kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۷۵۲
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۶
اظهارات خنده‌دار متهمی که جوگیر شده بود؛

آقای قاضی! جو زده شدم اشتباه کردم!(پاورقی)


Research@kayhan.ir
دفاعیات وکیل مدافع متهم
بسم‌ الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم دادگاه، با توجه به این که فرصت این جانب برای مطالعه پرونده کم بود البته بنده پرونده را به دقت خواندم و با آقای اصلانی هم در زندان اوین ملاقات کردم، اما مهلتم برای تنظیم لایحه کم بود، استدعا دارم به من مهلتی بدهید که بتوانم لایحه را تنظیم کنم. اما اجمالا یک عرایضی را هم دارم که تقدیم می‌کنم.
موکل من یک سری اقدامات را انجام داده است و آنها را صادقانه بیان کرده است. هیچ‌گونه قصدی و هیچ‌گونه عملی که اختلال در امنیت ملی ایجاد کند و یا موجب تخریب و تحریق اموال عمومی و خصوصی شود انجام نداده است. در هیچ تظاهراتی که منتهی به خشونت باشد شرکت نکرده، تجمعی که منتهی به خشونت باشد شرکت نکرده ایشان همان‌طور که جناب عالی مستحضر هستید و در پرونده مضبوط است، اعلام کردند که من در یکی دو تجمع شرکت کردم و پس از این که رهبر معظم انقلاب بیاناتشان را فرمودند برای من فصل الخطاب بود و دیگر هیچ‌گونه عملی یا قصدی یا فعلی انجام ندادم برای تجمع و یا پیوستن به حرکاتی که انجام می‌شد.
همان‌طور که ملاحظه فرمودید موکل این جانب با خطبه قرایی که فرمودند وجلسه را تحت‌تاثیر قرار دادند به شدت تنبه عام پیدا کردند. اما هیچ‌یک از اتهامات انتسابی متوجه ایشان نیست و هیچ‌یک از موادی که در کیفرخواست آمده است مصداقش موکل من نیست. اقداماتی که آقای اصلانی انجام دادند به هیچ‌وجه فعالیت تبلیغی علیه نظام نیست، چون فعالیت تبلیغی یک جرمی است که احتیاج به یک استمرار دارد و به یک سوءنیت و به یک آگاهی احتیاج دارد که ایشان همان‌طور که ملاحظه فرمودید، ایشان می‌گوید که من می‌خواستم اگر من اقدامی می‌کردند و متوجه می‌شدند که می‌خواهم انتقاد کنم و یا برخورد کنم با من تماس گرفته نمی‌شد.
ایشان شواهد شخصیتی و خانوادگی‌اش و همان‌طور که ملاحظه می‌فرمائید هم‌کاری‌اش نشان می‌دهد که این ادعا درست است، به من در زندان اوین که با ایشان ملاقات کردم گفتند که من پدرم جانباز است. دایی‌ام شهید شده است و همیشه معتقد به ارکان نظام بودم و دلم می‌خواسته که این ارکان را تقویت کنم. بنابراین می‌توان پذیرفت که آقای اصلانی همان‌طور که نشان داد در دادگاه، هیچ‌گونه قصدی ندارد، بلکه همواره زندگی‌اش در جهت تقویت نظام بوده است. همکاران وکیل من عرض کردند، اقتدار نظام اسلامی اقتدار حکومت اسلامی، به گونه‌ای نیست که حالا با یک ایمیل و یا یک حضور در تظاهرات خدشه‌دار شود. آقای اصلانی بسیار جوان است تولد 1365 است.
آقای اصلانی فاقد سابقه کیفری است. ایشان اقداماتی که انجام داده است و به تعبیر خودش اقدامات بچه‌گانه‌ای که انجام داده است از این اقدامات ابراز پشیمانی کرده است و از دادگاه محترم تقاضای بخشش نموده است. استدعا دارم با توجه به وضعیت خانوادگی، شخصیتی، فکری و سوابق انقلابی خانواده ایشان و تمکینی که از مقام عظمای ولایت دارند و تنبهی که حاصل شده است است و مورد استحضار قرار گرفت و همکاری‌ای که با ماموران کرده است، جناب عالی استحضار دارید که ایشان خودشان رفتند به کلانتری مراجعه کردند وقتی متوجه شدند که مورد اتهام هستند و دستگیر نشدند.
بنابراین تقاضا دارم که ایشان مشمول عفو، رأفت اسلامی و بخشش قرار گیرند. این جانب به عنوان وکیل ایشان تقاضای اعمال ماده 22 را قطعا دارم و لایحه نیز تقدیم خواهم کرد.
جناب رئیس، در پایان یک استدعای عاجزانه، در صورت صلاحدید مساعدتی بشود که ایشان بتوانند در آن کنکور شرکت کنند.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
قاضی: لایحه را بعدا ارائه می‌دهید؟
وکیل: بله، اگر اجازه بفرمائید.
قاضی: پس ظرف یک هفته شما لایحه را ارائه بدهید که آخرین دفاعیات صورت بگیرد.
وکیل: بله، خیلی ممنون.
متهم مجید مقیمی
قاضی: آقای مجید مقیمی در جایگاه قرار بگیرند، معاون محترم دادستان، کیفرخواست انفرادی را قرائت فرمایند!
الف: هویت متهم:
آقای مجید مقیمی فرزند علی‌محمد، اهل تهران، ساکن تهران، متولد 1350 زندانی با قرار بازداشت موقت، شغل آزاد، باسواد، مجرد، دارای دو فقره سابقه محکومیت کیفری.
ب: اتهام متهم: 1- مشارکت در تخریب و احراق اموال دولتی، عمومی و خصوصی و عکس‌برداری از متهم در حین احراق و ارتکاب جرم 2- اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی 3- فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور. 4- اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه.
ج: زمان و مکان دستگیری متهم: زمان 7ام تیرماه 88 مکان خیابان نواب تهران د: دلایل و مستندات اتهام: 1- گزارش مامورین و ضابطین انتظامی و امنیتی 2- شناسایی متهم به عنوان یکی از عوامل اصلی اغتشاش توسط مامورین پلیس امنیت تهران و عکس متهم در حین آتش‌زدن اموال عمومی و خصوصی در خیابان و اذعان متهم در حین آتش‌زدن اموال عمومی و خصوصی در خیابان و اذعان متهم بر صحت و تعلق تصویر به وی 3- تحقیقات قضایی و اطلاعاتی انجام شده از متهم و اقرار و اعتراف متهم به حضور در تجمعات غیرقانونی. 4- اظهارات آقای علی‌اکبر مرجانی در حضور متهم. 5- سایر قرائن و امارات مضبوط در پرونده.
هـ: دلایل قانونی درخواست مجازات و کیفر: اتهامات نامبرده با توجه به مجموع محتویات پرونده و دلایل و مستندات موجود منطبق است با مواد 677، 618، 610، 607، 514، 500، 687 و 689 قانون مجازات اسلامی، مصوب 1370 و با رعایت مواد 42، 46 و 47 قانون مذکور، بناء علی هذا با توجه به مطالب صدرالذکر و مجموع محتویات پرونده به لحاظ اهمیت موضوع و میزان خسارت وارده به کشور و اعتماد عمومی جامعه و هم‌سویی با رسانه‌های معاند و گروه‌های مخالف نظام و اخلال شدید در نظم و امنیت جامعه، محاکمه و اشد مجازات را برای وی درخواست دارم.
قاضی: آقای مقیمی، ابتدا خودتان را معرفی کنید!
دفاعیات متهم
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض سلام خدمت قاضی محترم دادگاه و حضار محترم، مجید مقیمی هستم فرزند علی‌محمد.
قاضی: بر اساس کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی انقلاب تهران اتهامات شما [متن کیفرخواست قرائت شده]، دفاعیات خود را بیان کنید!
متهم: عرض کنم خدمتتان، این‌قدر این مواد زیاد است که نمی‌دانم به کدامش باید جواب بدهم. از صحبت‌های دادستان محترم آنهایی که یادم مانده است. اولا این که من سابقه کیفری‌ام به خاطر عجز از پرداخت دیه بوده است. رفتم زندان چون سند نداشتم. رفتم زندان بعد از یک هفته سند گذاشتم آمدم بیرون، یک سال و نیم بعد به خاطر عجز از پرداخت دیه رفتم زندان. این [سابقه کیفری] به خاطر این بوده بعد دیگر، دستگیری من در منزل خودمان در شهرک راه‌آهن بوده است نه نواب. بعد چون یک منزلی داریم در نواب که خالی بوده بعد من خودم گفتم  یک خانه‌ای هم آن جا داریم به خاطر این که خیالشان راحت بشود که من واقعا اهل چیزی نیستم. خودم معرفی کردم که رفتیم آن‌جا را هم بازرسی کردند که در پرونده موجود است که نوشتند ما آمدیم گشتیم امضاء کردیم که این‌جا پیدا نشد. چون من نه کامپیوتر دارم نه رسیوری دارم. توی این نخ‌ها هم نیستم. عکسی هم که فرمودید عکسی است که در گوشی خودم بوده است. نه جایی منتشر شده، نه جایی نشان دادم، فقط به یک نفر نشان دادم که فردای آن روز ریختند خانه، من را گرفتند همان علی اکبر مرجانی هم پسرخاله من است چون در مغازه ایشان بودم که به یک نفر نشان دادم ایشان هم دستگیر شد و بعد با قید کفالت آزاد شد، من بازداشت موقت شدم. بعد...
قاضی: منظورت عکس خودت است یا عکس مصدومین؟
متهم: عکس خودم است. نه‌نه عکس خودم است.
قاضی: یک عکس مصدومین هم در تلفن همراهت بوده است.
متهم: والله من آن را نمی‌دانم.
قاضی: خوب، عکس خودت را توضیح بده، آتش‌سوزی‌هایی که از جلوی پای شما هست. چه بوده؟
متهم: بله، من از خیابان کارگر از بازارچه خود  اشتغالی می‌آمدم به سمت پایین، می‌خواستم سوار ماشین بشوم، ماشینی نبود که به سمت انقلاب بیاید چون می‌خواستم بروم آزادی و شهرک راه‌آهن منزلمان آمدم پایین، دو عدد پلاستیک هم دستم بود. آمدم به سمت میدان راه‌آهن، ببخشید، میدان انقلاب، میدان انقلاب شلوغ بود، نمی‌گذاشتند که کسی به سمت میدان انقلاب بیاید.
مردم را هدایت می‌کردند در خیابان‌های اطراف. من هم به ناچار به سمت خیابان جمال‌زاده و دکتر قریب رفتم. آن‌جا خیلی شلوغ بود. آتش‌سوزی بود و مردم جمع بودند. یک نفر بود که... دست همه گوشی بود خیلی عکس می‌گرفتند. همه فیلمبرداری می‌کردند. حالا از شانس من برای من این اتفاق افتاد. همه عکس می‌گرفتند یک نفر بود که با لباس ساندویچی، من فکر کردم شاگرد ساندویچی است. گفتم: تو این طوری آمدی بیرون؟ گفت: نه من لباسم سبزه، این را ساندویچی به من داده. آمد به من یک دوربین دیجیتال داد و گفت: از من عکس بگیر! ایشان ایستاد دستانش را هم به علامت پیروزی باز کرد، صورتش هم بسته بود، من هم والله اشتباه کردم، جوگیر شدم به قول بچه‌ها، این عکس را از این ]شخص[ گرفتم و بعد گفتم: حالا تو بیا از من ]عکس[ بگیر! گوشی را دادم دست ایشان[خنده جمع[. واقعیت است ایشان از من عکس گرفت، نمی‌دانم بابت یک عکس جناب آقای قاضی، نمی‌دانم این حرف درست است یا نه؟ بابت یک عکس 5 تا 6 اتهام،‌ آتش‌سوزی، تخریب و... من هم ایرانی‌ام.
قاضی: قضیه این عکس را توضیح بده تا آخر!
متهم: همین.
قاضی: عکس که می‌فرمائید همین است؟
متهم: بله، بله، پارچه را هم از صورت ایشان باز کردم حتی به صورتم بستم.
قاضی: خوب، انگیزه‌ات از این که این عکس را گرفتی چه بود؟
متهم: والله این... همین عکس را از ایشان گرفتم، بعد هم گفت: تو بیا بگیر! همه می‌گرفتند جناب قاضی ]خنده جمع[.
قاضی: خوب انگیزه‌ات چه بود؟
متهم: والله من هم مثل بقیه انگیزه خاصی نداشتم، خدا شاهد است.
قاضی: با چه انگیزه در اغتشاش شرکت کردی، آتش‌سوزی که جلوی پای شما مشاهده می‌شود؟
متهم: اصلا، حاج آقا، به من می‌گفتند: تو این موتور را آتش زدی، که من گفتم: اگر نگاه کنید آتش‌سوزی است، پس، همه را من کردم. نمی‌شود که همه را گردن من بیندازند.
قاضی: در مورد همین یک موتور شما توضیح بدهید! فعلا!
متهم: والله من که خدمتتان توضیح می‌دهم. من رفتم مغازه پسرخاله‌ام. ایشان پنچرگیری و تعویض روغنی دارند، بعد فردای آن بود رفتم... خودم موتور تریل دارم. صحبت شد... گفتم: آره دلم سوخت آن موتور را آتش زدم از آن عکس گرفتم. حتی نشان او هم ندادم، صحبتش را  کردم. بعد گذشت فردای آن]روز[ که دوباره رفتم. رفتم چند مغازه آن طرف‌تر از ایشان، خیاطی هست که لباس داده بودم کوتاه بکنند. رفتم این را بگیرم بعد رفتم در مغازه‌شان یک حاج‌آقایی ایستاده بودند. پسرخاله‌ام صحبت موتور و تریل و... گفت: نگاه کن... گفت: پسرخاله من است، گفت: خانه‌شان این پایین است، همه‌چیز را گفت بعد صحبت موتور شد. گفت: مجید، آن عکسی که در گوشی تو است، به حاجی نشان بده! من آمدم نشان بدهم باطری‌اش تمام شده بود. آن آقا گفت: جریان چیست؟ گفتم: این طوری است، من عکس گرفتم از آن موتور، دلم سوخت موتور را آتش زدم و فلان و من خودم تریل دارم و از این حرف‌ها، بعد فردای آن روز ریختند در خانه و من را گرفتند ]خنده جمع[، واقعیت.
قاضی: آقا، ساکت باشید!
متهم: حتی یک عکس از پرونده‌ام دیدم که در گوشی‌ام بود. نشسته‌ام در خانه از من گرفتند. این را هم پرینت گرفتند گذاشتند در پرونده.
قاضی: عکس مصدومین چطور؟ در کجا دریافت کردید؟
متهم: آن عکس ]از طریق[ بلوتوث است، من که ]خودم[ عکسی نگرفتم.
قاضی: از کجا تهیه کردی؟
متهم: والله همه به هم این عکس را می‌دادند. این عکس زیاد بود در گوشی‌ها ]ی موبایل[ همه باهم ردوبدل می‌کردند عین واقعیت است.
قاضی: خوب، شما چه‌طور می‌خواهید ثابت کنید که در آتش‌سوزی آن موتور و آتش‌سوزی‌هایی که اطراف صورت گرفته، دخیل نبودی؟ توضیحات و دفاعیات شما قانع‌کننده نیست.
متهم: واقعیتش اصلا من چیزی آتش نزدم من حتی برگشتم توضیح دادم.
قاضی: خوب، با گرفتن این عکس چه چیزی را می‌خواستی ثابت کنی؟
متهم: همه داشتند عکس می‌گرفتند. آن آقا گفت: بیا عکس بگیر! من همان طور ایستادم. من گفتم: حالا تو بیا از من ]عکس[ بگیر! واقعا یک جوی بود که حاج‌آقا، آدم در آن جو قرار بگیرد واقعا احتمال این است که اشتباه بکند. الان داریم صحبت می‌کنیم که در کمال آرامش هستیم ولی درآن جو شما... نمی‌دانم این را چه طوری توضیح بدهم.
قاضی: مأمورین پلیس امنیتی تهران اعلام کردند که شما یکی از عوامل اصلی اغتشاش بودی، خیلی زحمت کشیدند تا شما را شناسایی و دستگیر کردند.
متهم: نه اصلا این طور نبود چون آن موقع که آمدند در خانه، صبح ساعت 8/30 آمدند من فکر کردم آمده‌اند خانه را ببینند من به خودم گفتم که چرا این قدر زود آمدند؟ وقتی که در را باز کردم و آمدند اولین چیز، سراغ گوشی من را گرفتند و بعد سراغ موتور تریل را گرفتند که به آنها نشان دادم.
قاضی: عکس از شما را آن آقا با دوربین دیجیتال گرفت؟
متهم: نه. من از او که عکس گرفتم گوشی خودم را دادم به او گفتم: حالا تو هم یک عکس از من بگیر!
قاضی: از وکیل متهم می‌خواهم که در جایگاه قرار بگیرد!
دفاعیات وکیل مدافع متهم
با عرض ادب و احترام به محضر دادگاه، آقای قاضی، قبل از اینکه وارد دفاع شوم موکل من به عنوان متهم مطالبی را عنوان کردند که موجبات خنده حضار را فراهم کرد. این مطالب خیلی صمیمی، ساده و ساده‌اندیشانه بود که مطرح شد، خنده تلخ من از گریه غم‌انگیزتر است. این یک ماجرایی است، آقای قاضی، قبل از دفاع، به مطالب متهمین قبلی اشاره می‌کنم. عمده مطالبی که اتفاق افتاده است نشأت گرفته از یک مسببی در پشت ماجرا است. این اتفاق حادث شده است، رده‌های چهارم و پنجم و ششم و تا دهم این ماجرا را افراد کم‌سن و سال که دچار جوگیری و احساسات و این طور مسائل هستند که در واقع خودشان علم و آگاهی نسبت به حتی حضور خودشان در صحنه‌ها را نداشته‌اند که تحت چه عنوانی دارند حرکت می‌کنند. چنانچه ما بخواهیم این مبحث را از لحاظ بعد جامعه‌شناختی و روان‌شناسی ماجرا و شخصیت متهم بررسی کنیم در طی قریب به 4 تا 5 سال مجموعه تبلیغاتی وسیع صورت گرفته می‌تواند یعنی انسان‌هایی را که ]در آنها[ یک زمینه اعتراضی کوچک و خواسته کوچک به حقی باشد، ایجاد تحریک کند و تبدیل به یک مسئله بزرگ کند و آن را در مجامعی حاضر بکند و این مسببی که در پشت ماجرا وجود دارد، من اعتقاد دارم که دادگاه محترم به سبب مسبب و سرچشمه حرکت کند، این افراد کم سن و سال هستند. در خصوص بحث موکلم سوءسابقه کیفری ایشان یک ریشه درگیری و نزاع خانوادگی بوده با برادر همسرشان که در باب عرفی جامعه تا حدودی قابل پذیرش است. این اختلافات خانوادگی بیشتر اوقات هست و وجود دارد، به موجب آن یک ضرب و شتمی اتفاق می‌افتد و موجبات پرداخت دیه را فراهم می‌کند و در راستای آن در زندان قرار می‌گیرد. پس از لحاظ شخصیت‌شناسی موکل که نمی‌تواند تاثیرات ارتکاب جرم به عنوان یک مجرم بلاده را فراهم کند یک اتفاقی حادث شده و تمام شده است. یک نکته‌ای را که جناب عالی فرموده‌اید، اولا دادستان محترم موارد و اتهاماتی وارد کردند و منتسب کرده‌اند که همکاران هم اشاره کردند که یک مقداری نوع اتهامات، اتهامات ثابت و مشخص است و بسیاری از این اتهامات به موکل من نمی‌تواند منتسب شود، حضور در یک صحنه، عکسی که خیلی صادقانه اعلام کردند تحت عنوان جوگیری آن را گرفته‌اند، جنابعالی فرمودید پشت صحنه یک موتوری آتش زده شده است چه توضیحی دارید؟ ایشان گفت: من نمی‌دانم چه توضیحی بدهم. آقای قاضی من می‌خواهم ماجرا را از یک بعد دیگر ببینم، اگر شخصی واقعا سوءنیتی در ماجرا داشته باشد و در واقع قصد و هدفی را از پیش تعیین شده دنبال کند و با آن نیت سر صحنه جرم حاضر شود هیچ‌وقت حاضر نمی‌شود که سند و مدرکی را از خود به جای بگذارد. این نکته، نکته قابل تحلیلی در این عکس است، که چگونه ممکن است ایشان این موتور را آتش‌زده باشد یا در صحنه درگیری حاضر شده باشد و متعاقبا بگوید من خودم علیه خودم مدرک ایجاد می‌کنم در موبایل خودم یا موبایل کسی که نمی‌شناسم، اینکه ایشان مطالبی را از سر صداقت مطرح کرد، در زندان هم که با ایشان صحبت کردم بسیار صادقانه از ایشان پرسیدم که: شما می‌توانی من را به عنوان وکیل انتخاب نکنی می‌توانی خودت دفاعیات خودت را بگویی و می‌توانی بگویی که من یک مسئله‌ای را داشته‌ام و الان می‌خواهم مصر بر عقاید خودم باشم. در ایشان عقیده‌ای وجود ندارد، عقیده‌ای وجود نداشته است، تحت یک حرکت کنجکاوانه که اغلب این افرادی که می‌بینید در دادگاه حاضر هستند من فکر می‌کنم تحت‌تاثیر و نشأت گرفته از همین ماجرا باشند، ایشان در آن صحنه حاضر شده و اینکه من با عنایت به وضعیت دادگاه و وضعیت متهمین علی‌الخصوص موکل خودم تقاضا دارم با عنایت به بررسی ریشه‌های ماجرا و القای عناوینی که واقعا تحریک‌کننده و محرک بوده است و توانست تاثیرگذار باشد با توجه به اصل رأفت اسلامی و عنایات مقام معظم رهبری موکل بنده و دیگر متهمین را مورد عنایت قرار دهید و ان‌شاءالله اینها به آغوش خانواده و آغوش جامعه اسلامی بازگردند. سپاسگزارم.
قاضی: آقای مقیمی، اتهامات شما قرائت شد، آخرین دفاعیات خود را بیان کن!
متهم: واقعیت همان بود که خدمت شما عرض کردم، من که از مواد قانونی اطلاعی ندارم و از دادگاه درخواست عفو و بخشش دارم، چون واقعا اشتباه کردم، خودم هم متعجب هستم. که الان در زندان چه کار می‌کنم؟ مثل خواب و رویا برای من است. من فکر می‌کنم بیشتر دوستان هم همین‌طور باشند.
فقط درخواست عفو و بخشش و رأفت اسلامی دارم. ممنون می‌شوم.