ريزش خواص در حکومت علوي
چرا توقعات و انتظارات خواص از مردم و حکومت بالا است ؟!(پاورقی)
Research@kayhan.ir
بخش اول: مباحث مقدماتي
فصل اول: طبايع خواص
اقشار، طبقات و اصناف مختلف جامعه به سبب شغل، طبقه ، صنف خاصشان، خلق و خوي هاي خاص صنفي و گروهي دارند؛ مثلا در ارتشيان روحيه نظم و انضباط و مقررات نسبت به بازاريان و فرهنگیان بيشتر مشاهده می شود. در ميان بازاريان نيز روحيه حسابگري ، اقتصادي انديشيد بيش از ساير اقشار به چشم ميخورد.در معلَمان ادب و فرهنگ بیشتر نمایان است خواص نيز به علت قوه تشخيص، محل مراجعه بودن، سوابق و خدمتهاي شان نسبت به عوام، داراي خصلت ها و اخلاق مثبت يا منفي نسبتا مشترکي هستند؛ اما اين بدين معنا نيست که همه آنها از روحيه های خاص و یکسانی برخوردار باشند؛ بلکه مقصود این است که طبایع و وجوه اخلاقی و رفتاری مشترکي در میان اغلب شان مشاهده می شود.
برای تحقیق درباب طبایع خواص از علومی چون جامعهشناسی، روانشناسی فردی و اجتماعی می توان کمک گرفت؛ ولی تا آنجا که ما تحقیق کرده ایم این علوم به صورت مستقیم و جزئی وارد این بحث نشده اند؛ اما خوشبختانه در متون مذهبي، بحث خواص، و ويژگي هاي آنها به روشني مطرح شده است؛ به عنوان نمونه اميرمؤمنان در مورد طبایع خواص، سخنان ارزشمندي را ايراد فرموده اند که در اين فراز آن را محور قرار می دهیم و به شرح مختصر آن می پردازیم. آن حضرت طی نامه ای خطاب به جناب مالك اشتر، برخي از طبايع خواص را بیان فرموده، او را ( هنگام نصبش به استانداري مصر) به پرهيز از دل بستن به خواص بدين شرح توصيه فرموده اند۱:
«و ليس أحد من الرّعيّة أثقل علي الوالي مؤونة في الرّخاء و اقلّ معونة له في البلاء وأكره للانصاف وأسأل بالإلحاف و اقلّ شكرا عند الإعطاء و أبطأ عذرا عند المنع وأضعف صبرا عند مُلِمّات الدَّهر مِن أهل الخاصَّة۲- [ بدان كه] احدي از رعايا از نظر هزينه زندگي در حالت آسايش و صلح بر حاکم سنگين تر و به هنگام بروز مشكلات در همكاري كمتر و در اجراي انصاف ناراحت تر و به هنگام درخواست سؤال پر اصرارتر و پس از عطا و بخشش كم سپاس تر و به هنگام منع خواسته ها دير عذر پذيرتر و در مواقع رويارويي با مشكلات كم استقامت تر از خواص نمي باشند.»
حضرت در این فراز از نامه، خصلت های هفتگانه ای را برای خواص می شمارند که به ترتیب و به صورت مختصر به آنها اشاره می کنیم:
1. توقع بالا
خواص به خاطر سوابق یا توانمندی های خاص شان همواره نسبت به عوام، شأن برتری برای خود قائلند از این رو انتظاراتشان نسبت به سایر اقشار مردم از حکومت بیشتر است. هنگام راحتی سهم بیشتری از مال و مقام از حکومت می طلبند. مطالبات شان از عوام بیشتر است و مانند باری گران بر شانه حاکم سنگینی میکنند و از آنجا که حاکم از نزد خود چیزی ندارد و تنها مُقسِّم عایدات و منافع مردم بین خودشان است اين بار دوش ملّت است.
2. کم همّتی
گذشته افتخارآمیز و خدمت های دیرینه و یا مهم و حساس بودن خدمت های خواص موجب می شود که آنان همواره خود را طلبکار بدانند نه بدهکار از این رو در هنگام شدائد، خود را موظف به کمک رسانی به جامعه نمی بینند؛ بلکه معتقدند توده ها موظفند بلاها، نداریها و جنگ ها را از مملکت دفع کنند، عوام باید فقر و بیماری و جهاد در میدان های نبرد را متحمل شوند نه خواص، بدین رو پشتیبان آرام بخش و دلگرم کننده ای برای جامعه و حاکم محسوب نمی شوند.
3. انصاف گریزی
از آنجا که آنان حق خاص و ممتازی برای خود قائلند و دولت و ملت را موظف به رعایت آن می دانند (در حالی که از در واقع چنین حقی برای شان در همه زمینه ها نیست) وقتی قوانین و وجدان جمعی بر خلاف خواست آنان حکم می کند کامشان تلخ گردیده و از احکام و مقررات عادلانه و قضاوت های منصفانه خوششان نمی آید. بنابراین عدالت گریز و انصاف ستیزند، همانطور که اميرمؤمنانj در فراز دیگری می فرمایند:
«إنّ للوالي خاصّة و بطانة فيهم استئثار وتطاول و قلَّة إنصاف في معاملة»۳؛
«هر زمامدار خواص و نزديکاني دارد که داراي صفت خود خواهي و مقدم شمردن خود بر ديگران و دست درازي و کم انصافي در مناسبات با ديگران مي باشند.»
4. اصرار در درخواست
برتری طلبی و خود برتر بینی خواص حقوق پنداری و دور از واقع را در ذهن و دلشان پدید می آورد که نیل به آن را جزء حقوق مسلَم خود می شمارند، از این رو با انگیزه ای بیشتر از سایر مردم بهدنبال مطالبه آنها می روند و به صورت جدی آن را درخواست می کنند و بهطور طبیعی وقتی در چنین شرایطی با پاسخ منفی مواجه میشوند بهجای اینکه در درستی درخواست خود اندیشیده و تجدید نظر کنند بر اصرار خویش می افزایند و بر مطالبات خود پای می فشارند.
5. کم سپاسی
خواص، جامعه را محصول فداکاری ها , تلاشها و کمک رسانی های کارساز دیروز و امروز خود می دانند، البته شاید در واقع هم چنین باشند؛ اما این تفکر اگر منهای آموزه های اعتقادی و اخلاقی دین که منشأ همه توانها و ظفرمندی ها و خدمتها و تأثیرگذاری ها را تنها از آن حضرت حق می داند در دل انسان سبز شود موجب می گردد انسان جامعه ای را که در آن مشغول خدمتگذاری است مدیون و موظف به پاسخ گویی بداند چنان که خواص منحرف بدین بیماری روحی مبتلا گردیده و همواره خود را طلبکار و دولت و ملت را بدهکار خود می دانند. از این رو در برابر خدمتگزاری جامعه شکرگزار نیستند؛ بلکه معتقدند این مردم هستند که باید بهخاطر عدم ادای دین هایی که ما بر گردنشان داریم از ما شرمنده و سپاسگزار باشند. بدیهی است هراندازه طلبکاری بیش، کم سپاسی بیشتر .
6. دیر عذر پذیری
ذهن خواص زودتر از عوام شبهه ناک مي شود؛ زيرا آنها از توده مردم حساسترند و سوء ظنّ و توهّمات در ذهن شان سريع تر جاي مي گيرد، علاوه بر اين احساس طلب مضاعف خواص نسبت به سایر مردم موجب می گردد آنان گمان کنند به هر قیمتی باید حاجاتشان روا شود، از این رو وقتی در اجتماع در برابر عدم اجابت خواستههایشان عذر آورده مي شود به سادگی قانع نمی شوند و همچنان درخواست شان را تکرار و لجوجانه اهداف خود را تعقیب می کنند.
7. کم شکیبی
آنها به خاطر امتیاز های ویژه ای که برای خود قائلند هنگامی که جامعه گرفتار بحران و مشکلات سخت و گذر از گردنه های صعب العبور می شود تن به کارهای سخت و دشوار نداده، خود را از صحنه کارزار کنار کشیده در حاشیه و بيرون عرصه بحران ها حرکت کرده و در دل حوادث غایب و ساکت می شوند و یا برای حفظ منافع و امنیت شان به جبهه باطل می پیوندند. به دیگر سخن، خواص در فصل کاشت سست و کم استقامتند ولی در فصل برداشت,پرتوقع و پراصرار هستند. هنگام مشکلات عزم راسخ و استواری لازم را نداشته از خود ضعف نشان می دهند.
حضرت امیر به خاطر روحیات مذکور در خواص به جناب مالک اشتر توصیه می کند تا در اداره جامعه توجه خود را معطوف به توده مردم کرده، سعی کند درخواست هایشان را شنیده و اجابت نماید و بیشتر با عامه مردم دمساز و همنشین و همسفره باشد؛ زیرا ستون و قوام و دوام دین و جامعه عامه هستند و حیات و ممات دین و دولت به توده و عامه مردم متکی است نه خواص، بيان حضرت چنين است:
«انّما عمود الدّين و جماع المسلمين و العدّه للأعداء، العامّه من الأمه، فليكن صِغْوُك لهم ومَيلُك معهم۴؛
تکيه گاه و قوام دين و همبستگي مسلمين و سلاح دفاع در برابر دشمنان، تنها عامّه امّت اند. بنابراين بايد گوش تو، به آنها و ميل تو با آنان باشد.»
جمعبندي
بر شمردن خصلت های منفی خواص و توصیه مالک به دوری گزیدن از آنها و نزدیک شدن به عوام ، نشان می دهد از منظر امیرمومنان(ع) عوام خصلت های مذموم خواص را ندارند؛ یعنی در هنگام آسایش کم توقع و هنگام ظهور مشکلات، مددکار حاکماند، نه تنها از عدالت و انصاف نمی گریزند؛ بلکه آن را به خیر و صلاح خود و دیگران دیده و مدافع آن هستند؛ به علاوه برخواسته هایشان اصرار نمی ورزند و در مقابل حقوق و نعمت هایی که به آنها میرسد سپاسگزارند و اگر درخواست هایشان اجابت نشود زودتر از خواص، عذر مسئولان را قبول می کنند و قانع کردنشان آسانتر از خواص است. در رویارویی با گرفتاریها و مصائب صبورتر از خواص بوده، پایمردی بیشتری از خود نشان می دهند. از این رو حضرت معتقد است حکومت باید هنگام تعارض بین رأی و رضایت خواص و عوام؛ سعی کند رضایت عوام را جلب کند؛ زیرا خشنودی عوام مایه حمایت آنان از دین و دولت خواهد شد؛ ولی رضایت خواص با خودخواهیها, توقع بالا و همت کم آنان در مبارزه با دشمنان، سودی به حال دین و دنیای جامعه نخواهد داشت. از این رو می فرماید:
«وَلْيکن أحبُّ الأمور إليک .... أجمعها لرضي الرَّعيَّة، فإنّ سُخطَ الخاصّة يُغتفَر مع رضي العامّة۵؛
بايد بهترين امور نزد تو، .... جامع ترين آنها براي جلب رضايت عوام باشد؛ زيرا غضب خواص در صورت وجود رضايت عموم مردم قابل چشم پوشي است.»