دولت به جای درمان اقتصادی مشغول نظریهپردازی است(خبر ویژه)
مدیریت اقتصادی دولت دچار مشکل است چون به جای انجام مسئولیت نظریهپردازی میکند.
محمدقلی یوسفی اقتصاددان عضو هیئت علمی دانشگاه علامهطباطبایی درباره عملکرد اقتصادی دولت و موضوع رونق اقتصادی گفت: ما سیاست روشنی را از سوی دولت در قبال بنگاههای تولیدی نداشتهایم.
بانک مرکزی مدعی بود که قرار است بنگاهها را به چند بخش تقسیم کند تا براساس اولویتهای آن تقسیمبندی، دولت به آنها یارانه و تسهیلات بدهد. در این میان مشخص نیست که ما باید به ادعاهای بانک مرکزی و وزارت صنعت و معدن توجه کنیم یا در نهایت به آمارها و نظرات سخنگوی دولت در مورد کمبود منابع اعتنا کنیم؟ هر چند بنده امیدوار هستم که دولت بالاخره در این زمینه در تعیین مواضع اقتصادی با یکدیگر هماهنگ باشند.
وی در مصاحبه با روزنامه آرمان تصریح کرد: واقعیت این است که دولت به رغم رویکردهای مثبت در زمینه سیاست خارجی، با خطاهایی در زمینه سیاستگذاری اقتصادی مواجه است. سیاستهای تولیدی دولت هنوز نتوانسته نیازهای تولیدکنندگان را رفع کند. اینکه دولت قادر به پرداخت یارانه بخش تولید نیست، خود معلول نارساییهای دیگر دولت در زمینه رکود تورمی است. مبارزه با رکود تورمی خود شروعی برای ایجاد یک چرخه اقتصادی صحیح برای توانمندسازی دولت است. در حقیقت این ویژگی دولت توانمند است که میتواند به تولیدکنندگان یارانه بدهد. این توانمندی در گروی این است که سیاستهای دولت در جهت رفع رکود تورمی باشد اما به نظر میرسد دولت عکس این روند را در نظر داشته است.
یوسفی خاطر نشان کرد: به نظر من اگر دولت به جای اینکه مانند یک پزشک بیماریها را شناسایی و درمان کند، به نظریهپردازی بپردازد، این روند ادامه خواهد داشت. ما در شرایطی هستیم که هر کدام از مسئولین و افراد صاحب منصب به جای حل مسائل کشور به دنبال این هستند تا نظرات خود را در مورد مسائل مختلف اجرایی طرح کرده و نسبت به گذشته انتقاد کنند...
وی با ناکار آمد توصیف کردن بسته رکود تورمی دولت گفت: باید پرسید آیا مسئولان دولت این حق را دارند که مردم را مجبور کنند که تا در راستای رشد اقتصادی به کارهایی که در توان یا در چارچوب منافعشان نیست، مبادرت ورزند یا هزینههای اضافی بدهند؟ این پرسشی است که به نظر بنده مورد توجه قرار نگرفته است.
یوسفی گفت: خطای دیگر مسئولین اجرایی کشور در حوزه اقتصادی، تلاش برای پر کردن کسری بودجه دولت بدون توجه به علل بروز آن است. به جای اینکه ما به کاهش هزینهها فکر کنیم، دولت هزینههای خود را ثابت فرض میکند و تیم اقتصادی آن هزینهها را تأیید میکند و همه مشکلات کشور را ناشی از کاهش منابع درآمدی خود میداند این اشتباهی است که موجب میشود دولت تمرکز خود را روی مسائلی مثل سیاست خارجی، مسئله فروش نفت و یا جوایز صادراتی و... بگذارد حال که دولت به هزینههای اضافی توجه ندارد و آن را ثابت فرض میکند و اگر برای برطرف کردن هزینههای خود به منابع کافی دست پیدا نکند، به سراغ ضعیفترین بخشهای اقتصاد میرود. در ردیف بودجهای کشور برخی سازمانهای مصرفکننده و بدون راندمان و بازدهی وجود دارند که دولت با کاهش هزینههای آنان میتواند بخش زیادی از هزینههای کشور را کاهش دهد... باید فکری در حوزههای تشریفاتی و اداری کرد.