kayhan.ir

کد خبر: ۴۸۴۵۹
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۵
سخنرانی منتشر نشده شهید آیت الله دکتر بهشتی در باب ماه رمضان و شب‌های قدر، روزه و کار

آیا روزه‌داری با فعالیت و کار، ناسازگار است؟

چشم پوشی از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و کنترل امیال و خواسته‌های نفسانی در ماه مبارک رمضان از انسان یک موجود با عزم و اراده قوی و توانمند می‌سازد که این عزم و اراده را می‌تواند در یازده ماه دیگر سال به‌کار گیرد و امور و شئون زندگی‌اش را سامان دهد. در متن زیر که بخشی سخنرانی منتشر نشده‌ای از شهید آیت‌الله بهشتی است، به این مسأله پرداخته شده است که در سالروز شهادت ایشان و یارانش از نظر می‌گذرانید.

آیا روزه‌داری با فعالیت و کار ناسازگار است؟ آیا یکی از عوامل عقب‌ماندگی کشورهای مسلمان روزه‌داری است؟ و بالاخره اینکه آیا روزه‌داری سبب می‌شود یک ماه از سال نیروی کار این کشور‌ها به حدّ‌نصاب نرسد؟
مکرّر در نشریه‌های فارسی و غیر فارسی و می‌توانم بگویم گاهی به عمد، مقارن با فرارسیدن ماه مبارک رمضان، این‌گونه سم‌پاشی‌های بی‌نمک به چشم می‌خورد. تو گویی در دنیای امروز همه‌ چیز با محاسبه دقیق بررسی می‌شود. در اظهار نظر برخی درباره رابطه روزه و کار، هنوز گزاف‌گویی و حتی گزاف‌اندیشی رواج دارد. حدود چهار یا پنج سال قبل رییس جمهور یکی از کشورهای کوچک عربی که کج‌سلیقگی‌اش هنوز هم در نوسان‌های سیاسی عالم اسلام به چشم می‌خورد، ضمن اظهار نظری گفته بود؛ چون کشور ما در حال سازندگی است بنابراین ممکن است از شیوخ و علمای بزرگ جامع‌الزیتونه بخواهیم در این موضوع نظر دهند که اگر در اثر روزه ماه رمضان در روزهای گرم آن منطقه آفریقایی، کارگران به علت روزه‌داشتن نتوانند به اندازه و حدّ نصاب معمول کار کنند، از روزه‌داری در چنین شرایطی معاف باشند. این مطلب آن موقع در جراید ایران هم مورد بحث قرار گرفت و کار به گفت‌وگوی با این عالم و آن عالم کشیده شد.
اتفاقاً چندی قبل در یکی از جراید فارسی‌زبان، ترجمه مقاله‌ای از یک نویسنده غیر مسلمان را دیدم که به همین موضوع پرداخته بود. این نویسنده، در ارتباط با وضعیت اقتصادی کشورهای توسعه‌نیافته که برای رودربایستی و گول‌زدن به کشورهای در حال توسعه نامیده شده‌اند، نوشته بود: یکی از عوامل کندی پیشرفت برنامه‌های اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، باورهای مذهبی از آن جمله روزه ‌داری است. وی در ادامه گفته بودکه روزه‌داری، از نشاط اقتصادی و فعالیت کارگری این‌ جوامع به مقدار قابل توجهی می‌کاهد.
جالب توجه اینکه از یک طرف گفته می‌شود در اغلب این کشورها برای نیروی انسانی کار وجود ندارد و بیکار فراوان است و از طرف دیگر سنگ آنان به سینه زده می‌شود که به مناسبت روزه ماه رمضان نیرویی که باید به کار بیفتد، نمی‌افتد و باز جالب است که گاهی هر دو مطلب در یک نوشته دیده می‌شود.
بنده خوش ندارم نسبت به اشخاص یک جانبه داوری و اظهار نظر کنم، بنابراین نمی‌گویم که غرض‌ورز هستند، چون نمی‌شناسم، انسان تا کسی را خوب نشناسد نمی‌تواند بگوید که غرض و مرضی دارد یا ندارد. با یک نوشته هم مشکل است که انسان به قضاوت برسد و بگوید فلانی غرض دارد. ولی این را می‌توانم بگویم که یا جهل و نادانی و گزاف‌گویی و گزاف‌اندیشی است یا غرض‌ورزی. شق سوم ندارد.
حقیقت مطلب این است که بنده گمان می‌کنم، این دسته از نویسند‌گان، وضع روزه‌داری یک عده از شهرنشینانی که از زیر سایه تکان نمی‌خورند را دیده‌اند و براساس آن قضاوت می‌کنند. یعنی دیده‌اند ماه رمضان که می‌شود این عده برای اینکه روزه به آنان فشار نیاورد اولاً به جبران زمانی که غذا نمی‌خورند، چایی نمی‌نوشند، سیگار نمی‌کشند، در فاصله افطار تا سحر آن‌قدر می‌خورند و می‌آشامند و سیگار می‌کشند که نالان می‌شوند و مرتب ناله می‌کنند که ای وای، کسل شدیم، دستگاه هاضمه‌شان هم ناراحت است. زیرا به دلیل پرخوری دستگاه هاضمه با مشکل مواجه می‌شود و انسان خودبه‌خود کسل می‌شود و نشاط کار را از دست می‌دهد. از طرف دیگر شب‌ها نمی‌خوابند تا بتوانند روز را بخوابند و روزه فشار نیاورد. یعنی بعد از طلوع فجر می‌خوابند تا دم غروب، برای نماز ظهر و عصر از خواب بیدار می‌شوند و نماز ظهر و عصر را چنان می‌خوانند که السلام علیکم نماز عصر با افطار مقارن باشد. حقیقت این‌ است که ما یک عده روزه‌گیر به این صورت داریم. بدون رودربایستی بایستی بگویم که بعضی از اینها، هم‌لباس‌های بنده هم هستند و اهل علم‌اند، مع‌الاسف این‌گونه هستند. اگرچه معمولاً کار اهل علم در ماه رمضان در کشورهای اسلامی سنگین‌تر می‌شود، برای اینکه بازار مسجد و محراب و منبر گرم‌تر است. منبری‌ها باید بیشتر منبر بروند و محرابی‌ها هم باید بیشتر به محراب بچسبند، ولی باز عده‌ای که کارشان فقط محراب است، اگر ظهر محراب داشته باشند، لااقل تا ظهر را می‌خوابند و اگر احیاناً‌ ظهر محراب نداشته باشند و محرابشان شب باشد، دیگر برنامه آنان راحت‌باش است و از اول طلوع فجر تا نزدیک غروب خواب هستند. ولی آیا می‌شود کار این گروه را ملاک کار اکثریت مردم مسلمان قرار دهیم. این عده نه تنها در ماه رمضان، بلکه در غیر ماه رمضان هم خیلی تن به کار نمی‌دهند و با اندک نسیم ناملایمی برنامه کاریشان عوض می‌شود و تعطیل می‌کنند. منطق این عده از روزه‌داری این است که خدا از ما خواسته روزه بگیریم چه بخواهیم، چه نخواهیم باید روزه را بگیریم و چندان به فکر فلسفه روزه نیستند. در حالی که روزه‌داری برای آن است که انسان در مقابل خواسته‌های نفسانی اراده‌ای نیرومند پیدا کند. روزه‌ای که انسان از افطار تا سحر بخورد، صبح هم بخوابد تا غروب، هیچ ثمری برای انسان در بر ندارد. این آدم، همان آدم ضعیفی است که قبل از ماه رمضان بود. یعنی در برابر خشم و غضبش، در برابر خودخواهی‌هایش، در برابر هوس‌هایش، قدرت اراده ندارد و نمی‌تواند با پایداری متکّی به ایمان و پایداری ناشی از برنامه سازنده مکتب رمضان به منظور تقویت اراده، بهره‌ای داشته باشد. بلکه، تنها در همین حد که گناه نکرده و از فرمان خدا سرپیچی نکرده باشد روزه می‌گیرد. البته این هم خودش خوب است، اما حکمت روزه را درک نکرده و آن را به قیمت کمی فروخته است. حال آنکه در حقیقت روزه‌داری در عین اینکه فرمانبرداری و اطاعت از امر خداست، باید برای مسلمانان تمرین روحیه پایداری و استواری در مسیر ایمان باشد. سالی یک ماه تمرین مقاومت در برابر خشم و غضب و هوا و هوس باشد. اما آنانی که حقیقت روزه را درک می‌کنند، آنان نه تنها با روزه‌داری از نیروی کارشان کاسته نمی‌شود، بلکه بیشتر هم می‌شود. من از زمان پیغمبر و از زمان ائمه فعلاً مثال نمی‌آورم، بلکه از جامعه و زمان نزدیک به خودمان مثالی می‌آورم. یکی از دوستان من که در جوانی مرحوم شد در یک قصبه چند هزار نفری پیشوای دینی مردم بود. تابستانی بود و روزه‌دار بودیم. این دوست ما می‌گفت اگر کسی می‌خواهد بفهمد روزه‌داری یعنی چه؟ باید به خودش زحمت دهد و یک سری به قصبه ما بیاید. در این قصبه انواع محصول کاشته می‌شود، محصول دیمی که در ماه‌های خرداد و تیر درو و خرمن می‌شود. محصول صیفی هم دارند اعم از خیار، گوجه، خربزه و این‌گونه محصولات که در ماه‌های برداشت کشت دیم باید به محصول صیفی هم برسند. وجین کنند، علف‌های هرزه را بیرون بیاورند و … در این قصبه برنج‌کاری هم دارند، بنابراین باید در این ماه‌های گرم تابستان شالی هم بکارند. یعنی شالی برنج را از خزانه در بیاورند و در باتلاق‌هایی که قبلاً آماده شده است بکارند. این کارها در این قصبه طوری است که معمولاً همگی همزمان با هم انجام می‌شوند. این دوست ما می‌گفت: در قصبه ما، در این فصل، زارع شب و روز در صحرا به سر می‌برد. موقع آمدنش به دِه وقت نماز است. می‌گفت برنامه ما این است: اذان صبح همه در مسجد حاضریم، نماز را به جماعت می‌خوانیم. زارعین از مسجد به صحرا می‌روند و تا هوا خنک است مختصری می‌خوابند. بعد بلند می‌شوند و تا ظهر کار می‌کنند. ظهر می‌روند مسجد نماز می‌خوانند و مجدد می‌روند صحرا کار می‌کنند تا غروب، غروب می‌آیند مسجد نماز مغرب را می‌خوانند و در همان مسجد بین نماز مغرب و عشاء افطار می‌کنند. افطار آنان چیست؟ می‌گفت قبلاً‌ تعدادی کوزه آب از جاهایی که آب خنکی دارد تهیه می‌کنند و در جای سایه‌ای در مسجد این کوزه‌های آب را می‌چینند، هر زارعی هم با خود یک مقداری نان، به همراه پیاز، پنیر و یا چیزی از این قبیل برمی‌دارد و همراه خود به مسجد می‌آورد. بعد از نماز مغرب، افطار کشاورزان این نان و خورشت ساده‌ای است که همراه آورده‌اند با مقداری آب، چنانچه اهل چپق و سیگاری هم باشند دودی هم می‌کشند. نماز عشاء را می‌خوانند و برمی‌گردند صحرا، آنجا چایی می‌خورند، کمی استراحت می‌کنند و تازه کارهای شب را شروع می‌کنند؛ برای اینکه در آن فصل معمولاً نسیمی که برای خرمن باددادن مناسب باشد در شب می‌وزد. بنابراین شب‌ها تا دیروقت یا باید خرمن‌کوبی کنند، یا خرمن باد دهند، شب یکی دو ساعت مانده به اذان صبح استراحتی می‌کنند و باز کار و کار و کار. فقط بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب می‌توانند مختصری بخوابند. حال فکر می‌کنید که این زارعین روزه‌دار اهل آن بودند که بگویند وای … چه روزهای بلندی، … چه هوای گرمی، … و چه روزه مشکلی! خدا شاهد است که من عده‌ای از اهالی آن قصبه را دیدم که به مراتب از آن سایه‌نشین‌ها سپاسگزارتر، شاداب‌تر و بانشاط‌تر بودند.
حال آیا روزه‌داری این گروه از مردم از نیروی فعال و کار یک جامعه کم می‌کند؟ من نمی‌خواهم منکر این واقعیت شوم که یک انسان سالم و نیرومندی که به اندازه کافی مواد غذایی در شبانه‌روز مصرف می‌کند، بالطبع برای کارکردن بویژه برای انجام کارهای سنگین بدنی آماده‌تر است؛ اما این تمام مطلب نیست؛ چراکه چقدر آدم‌های سالم سراغ داریم که تنبل هستند؟ تنبلی با چه چیز علاج می‌شود؟ بدون شک داشتن بدن سالم و بهره‌مند از مواد غذایی و ویتامین‌های کافی برای فعالیت لازم نیست، اراده نیرومند، تربیت و داشتن جوهر کار هم لازم است. اگر ما در بعضی از کشورها می‌بینیم که افراد آن برای کارکردن و کارهای سنگین آمادگی بیشتری دارند، صرفاً به این علت نیست که آنان بیشتر می‌خورند و روزه هم نمی‌گیرند؛ بلکه این در نتیجه آن است که از کودکی بچه‌ها را در میدان کار و فعالیت قرار می‌دهند تا از همان ابتدا به کار عادت کنند. از کودکی سلو‌ل‌ها، عضلات و استخوان‌بندی افراد، برای کار تربیت می‌شود. ترس از کار از سنین کودکی در آحاد جامعه ریخته می‌شود و شوق کار در وجودشان زنده می‌گردد، از کار لذت می‌برند و از این روست که برای کار کردن آماده‌تر هستند.
 بنابراین باید در یک ملت روح کار و فعالیت در کنار تأمین غذای کافی و بهداشت لازم به اضافه اراده قوی وجود داشته باشد تا نیروی فعال آن ملت به استانداردهای لازم کار و تلاش دست یابد.
حال با توجه به اینکه روزه‌داری تمرین مؤثری برای قدرت نفس و قدرت اراده است سؤال این است که اگر فردی به دلیل روزه‌داری دچار ضعف مختصری از ناحیه نرسیدن مواد غذایی در چند ساعت از روز به بدنش شود آیا این ضعف چندساعته می‌تواند بر مجموعه برنامه‌های کاری یک سال یک کشور لطمه‌ای وارد کند و روزه‌داری از راندمان کار کارگران بکاهد؟! البته این را می‌شود پذیرفت که بعضی از روزه‌داران به دلیل عدم برخورداری از مزاج نیرومند و سالم ممکن است در بعضی از ساعات روز دچار ضعف شوند ولی در مقابل با تقویت اراده نیرومند در طول روزهای ماه مبارک رمضان به خودشان می‌جنبند و در یازده ماه دیگر بهتر کار می‌کنند.
بعلاوه چرا این‌قدر مجرد فکر می‌کنیم؟ چرا هر چیزی را فقط نسبت به خودش می‌بینیم؟ آقای رئیس جمهوری تونس اگر قرار است جمعیت مسلمانان یک کشور یک ماه در سال را روزه بگیرند و به علت روزه‌داری نتوانند به حدّ نصاب کار کنند، تو که رئیس جمهور این کشور کوچک اسلامی هستی مسئولی، تو مسئولیت داری کارگران و دهقانان کشورت را چنان تقویت کنی که از نظر سلامت مزاج و قدرت بدنی بتوانند از عهده یک ماه روزه‌داری توأم با کار بربیایند. چرا عادت کرده‌ایم منفی نگاه کنیم؟ اگر به راستی حکومت‌ها وظیفه خود را رعایت کنند آیا اقتصاد یک کشور تنزل خواهد کرد؟ چرا دولت‌های اسلامی به وظیفة اصیل خود عمل نمی‌کنند؟ آیا وظیفه یک حکومت تأمین حداکثر امکانات زندگی برای افراد آن جامعه نیست؟ اگر هست با واقع بینی و با توجه به اینکه این مردم مسلمان هستند و باید در ماه رمضان یک ماه روزه بگیرند، برنامه را طوری تنظیم کنید که اولاً‌ کارگران و دهقانان کشور بتوانند با وجود روزه‌داری کار کنند، ثانیاً‌ اگر نقیصه مختصری هم پیش آمد بتوانند در یازده ماه دیگر سال جبران کنند. از آنجا که بر مزاج این‌گونه دولت‌ها تنبلی حکم‌فرماست، بنابراین به فکر یک کار پرمسئولیت که ابتکار، فداکاری و گذشت می‌خواهد نیستند. با حرف که سطح زندگی مردم بالا نمی‌رود. تلاش مداوم می‌خواهد، سیستم سالم حکومتی می‌خواهد. وقتی که اینها نیست، آن‌وقت روشنفکری‌شان گل می‌کند که خوب است برای بالارفتن سطح اقتصاد، فتوا دهیم که مردم روزه نگیرند. آیا به راستی فقط مسئله اقتصاد مطرح است و موضوع دیگری مطرح نیست؟ حقیقت این است که صرف نظر از آن عده‌ای که سر شب تا سحر می‌خورند، روزه‌داری به طور متوسط یک سوم از غذای روزانه یک کشور را صرفه‌جویی می‌کند. اگر فرض کنیم که یک پنجم نیروی کار این ملت به کار نیفتاده باشد در مقابل یک سوم ظرفیت غذایش را هم صرفه‌جویی کرده است و این یعنی تولید به اندازة مصرف! پس هیچ ضربه‌ای به نظام داخلی و اقتصاد داخلی این کشور وارد نمی‌شود. در حوزه اقتصاد خارجی هم اگر چیزی را صادر می‌کرده لابد در مقابل می‌خواسته چیزی را وارد کند. اگر واردات مربوط به مواد غذایی باشد چون یک سوم کمتر مصرف شده به همین میزان هم واردات کمتری لازم است. بنابراین نباید با مسائل حساس، سطحی و مقطعی برخورد کنیم. حقیقت آنچه مشاهدات شخصی ما نشان می‌دهد این است که اکثریت روزه‌داران مردمی زحمت‌کش هستند که برنامه کاریشان در ماه مبارک رمضان نه تنها کم نمی‌شود بلکه زیاد هم می‌شود. بنده از نظر شخص خودم وقتی دقت می‌کنم می‌بینم هیچ ماه رمضانی را سراغ ندارم که برنامه کاریم با برنامه کاری غیر ماه رمضانم فرق کرده باشد. سهل است، اگر عارضه‌ای برایم پیش نیاید در ماه رمضان نشاط کاری بیشتری هم پیدا می‌کنم، برای آنکه فکرم بهتر کار می‌کند.