kayhan.ir

کد خبر: ۴۰۶۶۵
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۵

یمن،کابوس آل سعود


 محمدرضا کلهر
یمن در سال 93 با تحولات مهمی که در آن رقم خورد بزرگترین تهدید امنیتی را برای عربستان سعودی به وجود آورد. سعودی ها که یمن را به عنوان حیات خلوت خود می‌دانستند و از قدرت گرفتن شیعیان در این کشور واهمه دارند، سرانجام اما حیات خلوت خود را از دست دادند.  عبد ربه منصور هادی که از سال 2012 ریاست جمهوری یمن را به عهده گرفته بود، نتوانست در برابر اصول انقلابیون یمنی به درستی رفتار کند.  وی در مذاکرات متعددی که با طرف های داخلی و خارجی داشت نتوانست یک راهکار روشن برای اداره امور کشور پیدا کند و سرانجام نیز دست به تدوین یک قانون اساسی جدید زد که یمن را به شش استان یا اقلیم تقسیم می‌کرد و اقدامی که با مخالفت بسیاری از جمله شیعیان مواجه شد. هدف منصور هادی این بود که در آینده یمن به صورت فدراتیو اداره شود؛ طرحی که با توجه به حضور شبکه القاعده و نیز تمایلات شدید تجزیه‌طلبانه در جنوب، حاصلی جز شتاب دادن به روند تجزیه این کشور نداشت.
تابستان گذشته، جنبش حوثی‌ها با توجه به شرایط یاد شده نیروهای خود را بسیج کرد و از صعده به سمت استان عمران حرکت کرد. با تصرف عمران، حوثی‌ها تهدید کردند اگر دولت فاسد «محمد باسندوه» سرنگون نشود یا در برنامه‌های اقتصادی به ویژه حذف یارانه‌ها و افزایش قیمت اقلام خوراکی تجدیدنظر صورت نگیرد، اعتراضات خود را به پایتخت خواهند کشاند. سرانجام حوثی ها شهریور گذشته وارد صنعا شده و چادرهای اعتراضی خود را در خیابان‌ها و میادین اصلی شهر برپا کردند. تحصن حوثی‌ها به طول انجامید و منصور هادی حاضر به عقب‌نشینی از مواضع خود نبود. همین امر موجب شد حوثی‌ها اعتراضات خود را ساماندهی کرده و از سوی دیگر بکوشند با توطئه‌هایی که علیه این حرکت می‌شد، مقابله کنند. نیروهای امنیتی یمن بارها به سرکوب این اعتراضات اقدام کردند و حتی از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی عربستان سعودی نیز کمک گرفتند، اما نتیجه‌ای عایدشان نشد. در درگیری‌های متعددی که سال گذشته بین طرفداران انصارالله و نیروهای امنیتی به وجود آمد، ده‌ها نفر کشته و زخمی شدند. حتی در مواردی سازمان‌های اطلاعاتی عربستان به شبه نظامیان القاعده ماموریت دادند محل تجمع شیعیان حوثی را با بمب ها و عملیات انتحاری هدف قرار دهند. نتیجه همه این کشمکش‌ها به آنجا رسید که حوثی‌ها مجبور شدند نخست وزیر یمن را به اتهام «توطئه چینی» و «همدستی با طرف های خارجی»، تحت نظر قرار دهند. این امر موجب خشم منصور هادی شد و او نیز از مقام خود استعفا کرد. حوثی‌ها ابتدا کاخ ریاست جمهوری یمن را تحت کنترل خود در آورده و سپس منصور هادی و نخست وزیر را به مکان نامعلومی بردند تا از فرار آنها به خارج از کشور جلوگیری کنند. آنها همچنین با صدور بیانیه‌ای یک قانون اساسی موقت اعلام و یک شورای ریاست جمهوری معرفی کردند. به این ترتیب تقریبا حوثی‌ها قدرت را در صنعا به دست گرفتند. این اقدام همانطور که پیش‌بینی می‌شد با واکنش کشورهای مرتجع عرب و متحدان غربی آنها مواجه شد. ابتدا کشورهای عرب سفرای خود را از صنعا فراخوانده و بعد به دلیل حمایتی که از منصور هادی در شهرهای جنوبی ازجمله عدن می‌شد، سفارتخانه های خود را به این شهر منتقل کردند. درادامه منصور هادی نیز موفق شد از صنعا فرار و خود را به عدن برساند. او در آنجا بلافاصله استعفای خود را پس گرفته و درنهایت نیز برخلاف تمام قوانین یمن این شهر را پایتخت اعلام کرد! وی تلاش‌های زیادی برای اتحاد با قبایل جنوب یمن انجام داد که ناموفق بود.
در تمام تحولات یمن عربستان همواره با دخالت‌های خود این کشور را به سمت تجزیه و بی‌ثباتی بیشتر سوق داده است. عربستان که در ماه های اخیر شاهد انتقال قدرت نه چندان آرامی بود اکنون از دو بعد داخلی و خارجی با تهدیدهایی مواجه است. پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان، سلمان به قدرت رسید. از همان روزهای نخست پادشاهی او، کودتایی نرم در دربار آل سعود آغاز شد. ملک سلمان، فرزندان ملک عبدالله را از امارت مکه و ریاض عزل کرد. این عزل و انتصابات به وضوح بیانگر اختلاف عمیق میان دو طیف حاکم خاندان سعودی (شمری‌ها و سدیری‌ها) است که با صدور دستورهای پادشاه تازه، درستی آن روشن شد. از سوی دیگر  پادشاه عربستان، «خالدبن عبدالعزیز التویجری» را از سمت ریاست دیوان پادشاهی برکنار و به‌جای وی «محمدبن سلمان» را که به عنوان وزیر دفاع و رئیس دیوان پادشاهی سعودی انتخاب شد در این سمت منصوب کرد. همچنین پادشاه عربستان، «محمدبن نایف» را به سمت وزیر کشور، جانشین ولیعهد و معاون دوم شورای وزیران عربستان انتخاب کرد که این اولین بار بود که جانشین ولیعهد خارج از فرزندان «عبدالعزیز» بنیانگذار عربستان سعودی انتخاب شد و با این انتخاب جانشینی به نسل دوم منتقل شد. این تغییر و تحولات در داخل دربار آل سعود جنگ پنهان بین دو جناح قدرتمند سعودی یعنی شمری‌ها و سدیری‌ها را کاملا علنی کرد. این در حالی بود که این کشور علاوه بر مشکلات داخلی از سوی یمن به عنوان حیات خلوت خود مورد تهدید جدی قرار گرفت. سعودی‌ها که تصور می‌کردند انقلاب مردمی سال ۲۰۱۱ در یمن را با یک توطئه حساب شده و هدفمند مهار کرده اند، با خیزش مردمی در سال ۲۰۱۴ به رهبری حوثی ها غافلگیر شده و کنترل یمن از طریق دولت وابسته به خود  را از دست داده دیدند،به همین سبب پس از موفقیت‌های روزافزون جنبش انصارالله در عملیات بازگرداندن امنیت و ثبات به مناطق تحت نفوذ، تروریست‌های تکفیری همسو با سعودی، اجرای طرح خطرناکی را با آموزش گروه‌های تکفیری و توزیع فراوان سلاح و پول در میان آنها به سرکردگی سرلشگر محسن الاحمر آغاز کردند تا بتوانند بار دیگر زمام امور یمن را به دست گیرند. عربستان همزمان جنگ روانی و تبلیغاتی گسترده‌ای را علیه جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله از طریق نسبت دادن اتهامات بی اساسی همچون تلاش ایران برای سیطره بر یمن از گذرگاه حوثی با هدف بدبین کردن  افکارعمومی یمن به تهران و جنبش انصارالله به راه انداختند، اما موفق نشدند. عربستان که خود را قیم یمن می‌داند، در سال 93 نیز همانند سال‌های قبل به تشدید تحرکات و  دخالت‌های خود در امور این کشور دست زد. حمایت سعودی‌ها از گروه‌های مسلح و شخصیت‌های جنجالی و تنش آفرین همچون علی محسن الاحمر از جمله عوامل بروز بی‌ثباتی و تنش در برخی مناطق یمن بوده است.
در پایان باید گفت حوادث یمن در سال 93 به مانند کابوسی بزرگ برای عربستان بود که تهدیداتی جدی را برای امنیت عربستان به وجود آورد، چرا که یمن مستقل و قوی به هیچ عنوان در راستای منافع عربستان نیست.