امام خمینی(ره) یگانه زمانه (بخش دوم)
ماموریت جهانی انقلاب اسلامی
استاد سید محمد مهدی میرباقری
این مقیاس بصیرت، ویژه انبیاء و اولیاء خاص است، بنده مثالی میزنم؛ وقتی حادثه 17شهریور در میدان ژاله سابق اتفاق افتاد و هزاران نفر شهید و مجروح شدند، امام(ره) صحنه را مدیریت کرده و آن را به یک نقطه و تکیه گاه امید برای دوستان و به یک تکیهگاه وحشت و یاس برای دشمنان تبدیل کردند؛ در حالی که دشمنان ضد این مطلب را دنبال میکردند. دشمن میخواست با این کشتار وسیع، در دل مردم رعب و یاس ایجاد کند اما امام(ره) این را برگرداند؛ شاهد آن هم وسعت تظاهراتی است که بعد از 17 شهریور با یک اطلاعیه و رفتار سیاسی امام(ره) به راه میافتاد. از جمله بیانات معروف ایشان در آن بیانیه این است: «ای کاش خمینی[ره] در میان شما بود و کشته میشد»؛ امام(ره) نشان میدهند که شهادت نه تنها شکست و باخت نیست، بلکه پیروزی است؛ یعنی این حادثه را به یک پیروزی عظیم سیاسی تبدیل میکنند. امام(ره) در 15 خرداد نیز همین کار را کرده بودند؛ وقتی رژیم شاه دست به کشتار زد و مردم به بلوغ خاص رسیدند، امام (ره) فرمودند: آنچه ما میخواستیم اتفاق افتاد. این نوع نگاه، نگاه خاصی است.
اطلاع امام(ره) از شیوه پیشبرد
ماموریت جهانی انقلاب اسلامی
برجستگی دیگری که در امام(ره) وجود داشت و به همین مطلب برمیگردد، این است که امام(ره) هم از شیوه پیشبرد این ماموریت جهانی آگاه بودند و هم هزینه آن را میشناختند. میدانستند هزینه درگیری با جهان استکبار اعم از کمونیسم، سرمایهداری و صهیونیسم چیست. تاکید و تصریح میکردند که ما با مثلث سرمایهداری، کمونیسم و صهیونیسم میجنگیم؛ امام(ره) اینها را سه ضلع یک چیز میدیدند. میدانستند درگیری در این مقیاس چه هزینهای دارد، لذا میفرمودند: ما تا آخرین نفر، آخرین منزل و آخرین قطره خون ایستادهایم؛ میفرمودند: گیرم همه ما را به اسارت ببرند؛ آیا ما عزیزتر از اسرای کربلا هستیم؟! این تعبیراتی که در بیانات حضرت امام(ره) وجود دارد نشاندهنده امتیاز حالات و اندیشههای این مرد بزرگ است. دیگرانی هم بودند که آرزویشان جان دادن در راه پیشبرد اسلام بود اما نه این رسالتهای بزرگ را بر دوش خود احساس میکردند و نه این بصیرت را نسبت به جبهه دوست و جبهه دشمن داشتند و نه آن تسلط را بر وجد آنها و فطرت عمومی بشر، تا بتوانند این وجد آنها را به میدان بیاورند؛ آنها شجاعت پرداخت این هزینههای عظیم را برای پیشبرد اسلام در جهان نداشتند. اگر از امام(ره) سؤال کنند که شما برای ظهور چه کردهاید؟ ایشان خواهند گفت: من انقلاب اسلامی را به وجود آوردم و برای براندازی کفر و ظلم و شرک از جهان صدها هزار شهید و صدها هزار مجروح و جانباز دادم.
این کار، یک شجاعت عظیم میخواهد. این یک ظرفیت روحی بزرگ میطلبد که کسی حاضر باشد این هزینهها را بپردازد و در عین حال در چارچوب بشریت حرکت کند و از مدار تقوا خارج نشود؛ غیرفقیهانه عمل نکند؛ انتحار نکند؛ بلکه فداکاری داشته باشد. بین انتحار و فداکاری فرق است. قرآن کریم میفرماید: «ولا تلقوا بایدیکم الیالتهلکه»؛ خود را با دست خود به هلاکت نیندازید؛ انتحار جایز نیست؛ انتحار غیر از رشادت و شهادت و فداکاری است. امام(ره) کسی است که این مقیاس از ماموریت را بر دوش خود احساس و برای آن برنامهریزی و آن را پرچمداری میکند و در مقابل کل دستگاه استکبار که به اسلام هجوم همهجانبه سیاسی، اعتقادی و فرهنگی دارند و از داخل و خارج حمله میکنند، قدمی به عقب برنمیدارد؛ این استواری منحصر به ایشان است.
ادامه دارد...
این مقیاس بصیرت، ویژه انبیاء و اولیاء خاص است، بنده مثالی میزنم؛ وقتی حادثه 17شهریور در میدان ژاله سابق اتفاق افتاد و هزاران نفر شهید و مجروح شدند، امام(ره) صحنه را مدیریت کرده و آن را به یک نقطه و تکیه گاه امید برای دوستان و به یک تکیهگاه وحشت و یاس برای دشمنان تبدیل کردند؛ در حالی که دشمنان ضد این مطلب را دنبال میکردند. دشمن میخواست با این کشتار وسیع، در دل مردم رعب و یاس ایجاد کند اما امام(ره) این را برگرداند؛ شاهد آن هم وسعت تظاهراتی است که بعد از 17 شهریور با یک اطلاعیه و رفتار سیاسی امام(ره) به راه میافتاد. از جمله بیانات معروف ایشان در آن بیانیه این است: «ای کاش خمینی[ره] در میان شما بود و کشته میشد»؛ امام(ره) نشان میدهند که شهادت نه تنها شکست و باخت نیست، بلکه پیروزی است؛ یعنی این حادثه را به یک پیروزی عظیم سیاسی تبدیل میکنند. امام(ره) در 15 خرداد نیز همین کار را کرده بودند؛ وقتی رژیم شاه دست به کشتار زد و مردم به بلوغ خاص رسیدند، امام (ره) فرمودند: آنچه ما میخواستیم اتفاق افتاد. این نوع نگاه، نگاه خاصی است.
اطلاع امام(ره) از شیوه پیشبرد
ماموریت جهانی انقلاب اسلامی
برجستگی دیگری که در امام(ره) وجود داشت و به همین مطلب برمیگردد، این است که امام(ره) هم از شیوه پیشبرد این ماموریت جهانی آگاه بودند و هم هزینه آن را میشناختند. میدانستند هزینه درگیری با جهان استکبار اعم از کمونیسم، سرمایهداری و صهیونیسم چیست. تاکید و تصریح میکردند که ما با مثلث سرمایهداری، کمونیسم و صهیونیسم میجنگیم؛ امام(ره) اینها را سه ضلع یک چیز میدیدند. میدانستند درگیری در این مقیاس چه هزینهای دارد، لذا میفرمودند: ما تا آخرین نفر، آخرین منزل و آخرین قطره خون ایستادهایم؛ میفرمودند: گیرم همه ما را به اسارت ببرند؛ آیا ما عزیزتر از اسرای کربلا هستیم؟! این تعبیراتی که در بیانات حضرت امام(ره) وجود دارد نشاندهنده امتیاز حالات و اندیشههای این مرد بزرگ است. دیگرانی هم بودند که آرزویشان جان دادن در راه پیشبرد اسلام بود اما نه این رسالتهای بزرگ را بر دوش خود احساس میکردند و نه این بصیرت را نسبت به جبهه دوست و جبهه دشمن داشتند و نه آن تسلط را بر وجد آنها و فطرت عمومی بشر، تا بتوانند این وجد آنها را به میدان بیاورند؛ آنها شجاعت پرداخت این هزینههای عظیم را برای پیشبرد اسلام در جهان نداشتند. اگر از امام(ره) سؤال کنند که شما برای ظهور چه کردهاید؟ ایشان خواهند گفت: من انقلاب اسلامی را به وجود آوردم و برای براندازی کفر و ظلم و شرک از جهان صدها هزار شهید و صدها هزار مجروح و جانباز دادم.
این کار، یک شجاعت عظیم میخواهد. این یک ظرفیت روحی بزرگ میطلبد که کسی حاضر باشد این هزینهها را بپردازد و در عین حال در چارچوب بشریت حرکت کند و از مدار تقوا خارج نشود؛ غیرفقیهانه عمل نکند؛ انتحار نکند؛ بلکه فداکاری داشته باشد. بین انتحار و فداکاری فرق است. قرآن کریم میفرماید: «ولا تلقوا بایدیکم الیالتهلکه»؛ خود را با دست خود به هلاکت نیندازید؛ انتحار جایز نیست؛ انتحار غیر از رشادت و شهادت و فداکاری است. امام(ره) کسی است که این مقیاس از ماموریت را بر دوش خود احساس و برای آن برنامهریزی و آن را پرچمداری میکند و در مقابل کل دستگاه استکبار که به اسلام هجوم همهجانبه سیاسی، اعتقادی و فرهنگی دارند و از داخل و خارج حمله میکنند، قدمی به عقب برنمیدارد؛ این استواری منحصر به ایشان است.
ادامه دارد...