ريزش خواص در حکومت علوي
نقش فضیلت علمی و سابقه در اسلام در موقعیت و نفوذ اجتماعی افراد(پاورقی)
حجتالاسلام دکتر جواد سليمانيامیری
جمع بندي
بنابراین با توجه به مطالب گذشته میتوان گفت زمینههای پیدایش خواص و شخصیتهای برجسته اسلامی در صدر اسلام امور زیر بودهاند؛ سبقت در اسلام، هجرت از مکه به مدينه قبل از فتح مکه، تحمل شکنجه و زندان در سالهای آغازین بعثت، شرکت در جنگهای نخست صدر اسلام، عضویت در میان انصار، برخورداری از فضائل علمی و عملی، نزدیکی و ارتباط با پیامبر(ص)، عضویت در میان کارگزاران رسول خدا(ص)، تأیید و تمجید و یا اشارات قرآن مجید نسبت به برخی از گروهها و افراد، تبلیغات دروغین و شخصیتتراشی.
برخی از اسناد تاریخی به طور بسیار صریح و رسا نشان میدهند که امور فوق در شکلگیری خواص، و برجستگی و امتیاز مسلمانان بر یکدیگر نقش بسزایی داشته است از جمله این اسناد، کلام قیس بن سعد بن عباده۴۰ در صفین است، طبق اسناد برجاي مانده در جنگ صفین بیشتر انصار شرکت کننده در جنگ در سپاه علی(ع) میجنگیدند، تنها دو تن از چهرههاي انصار به لشکر معاویه پیوسته بودند یکی نعمان بن بشیر بن سعد و دیگری محمد بن مسلم بود، معاویه نعمان بن بشیر را فرستاد تا با سپاه علی(ع) صحبت کند و آنها را از حمایت علی(ع) منصرف نماید، وی آمد میان دو لشکر ایستاد و قیس بن سعد بن عباده را که یکی از فرماندهان سپاه علی(ع) در صفین و از رؤسای انصار به شمار میآمد صدا زد، و سعی کرد آنها را از حمایت علی(ع) منصرف کند، قیس در پاسخ نعمان سخنانی گفت که عوامل برجستگی و امتیاز اشخاص و پیدایش خواص در صدر اسلام را نشان میدهد. قیس در پاسخ نعمان گفت:
« نعمان ببین، آیا در کنار معاویه کسی جز (بقایای حزب) طلقا۴۱ (کسانی که به زور شمشیر مسلمین در روز فتح مکه اسلام آوردهاند و رسول خدا(ص) آنان را آزاد گذارد) و عربهای بدوی و بیابانی و یا یمنیهایی که فریب خوردهاند میبینی، (نگاه کن) ببین مهاجرین و انصار و تابعین به نیکوکاری کسانی که خدا از آنها راضی شده کجا هستند، بعد (نگاه بینداز)، ببین غیر از خودت و مصاحبت [محمد بن مسلم] کسی را میبینی، در حالی که شما دو نفر هم [در عین اینکه از انصار هستید] والله نه جزو رزمندگان جنگ بدر هستید و نه از احدیها میباشید، و نه سابقه (درخشانی) در اسلام دارید و نه آیهای در قرآن در شأنتان نازل گردیده است.»۴۲
این جملات به وضوح نشان میدهد که مهاجرین و انصار و تابعین و رزمندگان جنگ بدر و احد و کسانی که سوابق درخشانی در نصرت اسلام داشتند و آنها که آیهای در شأن آنان نازل گردید، از شخصیتهای برجسته و با نفوذ جامعه شمرده میشدند، به طوری که قیس برای اثبات حقانیت علی(ع) حضور این افراد را در سپاه علی(ع) به عنوان دلیل حقانیت علی(ع) مطرح کرد. و عدم حضورشان را در میان سپاه معاویه شاهد گمراهی و ضلالت معاویه دانست، به علاوه از سخنان قیس استفاده میشود که در میان مهاجرین و انصار و تابعین، کسانی که در جنگ بدر و احد شرکت داشته و یا سوابق چشمگیر و تابانی در یاری اسلام داشتند و یا کسانی که آیهای در شأنشان نازل شده بود از مقبولیت و درخشش و امتیاز بیشتری برخوردار بودند، روی این جهت قیس به نعمان گفت گرچه در میان لشکر معاویه شما و دوستت محمد بن مسلم به عنوان دو تن از انصار حضور دارید ولی این حقانیت معاویه را اثبات نمیکند چرا که شما دو نفر نه در جنگ بدر شرکت داشتید و نه در احد، نه سوابق درخشانی در اسلام دارید و نه آیهای از قرآن در شأن شما نازل گردیده، بنابراین همآوایی و همراهی شما با معاویه اهمیت چندانی ندارد و عمل زشت و کریه معاویه را زیبا جلوه نمیدهد.
شاهد دیگر نامه امام حسن(ع) در آغاز خلافتش به معاویه است که نشاندهنده نقش فضیلت علمی و سابقه در اسلام، در موقعیت و نفوذ اجتماعی افراد پس از رحلت رسول خدا(ص) است، امام(علیهالسلام) در این نامه در مقام بیان علت سکوت اهلبیت در مقام غصب خلافت توسط خلیفه اول و دوم و سوم میفرماید:
«ما در آن روزي که جمعی حق ما و حکومت خاندان ما را غاصبانه مورد دستبرد ساختهاند، بسی در شگفت بودیم لیکن از آنجا که آنها مردمی با فضیلت و با سابقه در اسلام بودند از منازعه با ایشان چشم پوشیدیم.»۴۳
یعنی فضل و دانش آنان نسبت به احکام و معارف اسلام و سوابقی که آنان در نصرت اسلام داشتند مقام و منزلت اجتماعی آنان را به قدری بالا برده بود که اگر اهلبیت(عليهم السلام) با آنان مخالفت میکردند، در جامعه تفرقه و اختلاف پیش میآمد عدهای از مسلمین به حمایت از خلفا با اهلبیت و حامیانشان درگیر میشدند و این خود ضربهای مهلکتر از غصب خلافت بر پیکر نوبنیاد اسلام میزد، کما اینکه علی(ع) در بیان فلسفه سکوت تلخ بیست و پنج ساله خویش در برابر اصحابي که خلافتش را غصب کرده بودند، میفرماید:
«فرأیت ان الصبر علی ذلک افضل من تفریق کلمة المسلمین و سفک دمائهم و الناس حدیثوا عهد بالاسلام و الدین یمخض الوطب یفسده ادنی و هن و یعکسه اقل خلق؛۴۴ دیدم صبر از تفرقه کلمه مسلمانان و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده میشود. کمترین سستی آن را تباه و کوچکترین فردی آن را وارونه میکند.»
محمد بن ابیبکر پیش از جنگ صفین در نامهای به معاویه نوشت:
«شاهد حقانیت علی علاوه بر فضل و دانش مبین و سابقه دیرینهاش یارانی از مهاجر و انصارند که برتریشان در قرآن یاد شده و خداوند ستایششان کرده است.»۴۵
این جملات به وضوح روشن میسازد که فضل و دانش و سوابق درخشان در خدمت به اسلام، جزء مهاجران و انصار بودن از مهمترین زمینههای به وجود آمدن شخصیتهای ممتاز و بانفوذ و خواص در تاریخ اسلام بوده است. بهعلاوه تأثر و نقش تعریف و تمجیدهای قرآن کریم از مهاجران و انصار را در ارتقاء پایگاه و جایگاه اجتماعی آنان به اثبات میرساند.
وقتی کشتههای شامیان در جنگ صفین زیاد شد، معاویه نعمان بن جبله تنوخی پرچمدار قوم تنوخ و بهراء را خواست و گفت میخواهم کار قوم تو را به شخص دیگری که پاکبازتر و خوشقدمتر از تو باشد بسپارم؛ نعمان عصبانی شد۴۶ و در شأن و فضیلت و برتری علي(عليه السلام) به معاویه گفت:
«برای پادشاهی تو با پسرعموی پیغمبر خدا(ص) و اولین کسی که به او ایمان آورد و با او مهاجرت کرد به جنگ برخاستم، اگر به جای پشتیبانی از تو از او پشتیبانی میکردم با رعیت مهربانتر و در کار عطا بخشندهتر بود.»۴۷
یعنی از دیدگاه نعمان به عنوان یک عرب تنوخی ریشه برتری و برجستگی شخصیت علی(ع)، پیوند خویشاوندی با رسول خدا(ص) و سبقت در ایمان و هجرت است.
نمونههایی از این دست نشان میدهد که چگونه پدیدههایی چون نزدیکی و قرابت با رسول خدا(ص) سبقت در پذیرش اسلام و هجرت منشاء پیدایش خواص شد، و در نفوذ شخصیتهای صدر اسلام در کانون دلهای مردم اثر گذاشت بهگونهای که فردی چون نعمان بن جبله که فرماندهی بخشی از سپاه معاویه را به عهده دارد، خویشاوندی علی(ع) با پیامبر(ص) و سبقتش در پذیرش اسلام و هجرت کردنش با رسول اکرم(ص) او را تحت تأثیر شدید شخصیت علی(ع) قرار میدهد.
البته موارد فوق تنها زمینههای پیدایش و رشد خواص در عصر پیامبر(ص) به شمار میآیند و الا زمینههای نمو خواص جامعه اسلامی تا سال 40 هجري منحصر به همینها نمیگردد، چرا که پس از رحلت رسول خدا(ص) اکثر والیان و فرماندهان نظامی فتوحات و فقها ، زهّاد ، علما و قضات شهرها در زمان سه خلیفه اول و امام علی(ع) به طور طبيعي به علت موقعيت هاي علمي، ديني، اخلاقي، و سياسي شان در زمره شخصیتهای بانفوذ جامعه قرار گرفتند.
از اینرو کارگزاران ابوبکر افرادی همچون عتّاب بن أسید (والی مکه)، عثمان بن أبیالعاص (والی طائف)، حذیفة بن محصن (فرماندار عمان)، علاء بن حضرمی (والی بحرین)، خالد بن ولید (فرمانده سپاه شام)، مثنّی بن حارثه شیبانی (والی کوفه)، سُوَید بن قُطبة (والی بصره) ۴۸از خواص جامعه شمرده میشدند.
و یا عمّال عمر افرادی مثل سعد بن ابیوقّاص (والی کوفه، ابوموسی اشعری (والی بصره)، عُمیر بن سعد أنصاری (والی حمص)، زیاد بن لبید (والی بخشی از یمن)، أبوهریره (والی عمان)، نافع بن حارث (والی مکه)، یعلی بن منیة تمیمی (والی صنعاء)، حارث بن أبیالعاص ثقفی (والی بحرین)، عبدالله بن أبیربیعه (فرمانده سپاه عمر)۴۹ و کارگزاران دوران خلافت عثمان مانند يعلي بن منيه (والي يمن)، عبدالله بن عمرو حضرمي (والي مکه)، جرير بن عبد الله بجلي (والي همدان)، قاسم بن ربيعه (والي طائف)، ابوموسي اشعري(والي کوفه)، عبدالله بن عامر بن کريز (والي بصره)، عبدالله بن سعد بن ابي سرح(والي مصر)، معاوية بن ابوسفيان (والي شام) ۵۰ جزء خواص به شمار ميآمدند.
فقهاي دوران خلافت خليفه اول و دوم و سوم، افرادي چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، أبي بن کعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت، ابوموسي اشعري، أبودرداء، أبوسعيد خدري، عبدالله بن عمر، سلمان بن ربيعه باهلي،۵۱ جزء خواص فرهنگي و ديني بودند.
بدین ترتیب همچنان که از شواهد فوق معلوم و مشهود است عواملی چون سبقت در ایمان، هجرت از مکه به مدينه قبل از فتح مکه، تحمل شکنجه در سالهای آغازین بعثت، شرکت در جنگهای نخست صدر اسلام، انصاری بودن، عضویت در میان اصحاب صُفّه، برخورداری از فضائل علمی و اخلاقی، نزدیکی و پیوند و ارتباط با پیامبر(ص)، عضویت در میان کارگزاران پیامبر(ص) و اساساً نفس صحابی بودن زمینه رشد و پرورش شخصیتهای نخبه و برگزیدهای را در جهان اسلام پدید آورد که پس از نبی مکرم اسلام(ص) به عنوان خواص جامعه مطرح گردیدند که به حول و قوه الهی در بخشهای آینده خواهیم دید که چگونه این گروه برگزیده در فراز و فرودهاي تحولات دینی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی پس از رحلت آن بزرگوار نقش حساس و بسزایی را ایفا نمودند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
جمع بندي
بنابراین با توجه به مطالب گذشته میتوان گفت زمینههای پیدایش خواص و شخصیتهای برجسته اسلامی در صدر اسلام امور زیر بودهاند؛ سبقت در اسلام، هجرت از مکه به مدينه قبل از فتح مکه، تحمل شکنجه و زندان در سالهای آغازین بعثت، شرکت در جنگهای نخست صدر اسلام، عضویت در میان انصار، برخورداری از فضائل علمی و عملی، نزدیکی و ارتباط با پیامبر(ص)، عضویت در میان کارگزاران رسول خدا(ص)، تأیید و تمجید و یا اشارات قرآن مجید نسبت به برخی از گروهها و افراد، تبلیغات دروغین و شخصیتتراشی.
برخی از اسناد تاریخی به طور بسیار صریح و رسا نشان میدهند که امور فوق در شکلگیری خواص، و برجستگی و امتیاز مسلمانان بر یکدیگر نقش بسزایی داشته است از جمله این اسناد، کلام قیس بن سعد بن عباده۴۰ در صفین است، طبق اسناد برجاي مانده در جنگ صفین بیشتر انصار شرکت کننده در جنگ در سپاه علی(ع) میجنگیدند، تنها دو تن از چهرههاي انصار به لشکر معاویه پیوسته بودند یکی نعمان بن بشیر بن سعد و دیگری محمد بن مسلم بود، معاویه نعمان بن بشیر را فرستاد تا با سپاه علی(ع) صحبت کند و آنها را از حمایت علی(ع) منصرف نماید، وی آمد میان دو لشکر ایستاد و قیس بن سعد بن عباده را که یکی از فرماندهان سپاه علی(ع) در صفین و از رؤسای انصار به شمار میآمد صدا زد، و سعی کرد آنها را از حمایت علی(ع) منصرف کند، قیس در پاسخ نعمان سخنانی گفت که عوامل برجستگی و امتیاز اشخاص و پیدایش خواص در صدر اسلام را نشان میدهد. قیس در پاسخ نعمان گفت:
« نعمان ببین، آیا در کنار معاویه کسی جز (بقایای حزب) طلقا۴۱ (کسانی که به زور شمشیر مسلمین در روز فتح مکه اسلام آوردهاند و رسول خدا(ص) آنان را آزاد گذارد) و عربهای بدوی و بیابانی و یا یمنیهایی که فریب خوردهاند میبینی، (نگاه کن) ببین مهاجرین و انصار و تابعین به نیکوکاری کسانی که خدا از آنها راضی شده کجا هستند، بعد (نگاه بینداز)، ببین غیر از خودت و مصاحبت [محمد بن مسلم] کسی را میبینی، در حالی که شما دو نفر هم [در عین اینکه از انصار هستید] والله نه جزو رزمندگان جنگ بدر هستید و نه از احدیها میباشید، و نه سابقه (درخشانی) در اسلام دارید و نه آیهای در قرآن در شأنتان نازل گردیده است.»۴۲
این جملات به وضوح نشان میدهد که مهاجرین و انصار و تابعین و رزمندگان جنگ بدر و احد و کسانی که سوابق درخشانی در نصرت اسلام داشتند و آنها که آیهای در شأن آنان نازل گردید، از شخصیتهای برجسته و با نفوذ جامعه شمرده میشدند، به طوری که قیس برای اثبات حقانیت علی(ع) حضور این افراد را در سپاه علی(ع) به عنوان دلیل حقانیت علی(ع) مطرح کرد. و عدم حضورشان را در میان سپاه معاویه شاهد گمراهی و ضلالت معاویه دانست، به علاوه از سخنان قیس استفاده میشود که در میان مهاجرین و انصار و تابعین، کسانی که در جنگ بدر و احد شرکت داشته و یا سوابق چشمگیر و تابانی در یاری اسلام داشتند و یا کسانی که آیهای در شأنشان نازل شده بود از مقبولیت و درخشش و امتیاز بیشتری برخوردار بودند، روی این جهت قیس به نعمان گفت گرچه در میان لشکر معاویه شما و دوستت محمد بن مسلم به عنوان دو تن از انصار حضور دارید ولی این حقانیت معاویه را اثبات نمیکند چرا که شما دو نفر نه در جنگ بدر شرکت داشتید و نه در احد، نه سوابق درخشانی در اسلام دارید و نه آیهای از قرآن در شأن شما نازل گردیده، بنابراین همآوایی و همراهی شما با معاویه اهمیت چندانی ندارد و عمل زشت و کریه معاویه را زیبا جلوه نمیدهد.
شاهد دیگر نامه امام حسن(ع) در آغاز خلافتش به معاویه است که نشاندهنده نقش فضیلت علمی و سابقه در اسلام، در موقعیت و نفوذ اجتماعی افراد پس از رحلت رسول خدا(ص) است، امام(علیهالسلام) در این نامه در مقام بیان علت سکوت اهلبیت در مقام غصب خلافت توسط خلیفه اول و دوم و سوم میفرماید:
«ما در آن روزي که جمعی حق ما و حکومت خاندان ما را غاصبانه مورد دستبرد ساختهاند، بسی در شگفت بودیم لیکن از آنجا که آنها مردمی با فضیلت و با سابقه در اسلام بودند از منازعه با ایشان چشم پوشیدیم.»۴۳
یعنی فضل و دانش آنان نسبت به احکام و معارف اسلام و سوابقی که آنان در نصرت اسلام داشتند مقام و منزلت اجتماعی آنان را به قدری بالا برده بود که اگر اهلبیت(عليهم السلام) با آنان مخالفت میکردند، در جامعه تفرقه و اختلاف پیش میآمد عدهای از مسلمین به حمایت از خلفا با اهلبیت و حامیانشان درگیر میشدند و این خود ضربهای مهلکتر از غصب خلافت بر پیکر نوبنیاد اسلام میزد، کما اینکه علی(ع) در بیان فلسفه سکوت تلخ بیست و پنج ساله خویش در برابر اصحابي که خلافتش را غصب کرده بودند، میفرماید:
«فرأیت ان الصبر علی ذلک افضل من تفریق کلمة المسلمین و سفک دمائهم و الناس حدیثوا عهد بالاسلام و الدین یمخض الوطب یفسده ادنی و هن و یعکسه اقل خلق؛۴۴ دیدم صبر از تفرقه کلمه مسلمانان و ریختن خونشان بهتر است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده میشود. کمترین سستی آن را تباه و کوچکترین فردی آن را وارونه میکند.»
محمد بن ابیبکر پیش از جنگ صفین در نامهای به معاویه نوشت:
«شاهد حقانیت علی علاوه بر فضل و دانش مبین و سابقه دیرینهاش یارانی از مهاجر و انصارند که برتریشان در قرآن یاد شده و خداوند ستایششان کرده است.»۴۵
این جملات به وضوح روشن میسازد که فضل و دانش و سوابق درخشان در خدمت به اسلام، جزء مهاجران و انصار بودن از مهمترین زمینههای به وجود آمدن شخصیتهای ممتاز و بانفوذ و خواص در تاریخ اسلام بوده است. بهعلاوه تأثر و نقش تعریف و تمجیدهای قرآن کریم از مهاجران و انصار را در ارتقاء پایگاه و جایگاه اجتماعی آنان به اثبات میرساند.
وقتی کشتههای شامیان در جنگ صفین زیاد شد، معاویه نعمان بن جبله تنوخی پرچمدار قوم تنوخ و بهراء را خواست و گفت میخواهم کار قوم تو را به شخص دیگری که پاکبازتر و خوشقدمتر از تو باشد بسپارم؛ نعمان عصبانی شد۴۶ و در شأن و فضیلت و برتری علي(عليه السلام) به معاویه گفت:
«برای پادشاهی تو با پسرعموی پیغمبر خدا(ص) و اولین کسی که به او ایمان آورد و با او مهاجرت کرد به جنگ برخاستم، اگر به جای پشتیبانی از تو از او پشتیبانی میکردم با رعیت مهربانتر و در کار عطا بخشندهتر بود.»۴۷
یعنی از دیدگاه نعمان به عنوان یک عرب تنوخی ریشه برتری و برجستگی شخصیت علی(ع)، پیوند خویشاوندی با رسول خدا(ص) و سبقت در ایمان و هجرت است.
نمونههایی از این دست نشان میدهد که چگونه پدیدههایی چون نزدیکی و قرابت با رسول خدا(ص) سبقت در پذیرش اسلام و هجرت منشاء پیدایش خواص شد، و در نفوذ شخصیتهای صدر اسلام در کانون دلهای مردم اثر گذاشت بهگونهای که فردی چون نعمان بن جبله که فرماندهی بخشی از سپاه معاویه را به عهده دارد، خویشاوندی علی(ع) با پیامبر(ص) و سبقتش در پذیرش اسلام و هجرت کردنش با رسول اکرم(ص) او را تحت تأثیر شدید شخصیت علی(ع) قرار میدهد.
البته موارد فوق تنها زمینههای پیدایش و رشد خواص در عصر پیامبر(ص) به شمار میآیند و الا زمینههای نمو خواص جامعه اسلامی تا سال 40 هجري منحصر به همینها نمیگردد، چرا که پس از رحلت رسول خدا(ص) اکثر والیان و فرماندهان نظامی فتوحات و فقها ، زهّاد ، علما و قضات شهرها در زمان سه خلیفه اول و امام علی(ع) به طور طبيعي به علت موقعيت هاي علمي، ديني، اخلاقي، و سياسي شان در زمره شخصیتهای بانفوذ جامعه قرار گرفتند.
از اینرو کارگزاران ابوبکر افرادی همچون عتّاب بن أسید (والی مکه)، عثمان بن أبیالعاص (والی طائف)، حذیفة بن محصن (فرماندار عمان)، علاء بن حضرمی (والی بحرین)، خالد بن ولید (فرمانده سپاه شام)، مثنّی بن حارثه شیبانی (والی کوفه)، سُوَید بن قُطبة (والی بصره) ۴۸از خواص جامعه شمرده میشدند.
و یا عمّال عمر افرادی مثل سعد بن ابیوقّاص (والی کوفه، ابوموسی اشعری (والی بصره)، عُمیر بن سعد أنصاری (والی حمص)، زیاد بن لبید (والی بخشی از یمن)، أبوهریره (والی عمان)، نافع بن حارث (والی مکه)، یعلی بن منیة تمیمی (والی صنعاء)، حارث بن أبیالعاص ثقفی (والی بحرین)، عبدالله بن أبیربیعه (فرمانده سپاه عمر)۴۹ و کارگزاران دوران خلافت عثمان مانند يعلي بن منيه (والي يمن)، عبدالله بن عمرو حضرمي (والي مکه)، جرير بن عبد الله بجلي (والي همدان)، قاسم بن ربيعه (والي طائف)، ابوموسي اشعري(والي کوفه)، عبدالله بن عامر بن کريز (والي بصره)، عبدالله بن سعد بن ابي سرح(والي مصر)، معاوية بن ابوسفيان (والي شام) ۵۰ جزء خواص به شمار ميآمدند.
فقهاي دوران خلافت خليفه اول و دوم و سوم، افرادي چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، أبي بن کعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت، ابوموسي اشعري، أبودرداء، أبوسعيد خدري، عبدالله بن عمر، سلمان بن ربيعه باهلي،۵۱ جزء خواص فرهنگي و ديني بودند.
بدین ترتیب همچنان که از شواهد فوق معلوم و مشهود است عواملی چون سبقت در ایمان، هجرت از مکه به مدينه قبل از فتح مکه، تحمل شکنجه در سالهای آغازین بعثت، شرکت در جنگهای نخست صدر اسلام، انصاری بودن، عضویت در میان اصحاب صُفّه، برخورداری از فضائل علمی و اخلاقی، نزدیکی و پیوند و ارتباط با پیامبر(ص)، عضویت در میان کارگزاران پیامبر(ص) و اساساً نفس صحابی بودن زمینه رشد و پرورش شخصیتهای نخبه و برگزیدهای را در جهان اسلام پدید آورد که پس از نبی مکرم اسلام(ص) به عنوان خواص جامعه مطرح گردیدند که به حول و قوه الهی در بخشهای آینده خواهیم دید که چگونه این گروه برگزیده در فراز و فرودهاي تحولات دینی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی پس از رحلت آن بزرگوار نقش حساس و بسزایی را ایفا نمودند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است