روایت افراطیون از شائبهانگیزی ائتلاف با مدعیان اصولگرایی (خبر ویژه)
آشفتگی مزمن در افراطیون حزب مشارکت، آنها را به نقیضگویی سوق داده است.
علی شکوریراد در مصاحبه با روزنامه شرق از یک سو میگوید ائتلاف با «اصولگرایان معتدل» برای مردم گیجکننده است و از طرف دیگر تصریح کرده که همین کار بدون اعلام در گذشته انجام شده است.
عضو حزب منحله مشارکت در پاسخ این سؤال که آیا اصلاحطلبان برنامهای برای
ائتلاف با اصولگرایان میانهرو دارند؟ میگوید: ما نیازی به این ائتلاف نداریم. بعضی از ائتلافها ممکن است که برای مردم گیجکننده یا موجب شائبه درباره ما شود. ما نباید کاری کنیم که مردم گیج شوند. ما نیازی به آن ائتلاف نداریم.
وی در عین حال میافزاید: این ائتلاف به طور نانوشته به وجود میآید. بالاخره این ائتلاف در شخص رئیسجمهوری صورت گرفته است. ما بر سر آقای روحانی ائتلاف نانوشتهای کردیم. نه ما رفتیم با آقای روحانی صحبت کنیم، نه شرط و بیعت کردیم؛ نه با هم قراری گذاشتیم. ما به این جمعبندی رسیدیم که به نفع اصلاحات است که از آقای روحانی حمایت کنیم، در حالی که آقای عارف هم بودند. در آن طرف عدهای از اصولگراها از آقای روحانی حمایت کردند. هیچ کدام با همدیگر صحبت نکرده بودیم. هیچ قراری نه اصلاحطلبها با روحانی و نه حتی اصولگراها با روحانی نگذاشته بودند.
این اظهارات از چند جهت قابل تامل است. نخست اینکه اگر ائتلافهای متناقض- مانند ائتلاف افراطیون ساختارشکن با چند مدعی اصولگرایی- نزد مردم «گیجکننده» و «شائبه برانگیز» است که قطعا همین طور است، پس چرا چنین ائتلافی به طور نانوشته به وجود میآید؟ چه چیزی مانع میشود نتوان ائتلاف را علنا اعلام کرد اما در خفا اعمال کرد؟ آیا غیر از این است که این کار «غش در معامله با مردم» و «تلبیس» و «فریب» است و اگر چنین است پس چرا نظیر چنین رفتارهای گیجکننده و دارای شائبه به شکل پنهانکاری در سال 76 با ائتلاف مدعیان چپ و سوپرراستهای کارگزاران اتفاق افتاد و در واقع جریان موسوم به چپ با زدن راهنمای چپ و تظاهر به اعتراض نسبت به سیاستهای کارگزاران با قیافه اپوزیسیون دولت وقت (کارگزاران- هاشمی) به میدان انتخابات آمد حال آن که 6 ماه قبل از دوم خرداد 76 به ائتلاف پنهان با جریان حاکم بر دولت رسیده بود؟ یا مثلا چه اتفاقی افتاد که 2 سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری 76، افراطیون مدعی اصلاحطلبی از هاشمی رفسنجانی «عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای» ساختند ولی در سال 84 مدعی شدند هاشمی اسطوره اصلاحات است و باید به وی رای داد؟ همین رفتارهای مذبذب سال 88 نیز تکرار شد و سوپرراستهای کارگزارانی، دور میرحسین موسوی را گرفتند که با ژست عدالتخواهی نخستوزیر دهه 60 به میدان آمده بود.
نکته دوم ادعای دروغین بینیازی به ائتلاف با کسانی چون ناطقنوری و روحانی و هاشمی است. افراطیون مدعی حزب مشارکت در حالی که به وقت خود با هر یک از این اشخاص تسویه حساب کردهاند اما چون زندگی طفیلی دارند مجبور به آویزان شدن از آنها و نظایر آنها شدهاند؛ چنان که پس از دستمالی کردن حیثیت خاتمی، شعار عبور از وی سر داده و او را اردک لنگ و شاهسلطان حسین صفوی و کسی که گروه خونیاش به گروه خونی حزب مشارکت نمیخورد، خواندند.
در اثبات این نیاز همین بس که افراطیون مدعی اصلاحات در نظرسنجیهای 4-3 روز آخر خود به این نتیجه رسیدند که عارف به عنوان نزدیکترین فرد به آنها بیش از 8-7 درصد رای ندارد و بنابراین از روحانی که تصریح میکردند اصلاحطلب نیستند، حمایت کردند حال آن که اگر خودرأیی داشتند عارف را که از پایهگذاران حزب مشارکت بود، مجبور به انصراف نمیکردند، یا او را اصلاحطلب بدلی نمیخواندند.
یادآور میشود همزمان با اظهارات شکوری، خیرالله ناصری عضو سازمان منحله مجاهدین(انقلاب) در مصاحبه با فرارو گفت: میتوان پیشبینی کرد که اعتدالیون و اصلاحطلبان در این انتخابات نیز مانند انتخابات ریاست جمهوری به یک ائتلاف نانوشته برسند زیرا در این شرایط ضروری است که افرادی به مجلس بروند که منافع ملی را به منافع جناحی و گروهی ترجیح میدهند. در میان جریان اصولگرا نیز چنین افرادی - مانند مطهری و ناطق نوری - وجود دارند.