آسیب شناسی جشنواره فیلم فجر از نگاه کارشناسان
جشنواره فجر، سینمای مردم است نه تریبون گروه های خاص
جشنواره فیلم فجر درحالی به سی و دومین دوره خودش رسیده که هنوز هم از خلأها و کمبودهای بسیاری مشاهده می شود. مهم ترین ضعف این جشنواره، ناتوانی در بازتولید سیاست های فرهنگی نظام در سینما است. برای بررسی این مسئله نظر دو کارشناس فرهنگی و سینمایی را جویا شدیم:
تصویرروز
دست به دست شدن جشنواره بین گروه های سیاسی
محمدحسین نیرومند، کارشناس فرهنگی معتقد است مدیریت جشنواره فیلم فجر جدای از مدیریت فرهنگی نیست. او در این باره توضیح داد: یکی از آسیب های اصلی فرهنگ در کشور ما این است که مدیریت و سیاستگذاری فرهنگی و هنری کشور برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و عملکرد این وزارتخانه با تغییر دولت ها، دچار نوسان می شود. یعنی هر جناح و گروه سیاسی که دولت را به دست می گیرد سعی می کند نگاه و مقاصد خود را در این عرصه پیاده کند. تاسف بار تر این که این جابه جایی پای مدیرانی را که کمترین شناختی از حوزه هنر و فرهنگ ندارند به این عرصه می کشاند. به همین دلیل هم مسیر سینما همیشه در نوسان است. این یک آفت است و لطمه های شدیدی به سینما زده است. وی ادامه داد: پس اصلی ترین مسئله در عدم کارایی جشنواره فیلم فجر، دست به دست شدن مدیریت آن است. می دانید که اصلا کار فرهنگی در دراز مدت نتیجه بخش است. حتی یک وزیر یا مدیر فرهنگی اگر خیلی با هوش و کاردرست باشد تا بیاید و کارش را انجام دهد، نوبتش تمام می شود و باید کار را به نفر بعدی واگذار کند.
نویسنده کتاب «مدیریت چشم مخاطب» افزود: مسئله دیگر این است که جشنواره فیلم فجر ماهیتی کاملا شکلی و فرمی دارد. درواقع بیشتر یک جشن است تا یک ابزار سیاستگذاری کلان فرهنگی. من فکر نکنم در دنیا جشنواره ها تنها در حد یک جشن صوری برگزار شوند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا جشنواره فیلم فجر درخدمت سیاستگذاری های فرهنگی کشور نیست؟گفت: دلائل بسیار زیادی دارد. یک دلیل بسیار ساده اش این است که داوری در این جشنواره بلا تکلیف است. نتایج و آراء جشنواره های مهم جهان نشان می دهد که داوران هدفشان منطبق سیاست های کلان آن کشور است. در آن جشنواره ها، داوران پذیرفته اند که در چارچوب خاصی داوری کنند. اما در جشنواره فیلم فجر این گونه نیست و داوران فقط براساس ملاک های شخصی و سلیقه ای خود رأی می دهند. حتی برخی از فیلم هایی که به عنوان برگزیده معرفی می شوند، در تضاد با مناسبت برگزاری جشنواره، یعنی دهه فجر هستند. بعید می دانم در سطح کشورهای صاحب سینما جشنواره ای با این تناقضات وجود داشته باشد.
نیرومند افزود: ضعف داوری در جشنواره فیلم فجر باعث شده که این جشنواره نتواند برای تولیدات سینمایی سال آتی الگوسازی کند. به همین دلیل هم هیچ گاه جشنواره فیلم فجر نتوانسته به عنوان یک ابزار کارآمد مدیریتی برای الگوسازی تولید فیلم عمل کند.
جشنواره فیلم فجر به مردم برگردد
مجید شاه حسینی، مدرس و منتقد سینما نیز در نشستی گفت:جشنواره فیلم فجر تا سالی که دفاع مقدس در جریان بود یعنی تا سال 1368 سیر وسلوک انقلابی داشت اما در همان سالها که قطعنامه امضا شد مدیریت جشنواره به نوعی تغییر جهت داد و فیلم هایی درجشنواره به نمایش گذاشته شد که با سیاستگذاریهای اولیه جشنواره فیلم فجر فرق میکرد. نمایش فیلمهایی چون”بایسیکلران” و یا "عروسی خوبان” نمونهای از این تغییر رویکرد بود.
این کارشناس درباره وضعیت جشنواره فیلم فجر در دوران بعد از جنگ تحمیلی توضیح داد: به تدریج متوجه شدیم که بعد از پذیرش قطعنامه جنگ هشت ساله این نوع سیاستگذاری تغییر کرد و مباحثی در تغییر نگاه و نگرش نسبت به دفاع مقدس، روابط خانوادگی، نوع زندگی و مشخصا مفهوم عشق ایجاد شد که نمونه فیلمهایی از این دست، فیلم نوبت عاشقی است که معنای عشق را به بدترین شکل ممکن نشان داد و عشق سر و شکل اروتیک به خود گرفت در حالی که این عشق می توانست متعالی جلوه کند.
مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: نتیجه این شد که نزدیک به دو دهه هم در اکران های عمومی و هم در جشنواره های متعدد فیلم فجر، همیشه حق با جوان های معترض خوش قیافه بود. از سوی دیگربرگزاری مراسم های افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فیلم فجر به گونه ای مهندسی می شد که افراد به شکل خیلی نظاممند تشریف فرما می شدند. بزرگان سینما را طی مراسم ویژه ای می آوردند و با مدل هایی که خاص خودشان بود به مراسم ها می آمدند و به شیوه خودشان موافقت و مخالفت با فیلم ها را اعلام می کردند.
وی درباره مدیریت سینما در دهه 80 گفت: در دهه 80 سینما به دو شکل جلوه کرد. یکی این بود که سعی می کردند به مرام گذشته سینما برگردند و شکل دیگر اینکه سینما را متعلق به مردم نمی دانستند، بلکه متعلق به خرده فرهنگ هایی می دانستند که صدای سوت و کف زدن های آنها در مراسم افتتاحیه و اختتامیه بلند بود.
شاه حسینی در پایان تصریح کرد: جشنواره فیلم فجر باید به تعریف جدیدی برسد؛ تعریفی که تنها متعلق به گروه خاص و محدودی از خردهفرهنگ های جامعه نباشد بلکه همه مردم نجیب ایران را در برگیرد.
تصویرروز
دست به دست شدن جشنواره بین گروه های سیاسی
محمدحسین نیرومند، کارشناس فرهنگی معتقد است مدیریت جشنواره فیلم فجر جدای از مدیریت فرهنگی نیست. او در این باره توضیح داد: یکی از آسیب های اصلی فرهنگ در کشور ما این است که مدیریت و سیاستگذاری فرهنگی و هنری کشور برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و عملکرد این وزارتخانه با تغییر دولت ها، دچار نوسان می شود. یعنی هر جناح و گروه سیاسی که دولت را به دست می گیرد سعی می کند نگاه و مقاصد خود را در این عرصه پیاده کند. تاسف بار تر این که این جابه جایی پای مدیرانی را که کمترین شناختی از حوزه هنر و فرهنگ ندارند به این عرصه می کشاند. به همین دلیل هم مسیر سینما همیشه در نوسان است. این یک آفت است و لطمه های شدیدی به سینما زده است. وی ادامه داد: پس اصلی ترین مسئله در عدم کارایی جشنواره فیلم فجر، دست به دست شدن مدیریت آن است. می دانید که اصلا کار فرهنگی در دراز مدت نتیجه بخش است. حتی یک وزیر یا مدیر فرهنگی اگر خیلی با هوش و کاردرست باشد تا بیاید و کارش را انجام دهد، نوبتش تمام می شود و باید کار را به نفر بعدی واگذار کند.
نویسنده کتاب «مدیریت چشم مخاطب» افزود: مسئله دیگر این است که جشنواره فیلم فجر ماهیتی کاملا شکلی و فرمی دارد. درواقع بیشتر یک جشن است تا یک ابزار سیاستگذاری کلان فرهنگی. من فکر نکنم در دنیا جشنواره ها تنها در حد یک جشن صوری برگزار شوند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا جشنواره فیلم فجر درخدمت سیاستگذاری های فرهنگی کشور نیست؟گفت: دلائل بسیار زیادی دارد. یک دلیل بسیار ساده اش این است که داوری در این جشنواره بلا تکلیف است. نتایج و آراء جشنواره های مهم جهان نشان می دهد که داوران هدفشان منطبق سیاست های کلان آن کشور است. در آن جشنواره ها، داوران پذیرفته اند که در چارچوب خاصی داوری کنند. اما در جشنواره فیلم فجر این گونه نیست و داوران فقط براساس ملاک های شخصی و سلیقه ای خود رأی می دهند. حتی برخی از فیلم هایی که به عنوان برگزیده معرفی می شوند، در تضاد با مناسبت برگزاری جشنواره، یعنی دهه فجر هستند. بعید می دانم در سطح کشورهای صاحب سینما جشنواره ای با این تناقضات وجود داشته باشد.
نیرومند افزود: ضعف داوری در جشنواره فیلم فجر باعث شده که این جشنواره نتواند برای تولیدات سینمایی سال آتی الگوسازی کند. به همین دلیل هم هیچ گاه جشنواره فیلم فجر نتوانسته به عنوان یک ابزار کارآمد مدیریتی برای الگوسازی تولید فیلم عمل کند.
جشنواره فیلم فجر به مردم برگردد
مجید شاه حسینی، مدرس و منتقد سینما نیز در نشستی گفت:جشنواره فیلم فجر تا سالی که دفاع مقدس در جریان بود یعنی تا سال 1368 سیر وسلوک انقلابی داشت اما در همان سالها که قطعنامه امضا شد مدیریت جشنواره به نوعی تغییر جهت داد و فیلم هایی درجشنواره به نمایش گذاشته شد که با سیاستگذاریهای اولیه جشنواره فیلم فجر فرق میکرد. نمایش فیلمهایی چون”بایسیکلران” و یا "عروسی خوبان” نمونهای از این تغییر رویکرد بود.
این کارشناس درباره وضعیت جشنواره فیلم فجر در دوران بعد از جنگ تحمیلی توضیح داد: به تدریج متوجه شدیم که بعد از پذیرش قطعنامه جنگ هشت ساله این نوع سیاستگذاری تغییر کرد و مباحثی در تغییر نگاه و نگرش نسبت به دفاع مقدس، روابط خانوادگی، نوع زندگی و مشخصا مفهوم عشق ایجاد شد که نمونه فیلمهایی از این دست، فیلم نوبت عاشقی است که معنای عشق را به بدترین شکل ممکن نشان داد و عشق سر و شکل اروتیک به خود گرفت در حالی که این عشق می توانست متعالی جلوه کند.
مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: نتیجه این شد که نزدیک به دو دهه هم در اکران های عمومی و هم در جشنواره های متعدد فیلم فجر، همیشه حق با جوان های معترض خوش قیافه بود. از سوی دیگربرگزاری مراسم های افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فیلم فجر به گونه ای مهندسی می شد که افراد به شکل خیلی نظاممند تشریف فرما می شدند. بزرگان سینما را طی مراسم ویژه ای می آوردند و با مدل هایی که خاص خودشان بود به مراسم ها می آمدند و به شیوه خودشان موافقت و مخالفت با فیلم ها را اعلام می کردند.
وی درباره مدیریت سینما در دهه 80 گفت: در دهه 80 سینما به دو شکل جلوه کرد. یکی این بود که سعی می کردند به مرام گذشته سینما برگردند و شکل دیگر اینکه سینما را متعلق به مردم نمی دانستند، بلکه متعلق به خرده فرهنگ هایی می دانستند که صدای سوت و کف زدن های آنها در مراسم افتتاحیه و اختتامیه بلند بود.
شاه حسینی در پایان تصریح کرد: جشنواره فیلم فجر باید به تعریف جدیدی برسد؛ تعریفی که تنها متعلق به گروه خاص و محدودی از خردهفرهنگ های جامعه نباشد بلکه همه مردم نجیب ایران را در برگیرد.