ضرورت یادآوری مستمر اهداف انقلاب (زلال بصیرت)
در بیشتر کشورهای دنیا، انقلابهای متعددی واقع شده است، اما انقلاب ایران، متفاوت از سایر انقلابها بود که امام (ره) با اسلامی خواندن آن، وجه تفاوت آن را بیان کردند.
بزرگترین نشانه و معرف این انقلاب، ولایت فقیه است و بسیاری از کشورها، از نظام ایران به حکومت ولایت فقیه تعبیر میکنند، با نگاهی به سخنان امام(ره) و انقلابیون و شهدای انقلاب اسلامی، میتوان به سادگی فهمید که هدف از این انقلاب، اجرای احکام اسلام در جامعه و تحقق ارزشهای اسلامی بوده است؛ در واقع هدف، اسلام بود و اگر مردم جان و مال خود را کف دست گرفتند و شکنجهها را تحمل نموده و ایثار و فداکاری کردند، همه به خاطر اسلام بود.البته گروههای دیگری هم با اهداف غيرديني به دنبال اصلاح حکومت و یا نهایتا انقلاب بودند، اما مورد اقبال نبودند و کار چندانی از پیش نبردند،اما امام(ره) شعار اسلام را مطرح کرد و لذا دلهای مردم نیز جلب شد.
انقلاب اسلامی؛ هدیه خداوند به مردم ایران
امام (ره) در این راه، تمام وجود خود را برای خدا وقف کرد و چیزی به جز خدا نمیدید و هرگز منیت و غرور در ایشان دیده نشد، لذا مصداق این وعده الهی واقع شد که هر کس برای خداوند کار کند، خداوند او را یاری خواهد داد؛ خداوند انقلابی را به مردم ایران هدیه کرد که نسبت به سایر انقلابها، هزینه کمتر، پایداری بیشتر، و رشد و بالندگی سریعتر داشت.
با توجه به داستان طالوت در قرآن کریم، مشخص میشود که هر حرکت الهی و دینی بخواهد در جامعه صورت گیرد، اولا باید با اجازه خداوند متعال باشد و ثانیا حاکم و فرمانده نیز باید يا از طرف خداوند منصوب شده باشد و یا از طرف وی مأذون باشد.اگر حاکم جامعه مأذون از طرف خداوند نباشد، حکومتش غیرمشروع است، هرچند همه مردم نیز آن را پذیرفته باشند، و لذا طبق فرمایش امام(ره)، اگر رئیس جمهور منتخب، از طرف ولی فقیه - که مأذون از طرف خداست - نصب نشود، حکومتش طاغوت خواهد بود و اطاعت از او حرام است؛ لذا رکن اول جامعه اسلامی، وجود حاکم منصوب یا مأذون از طرف خداست.
دومین رکن جامعه اسلامی، اجرای احکام اسلامی است که در این جامعه، قوانین نیز باید براساس دین باشد، یا حداقل مخالف احکام کلی الهی نباشد؛ لذا در کشور ما نیز امضای شورای نگهبان - که از سوی ولی فقیه مشخص میشوند - ضامن مشروعیت قوانین است؛ یعنی اگر همه اعضای مجلس شوراي اسلامي، به قانونی رأی دهند ولي شورای نگهبان آن را تأیید نکند، آن قانون بیاعتبار است.
حال این سوال مطرح میشود که هرچند حاکم جامعه اسلامی باید مأذون از طرف خدا باشد، اما در زمان غیبت چگونه باید حاکم مأذون را شناخت؟ در اینجا نیز ائمه (ع) تکلیف را مشخص کردهاند و از قدیمالایام تا کنون فقها، ادله و روایات آن را در کتب فقهی خود آوردهاند، که البته کسی که این بحث را بیشتر تبیین و تفسیر کرده و در دسترس عموم قرار داد، حضرت امام (ره) بود.
بر اساس ادله، حکم نایب امام زمان (عج) در واقع حکم امام زمان و اطاعت از او اطاعت از امام زمان (عج) و مخالفت با او در حد شرک بالله است.
امام (ره)، نام این نظام را جمهوری اسلامی گذاشتند تا برای دنیا مأنوستر باشد و معناي جمهوري اسلامي اين است که حاکم در اين نظام، یکی از همین مردم است و در عین حال باید از طرف خدا نیز مأذون باشد.
از همان صدر اسلام، همواره اسلام ناب با پیرایههای غیراسلامی آمیخته شده است، در هیچ یک از ادوار- به جز حکومت علی(ع) و حکومت بسیار کوتاه امام حسن(ع)، حکومتهای اسلامی براساس موازین ناب اسلامی شکل نگرفت و نه تنها در آنها، شخص حاکم، مأذون از طرف خداوند نبود، بلکه احکام اسلام هم دچار التقاط شد؛ برخی از احکام اسلامی به فراموشی سپرده شد و برخی از بدعتها به نام اسلام وارد دین شد.
شاید در حال حاضر هم عدهای آشکارا و یا در پس پرده نفاق، بیان کنند که قانون اسلام نباید در کشور اجرا شود و یا نمیتواند اجرا شود، که در این صورت بايد پرسيد: انقلاب اسلامی چه فرقی با سایر انقلابها دارد؟ اصلا چرا مردم انقلاب کردند؟ مگر غیراز این بود که شاه به عمره میرفت، از کاخ شاه مراسم سوگواری اباعبدالله (ع) پخش میشد، قرآن چاپ میشد و مسجد میساختند؟ پس باید توجه داشت که مشکل تنها انجام وظایف فردی نبود، بلکه مشکل وجود قوانین و احکام غیراسلامی بود.
انقلاب اسلامی نه فقط به منظور پرداختن به وظایف فردی، بلکه برای اجرای احکام و قوانين اجتماعي اسلام شکل گرفت و وظيفه ما تلاش براي تحقق اين آرمان بلند است.خداوند متعال نعمتی به ما ارزانی داشته که به هیچ جامعه دیگری نداده است، این نعمت عظیم، وجود شخصی است که صلاحیت نیابت امام زمان (عج) را به بهترین وجه داراست؛ اما باید ببینیم ما چه انجام میدهیم و چه میزان شکرگزار این نعمت بودهایم؛ و اصلا تا چه میزان به ولایت فقیه باور داریم و او را اطاعت میکنیم؟
عدم مرور و یادآوری پایههای فکری، سبب فراموشی آنها میشود، اگر اعتقادات و پایههای فکری خودمان را بازخوانی نکنیم، کمکم یادمان میرود که چرا انقلاب شد و خونهای پاکی که برای این انقلاب ریخته شد، برای چه بود؟ لذا باید همواره اهداف را یادآوری و مرور کنیم تا بتوانیم امروز که ریزه خوار سفره شهدا هستیم، شکر آنها را بجا آورده و به وظیفه خود به عنوان یک انسان مسلمان عمل کنیم.
لزوم برقراری مستمر جلسات مذهبی
کسانی که انقلاب کردند و در جبههها به شهادت رسیدند، در همان دوران شاهنشاهی و در همین جلسات مذهبی تربیت شده بودند؛ آیا در حال حاضر که نظام اسلامی بر سر کار است، نباید چنین جلساتی را، آن هم با کیفیتتر برگزار کرد؟ نباید بهانه آورد که دولت مخالفت میکند؛ مگر دولت مخالفت میکند که شما بر معلومات دینی خود بیفزائید؟ مگر دولت مانع میشود که شما نیتتان را برای اجرای احکام اسلامی، خالص و تقویت کنید؟ و یا مگر متصدیان مانع میشوند که دینتان از شکمتان برایتان بیشتر اهمیت داشته باشد؟
امام (ره) به ما یاد داد همانگونه که نماز بر ما واجب است، دخالت در تعیین سرنوشت جامعه اسلامی نیز وظیفه ماست؛ لذا هر انسانی در این نظام، در هر پستی که باشد، در اين زمينه وظیفه دارد و هر چه پست بالاتری داشته باشد، مسئولیت سنگینتری هم دارد.
انقلاب اسلامی برای اجرای احکام اسلامی در جامعه بود، امروزه ما وارث خون شهدا و دستاوردهای انقلاب هستیم و تا زمانی که نفس میکشیم، نسبت به این نظام وظیفه داریم؛ باید همواره توجه داشته باشیم که هدف انقلاب چه بود. آیا انقلاب اسلامی برای سیر کردن شکم بود؟ آیا انقلاب اسلامی برای موسیقیهای آنچنانی بود؟ آیا انقلاب برای اين بود که اگر قبل از انقلاب، ربا نهایتاً 12 درصد بود، امروز بانکهای اسلامی ربای 30 درصد بگیرند؟!
اولا باید سعی کنیم آنچه از اسلام میدانیم را مرور و یادآوری کنیم تا مبادا وظایف خود را فراموش کنیم، ثانیا سعی کنیم هر روز بر معلومات دینی خود بیفزائیم و ثالثا هر روز اهتماممان به اجرای احکام اسلامی بیشتر شود و هرگز ناامید نشویم و بدانیم که دین همان دین و خدا همان خداست و ما اگر برای دین خدا قدمی برداریم، او هم ما را یاری خواهد کرد.
سخنرانی آيتالله مصباح يزدي (دام ظله) در جمع ناظران شورای نگهبان؛ قم، ۸/۱۲/۱۳۹۳
زلال بصیرت روزهای پنجشنبه منتشر میشود.