بیتو یک روز نشد خوب به فردا برسد (چشم به راه سپیده)
Email:SEPIDEH@Kayhannews.ir
جمعههای تکراری!
سیل چشمانم باز از فراقت جاریست
خستهام باز بیا جمعهها تکراریست
در پی قافیهها چه پریشان ماندم
قافیه در شعرم با حضورت جاریست
به هوایت آقا بغض کرده شعرم
آسمانش انگار نم نمک بارانیست
دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست
نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست
در فراقت آقا چشم در راهم من
گرچه این جمعه همان جمعه تکراریست...
سیدسجاد الحسینی
***
سهشنبه شب قم
مستانه از پیاله، نه از خم شروع شد
از جاده سهشنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آیینه
آنقدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید، ذرهبین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت
بیتابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب، هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلامعلیکم... شروع شد
فاضل نظری
***
گل ظهور
غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است
فدای آن غم تلخت، چقدر شیرین است!
اگر چه نیست جفا، کار تو، نمیدانم
چرا مرام تو در ذرهپروری این است؟
دلم ز دوریات ای گل به سینهام پژمرد
نوای بلبل طبعم ز غصه غمگین است
بیا بیا که ز یمن تو باغ میخندد
در انتظار رخت، بیقرار نسرین است
بیا بیا که حضورت به گلشن دلها
برای زخم گل داغدیده تسکین است
گل ظهور تو کی برگ و بار خواهد داد؟
در انتظار فرج خوشههای پروین است
بیا که فتنه به آفاق میکند بیداد
ببین که باد مخالف به پرچم دین است
همیشه منتظرت روی جاده میمانم
نگاه باور دل امتداد پرچین است
کاظم جیرودی
***
ذات آفتاب
عیب از کجاست؟ غیبت او بیدلیل نیست
چون ذاتا آفتاب، به مردم بخیل نیست
ما فرع خاک پای تو هستیم- ای حبیب!-
خاکی که سر به سجده نیارد، اصیل نیست
باید میان کوره بسوزد که گل کند
دل تا میان شعله نیفتد، خلیل نیست
جایی که جای پای عروج محمد(ص) است
راهی برای پر زدن جبرئیل نیست
بعد از دو نیم کردن دل، پا بر آن گذار
این سینه کمتر از وسط رود نیل نیست
رضا جعفری
جمعههای تکراری!
سیل چشمانم باز از فراقت جاریست
خستهام باز بیا جمعهها تکراریست
در پی قافیهها چه پریشان ماندم
قافیه در شعرم با حضورت جاریست
به هوایت آقا بغض کرده شعرم
آسمانش انگار نم نمک بارانیست
دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست
نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست
در فراقت آقا چشم در راهم من
گرچه این جمعه همان جمعه تکراریست...
سیدسجاد الحسینی
***
سهشنبه شب قم
مستانه از پیاله، نه از خم شروع شد
از جاده سهشنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آیینه
آنقدر خیره شد که تبسم شروع شد
خورشید، ذرهبین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت
بیتابی مزارع گندم شروع شد
موج عذاب یا شب گرداب، هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلامعلیکم... شروع شد
فاضل نظری
***
گل ظهور
غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است
فدای آن غم تلخت، چقدر شیرین است!
اگر چه نیست جفا، کار تو، نمیدانم
چرا مرام تو در ذرهپروری این است؟
دلم ز دوریات ای گل به سینهام پژمرد
نوای بلبل طبعم ز غصه غمگین است
بیا بیا که ز یمن تو باغ میخندد
در انتظار رخت، بیقرار نسرین است
بیا بیا که حضورت به گلشن دلها
برای زخم گل داغدیده تسکین است
گل ظهور تو کی برگ و بار خواهد داد؟
در انتظار فرج خوشههای پروین است
بیا که فتنه به آفاق میکند بیداد
ببین که باد مخالف به پرچم دین است
همیشه منتظرت روی جاده میمانم
نگاه باور دل امتداد پرچین است
کاظم جیرودی
***
ذات آفتاب
عیب از کجاست؟ غیبت او بیدلیل نیست
چون ذاتا آفتاب، به مردم بخیل نیست
ما فرع خاک پای تو هستیم- ای حبیب!-
خاکی که سر به سجده نیارد، اصیل نیست
باید میان کوره بسوزد که گل کند
دل تا میان شعله نیفتد، خلیل نیست
جایی که جای پای عروج محمد(ص) است
راهی برای پر زدن جبرئیل نیست
بعد از دو نیم کردن دل، پا بر آن گذار
این سینه کمتر از وسط رود نیل نیست
رضا جعفری