جمع «ریاض»ی تروریزم در الانبار (یادداشت روز)
تحولات امنیتی عراق با جنگ تمامعیار «داعش» و ارتش عراق در استان الانبار وارد مرحله جدید و معانی جدید شده است. بر این اساس به نظر میآید رخدادهای جاری و تحولات چند هفته آینده اثر عمیقی که توأم با شرایط جدیدی خواهد بود، برجای میگذارد و از آنجا که عراق دارای موقعیت خاصی در منطقه است، تأثیر این تحولات فراتر از عراق خواهد بود. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
تحولات امنیتی عراق با جنگ تمامعیار «داعش» و ارتش عراق در استان الانبار وارد مرحله جدید و معانی جدید شده است. بر این اساس به نظر میآید رخدادهای جاری و تحولات چند هفته آینده اثر عمیقی که توأم با شرایط جدیدی خواهد بود، برجای میگذارد و از آنجا که عراق دارای موقعیت خاصی در منطقه است، تأثیر این تحولات فراتر از عراق خواهد بود. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
1- استان پهناور الانبار که به تنهایی نزدیک به یکسوم خاک عراق را دربر میگیرد، با سه کشور سوریه، اردن و عربستان هممرز بوده و در مجاورت پایتخت عراق قرار دارد، از این رو میتوان الانبار را به لحاظ سطح دسترسی به خارج، مهمترین استان عراق به حساب آورد. البته از نظر جمعیتی این استان تنها بین 8 تا 9 درصد جمعیت عراق یعنی حدود سه میلیون نفر را شامل میشود و بخش اعظم جمعیت و شهرهای این استان در مناطق شمالی قرار دارد و این موضوع ارتباط جمعیتی این استان با جمعیتهای کشورهای همجوار را تا حد زیادی محدود کرده است و از سوی دیگر امکان عملیات نظامی علیه معارضین را در بخش اعظم این استان به خصوص در مناطق همجوار با کشورهای همسایه تسهیل میکند.
2- عراق در فاصله سالهای 2003 تاکنون درگیر عملیاتهای تروریستی بوده است، اقدامات تروریستی در سالهای 2006 و 2007 به اوج خود رسید و پس از اعلام آمادگی آمریکاییها برای امضای قرارداد خروج در سال 2007 اقدامات تروریستی در عراق محدود شد و این موضوع نشان داد که اشغال و تروریزم ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. اقدامات تروریستی در عراق بار دیگر طی دو سال اخیر به شدت از سر گرفته شده است و این اقدامات نیز ارتباط مستقیمی با سیاست عربستان سعودی برای براندازی دولت سوریه دارد، یعنی همزمانی افزایش اقدامات تروریستی در عراق و شکلگیری روند تروریستی در سوریه نشان میدهد که این بار نیز اقدامات تروریستی با مداخلات خارجی پیوند خورده است و از همین زاویه میتوان گفت پایان اقدامات تروریستی در عراق و به خصوص در الانبار رابطه مستقیمی با شکست سیاستهای ضد سوری عربستان دارد. علاوه بر آن میتوان گفت اقدامات مبتنی بر مهار تروریزم باید از خیابانهای منتهی به کاخ ملکعبدالله در ریاض آغاز شود وگرنه هر اقدام ضد تروریستی با دشواری زیاد مواجه خواهد شد.
3- در حال حاضر تروریستهای داعش بر شهر حساس فلوجه در شمال غرب استان الانبار و محلات ابوالفراج، حیالملعب، حیالتمیم، حیالصناعی و حیالدوره سیطره داشته و بخشهای جنوبی شهر رمادی مرکز استان نیز در دست داعش میباشد. اسناد زیادی که بعضاً در رسانههای سعودی نیز منتشر شده بیانگر آن است که از نظر مالی و تسلیحاتی تروریستهای داعش در الانبار متکی به عربستان سعودی هستند. همانگونه که این قلم در یادداشت قبل نوشت، فعال شدن داعش در عراق نشاندهنده ناامیدی این گروه تروریستی از به نتیجه رسیدن در سوریه است. بعضی خبرهایی که طی روزهای اخیر منتشر شدند، این تحلیل را که عربستان در تلاش است تا تاوان شکست در سوریه را با به دست آوردن نتایجی در عراق از جبهه مقاومت بگیرد قطعی کرد. عربستان سعودی گمان میکند میتواند با سیطره تروریستی بر الانبار، موقعیت امنیتی و سیاسی پایتخت عراق را تهدید نماید، از این رو بعضی از رسانههای وابسته به عربستان از جمله «عکاظ» خبر از قریبالوقوع بودن سقوط پایتخت عراق دادهاند و این در حالی است که تروریستها در فلوجه و رمادی در محاصره ارتش عراق قرار داشته و پایتخت عراق به وسیله ارتش و نیروهای مسلح مردمی محافظت میشود. در واقع سردمداران عربستان گمان کردهاند دلیل عدم سقوط سوریه طی حملات تروریستی 3 سال اخیر این است که کشورهای هممرز سوریه حاضر به انجام اقدامات ویژه در حمایت از گروههای تروریستی نبودهاند و عربستان به دلیل اتصال به عراق میتواند نقشی را که به دلیل عدم همجواری نتوانسته در سوریه ایفا کند در عراق ایفا کند. این در حالی است که اگر اوضاع شلوغ شود به ضرر عربستان و همپیمانان تروریست آن در عراق تمام میشود چرا که استانهای مجاور مرزهای عربستان و اکثر جمعیتهای حاشیه مرز عراق- عربستان را شیعیان تشکیل میدهند و این شیعیان با شیعیان استان شرقی عربستان در مجاورت هم قرار دارند. اگر عربستان به تجهیز و تسلیح تروریستهای داعش و بعضی گروههای دیگر نظیر «انصار السنه» ادامه دهد هر اقدامی که از سوی شیعیان علیه تاسیسات و مراکز سعودی انجام شود، مشروع خواهد بود در واقع برخلاف آنچه عربستان تصور میکند کردها، شیعیان و اهل سنت عراق که نظم و قانون کنونی عراق مرهون توافقات آنان در فاصله 2004 تا 2010 میباشد، اقدامات تروریستی را بدون پاسخ نمیگذارند. همین الان اهل سنت عراق در قالب تشکلهایی شبهنظامی در الانبار در مقابل مزدوران مسلح سعودی قرار دارند. عراق از نظر جمعیتی دارای یک اکثریت یکدست 65 درصدی شیعی است جمعیت شیعه بغداد نزدیک به 70 درصد میباشد و مناطق شیعینشین به هم پیوسته بوده و از مرزهای جنوبی عراق تا مناطق شمال بغداد امتداد یافتهاند. این جمعیت 7/22 میلیون نفری شیعه به تنهایی بر کل جمعیت واقعی عربستان که تنها 19 میلیون نفر (5/7 میلیون جعفری و زیدی و اسماعیلی و 5/11 میلیون نفر شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی) غلبه دارد این در حالی است که روحیه سلحشوری در عراقیها بسیار قویتر از روحیه مردم عربستان میباشد و باید به این اضافه کرد ملتی که مورد ظلم و تجاوز قرار گرفته است از مردمی که حکومتشان به تجهیز تروریستها علیه یک کشور اقدام کردهاند، مقاومتر هستند. عربستان سعودی در فاصله سالهای 2003 تاکنون به توسعه تروریزم در عراق پرداخته و از این طریق بنا بر آمارهای موجود بیش از 300 هزار قربانی روی دست مردم عراق گذاشته است و از این رو این کشور نمیتواند از تبعات اقدامات تروریستی خود ایمن باشد.
4- ارتش عراق طی سالهای اخیر و بهخصوص طی سه سال گذشته در معرض اقدامات تروریستی بوده و قربانیان زیادی داده است، خود این موضوع نشان میدهد که ارتش عراق علیرغم تنوع قومیتی و مذهبی و علیرغم آنکه در دوره حاکمیت نظامی آمریکا بر عراق- 2003 تا 2011- به رسمیت شناخته نشده و دست بسته بوده است، قادر به مقابله مؤثر با تهاجمات درون و برون مرزی علیه سرزمین، ملت و حاکمیت عراق میباشد. مشکل اصلی ارتشهای کلاسیک این است که نوعاً برای مواجهه با دشمنی که رودررو میجنگد، ساخته شده و مدت زمانی طول میکشد تا بتواند خود را با شرایط دینامیکی وفق دهد. این موضوع تا حد زیادی درگیریها را طولانی میکند ولی از زمانی که ارتش شرایط جدید را درک و خود را برای مواجهه با آن آماده کند، صحنه دگرگون میشود. این موضوع در سوریه قابل ارائه است. ارتش سوریه در فاصله فروردین تا اسفند 90 که تروریستها به صورت رویارو با ارتش میجنگیدند، موفق بود و اجازه نداد موفقیتی کسب کنند. از اواسط اسفند 90 که روش تروریستها از مواجهه نظامی به اقدامات تخریبی امنیتی تغییر یافت- یعنی در فاصله نیمه دوم اسفند 90 تا خرداد 1392- ارتش دچار مشکل شد چرا که نمیدانست باید تا کجا، کجا و چگونه بجنگد. این موضوع به تروریستها فرصت داد تا مناطق آلوده را توسعه دهند اما ارتش از اواسط شهریور 1391 به مرور به ساز و کارهای مناسب خود دست یافت و توانست با افزودن بر توان اطلاعاتی و تغییر در ساختار نیروهای عملیاتی خود آرامآرام شرایط را به نفع خود تغییر دهد. این تغییر از اوایل خردادماه که ارتش و نیروهای مرتبط با آن عملیاتهای موفقی را در حومه دمشق و استانهای حلب، دیرالزور و رقه طراحی و اجرا کرد، برجسته شد به گونهای که سه ماه بعد تمام کشورهای حامی تروریستها دریافته و اعلام کردند که امکان شکست دادن اسد از طریق اقدامات نظامی و امنیتی وجود ندارد. الان ارتش عراق با همان گروههایی طرف است که ارتش سوریه در فاصله فروردین 91 تا اردیبهشت 92 با آنان مواجه بود، ارتش عراق اینک تجربه ارتش سوریه را دارد ضمن این که ارتش و دولت عراق حداقل از اوایل سال 1391 احتمال تکرار حوادث سوریه در عراق را جدی دانسته و خود را برای مواجهه با آن آماده کردهاند از این رو تروریستهای داعش طی روزهای اخیر نه تنها هیچ پیشروی نداشتهاند بلکه مناطق وسیعی از شهر رمادی را نیز از دست دادهاند. با این وصف عربستان به زودی طعم یک شکست سنگین را در عراق نیز خواهد چشید.
5- حوادث الانبار و حمایت صریح عربستان از تروریستهای داعش و... این فرضیه را که تروریزم یک پدیده اجتماعی و ناشی از اختلافات مذهبی و قومیتی یا ناشی از جهل و فقر میباشد، باطل میکند. این روند تردیدی باقی نمیگذارد که تروریزم یک پدیده سیاسی و بخشی از سیاست رسمی کشورها و بلوکهای خاص است. اضافه بر این پیوستگی کشوری مثل عربستان با غرب و به خصوص آمریکا مانع آن میشود که سیاست حمایت از تروریزم و استفاده از ترور به عنوان ابزار توسعه قدرت سیاسی را سیاستی منطقهای و ناشی از رقابتهای درونمنطقهای بدانیم. اگر سیاست آمریکا و عربستان درباره تروریزم متمایز از یکدیگر است این باید در روابط واشنگتن-ریاض بروز و ظهور یابد نه اینکه روابط در همان سطح فعال باقی باشد و آمریکاییها بگویند که از اقدامات داعش در عراق نگرانند!!
تروریزم و گستره وسیع آن در منطقه ما و طولانی شدن دوره درگیری آن در این منطقه به ما میگوید که سیاستهای بینالمللی و منطقهای در هم تنیده شده و روندهای تروریستی را مدیریت مینمایند. منتها، هر کدام در نقشی و با گفتمانی! تروریزم به همان میزان که برخاسته از مسائل اجتماعی نیست به همان میزان برخاسته از سیاستهای منطقهای هم نیست. تروریزم روشی است برای اعمال قدرت توسط کسانی که در بستر طبیعی امکان موفقیت ندارند. آیا در منطقه ما سعودیها و آمریکاییها به یک میزان در بستر طبیعی دچار مشکل نیستند؟ آیا میزان نفرت در منطقه ما علیه آمریکا و سعودیها به یکدیگر نزدیک نیست؟ آیا پرونده آمریکاییها در مقوله تروریزم سیاهتر از پرونده سعودیها نیست؟ بنابراین نباید این دروغ غرب را باور کنیم که با سیاست حمایت از داعش و... موافق نیست.
سعدالله زارعی