باید خدا را باور کنیم!(زلال بصیرت)
انسانها در يک تقسيمبندي کلي، به دو دسته خداپرست و ملحد تقسيم ميشوند، خداپرستان نيز در قالب اديان مختلف تعريف ميشوند و البته ما مسلمانان معتقديم که علاوه بر پيغمبران پيشين که بر حق بوده اند، رسول اکرم (ص) آخرين پيامبري است که برگزيده شده و دينش از همه کاملتر و فراگيرتر است و روزي هم به دست يکي از اوصياي وي، اين دين، همه عالم را ميگيرد و ساير اديان تحريف شده، جايي در عالم نخواهند داشت.
در بين خداپرستان اختلاف نظرهايي وجود دارد؛ از جمله در توجيه وجود شرور و بدبختيها در اين عالم با وجود خداي حکيم که در کتابهاي فلسفي و کلامي بحثهاي زيادي دربارة آن صورت گرفته و نظرات مختلفي ابراز شده است. عدهاي وجود اين شرور را منافي با وجود خداي حکيم تلقي ميکنند، عدهاي نيز معتقدند خداوند در ابتدا همه چيز را بر اساس حکمت آفريد و با خلقت انسان به عنوان يک موجود مختار، اداره جهان از دست خداوند خارج شد و لذا اگر مسئوليتي است بر عهده انسان است! نظر ديگري نيز ميگويد انسان، ذاتا موجودي گناهکار، پست و پليد است و لذا خداوند به صورت يک انسان ، مجسم شد و فدا شد تا قرباني زشتيهاي انسانها شود و اين همان سخن مسيحياني است که مسيح (ع) را خدا ميپندارند.
شرور، بخشی از زیباییهای عالم
اما همه چيز در اختيار خداوند است و هيچ چيز از حيطه قدرت او خارج نشده است. خداوند انسان را آفريد تا موجودي باشد که بر خلاف ساير مخلوقات، خودش با اختيار خويش سرنوشتش را تعيين کند؛ يعني بايد در سختي و آساني، رنج و لذت قرار بگيرد تا امتحان شود و خودش، راه را انتخاب کند.
زندگي دنيا براي انسان مانند دوره جنيني است که بايد خود را براي زندگي ابدي و جاودانه آماده کند، در واقع هم راحتيها و لذتها و هم آفات و شرور، اسباب آزمايش است؛ به عبارت ديگر همانگونه که زيبايي يک تابلوي نقاشي نيازمند رنگ سياه نيز هست و بدون آن، نقاشي کامل نميشود، وجود شرور در دنيا نيز اين گونه است و جزء زيباييهاي عالم به شمار ميرود.
جمله :« ما رأيت إلا جميلا » در سخنان حضرت زينب (س) بعد از تحمل آن همه رنج و سختي، نشان میدهد که در واقع يک روي سکه، سياهي و سختي و رنج است، اما ايشان مجموع اين نقشه زيبا را ميبيند که اگر سياهي در آن نباشد، اصلا زيبا نيست.
چه شرور طبيعي و چه شروري که به دست انسانها به وجود ميآيد در يک تابلوي کران ناپيدا و البته زيبا قرار ميگيرد که بايد براي ديدن زيبايي آن، به همه پازل نگاه کرد و نه فقط به قسمت سياه؛ لذا هر چند کشته شدن امام حسين (ع) و يارانشان بسيار سخت و رنج آور است، اما مگر فداکاري يک بنده مخلص خدا که حتي شيرخوارهاش را نيز براي محبوبش فدا ميکند، زيبا نيست؟ البته براي اينکه اين صحنه زيبا ترسيم شود، بايد شمر و يزيدي هم باشند.
امتحانات الهي، هم در بعد فردي است و براي هر انساني وجود دارد و هم در بعد اجتماعي؛ و خداوند متعال علاوه بر آن که اسباب انتخاب آگاهانه را در آدمي قرار داده، راه سعادت و شقاوت را نيز به او نشان داده است و همان گونه که خداوند تکاليف فردي را مشخص کرده، تکاليف اجتماعي را نيز بيان کرده است.
اهميت تکاليف اجتماعي
تا قبل از نهضت امام (ره)، بسياري از مردم از تکاليف اجتماعي خود غافل بودند و امام(ره) آنها را بيدار کرد؛ تا قبل از امام (ره) مردم وظيفه شرعي خود نميديدند که با حکومت طاغوت مخالفت کنند؛ امام (ره) به ما فهماند که اگر عدهاي احکام اسلام را پايمال ميکنند و قوانين کفر را جانشين احکام اسلامي ميکنند، بايد با آنها مقابله کرد و حق نداريم بگوئيم به ما ربطي ندارد.
حفظ انقلاب اسلامي از جمله وظايف اجتماعي است، شکر نعمت انقلاب اسلامي که به برکت خون شهدا و فداکاريهاي بسيار به پيروزي رسيده است، حفظ دستاوردهاي اين انقلاب است. البته گاه فعاليت اجتماعي و حفظ دستاوردها، هزينه ميخواهد که اين طبيعي است، زيرا در اين عالم کاري که همه اش مصلحت و خير و برکت همراه با راحتي باشد، وجود ندارد و در کنار هر خيري، زحمت و رنج، تلاش، غصه، اضطراب يا اندوهي وجود دارد.
نقش ولیفقیه در اداره نظام اسلامی
نظر مراجع تقليد در احکام فردي براي مقلدانشان حجت است و ايشان در مسائل اجتماعي نيز نظر کارشناسي ارائه ميکنند، ولي در مسائل اجتماعي نظر کارشناسي کافي نيست، بلکه مديريت لازم است تا مصداق احکام اجتماعي در عمل، مشخص شود و اينجاست که نقش وليفقيه در کشور مشخص ميشود، زيرا رهبر تنها فتوا و نظر کارشناسي نميدهد، بلکه حکم ميکند. به عبارت ديگر همانطور که مجموعه دستورالعملهايي براي حمله يا عقبنشيني در جنگ وجود دارد، اما اين فرمانده است که بايد دستور دهد کجا عقبنشيني و کجا حمله صورت بگيرد، در اداره نظام اسلامي هم احکام کلي اسلام مشخص است، اما تعيين اينکه در عرصه عمل، هر موقعيتي مصداق کدام حکم اسلامي است، بر عهده رهبري نظام است.
بر اساس اسلام، وليفقيه بايد رهبري نظام اسلامي را بر عهده گيرد، تجربه 50 ساله ملت ايران ثابت کرده که اگر چنين رهبري در جامعه نباشد، نيروها هدر ميرود و کار به نتيجه نخواهد رسيد. لذا مثلا انقلابهايي مانند انقلاب افغانستان که تقريبا همزمان با انقلاب اسلامي انجام شد و براي آن زحمتها کشيده شد و خون دلها خورده شد، به علت نداشتن ولايتفقيه، به جايي نرسيد و دشمن بر آنها مسلط شد، در خانه آنها وارد شد، اقتصادشان را به دست گرفت و آنها را غارت کرد و حتي در آنجا برادرکشي راه انداخت که هنوز هم ادامه دارد.
وظيفه مردم در شناخت احکام اسلام
در وهله اول بايد در زمينه فردي و در رفتار شخصيمان، عمل به دستورات اسلام را تمرين کنيم و نيز در امور اجتماعي به آنچه از احکام اسلامي شناختيم، عمل کنيم، چرا که خداوند شاهد و ناظر اعمال ماست و عمل به احکام اسلامي، سبب نصرت الهي و پيشرفت نظام و تخلف از آن، سبب عقبماندگي و ايجاد مشکلات ميشود.
درمسائل اجتماعي نيز وظيفه ما اين است که نظر رهبر را بشناسيم و بر اساس آن عمل کنيم، نبايد در انجام تکاليف اجتماعي، نفع شخصي و حزبي و گروهي مدنظر قرار گيرد؛ بلکه بايد رضاي الهي در نظر گرفته شود؛ مثلا در انتخابات به دنبال انتخاب کسي نباشيم که از طرف وي سودي عائد ما شود، بلکه به دنبال اين باشيم که فرد اصلح را براي رضاي خدا انتخاب کنيم، ولو اينکه در ظاهر نفعي براي شخص يا گروه ما نداشته باشد.گاه رضاي خدا را نيز به حسب هواي نفس خود توجيه ميکنيم؛ مثلا به فلاني چون همشهري يا هم گروهي ماست رأي ميدهيم و ميگوئيم: چون مورد تأييد شوراي نگهبان بوده است، ما هم رأي دادهايم، در حالي که اگر ميخواستيم اصلح را انتخاب کنيم، بايد به فرد ديگري رأي ميداديم. البته بايد بدانيم که سر خدا، کلاه نميرود و ما با اينکارها سر خود را کلاه ميگذاريم؛ همانطور که با عوض کردن اسم ربا به کار مزد، حرام خدا حلال نمي شود و همين انجام حرام الهي، نظام اقتصادي را دچار عيب و نقص ميکند.
امام زمان (عج) با وجود همه بديهايمان، ما را رها نميکند. بايد در کارهاي خود ببينيم چه چيزي سبب خشنودي او ميشود؛ او که با بديها، ما را رها نميکند، اگر به دنبال خشنودي او باشيم، قطعا ما را ياري خواهد داد. لذا هرگز کمبودها و نقصها را براي عمل نکردن به تکليف و عمل مورد رضاي الهي بهانه نکنيم، چرا که خدا همان خدايي است که در جنگ بدر تعداد اندک مسلمانان را بر تعداد زياد مشرکان برتري داد و همان خدايي است که در هشت سال دفاع مقدس، نصرتهاي او را به چشم ديديم؛ پس با خدا صادق و رو راست باشيم و بدانيم که ما را ياري خواهد داد.از طرفي اگر هم به خودتان مغرور شويد و خدا را فراموش کنيد، بايد بدانيد که خدا، همان خداي جنگ حنين است و وقتي مسلمانان به تجهيزات و تعداد نفرات خود مغرور شدند، در مقابل دشمن با مشکل مواجه شدند.
با داشتن خدا، نبايد احساس ضعف کرد
داستانهاي قرآن براي عبرت و بيان سنتهاي الهي است؛ بايد باور داشته باشيم خداي جبهه، خداي بازار و اقتصاد هم هست و همان کسي که مؤمنان با دست خالي را در برابر دنيا، پيروز کرد، امروز هم ميتواند، اقتصاد را کمک کند، به شرطي که ما همان رزمندههاي جبهه باشيم و احکام الهي را رعايت کنيم؛ همانگونه که زماني هيچ کس باور نميکرد که بتوانيم در صنعت و تکنولوژي پيشرفت کنيم و اتفاقا با دلايل و محاسبات علمي نيز آن را اثبات ميکردند، اما وقتي بچههاي انقلابي و مؤمن بر خدا توکل کردند، در زمينه غنيسازي به نقطهاي رسيدند که دنيا را متعجب کرد.
هرکس بخواهد با دين خدا، بازي کند، قطعا شکست ميخورد،گاه فردي سخناني بيان ميکند تا مردم خوششان بيايد و خودش هم فکر ميکند که خيلي زرنگي کرده است، اما در واقع، او در همان لحظه شکست خورده ولي خودش نميداند و کم کم آثار شکست براي او ظاهر ميشود.بايد به خداوند اعتماد کنيم؛ همان خدايي که ما را از ذلت بردگي آمريکا رهانيد و به عزتي رسانيد که امروز آمريکا به مذاکره با ما نياز پيدا کند. اينکه آمريکا با آن همه ادعا، وزير خارجهاش چندين مرتبه بايد با چند ديپلمات ما بحث کند، نشان از عزت ما و نياز آنها به مذاکره دارد؛ لذا اينکه امام نيز فرمودند قطع رابطه با آمريکا براي ما ضرري نداشت، امروز کاملا قابل لمس است.
باور کنيم که خدا هست، خدا ميداند، خدا ميتواند و خدا کمک ميکند؛ اگر شرايطش را ما داشته باشيم؛ آن شرايط هم چيزي جز اطاعت و بندگي خدا نيست. لذا اگر اين را در مسائل فردي و اجتماعيمان رعايت کنيم، پيروزي قطعي براي ماست و اگر هم نقصي در کشور وجود دارد، از همينجاست که باور نکردهايم.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام عزه) در دیدار با جمعي از اعضاي سپاه الغدير استان يزد؛ قم ؛ 7/3/94
زلال بصیرت در ماه مبارک رمضان روزهای فرد منتشر میشود.
در بين خداپرستان اختلاف نظرهايي وجود دارد؛ از جمله در توجيه وجود شرور و بدبختيها در اين عالم با وجود خداي حکيم که در کتابهاي فلسفي و کلامي بحثهاي زيادي دربارة آن صورت گرفته و نظرات مختلفي ابراز شده است. عدهاي وجود اين شرور را منافي با وجود خداي حکيم تلقي ميکنند، عدهاي نيز معتقدند خداوند در ابتدا همه چيز را بر اساس حکمت آفريد و با خلقت انسان به عنوان يک موجود مختار، اداره جهان از دست خداوند خارج شد و لذا اگر مسئوليتي است بر عهده انسان است! نظر ديگري نيز ميگويد انسان، ذاتا موجودي گناهکار، پست و پليد است و لذا خداوند به صورت يک انسان ، مجسم شد و فدا شد تا قرباني زشتيهاي انسانها شود و اين همان سخن مسيحياني است که مسيح (ع) را خدا ميپندارند.
شرور، بخشی از زیباییهای عالم
اما همه چيز در اختيار خداوند است و هيچ چيز از حيطه قدرت او خارج نشده است. خداوند انسان را آفريد تا موجودي باشد که بر خلاف ساير مخلوقات، خودش با اختيار خويش سرنوشتش را تعيين کند؛ يعني بايد در سختي و آساني، رنج و لذت قرار بگيرد تا امتحان شود و خودش، راه را انتخاب کند.
زندگي دنيا براي انسان مانند دوره جنيني است که بايد خود را براي زندگي ابدي و جاودانه آماده کند، در واقع هم راحتيها و لذتها و هم آفات و شرور، اسباب آزمايش است؛ به عبارت ديگر همانگونه که زيبايي يک تابلوي نقاشي نيازمند رنگ سياه نيز هست و بدون آن، نقاشي کامل نميشود، وجود شرور در دنيا نيز اين گونه است و جزء زيباييهاي عالم به شمار ميرود.
جمله :« ما رأيت إلا جميلا » در سخنان حضرت زينب (س) بعد از تحمل آن همه رنج و سختي، نشان میدهد که در واقع يک روي سکه، سياهي و سختي و رنج است، اما ايشان مجموع اين نقشه زيبا را ميبيند که اگر سياهي در آن نباشد، اصلا زيبا نيست.
چه شرور طبيعي و چه شروري که به دست انسانها به وجود ميآيد در يک تابلوي کران ناپيدا و البته زيبا قرار ميگيرد که بايد براي ديدن زيبايي آن، به همه پازل نگاه کرد و نه فقط به قسمت سياه؛ لذا هر چند کشته شدن امام حسين (ع) و يارانشان بسيار سخت و رنج آور است، اما مگر فداکاري يک بنده مخلص خدا که حتي شيرخوارهاش را نيز براي محبوبش فدا ميکند، زيبا نيست؟ البته براي اينکه اين صحنه زيبا ترسيم شود، بايد شمر و يزيدي هم باشند.
امتحانات الهي، هم در بعد فردي است و براي هر انساني وجود دارد و هم در بعد اجتماعي؛ و خداوند متعال علاوه بر آن که اسباب انتخاب آگاهانه را در آدمي قرار داده، راه سعادت و شقاوت را نيز به او نشان داده است و همان گونه که خداوند تکاليف فردي را مشخص کرده، تکاليف اجتماعي را نيز بيان کرده است.
اهميت تکاليف اجتماعي
تا قبل از نهضت امام (ره)، بسياري از مردم از تکاليف اجتماعي خود غافل بودند و امام(ره) آنها را بيدار کرد؛ تا قبل از امام (ره) مردم وظيفه شرعي خود نميديدند که با حکومت طاغوت مخالفت کنند؛ امام (ره) به ما فهماند که اگر عدهاي احکام اسلام را پايمال ميکنند و قوانين کفر را جانشين احکام اسلامي ميکنند، بايد با آنها مقابله کرد و حق نداريم بگوئيم به ما ربطي ندارد.
حفظ انقلاب اسلامي از جمله وظايف اجتماعي است، شکر نعمت انقلاب اسلامي که به برکت خون شهدا و فداکاريهاي بسيار به پيروزي رسيده است، حفظ دستاوردهاي اين انقلاب است. البته گاه فعاليت اجتماعي و حفظ دستاوردها، هزينه ميخواهد که اين طبيعي است، زيرا در اين عالم کاري که همه اش مصلحت و خير و برکت همراه با راحتي باشد، وجود ندارد و در کنار هر خيري، زحمت و رنج، تلاش، غصه، اضطراب يا اندوهي وجود دارد.
نقش ولیفقیه در اداره نظام اسلامی
نظر مراجع تقليد در احکام فردي براي مقلدانشان حجت است و ايشان در مسائل اجتماعي نيز نظر کارشناسي ارائه ميکنند، ولي در مسائل اجتماعي نظر کارشناسي کافي نيست، بلکه مديريت لازم است تا مصداق احکام اجتماعي در عمل، مشخص شود و اينجاست که نقش وليفقيه در کشور مشخص ميشود، زيرا رهبر تنها فتوا و نظر کارشناسي نميدهد، بلکه حکم ميکند. به عبارت ديگر همانطور که مجموعه دستورالعملهايي براي حمله يا عقبنشيني در جنگ وجود دارد، اما اين فرمانده است که بايد دستور دهد کجا عقبنشيني و کجا حمله صورت بگيرد، در اداره نظام اسلامي هم احکام کلي اسلام مشخص است، اما تعيين اينکه در عرصه عمل، هر موقعيتي مصداق کدام حکم اسلامي است، بر عهده رهبري نظام است.
بر اساس اسلام، وليفقيه بايد رهبري نظام اسلامي را بر عهده گيرد، تجربه 50 ساله ملت ايران ثابت کرده که اگر چنين رهبري در جامعه نباشد، نيروها هدر ميرود و کار به نتيجه نخواهد رسيد. لذا مثلا انقلابهايي مانند انقلاب افغانستان که تقريبا همزمان با انقلاب اسلامي انجام شد و براي آن زحمتها کشيده شد و خون دلها خورده شد، به علت نداشتن ولايتفقيه، به جايي نرسيد و دشمن بر آنها مسلط شد، در خانه آنها وارد شد، اقتصادشان را به دست گرفت و آنها را غارت کرد و حتي در آنجا برادرکشي راه انداخت که هنوز هم ادامه دارد.
وظيفه مردم در شناخت احکام اسلام
در وهله اول بايد در زمينه فردي و در رفتار شخصيمان، عمل به دستورات اسلام را تمرين کنيم و نيز در امور اجتماعي به آنچه از احکام اسلامي شناختيم، عمل کنيم، چرا که خداوند شاهد و ناظر اعمال ماست و عمل به احکام اسلامي، سبب نصرت الهي و پيشرفت نظام و تخلف از آن، سبب عقبماندگي و ايجاد مشکلات ميشود.
درمسائل اجتماعي نيز وظيفه ما اين است که نظر رهبر را بشناسيم و بر اساس آن عمل کنيم، نبايد در انجام تکاليف اجتماعي، نفع شخصي و حزبي و گروهي مدنظر قرار گيرد؛ بلکه بايد رضاي الهي در نظر گرفته شود؛ مثلا در انتخابات به دنبال انتخاب کسي نباشيم که از طرف وي سودي عائد ما شود، بلکه به دنبال اين باشيم که فرد اصلح را براي رضاي خدا انتخاب کنيم، ولو اينکه در ظاهر نفعي براي شخص يا گروه ما نداشته باشد.گاه رضاي خدا را نيز به حسب هواي نفس خود توجيه ميکنيم؛ مثلا به فلاني چون همشهري يا هم گروهي ماست رأي ميدهيم و ميگوئيم: چون مورد تأييد شوراي نگهبان بوده است، ما هم رأي دادهايم، در حالي که اگر ميخواستيم اصلح را انتخاب کنيم، بايد به فرد ديگري رأي ميداديم. البته بايد بدانيم که سر خدا، کلاه نميرود و ما با اينکارها سر خود را کلاه ميگذاريم؛ همانطور که با عوض کردن اسم ربا به کار مزد، حرام خدا حلال نمي شود و همين انجام حرام الهي، نظام اقتصادي را دچار عيب و نقص ميکند.
امام زمان (عج) با وجود همه بديهايمان، ما را رها نميکند. بايد در کارهاي خود ببينيم چه چيزي سبب خشنودي او ميشود؛ او که با بديها، ما را رها نميکند، اگر به دنبال خشنودي او باشيم، قطعا ما را ياري خواهد داد. لذا هرگز کمبودها و نقصها را براي عمل نکردن به تکليف و عمل مورد رضاي الهي بهانه نکنيم، چرا که خدا همان خدايي است که در جنگ بدر تعداد اندک مسلمانان را بر تعداد زياد مشرکان برتري داد و همان خدايي است که در هشت سال دفاع مقدس، نصرتهاي او را به چشم ديديم؛ پس با خدا صادق و رو راست باشيم و بدانيم که ما را ياري خواهد داد.از طرفي اگر هم به خودتان مغرور شويد و خدا را فراموش کنيد، بايد بدانيد که خدا، همان خداي جنگ حنين است و وقتي مسلمانان به تجهيزات و تعداد نفرات خود مغرور شدند، در مقابل دشمن با مشکل مواجه شدند.
با داشتن خدا، نبايد احساس ضعف کرد
داستانهاي قرآن براي عبرت و بيان سنتهاي الهي است؛ بايد باور داشته باشيم خداي جبهه، خداي بازار و اقتصاد هم هست و همان کسي که مؤمنان با دست خالي را در برابر دنيا، پيروز کرد، امروز هم ميتواند، اقتصاد را کمک کند، به شرطي که ما همان رزمندههاي جبهه باشيم و احکام الهي را رعايت کنيم؛ همانگونه که زماني هيچ کس باور نميکرد که بتوانيم در صنعت و تکنولوژي پيشرفت کنيم و اتفاقا با دلايل و محاسبات علمي نيز آن را اثبات ميکردند، اما وقتي بچههاي انقلابي و مؤمن بر خدا توکل کردند، در زمينه غنيسازي به نقطهاي رسيدند که دنيا را متعجب کرد.
هرکس بخواهد با دين خدا، بازي کند، قطعا شکست ميخورد،گاه فردي سخناني بيان ميکند تا مردم خوششان بيايد و خودش هم فکر ميکند که خيلي زرنگي کرده است، اما در واقع، او در همان لحظه شکست خورده ولي خودش نميداند و کم کم آثار شکست براي او ظاهر ميشود.بايد به خداوند اعتماد کنيم؛ همان خدايي که ما را از ذلت بردگي آمريکا رهانيد و به عزتي رسانيد که امروز آمريکا به مذاکره با ما نياز پيدا کند. اينکه آمريکا با آن همه ادعا، وزير خارجهاش چندين مرتبه بايد با چند ديپلمات ما بحث کند، نشان از عزت ما و نياز آنها به مذاکره دارد؛ لذا اينکه امام نيز فرمودند قطع رابطه با آمريکا براي ما ضرري نداشت، امروز کاملا قابل لمس است.
باور کنيم که خدا هست، خدا ميداند، خدا ميتواند و خدا کمک ميکند؛ اگر شرايطش را ما داشته باشيم؛ آن شرايط هم چيزي جز اطاعت و بندگي خدا نيست. لذا اگر اين را در مسائل فردي و اجتماعيمان رعايت کنيم، پيروزي قطعي براي ماست و اگر هم نقصي در کشور وجود دارد، از همينجاست که باور نکردهايم.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام عزه) در دیدار با جمعي از اعضاي سپاه الغدير استان يزد؛ قم ؛ 7/3/94
زلال بصیرت در ماه مبارک رمضان روزهای فرد منتشر میشود.