kayhan.ir

کد خبر: ۴۶۱۵۹
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۶
دربار شیطان- پیدا و پنهان شکل‌گیری وهابیت

استفاده انگلیس از احساسات ملی گرایانه برای ایجاد جنگ میان مسلمانان(پاورقی)

شكسپير معاهده‌اي را تنظيم و براي مقامات مافوقش فرستاد و منتظر جواب ماند. در همين حال لشكر عربي عبدالعزيز با حدود 6 هزار سپاهي عازم ذيلفي براي جنگ شد. شكسپير انگليسي نيز سوار بر شتر در كنار عبدالعزيز به راه افتاد. مرد انگليسي مي‌دانست كه شكست نيروهاي شمر يعني شكست ترك‌ها. اگر عبدالعزيز پيروز مي‌شد تا فتح عربستان چيزي ديگر باقي نبود. او در همين زمان به گرترودبل نوشت:
«اگر در ماه آينده يا ظرف مدت مشابهي در مقام مشاور سياسي ابن سعود به هيل برسم، نبايد متعجب شوم.»۶۲
و اين آخرين نامه شكسپير از عربستان بود. پس از جنگ، يكي از خدمتگزاران شكسپير بدن سوراخ سوراخ شده اربابش را ديد كه در ميدان جنگ افتاده بود. طرفداران آل رشيد كلاهش را با خود برده بودند تا به عنوان علامت پيروزي به ترك‌ها بدهند. آن‌ها نيز كلاه را در خارج از دروازه مدينه به عنوان شاهدي بر نشست و برخاست ابن سعود با بيگانگان آويختند و به اين ترتيب، عبدالعزيز به طور موقت، متوقف شد.
جنگ جرب در واقع پايان درگيري فعالانه سعودي‌ها در جنگ جهاني اول بود. شكست عبدالعزيز انگلستان را به طور موقت از او نااميد و نگاه‌ها را متوجه رقيبش در مكه ‌كرد كه چه بسا هر روز از عبدالعزيز پرقدرت‌تر مي‌شد.
با پيروزي طرفداران رشيد، طبيعي بود كه عبدالعزيز براي مدت‌ها مي‌بايد، نيرويش را صرف سركوب كردن شورشياني مي‌كرد كه حاضر نبودند، تحت سيطره نظام سعودي‌ها دربيايند. اكنون عبدالعزيز در سه جناح: «عجماني‌ها»، مربيان دوران كودكي‌اش؛ يعني «موره‌ها» و عموزاده‌هايش در حال جنگ بود، به طور مسلم چنين كسي در اين شرايط به درد بريتانيا نمي‌خورد. اميد بريتانيا در مورد امكان مقاومت عبدالعزيز در مقابل ترك‌ها تبديل به ياس شده بود.
***
براي وزارت مستعمرات به خوبي روشن بود كه انگلستان مي‌تواند از قدرت اعراب مسلمان در برابر تركان مسلمان با استفاده از برانگيختن احساس ملي‌گرايي استفاده كند، به همين جهت بود كه انگلستان تلاش كرد تا فقط احساسات ملي‌گرايانه را در ترك‌ها و اعراب برانگيزاند. در قيام اعراب مقابل تركان از تعصبات مذهبي خبري نبود و شريف حسين از اين كه قيام خود را قيامي مذهبي بخواند، خودداري مي‌كرد. او به توصيه انگلستان براي مبارزه مليت را مقدم شمرد؛ چرا كه عشاير مي‌دانستند ترك‌ها مسلمانند و فكر مي‌كردند كه آلمان‌ها هم به احتمال، دوستان واقعي اسلام‌اند. آن‌ها همچنين مي‌دانستند كه انگليسي‌هاي هم‌پيمان كه براي آموزش سپاه شريف حسين وارد عربستان خواهند شد و مسيحي مي‌باشند. بنابراين در اين شرايط مذهب كمك موثري برايشان نبود و لذا آن را كنار گذاشتند. عشاير مي‌گفتند: «مسيحيان هم با مسيحيان مي‌جنگند، بنابراين چرا مسلمانان نمي‌توانند با هم بجنگند؟ آنچه ما مي‌خواهيم دولتي است كه به زبان خودمان يعني عربي سخن بگويد و به ما اجازه بدهد كه در صلح و آرامش زندگي كنيم و علاوه بر آن ما از ترك‌ها متنفريم.»۶۳
يكي از مهم‌ترين ماموران انگليسي حاضر در عربستان در اين باره اعتراف مي‌كند: «ما احساسات اعراب راچنان عليه ترك‌ها برانگيخته بوديم كه قابل محاسبه و ارزش‌يابي نبود.»۶۴
   سرزميني كه ضلع جنوبی آن در سواحل اقیانوس هند از عدن تا مسقط، ضلع غربی آن محدود به مدیترانه، کانال سوئز و در دریای احمر تا عدن و در قسمت شرق توسط دجله و خلیج فارس تا مسقط از سایر نقاط جدا مي‌شود، دارای پتانسیل عظیمی بود که ساكنان آن‌ها را از دیگر مردمان متمایز مي‌کرد. طی قرن‌ها با وجود تلاش سرسختانه حکام غیرعربی که بر مردم اين سرزمين حکومت کرده بودند، عرب‌ها احساس جغرافیایی، خاطرات نژادی، سیاسی و تاریخی خود را تا حدی از دست داده بودند، به عنوان مثال در زمان حکومت عثمانی، ترک‌ها ساكنان اين مناطق را بدانجا کشاندند که رفته رفته، دیگر به هم اعتماد نمي‌کردند. زبان عربی در دادگاه‌ها، ادارات و در خدمات اداری دولت و مدارس عالی ممنوع شد و این فشار تا به آن جا رسید که عرب‌ها با فدا کردن خصوصیات نژادی خود به خدمت حکومت‌هاي بيگانه درآمدند اما با این حال هیچ کدام از حکومت‌های غیرعرب نتوانست فرهنگ و به خصوص زبان غنی اعراب را از آن‌ها بگیرد. آن‌ها زبان و فرهنگ خود را با سرسختی تمام محفوظ نگاه داشتند و آن را در موطن پدری‌شان حفظ کردند. چرا که آن‌ها مسلمان بودند و اولین وظیفه هر مسلمانی آن بود که قرآن، یعنی کتاب آسمانی را به زبان عربی بخواند و بفهمد و به آن عمل کند. بنابراین در مقابل این ادبیات فصیح و غنی، زبان ترکی پوچ به نظر مي‌رسید. با این همه انگلستان مي‌دانست که اعراب برای استقلال چندان تلاشی نخواهند کرد، چرا که بیشتر آن‌ها عربستانی را که با ترکیه متحد شده و تحت استیلای مصیبت‌بار ترکیه باشد، به عربستانی که قطعه قطعه شده و به طور کسالت‌آوری تحت کنترل راحت‌تر چندین ابرقدرت اروپایی و مراکز قدرت آن باشد، ترجیح مي‌دادند.۶۵
از این پس بود که ایده جدیدی به گروهی از جوانان تحصیلکرده غرب که به «جوانان ترک» شهرت داشتند، مبنی بر ملي‌گرایی و قومیت در برابر اتحاد مسلمانان تزريق شد. این گروه که ـ سلطان عبدالحمید را مجبور به ترک سلطنت کردند ـ خواه، ناخواه در شکل‌گیری نهضت‌های ملي‌گرايي عربی بر ضد ترک‌ها نقش به سزایی داشتند اما از رویارویی اعراب و ترک‌ها آن چه نصیب بریتانیا و دیگر متحدینش شد، قابل قیاس با هم نبود؛ در حالي كه انگلستان با تسلط بر سرزمين‌هاي عربي دامنه مستعمراتش را افزايش مي‌داد، اعراب در جنگي خونين مقابل ترك‌ها تنها به وعده‌هاي دروغين رسيدند. لورنس در این باره اعتراف مي‌کند:
«از ابتدا مشهود بودکه اگر ما جنگ را ببریم، این وعده‌ها چیزی جز مشتی کاغذپاره نخواهند بود و اگر من یک مستشار شرافتمندی برای اعراب بودم، باید به آن‌ها مي‌گفتم که به کاشانه خود برگردند و هرگز جان خود را برای این وعده‌های پوچ به مخاطره نیندازند.»۶۶
انگليسي‌ها در كشور عربي مصر دفتري به نام «دفتر امور اعراب» ايجاد كرده بودند كه يك دفتر جاسوسي بود و ماموران اطلاعاتي انگلستان از آن جا اعراب را به سوي مقاصدشان هدايت مي‌كردند. به موازات اين تحركات در انگلستان و فرانسه نيز انجمن‌هاي ترك‌هاي جوان احساسات ناسيوناليستي را دامن مي‌زدند. همين تضاد در دو جبهه باعث افزايش بدبيني و عدم اعتماد بين طرفين شد. در حالي كه عرب‌ها در نيروي نظامي دستي داشتند، به تدريج كنار گذاشته و گروه‌هاي آن‌ها به بخش‌هاي كوچك‌تر تقسيم و به مناطق دورتر فرستاده مي‌شدند.
با آغاز جنگ جهاني اول مشكلات حجاز هم شروع شد. زيارت حج متوقف و در نتيجه درآمد مردم ازآمد و شد به شهرهاي مقدس از ميان رفت. در عين حال اين ترس هم وجود داشت كه كشتي‌هاي هندي – كه حامل مواد غذايي بودند – ديگر از آمد و شد به سوي عربستان خودداري كنند، چرا كه شريف حسين سابقه دوستي با متحد آلمان، يعني تركيه را داشت. باز شدن كانال سوئز ترك‌ها را قادر مي‌كرد تا شهرهاي مقدس را به پايگاه نظامي تبديل كنند و يكي از دلايل ساخت راه‌آهن حجاز توسعه همين نفوذ بود. از طرفي ترك‌ها هم دريافته بودند براي اتحاد مسلمانان و استفاده از قدرت اين اتحاد مي‌بايد حجاز را تحت تسلط بي‌چون و چراي خود داشته باشند.
آن‌ها به خصوص در آن مقطع تاريخي حساس به تاييد جنگ تركيه عليه دشمنانش به عنوان جهاد مقدس نياز داشتند. اگر اين تاييد از جانب شريف مكه صورت مي‌گرفت، همه اعراب نيز موظف مي‌شدندتا در جنگ شركت كنند. شكي نبود كه انگلستان از اين قدرت عظيم بالقوه آگاه بود. به همين جهت لرد كيتچنر سياستمدار معروف انگلستان كه شايع بود قبل از جنگ در اثناي عبور فرزندان شريف حسين از مصر با آن‌ها تماس گرفته بود، ۶۷ اين بار با شريف حسين به طور مستقيم وارد مذاكره شدو دو طرف در خط مشي خود توافق كردند. از اين پس ميان رجال سياسي دولت بريتانيا و شريف حسين نامه‌هايي رد و بدل شد كه متن قسمتي از آن‌ها در كتاب‌هاي «جزيره العرب في القرن العشرین» و «الثوره العربيه الكبري» ثبت شده است. بنابراين شريف تقاضاي سلطان عثماني را رد كرد و در عين حال از كشورهاي حاضر در منطقه درخواست كرد كه مردمش را به علت گناهي كه از آن‌ها سر نزده مورد تهديد و گرسنگي قرار ندهند. ترك‌ها در برابر چنين عكس‌العملي، حجاز را مورد تحريم اقتصادي قرار داده و زيارت حج را متوقف و راه‌آهن حجاز را به روي زايرين حج بستند. طبيعي بود كه انگلستان به خاطر پايداري روابطش با شريف و تضعيف عثماني سواحل خود را براي آمد و شد كشتي‌هاي حامل مواد غذايي باز گذاشت.
منابع در دفتر روزنامه موجود است