصميم خود را بگيريم، بهتر خواهد بود.»
عبدالعزيز كه از جنگ طوربه نمايشي رعبآور از قدرت اخوان به راه انداخته بود، به نماينده بريتانيا هارولد ديكسون در سال 1920 گفته بود: «چه خوب ميشد اگر شما بريتانياييها به من اجازه ميداديد، آيندهام را با كمك شمشير ميساختم، چون در آن صورت ظرف يك هفته حجاز را به دست ميآوردم.»
جنگ طوربه واقعيت توانايي سپاه حجاز را هم نشان داد. آنها با اين كه در طول مدت شورش اعراب مجهز شده بودند، در مقابل لشكري كه عبدالعزيز به مدد مذهب ساخته بود، به حساب نميآمدند.
پرسي كاكس در اين دوران از عراق همه چيز را زير نظر داشت. از زماني كه پسران شريف در ماوراي اردن و عراق حكومتها را به دست گرفته بودند، لارنس و كاكس هم كمابيش به امور اين مناطق ميپرداختند. اكنون اين مسئله مطرح بود كه اگر بريتانيا بخواهد قدرت را در حجاز تغيير دهد، واكنش فيصل و عبدالله چه خواهد بود. جواب فيصل كه زماني به لارنس گفته بود كه حكومت انگلستان را بعد از جنگ نخواهند خواست،۱۱۶به اين پرسش غافلگيركننده بود.
فيصل گفت كه از نظر اصولي اين راهحلي مسالمتآميز بود كه وي قلبا از آن استقبال ميكرد.
با سركوب شريف حسين بريتانيا ميتوانست نفس راحتي بكشد. هرتزل در ژوئن 1922 نوشته بود كه اين احساس كم كم شديدتر ميشود كه اگر خانواده سعود خود رادر مكه مستقر كنند، اوضاع به مراتب بهتر ميشود.
منابع در دفتر روزنامه موجود است