به یاد سردار جاویدالاثر«حسن غازی»
فرماندهای که برای گلوله و ترکش خم نمیشد (حدیث دشت عشق)
شهید «حسن غازی» متولد 1338 شهر اصفهان در سن 16 سالگی بهعنوان کاپیتان تیم فوتبال جوانان سپاهان بسیار خوش درخشید و در مسابقات قهرمانی کشور به عنوان ورزشکاری متدین، خوشفکر، خوشاخلاق، مستعد و با خلوص مطرح گردید که با شرایط فنی و تکنیکی بالایی که داشت در مسابقات قهرمانی آسیا به تیم ملی جوانان کشور دعوت شد.
با این که در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان قبول شده بود ولی قصد ادامه تحصیل نداشت. پزشکی را رها کرد و امدادگر شد. امدادگری را هم رها کرد و معلم شد. در مدارس کردستان درس دین میداد و میگفت: اینجا یک مبلغ دینی که فکر مردم را درمان کند بیشتر نیاز است تا این که جسم مردم را. اولین گروهان توپخانه که تشکیل شد فرماندهی آن را به عهده گرفت و هرجا سپاه میخواست توپخانه تاسیس کند، حسن را میفرستادند. وی فرمانده گروه توپخانه 61 محرم و اولین گروه موشکی 15 خرداد بود. خیلی نترس بود، هیچ وقت برای گلوله و ترکش خم نمیشد. میگفت: از من نخواه که برای ترکش و گلوله رکوع و سجده کنم. او سرانجام در تاریخ 11/12/62 برای سامان آتش پشتیبانی به خط مقدم محاصره شده طلاییه رفت و تیربار به دست همپای بسیجیان عاشق ساعتها جنگید و نهایتاً هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار گرفته و آسمانی شد. پیکر پاک او در طلاییه ماند و زیر آب رفت و بازنگشت.
بخشی از دلنوشته شهید«حسن غازی»: باید بنده خدا شد. بنده خدا شدن تو را از بنده همه بندگیها و از بندگی همه بندهها آزاد میسازد. چون عبادت خدا آزادیبخش است و عبودیت او حریت میآورد. ببین اسیر چه هستی؟ شکم و غذا؟ شهوت و شهرت؟ خانه و خادم؟ نام و نان؟ زن و فرزند؟ زر و سیم؟ وابسته به هر چه که باشی به همان اندازه قیمت داری.