دانشجوی شهید علیاصغر ربیعنتاج(دانشگاه در جبهه - 111)
شهيد سيد علي اصغر ربيع نتاج در سال 1343 در فريدونكنار به دنيا آمد. از همان دوران تحصيل در مقطع ابتدايي به مطالعه كتب غير درسي و ديني مشغول شد. زماني كه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد او يك نوجوان 14ساله بود. دوران قبل از انقلاب در تظاهرات و نوشتن شعار ضد رژيم روي ديوارهاي شهر و پخش اعلاميه شركت داشت. دوران جنگ تحميلي وظيفه رفتن به جبهه را بر دوش گرفت و در حاليكه از امتحانات سال دوم دبيرستان فارغ شده بود، براي نخستين بار عازم جبهه ذوالفقاري آبادان شد. وي در سال 62 در رشته اقتصاد ديپلم خود را اخذ كرده بود و یکسال بعد در رشته الهيات دانشگاه تهران مشغول به تحصيل شد. شهید نتاج در عملياتهاي رمضان، والفجر8، فاو، كربلاي 5 و شلمچه حضوری فعال داشت اما سرانجام در منطقه عملياتی كربلاي 10 کردستان شربت شهادت را نوشید و به دیدار معبودش شتافت.
در گزیدهای از وصیتنامه شهید دانشجو «سید علیاصغر ربیعنتاج» میخوانیم:
وصيتها و سفارشات شهيدان در اجتماع ما كم نيستند ولي کجاست گوش شنوا؟! درد ما اين است كه جاي اين شهيدان را كسي نميتواند پركند. خوبان و دلسوزان انقلاب ميروند و انسانهاي ناخالص بر جای ميمانند. كساني كه يك تنه در مقابل يك گردان ايستادند و حتي ديده شده با سرنيزه ايستادند و مقاومت كردند و تشنگي كشيدند اما واقعاً جاي تعجب است که هزاران شايعه و تهمت و دروغ عليه همين انسانهاي پاك و بسيجيها درست كردند كه آنان براي پول يا چيز ديگر به جبهه ميروند و دين و تقوي و ايمانشان از يادشان رفته است! اصلاً با خود نگفتند اگر اينان هم نروند تكليف مرزها و حفاظت كشور چه ميشود؟! اينان انسانهايي بودند كه قدر آنان را كسي نشناخت و حيف بود با كساني زندگاني ميكردند كه هم پرواز آنان نبودند. بعضي شبها آنقدر به حال اينان ميانديشم خوابم نمي گيرد.برادران و خواهران! بايد آن كسي كه همه چيزش را رها كرده و به جبهه آمده و با كسي كه امروز و فردا ميكند و در برابر خود مانع و مشكلات خانوادگي را ظاهر مي بينند و عزم جبهه نميكند، فرق داشته باشد. بگویيد به مردم كه ما بايد خونين زندگي كنيم چون وارث خون شهيدانيم و ما امروز بايد دست و پا بزنيم تا ديگران نروند و بايد خود قربان شويم تا آيندگان نشوند.