بیتدبیری در بلیط فروشی سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر
90 دقیقه تا جشنواره
حسام آبنوس
حضور کارگردانان مطرح سینمای ایران و در کنار آن ها هنرمندان کشورهای مختلف در جشنواره فیلم فجر ، هر علاقهمند به سینما را به وسوسه می اندازد تا به طریقی در این جشن بزرگ سینمایی حضور یابد و با تازه ترین آثار این حوزه آشنا شود و پیش از اکران عمومی از دیدن آنها در یک فضای رقابتی لذت ببرد.
اما واقعیت امر این است که بین المللی شدن نیازمند بسیاری از مولفه های کلیدی است که بتواند از سطح کیفی بالایی چه در عرصه اجرا و چه در زمینه هنری برخوردار شود. اگر بخواهیم به این جشنواره به چشم یک جشنواره به معنای واقعی نگاه کنیم و آن را با معیار جشنوارههای کشورهای صاحب سینما بسنجیم، راه بسیاری را باید پیمود و تلاش جمعی بسیاری را طلب میکند.
یکی از زمینههایی که جای حرف دارد و در همان ابتدای راه میتواند جلب توجه نماید و این اتفاق را زیرسوال ببرد، نحوه بلیط فروشی این جشنواره است که بعد از گذشت سی و دو دوره از برگزاری آن همچنان به یک روش منظم و در خور شان سینمای ایران دست نیافته است.
بلیط فروشی از نکات حائز اهمیت این جشنواره و به طور کلی سینما است که متاسفانه در این جشنواره باز هم شاهد بی تدبیری در توزیع بلیط بودیم. پس از اعلام سایت جشنواره فیلم فجر مبنی بر آغاز ثبت نام بلیطهای جشنواره در سه سطح کیفی (22 هزار– 44هزار – 77هزار تومان) در سایت جشنواره و سپس اعلام زمان توزیع بلیطها در روزهای ششم، هفتم و هشتم بهمن در پردیس سینمایی ملت از ساعات ابتدایی صبح، این ذهنیت را برانگیخت که احتمال یک بلیط فروشی بی دردسر وجود دارد!اما آنچه با توجه به تغییرات مدیریتی در سینمای کشور شاهد بودیم چیزی نبود که با شعارها همخوان باشد. بعد از ورود به محل سینما گالری ملت و حضور در سالن توزیع بلیطها با فوج جمعیت روبهرو شده و تمام آنچه در ذهن پرورانده بودیم نقش برآب شد. حضور جمعیت بسیار زیاد بود ولی تدبیری برای این جمعیت جز یک چای و کیک آن هم به صورت ایستاده اندیشیده نشده بود. اینجا تازه ابتدای کار بود و برای رسیدن به بلیطهای خریداری شده زمانی بیش از 90 دقیقه باید صرف میشد تا بتوان آن محل را ترک گفت.
با توجه به اینکه سینماها سطح بندی شده و بلیطها تقسیم بندی شده بودند، اما در نحوه توزیع هیچگونه تقسیم بندی بوجود نیامده بود تا سطوحی که افراد کمتری را شامل میشد زمان کمتری از مخاطبان خود تلف نماید. در اینجا نیز سیاست «هرکی زودتر اومده پس جلوتره» حاکم بود و بعد از دریافت برگه نوبت از دستگاه تعبیه شده در سالن، تازه متوجه عمق ماجرا می شدی. افراد منتظر در صف بیش از صد نفر بوده وزمان تقریبی که دستگاه نوبت دهی بر روی برگه درج کرده، رقمی نزدیک به نود دقیقه بود.
سیاستی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت در مدل انتظار نیز تاثیر داشت. هرکه زودتر در سالن حاضر شده بود میتوانست یکی از صندلی های موجود را اختیار کند در غیر این صورت باقی افراد که تعدادشان نیز قابل توجه بود، میبایست ایستاده این زمان بیش از 90 دقیقهای را می گذراندند.
این ازدحام جمعیت نیز ناشی از کمبود متصدی تحویل بلیط نبود بلکه با وجود بیش از 10 نفر در آنجا برای تحویل بلیط، باز هم دبیرخانه جشنواره فیلم فجر ، علیرغم اطلاع از میزان بلیطهای فروخته شده برای این دوره، هیچ گونه تدبیری برای احترام به وقت مخاطبان سینما چاره نکرده بود تا از اتلاف وقت علاقهمندان به سینما جلوگیری نماید.
از دیگر نکاتی که در این دوره نیز مورد بی توجهی مسئولان و سوءاستفاده سودجویان و دلالان قرار گرفت، عرضه بلیط به مخاطبان سینما بود. در این دوره به هر نفر و به ازای ارائه یک شماره ملی، چهار سری بلیط تحویل داده می شد که این نحوه توزیع بلیط عدهای را در رسیدن به فیلمها ناکام گذاشت و زمینه را برای عدهای سودجو باز گذاشت. اگر خوشبینانه به این قضیه بنگریم میتوان گفت این روش فروش و ارائه بلیط، ناخواسته زمینه ایجاد یک بازار سیاه را برای افراد فرصتطلب فراهم کرد تا بتوانند از این فرصت بهره ببرند.
همه این موارد در حالی اتفاق افتاد که دیگر روش بلیطهای کاغذی در حال ورود به موزه است و میطلبد با استفاده از ابزار جدید که سینماداران باید به آن فکر کنند بلیط و در حقیقت مجوز ورود به سالن سینما در اختیار دوستان سینما قرار بگیرد تا دست سودجویان از این حوزه کوتاه شود.
بلیط فروشی سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر نیز پایان یافت و پرونده این موضوع بسته شد تا سال دیگر و مدیر بعدی. مدیر و مسئول کنونی سعی بر مستند نمودن و انتقال تجربیات خود نمینماید تا در سالها و دورههای بعدی چرخ را دوباره از نو نساخته و به جلو گام برداریم. شاید عدم این انتقال تجربهها و مستند نکردن آنها ریشه در مدیریت بالادستی دارد که از مدیر و دبیر جشنواره معظمی با این موج تبلیغاتی خواسته نشده تا نسبت به مستند سازی، اقدامی بهعمل آورد.
باید بیشتر توجه کرد که این سینما ویترینی برای آثار سینمای ایران بوده و مخاطب آن نیز به خاطر پیوندی که این جشنواره با انقلاب اسلامی دارد از اهمیت بالایی برخودار است و این نوع رفتار ، در شان دهه فجر، آرمانهای آن و مردم نیست.