به یاد شهیدان راه خدا
محمد مهدی صحرایی
حدود سه سال است که بلاد مسلمین از سوریه و لبنان گرفته تا عراق و یمن و بحرین گرفتار بلای داعش و جهل وهابیتند و بیش از شیعیان، این سنیان هستند که از داعش رنج میبرند و کشته میدهند. عجوزهای که با بهانه بنیاسرائیلی بازپسگیری بلاد خلافت امویان و عثمانیان از دست شیعیان، به هر جنایت و خباثتی دست میزند، از پادشاه مریض و پراشتباه عربستان پول میگیرند و از کدخدای خون آشام جهان سلاح میخرند و به جان مردم بیدفاع و زنان و کودکان افتادهاند. اسیرانشان را زندهزنده میسوزانند، نان خدا میبرند و چون حلال گوشت سر مسلمان میبرند. مثل هندجگرخوار، جگر شهدا به دندان میکشند. روسپیگری را به نام نکاح، جهاد میخوانند. مجموعهای از اراذل و اوباش و محکومان ابدی را از سراسر جهان جمع کردهاند تا سپاهی از مجموعه بدها و بدیها فراهم آورند. سنتهای عرب جاهلی را با تکنولوژی غرب جاهلی زنده و ترویج میکنند، بزدلانی هستند که زنان و دختران را به کنیزی میخرند و میفروشند و در معرکه وقتی کار بالا میگیرد با لباس و آرایش زنانه فرار میکنند. مبلغانشان برای فریب سادهدلان آراستهاند و چرب زبان و مجاهدانشان زشترو و مشمئز کننده، آنها خوارجی هستند که به گفته علی (علیهالسلام) هاریشان بالا گرفته، کافرانی که خود را مسلمان میخوانند ولی حتی اردوغان هم آنها را مسلمان نمیداند.
و مردمانی که مظلومانه از ترس این جانوران، با اضطراب روزگار میگذرانند. شهرها و خانههاشان خراب شده و تمام رویاهاشان پامال شیطان. کودکانشان آرام و بی صدا کشته میشوند. مردان و جوانانشان با مظلومیت به اسیری میروند و عزیزانشان یکیک به کنیزی. درد روی درد است و صبری که دیگر جوابگو نیست و دلهایی که لحظه لحظه بیقرارتر میشوند برای رسیدن مردان خدا و روزگار پیروزیهای پیدرپی. روزهایی که رنگ خدا دارد و همه چیز بوی خوبی میدهد و رایحه مهدی فاطمه فضای دلها را پر میکند. و خدایی نیز که در این نزدیکی نظارهگر و منتظر عاشقانی از تبار حسین و غیورانی از طایفه عباس است تا سر بر کنند و حق مظلوم بستانند و ظالم را استخوان بشکنند. خانه فسق ویران کنند و ریشه شیطان برکنند و چشم فتنه را از حدقه درآورند. که چشم بشر باید به تدبیر و دستان پرزور مردان خدا باشد نه به تزویر 5+1 و چشمان نیمه باز دبیرکل و سازمانهای کور حقوق بی بشر.
مردان خدایی که یک به یک چون سرو و صنوبر و همچون سرور و سالار شهیدان سر به راه خدا مینهند و جمجمه به او میسپرند. همانها که اگر کوه بلرزد نمیلرزند(1). آنان که در عین لطافت روح و صفای قلب، دلهاشان چون پارههای آهن محکم است و استوار. از تندباد حوادث نمیهراسند و زاهدان شب و در روز چون شیر در میانه میدانند. آنان که پیام خدا را ابلاغ می کنند و از احدی جز او نمیترسند(2).جانهای شیرین را بر کف دست نهاده و در دفاع از آرمانهای اسلام و بلاد مسلمین از افغانستان و عراق و شام و یمن گرفته تا بحرین و لبنان و ایران پا در رکاب کرده و در برابر تمام کفر، سینه ستبر سپر نمودهاند. شاید کمتر روزی باشد که در نجف و کربلا، پیکر به خون غلتیده شاخ شمشادی را برای طواف به گرد حرم مولای مظلومان و حسین و عباس (علیهمالسلام) نیاورند. درست مثل ایام جنگ تحمیلی خودمان که سر هر کوچهای حجلهای بود و در آن تصویری که به ما ماندگان حسرت وصل میداد. آن زمان ما بی تفاوتها را ملامت میکردیم و گویی اکنون خود ما نیز بیتفاوت شدهایم و به شهادت این جوانمردان عادت کردهایم و دیگر نمیپرسیم ای رها گردیدگان آنسوی هستی قصه چیست؟
همین روزها در کرمانشاه و پس از مراسم شهید مدافع حرم مهدی نوروزی، ایام اربعین شهیدی دیگر از حامیان حرم است و مردم شهیدپرور، راه و نام و یاد شهید صادق یاری را گرامی میدارند و پدر شهیدی که چهاربرادرش هم شهید شده.هم در دفاع مقدس و هم پس از آن در عراق و در مبارزه با جرثومه تکفیریها و نیز در دفاع از حرم. او که به درستی دین خدارا یاری کرد. قاری بود و خلق محمود را از قرآن گرفته بود. شیفته خمینی کبیر بود و غیرت را از او آموخته بود. در جبهههای ایران به دنبال شهادت میگشت و در تکریت آن را یافت او که برای فرزندان قصه مختار را بارها گفته بود، خود نیز چون او به خونخواهی اربابش شتافت و از خونخواهان حسین (ع) گردید و به ما آموخت و گفت که با ما رهیدگان سخن ز سختی راهخدا مگو، آنان مدافع حرماند و به حرامیان حالی میکنند که حرم احترام دارد. دربار آلسعود که نیست تا که صهیونیست و شیطانپرست و تکفیری و اوباما و ... سر به پایین بیندازند و رفت و آمد کنند و با امینالحاج وهابی عربستان به سلامتی شیطان، بنوشند. خودشان را خدام الحرمین الشریفین بنامند و به فتوای مفتیهای حرف مفتزن، به زائر خدا و رسولش تجاوز و تعدی کنند.
حرم نزد ما حرمت دارد و این را از عمویمان عباس آموختیم. هماو که تا وقتی سر به تن داشت، دشمن سراسیمه بود و حرم سر و سامان داشت و تا او بود همه چیز خوب بود هر چند که آب و نان در تحریم بود و این یعنی اگر عزت عباس باشد تحریم شمر بیاثر است و این سیاست یزیدیان است که تنها وقتی حسین به مسلخ رفت و معجر از زینب گرفتند، تحریمها برداشته شد. ولی الان که عمو نیست راه او هست و جوانمردانی که خون عمو در رگ دارند و یا سخن او در سر که فرمود: والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی. و شما ای بانوی قهرمان کربلا زینب! اکنون نوبت اکبرها و عباسهای ماست که از حرم مراقبت کنند و بر عهده ماست که عمود خیمه عمو بلند کنیم و پرچم عباس به اهتزاز درآوریم. و شما به اهل حرم و مخدرات بفرمایید که دیگر نگران نباشند و خیالشان راحت باشد. تا وقتی که شیران شیعه و سنی گرداگرد حرم در طوافند هیچ کلب و کفتار داعشی و تکفیری را زهره نگریستن به سوی حرم نیست تا چه رسد به توله مارهای وهابی و سعودی. که: «تا بیشه پر ازشیر ژیان است این روبهکان را کلک و مکر محال است.»
پانوشت
1-سفارش امیرالمؤمنین علی(ع) به محمد حنفیه در روز جمل.
2- (39) احزاب
حدود سه سال است که بلاد مسلمین از سوریه و لبنان گرفته تا عراق و یمن و بحرین گرفتار بلای داعش و جهل وهابیتند و بیش از شیعیان، این سنیان هستند که از داعش رنج میبرند و کشته میدهند. عجوزهای که با بهانه بنیاسرائیلی بازپسگیری بلاد خلافت امویان و عثمانیان از دست شیعیان، به هر جنایت و خباثتی دست میزند، از پادشاه مریض و پراشتباه عربستان پول میگیرند و از کدخدای خون آشام جهان سلاح میخرند و به جان مردم بیدفاع و زنان و کودکان افتادهاند. اسیرانشان را زندهزنده میسوزانند، نان خدا میبرند و چون حلال گوشت سر مسلمان میبرند. مثل هندجگرخوار، جگر شهدا به دندان میکشند. روسپیگری را به نام نکاح، جهاد میخوانند. مجموعهای از اراذل و اوباش و محکومان ابدی را از سراسر جهان جمع کردهاند تا سپاهی از مجموعه بدها و بدیها فراهم آورند. سنتهای عرب جاهلی را با تکنولوژی غرب جاهلی زنده و ترویج میکنند، بزدلانی هستند که زنان و دختران را به کنیزی میخرند و میفروشند و در معرکه وقتی کار بالا میگیرد با لباس و آرایش زنانه فرار میکنند. مبلغانشان برای فریب سادهدلان آراستهاند و چرب زبان و مجاهدانشان زشترو و مشمئز کننده، آنها خوارجی هستند که به گفته علی (علیهالسلام) هاریشان بالا گرفته، کافرانی که خود را مسلمان میخوانند ولی حتی اردوغان هم آنها را مسلمان نمیداند.
و مردمانی که مظلومانه از ترس این جانوران، با اضطراب روزگار میگذرانند. شهرها و خانههاشان خراب شده و تمام رویاهاشان پامال شیطان. کودکانشان آرام و بی صدا کشته میشوند. مردان و جوانانشان با مظلومیت به اسیری میروند و عزیزانشان یکیک به کنیزی. درد روی درد است و صبری که دیگر جوابگو نیست و دلهایی که لحظه لحظه بیقرارتر میشوند برای رسیدن مردان خدا و روزگار پیروزیهای پیدرپی. روزهایی که رنگ خدا دارد و همه چیز بوی خوبی میدهد و رایحه مهدی فاطمه فضای دلها را پر میکند. و خدایی نیز که در این نزدیکی نظارهگر و منتظر عاشقانی از تبار حسین و غیورانی از طایفه عباس است تا سر بر کنند و حق مظلوم بستانند و ظالم را استخوان بشکنند. خانه فسق ویران کنند و ریشه شیطان برکنند و چشم فتنه را از حدقه درآورند. که چشم بشر باید به تدبیر و دستان پرزور مردان خدا باشد نه به تزویر 5+1 و چشمان نیمه باز دبیرکل و سازمانهای کور حقوق بی بشر.
مردان خدایی که یک به یک چون سرو و صنوبر و همچون سرور و سالار شهیدان سر به راه خدا مینهند و جمجمه به او میسپرند. همانها که اگر کوه بلرزد نمیلرزند(1). آنان که در عین لطافت روح و صفای قلب، دلهاشان چون پارههای آهن محکم است و استوار. از تندباد حوادث نمیهراسند و زاهدان شب و در روز چون شیر در میانه میدانند. آنان که پیام خدا را ابلاغ می کنند و از احدی جز او نمیترسند(2).جانهای شیرین را بر کف دست نهاده و در دفاع از آرمانهای اسلام و بلاد مسلمین از افغانستان و عراق و شام و یمن گرفته تا بحرین و لبنان و ایران پا در رکاب کرده و در برابر تمام کفر، سینه ستبر سپر نمودهاند. شاید کمتر روزی باشد که در نجف و کربلا، پیکر به خون غلتیده شاخ شمشادی را برای طواف به گرد حرم مولای مظلومان و حسین و عباس (علیهمالسلام) نیاورند. درست مثل ایام جنگ تحمیلی خودمان که سر هر کوچهای حجلهای بود و در آن تصویری که به ما ماندگان حسرت وصل میداد. آن زمان ما بی تفاوتها را ملامت میکردیم و گویی اکنون خود ما نیز بیتفاوت شدهایم و به شهادت این جوانمردان عادت کردهایم و دیگر نمیپرسیم ای رها گردیدگان آنسوی هستی قصه چیست؟
همین روزها در کرمانشاه و پس از مراسم شهید مدافع حرم مهدی نوروزی، ایام اربعین شهیدی دیگر از حامیان حرم است و مردم شهیدپرور، راه و نام و یاد شهید صادق یاری را گرامی میدارند و پدر شهیدی که چهاربرادرش هم شهید شده.هم در دفاع مقدس و هم پس از آن در عراق و در مبارزه با جرثومه تکفیریها و نیز در دفاع از حرم. او که به درستی دین خدارا یاری کرد. قاری بود و خلق محمود را از قرآن گرفته بود. شیفته خمینی کبیر بود و غیرت را از او آموخته بود. در جبهههای ایران به دنبال شهادت میگشت و در تکریت آن را یافت او که برای فرزندان قصه مختار را بارها گفته بود، خود نیز چون او به خونخواهی اربابش شتافت و از خونخواهان حسین (ع) گردید و به ما آموخت و گفت که با ما رهیدگان سخن ز سختی راهخدا مگو، آنان مدافع حرماند و به حرامیان حالی میکنند که حرم احترام دارد. دربار آلسعود که نیست تا که صهیونیست و شیطانپرست و تکفیری و اوباما و ... سر به پایین بیندازند و رفت و آمد کنند و با امینالحاج وهابی عربستان به سلامتی شیطان، بنوشند. خودشان را خدام الحرمین الشریفین بنامند و به فتوای مفتیهای حرف مفتزن، به زائر خدا و رسولش تجاوز و تعدی کنند.
حرم نزد ما حرمت دارد و این را از عمویمان عباس آموختیم. هماو که تا وقتی سر به تن داشت، دشمن سراسیمه بود و حرم سر و سامان داشت و تا او بود همه چیز خوب بود هر چند که آب و نان در تحریم بود و این یعنی اگر عزت عباس باشد تحریم شمر بیاثر است و این سیاست یزیدیان است که تنها وقتی حسین به مسلخ رفت و معجر از زینب گرفتند، تحریمها برداشته شد. ولی الان که عمو نیست راه او هست و جوانمردانی که خون عمو در رگ دارند و یا سخن او در سر که فرمود: والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی. و شما ای بانوی قهرمان کربلا زینب! اکنون نوبت اکبرها و عباسهای ماست که از حرم مراقبت کنند و بر عهده ماست که عمود خیمه عمو بلند کنیم و پرچم عباس به اهتزاز درآوریم. و شما به اهل حرم و مخدرات بفرمایید که دیگر نگران نباشند و خیالشان راحت باشد. تا وقتی که شیران شیعه و سنی گرداگرد حرم در طوافند هیچ کلب و کفتار داعشی و تکفیری را زهره نگریستن به سوی حرم نیست تا چه رسد به توله مارهای وهابی و سعودی. که: «تا بیشه پر ازشیر ژیان است این روبهکان را کلک و مکر محال است.»
پانوشت
1-سفارش امیرالمؤمنین علی(ع) به محمد حنفیه در روز جمل.
2- (39) احزاب