kayhan.ir

کد خبر: ۴۷۵۱۷
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۵
پیدا و پنهان شکل‌گیری وهابیت

عهدشکنان انگلیسی عرب ها را دور می زنند !(پاورقی)


Research@kayhan.ir
براي رسيدن به مكه پيش از سيد حسين مشكل بزرگ عبدالعزيز ترك‌ها بودند. آن‌ها اگرچه از وطنشان بسيار دور بودند، و عربستان تنها بخشي از متصرفاتشان به حساب مي‌آمداما به اتكاي پشتوانه خوبي كه از نظر سلاح و مهمات داشتند، حتي با وجود نفرات كمتراز آن‌ها برتر بودند. در مقابل آن‌ها با سلاح‌ها و مهماتي نه چندان پيشرفته تجهيز مي‌شدند. سخت بود كه عبدالعزيز بداند انگليسي‌ها براي اين كه بهترين گزينه را براي قدرت در عربستان انتخاب كنند، بسيار دچار ترديد هستند. سلاح‌هايي كه به جبهه سيد مي‌رسيد چندان بهتر از مال او نبودند اگر او فيلبي را در كنارش داشت، سيد حسين هم سروان لورنس را داشت. آن‌ها هر دو افرادي با نفوذ در دولت بريتانيا بودند. آن‌چه عبدالعزيز نمي‌دانست اين بود كه نفوذ سروان  و فيلبي چندان مهم نبود، انگليسي‌ها بايد اطمينان پيدا مي‌كردند كه چه كسي بعد از پيروزي بر ترك‌ها سلطه انگلستان را بر اعراب تحمل خواهد كرد و از منابع آن‌ها در خاورميانه حمايت خواهد كرد. مردان انگليسي هم در اين ارزيابي دو دسته شده بودند. به قول يكي از افراد دفتر هندوستان: «به نظر مي‌رسيد نتيجه نهايي تمام فعاليت‌هاي زمان جنگ بريتانيا، به وجود آمدن دو قدرت متخاصم در عربستان بود كه از هر دوي آنان حمايت مي‌كرديم و پشت سر هر يك از اين دو قدرت، يك گروه مقامات بريتانيايي قرار داشتند كه آن‌ها نيز دشمن يكديگر بودند.»۹۱
در واقع مقامات وزارت امور خارجه از آن‌چه كه سياست مستعمراتي ناميده مي‌شد، حمايت مي‌كردند و با استفاده از اين سياست بريتانيا بايد بابت شورش اعراب به حسين پاداش مي‌داد. يعني اين كه از اعلام برتري وي بر تمام سران عربستان از جمله ابن سعود، حمايت مي‌كرد. اما مقامات دفتر هندوستان در خليج فارس هم به اين مسئله واقف بودند كه امكان نداشت عبدالعزيز هرگز برتري و ‌آقايي هاشمي‌ها را بپذيرد. هم ساكس و هم فيلبي اين سياست را غير عملي و خيالبافي مطلق مي‌خواندند.
به قول يكي از كارمنداني كه مسئول ارسال يادداشت‌هاي ياد‌آوري در وزارت امور خارجه بود، «پيشنهادات دفاتر محلي آن‌قدر متضاد بود كه قضاوت صحيح درباره برتري هر گروه را براي دولت اعليحضرت غيرممكن مي‌ساخت.» ۹۲
لرد كرزن ترديدي نداشت كه اگر ميان مكه و رياض جنگ مي‌شد بايد از ملك حسين حمايت مي‌شد ولي همه افراد از ته دل اميدوار بودند كه چنين اتفاقي پيش نيايد و دو نيرو با همان شكل سابق در مكه و رياض حكومت كنند. در واقع چنين تعادلي – در مقايسه با اتحاد عربستان – به نفع انگلستان بود. در مقايسه با عبدالعزيز، شريف حسين از نظر اعراب انسان شايسته‌تري به نظر مي‌رسيد.
شريف اگرچه انسان كاملي نبود، اما به نظر لورنس صفات برجسته‌اي داشت كه اعراب آشكارا او را تحسين مي‌كردند. شريف حسين و پسرانش براي قبايل عرب، مانند قهرماناني نامدار به حساب مي‌آمدند. او چنان رفتار نجيبانه‌اي داشت كه حتي باعث مي‌شد برخي تصور كنند آدم ضعيفي است اما به همان اندازه هم آموخته بود كه نه تنها بر گفتارش كنترل داشته باشد؛ بلكه مي‌توانست نيت‌هاي قلبي‌اش را به راحتي و براي همه پنهان كند.۹۳ با اين حال لورنس از همان ابتدا متوجه بود كه اگر قيام اعراب با كمك انگليسي‌ها به پيروزي برسد، آن‌ها براي تسلط انگلستان بر مكه مشكلاتي خواهند داشت. بزرگان مكه كه هشتصد تا نهصد نفر بودند، اصل ملي‌گرايانه افكار شريف را درك كرده و مبلغ آن بودند. شريف هم اگرچه حس مقام‌پرستي عميقي داشت اما از تعليم پسرانش معلوم بود  كه ـ حتي اگر صفاتي را كه از مادر قفقازي‌اش به ارث برده بود، گاهي به رخ مي‌كشيد ـ زبان و فرهنگ عرب برايش مورد توجه بود. او وقتي به اجبار در قسطنطنيه و زير نظر سلطان عثماني زندگي مي‌كرد، پسرانش را مجبور كرد تا تحصيل كنند و زبان تركي را ياد بگيرند و وقتي به حجاز برگشتند پسرانش را كه مانند «افندي‌هاي» جوان لباس اروپايي مي‌پوشيدند و منش آن‌ها مانند ترك‌ها بود، وادار كرد تا لباس عربي بپوشند و سعي كرد تا زبان عربي را به نحو احسن بياموزند. پسران شريف مجبور شدند بدون جهاز ويژه اشراف در ميان بيابان سفر كنند و هر چه را از ياد برده بودند، دوباره به ياد بياورند. اكنون با گذشت سال‌ها و ماه‌ها زندگي در ميان همنشين‌هاي عرب، تركيبي از هوشياري و اعتماد به نفس بودند كه آن‌ها را به مراتب از همتايان ديگر عربشان متمايز مي‌كرد. انگلستان در ترديد بود كه اگر خاندان شريف ترك‌ها را از منطقه بيرون مي‌كردند و به قدرت كامل در مكه دست پيدا مي‌كردند، بدون گرفتن امتيازاتي ارزشمند انگلستان را به عنوان قيم جديدشان بپذيرند.
فيصل در همان روزهاي نخست اين جمله را به لورنس گفته بود كه: «ببينيد ما اكنون به اجبار با انگليسي‌ها درآميخته‌ايم. ما از دوستي با آن‌ها مسروريم و از كمك‌هايي كه آن‌ها براي ما انجام مي‌‌دهند تشكر مي‌كنيم و انتظار داريم كه اين همكاري براي آينده هر دوي ما به زودي مفيد واقع شود ولي ما البته به اين ترتيب تحت حاكميت انگليس نخواهيم رفت.» ۹۴
لورنس همچنين مي‌دانست كه به اتكاي همين ملي‌گرايي بود كه آن‌ها در مقابل ترك‌ها به پيروزي مي‌رسيدند شريف حسين اعراب زيادي را حتي از اهالي سوريه و بين‌النهرين برانگيخته بود. شريف به نيروي هوش و ذكاوتش و اين كه به دليل مدت زماني كه بين ترك‌ها در تبعيد زندگي كرده بود، مي‌دانست كه بخش عظيمي از لشكر ترك مسلمان بودند. بنابراين براي اعراب بهتر بود كه تصور كنند جنگ در برابر ترك‌ها حتي در حجاز و جبهه‌هاي محلي عربستان، دفاع از حقوق همه اعراب است.
***
زماني كه اعراب عربستان در مقابل ترك‌ها به پيروزي‌هايي دست يافتند، عبدالعزيز نگران‌تر شد؛ چرا كه شورش اعراب را شريف حسين رهبري مي‌كرد. اگر اين شورش با موفقيت به پايان مي‌رسيد، قدرت او از ديد بريتانيا و سپس مردم عربستان كاهش پيدا مي‌كرد. واقعيت نيز همين بود. هر قدر لورنس و نيروهاي شريف حسين به پيروزي‌هاي بزرگ‌تري دست مي‌يافتند، عبدالعزيز از نگاه انگليسي‌ها كم‌اهميت‌تر مي‌شد. وقتي جنگ جهاني اول به سمت و سوي منطقه بحران زده دمشق كه دروازه ممالك غربي به شمار مي‌رفت، نزديك شد، بريتانيا با سرعت بيشتري موضع خود را به شريف حسين نزديك كرد و از آل سعود دور شد.
در ابتداي سال 1918 پرسي كاكس به لندن احضار و به او گفته شد كه در شرايط موجود كمك عمده نظامي به آل سعود غيرضروري است؛ زيرا شورش اعراب بدون كمك آل سعود هم به نتيجه مي‌رسد. بنابراين ده هزار قبضه سلاحي كه هيئت فيلبي خواسته بودند، به تعداد هزار قبضه كاهش پيدا كرد. نگراني اصلي انگلستان اين بود كه مبادا طمع قدرت باعث شود تا عبدالعزيز از اين سلاح‌ها بر عليه خانواده شريف حسين در آن مقطع زماني استفاده كند. از آن گذشته با استدلال‌ها و تحليل‌هاي سياستمداران انگليسي دولت رشيد ديگر دشمن محسوب نمي‌شد و حتي احياي آن ضروري به نظر مي‌رسيد.
فرمانفرماي هندوستان در يادداشتي نوشته است كه:
 «حذف كامل ابن رشيد از سياست اعراب ممكن است براي ما سرافكندگي كامل باشد. حفظ او به ما كمك مي‌كند تا قدرت ابن سعود و خانواده سيد را تراز كنيم.» ۹۵
پس دستوري جديد به كاكس ابلاغ شد مبني بر اين كه عبدالعزيز را با بازيچه‌هاي بي‌اهميتي سرگرم نگه دارد و به جز در موارد بسيار استثنايي سلاح يا مربي براي ياد دادن كاربرد سلاح در اختيار وي قرار ندهد. ۹۶