مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات
چرا اصلاح طلبان مانند منافقین دنبال تشخص طلبی هستند؟!(پاورقی)
Research@kayhan.ir
شاید در بحثهایی که جناب آقای ابطحی اشاره کردند دیگران بیایند نقد بکنند، بگویند خوب، این بخش میتواند قابل دفاع باشد، اما برادرها، عزیزان، اگر ما میدانی پیدا میکنیم برای توسعه شکلگیری انجمنهای فرهنگی، اجتماعی، هنری، تحقیقاتی، فرصتی فراهم میکنیم که احزابی شکل بگیرند و فعالیت بکنند، اینها زمانی میتواند رویکردشان رویکرد قابل دفاعی باشد که اینها در بستر کلی مبانیشان متکی بر آن پایههایی باشد که نظام آنها را مقرر کرده که حرکت بکنند. اگر از آن فاصله بگیرند میافتند در یک مسیر باطل، درست داستان این هست که یک کسی بگوید 2×2 بگوید 5 تا، بعد بگوید 5×2 میشود 10 و 10×2 میشود 20 و 20×2 میشود 40 تا. خوب میگوید 40 تا غلط است! آقا کجایش غلط است، 2 تا 20 تا که میشود 40 تا. میگوید نه، برگرد، برگرد، برگرد.وقتی میرسیم به آن نقطه کانونی میگوییم 2×2 که گفتی 5 است غلط است، این گیر دارد. این بحث آسیبشناسی من، جناب آقای دادستان و در این نقطهای که قرار گرفتیم باید چه کنیم؟ واقعا باید چه کنیم برادرها؟ فارغ از اینکه جنابعالی رئیس دادگاه هستید، من متهمم،دوست عزیزمان نماینده دادستان است، باید چه کنیم؟ با صدای بلند اعلام میکنم، هر گروهی، رادیکال، اصلاحطلب، اصولگرا، تا به امروز، ممکن است4 تا تحرک جزئی در مقاطعی داشته، ولی کلا منفعل بوده، اما الان بهعنوان کسی که نسبت خودم را با این حزب ظرف مدت گذشته قطع کردم تا امروز، میخواهم با صدای بلند اعلام بکنم، هر جریانی که تحت هر نامی، تحت نام اصلاحات غیر اصلاحات، تحت نام تندروی و کندروی، رویکردشان، رفتارشان، کردارشان، گفتارشان یا سکوتشان، فرق نمیکند، سکوت در بعضی جاها پذیرفته شده نیست.
داستان عبدالله بن عمر(3) را فراموش نکنیم در مقطع اولیه تاریخ. به هر حال در برخی اوقات سکوت هم مسئله است، برخی از نگفتنها مورد معاقب است، مورد سوال است. اگر در چنین فضایی قرار گرفتیم و طوری عمل کردیم که در جریان تضعیف نظام حرکت کردیم و باعث برخی از این حوادث شدیم که لطمه زدیم به همان اصل تاریخی که از گذشته دوران امام به آن اعتقاد داریم، اجازه بدهید پایان رفتار سیاسی خودمان را اعلام بکنیم. شرافتمندانه خودمان را، گذشتهای را که به هر حال ما را گرفتار کرده و در آن قرار گرفتهایم فراموش بکنیم و عذرخواهی بکنیم. من میخواهم خودم را از این بابت سرزنش بکنم که چرا برخی از گفتنیها را در گذشته نگفتیم که امروز به این نقطه برسیم. باید پایان خودمان را اعلام بکنیم. اشکالی ندارد همین فرمایش آقای ابطحی را تجدید بیان کنیم که آیا رفتارهای ما خیانتبار نبوده؟ آیا امکان اینکه خودمان را مجددا برگردیم و نگاه کنیم که آیا از این فرصتها سوءاستفاده نشده؟ آیا نسبت رفتارهای ما با مقابله با نظام، با ایجاد یک حرکتهای ضدامنیتی یک رابطه مستقیم پیدا نکرده؟ به نظر من این نقطهای است که باید برگردیم، رجوع کنیم و چیزی که من تشخیص دادم از شفقت نظام، از رافت نظام و از رویکردی که مبنای حقیقی شکلگیری این نظام است که قرارش بر تربیت است طبیعتا بسیاری از اینها حل میشود. در این رابطه چیزی نیست که بخواهیم بهنفع نظام سخن بگوییم، لذا این قدر قدرت و استقرار دارد که با 4 تا تحرک 4 تا گروه سیاسی اتفاقی برایش نمیافتاد. برایم سخت است ولی مجبورم این را بگویم، اگر برخی از اوقات به برخی از سرفصلهایی که در قرآن هست مراجعه بکنیم میبینیم به هر حال بعضی اوقات این گروههای نخبهای که مسیر اشتباه را میروند مورد تعرض قرار میگیرند از ناحیه خداوند.
و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض، قالوا انما نحن مصلحون، الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون (4) نمیخواهم نسبت فساد به خودمان بدهم ولی بعضی اوقات اینها تنبهبرانگیز است. و اذا قیل لهم امنوا کما امن الناس قالوا انومن کما امن السفهاء الا انهم هم السفهاء ولکن لا یعلمون (5). بعضی وقتها این خطابها را به خودمان بگیریم. در یک گفتوگویی به دوستان عرض کردم سرکرده منافقین، رجوی همان ابتدایی که انقلاب شد خدمت امام رفته بود، من خودم صدایش را شنیدم که شما رهبر مجاهد ما و چنین و چنان و زیر سایه شما و ما در خدمتیم و میخواهیم کار کنیم و فرصتی باشد و اینها و... امام گفت: بروید بپیوندید به دریای ملت اگر میخواهید کار کنید. تشخصطلبی را درجا شکست. اجازه بدهید من با صدای بلند اعلام کنم که ما که به هر حال نامی به نام اصلاحات داشتیم و شاید من به دلیل اینکه یک سابقه ذهنی 10 ساله خلجانات ذهنی داشتم صمیمانه عرض کنم. دوستان، بیاییم یک بار دیگر نگاه بکنیم به خودمان، گذشته خودمان را مرور بکنیم برگردیم، ما متعلق به این نظامیم. هیچ رهبری خوششان نمیآید که ما دفع بشویم. من مطمئنم هیچ نظامی دوست ندارد که ما برویم.
یکی از دوستان بازجو به من میگفت، که خیلی جمله قشنگی بود به دلم نشست، گفت: شما مثلتان مثل پیستونهای نظام است ولی بعضی اوقات ریپ میزنید، این ریپتان را باید درست کرد. خوب، باشد، ریپمان را درست کنید به نفع نظام باشیم.
برادران خبرنگار که اینجا نشستید، این حرفهایی از یک همکار قدیمی شما که کار رسانهای کرده بازتابش، تاثیرش قطعا بیشتر از یک دانشجویی است که مثلا یکی از این بروبچههایی که تخلفی کرده یک سنگی پرانده بعد میخواهد بیاید از خودش دفاع کند چهار تا از این حرفها بزند. چرا که یک پشتوانه 30 سال 40 ساله فعالیت سیاسی و تحرک اجتماعی به هر حال اینها میتواند در تاثیرگذاری این فرایند موثر باشد. من خیلی عرضی ندارم و در بحث انتخابات، حالا بحث ریز کردند که تقلبی است، من به عنوان یک کارشناس انتخاباتی به دلیل 8 سال فعالیت در وزارت کشور در سطح معاونت سیاسی، میخواهم عرض بکنم که دچار یک خلط مبحث شدیم. فارغ از بازیهای سیاسی که در خودمان ممکن است به وجود بیاوریم که تصویری از تقلب بکشیم، اما ما یک موضوعی داریم به نام تقلب، یک موضوع داریم به نام تخلف.
تقلب را معمولا نسبت میدهیم به مجریان، مجریان چه کسانی هستند؟ جناب آقای ریاحی، ما در حوزه تفکرات سیاسیمان در بحث تعریف مجری هم، اشتباه میکنیم. فکر میکنیم مجری انتخابات یعنی شورای نگهبان، هیئت نظارت و بازرسی، وزارت کشور و وزارت کشوریها. این بخش اندکی است از مجریان، حجم بزرگ مجریان، معتمدینی هستند که سر صندوقها مینشستند و رای من و شما را میگیرند. این معتمدین کسانی هستند که از ابتدای انقلاب یک شخصیتی بوده، در یک جغرافیای منطقهای خودش شخصیت محترمی بوده، مورد اعتماد مردم بوده، مشکلات مردم را حل میکرده، این میآید از آن نقطه به عنوان عضو معتمد، تاریخی شکل گرفته و تا امروز هم مداوما آمدند. افرادشان هم فوت کردند. افراد جدیدتری آمدند، اما این بدنه که اتفاقا من میتوانم به شما به ضرس قاطع بگویم میتوانسته در بسیاری از حوزههای انتخابیه که این 7-8 نفر معتمد مینشینند که رای مردم را بگیرند هم طرفدار احمدینژاد، موسوی، نمیدانم کروبی، رضایی جزو آن بودهاند. خود اینها نوعی پوشش تقاطع اطلاعاتی دارد و اجازه تخلف نمیدهد. علاوه بر اینها به دلیل حیثیت و تعلق مذهبی که دارند اصلا نمیتوانند کار تخلفی انجام بدهند. نکته دیگر کسی که بخواهد تقلب بکند نوعا میرود خودش را کوچک میکند در دیوارهای دربسته یک کارهایی میرود انجام میدهد. یک بدنه گستردهای مثل معتمدینی که 400 هزار نفر در 46 هزار نقطه جغرافیایی دارای پراکندگی هستند مگر امکان تقلب هست؟! این امکان وجود ندارد.
جناب رئیس دادگاه، در روز سوم، چهارم دستگیری در گفتوگوهایی که با بچهها داشتم پیشنهاد کردم و گفتم: من خواهش میکنم به آقای موسوی پیامم این است که جناب موسوی عزیز، خدمت رهبری بروید، چون از اختیارات شورای نگهبان هم نیست، که آنها 10 درصد 15 درصد از صندوقها را به صورت راندوم [اتفاقی] یا آنچه که شما مورد نظرتان است بازشماری بکنند. اگر آن بازشماری یک تقلب و تخلف جدی در آن دیده بود حق شماست که بگویید سرتاسر انتخابات مورد سوال است ولی اگر نبود تمکین کنید!
بعد از یک ماه بچهها به من گفتند که هفت، هشت روز پیش مثل اینکه شورای نگهبان خودش یا در واقع با تاییدیهای که از رهبری گرفته بود همین کار را کرده و ظاهرا در برابر دوربینهای تلویزیونی بازشماریهایی صورت داده و به هر حال صحت انتخابات را اعلام کرده، گفتند که یک پنج روز هم فرصت بیشتری دادند و این کار را کردند. حالا از این داستانها بگذریم مگر این پستها و موقعیتها چقدر ارزش دارد که این قدر سینه چاک...؟! گفت: لولا حضور حاضر و قیام حجت بوجود الناصر ما اخذالله علی العلماء. بابا، رهایش میکردیم. ابن عباس رسید و دید که حضرت دارد این کفشش را میدوزد، گیوهاش را، نمیدانم کفشش را، خیلی جا خورد که چرا امیرالمومنین نشسته این کار را میکند. حضرت به او گفت: ما قیمت هذا النعل؟ این نعلین چقدر قیمتش است؟ گفت: لاقیمت لها. ارزشی ندارد. گفت: والله احب الی... 7مگر بتوانم از یک حقی دفاع کنم یک باطلی را رد کنم. پذیرفته شده است حکومت والا به خدا آن حکومت از قیمت این کفش پاره هم بیارزشتر است.
این مبانی است که ما به آن اعتقاد داریم. فاصله گرفتیم که باید برگردیم. عزیزان، چیزی را که خیلی مورد نظر من است، در بحث تخلف هم عرض میکنم، تخلف معمولا یک رویکرد بیرون از مجریان است. نمایندگان، نامزدهایی که میخواهند بیایند و... مثلا فضای حوزه انتخابیه را طوری تصویر کنند که جهتگیری پیدا کند به سمت یک نامزد یا رای بیسوادها را یکجوری بنویسیم. این هم جناب رئیس دادگاه، از مقاطع اولیه انقلاب که نوعا تخلف صورت میگرفت حجمش از سه درصد کمتر بود و از آن مقطع تا به امروز که ما حرکت کردیم این کاهش پیدا کرد و قطعا تخلفات از این دست در نوع انتخابات به خصوص انتخاباتی که یک حوزه انتخابیه واحد مثل ریاست جمهوری است که رسیدگی به این تخلفات هم تاثیر واژگونهای نمیتواند ایجاد کند، تغییر تعیینکننده، کمتر از یک درصد خواهد بود. در این انتخابات چقدر میتواند اتفاق بیفتد؟
از این بابت تصور میکنم تلقی تقلب و تخلف به طور کلی از این حوزه انتخابات خارج است و بیش از این همه به هرحال نباید روی آن تاکید بشود در نهایت عرضم خدمت عزیزان این است که هر جریانی که در این داستانها دچار یک مصیبتی شده و خودش را معاقب میداند که نسبت به نظام یک تعرضی داشته، حرکتش، اقداماتش، سکوتش، گفتارش، رفتارش، پیشداوریش، من خواهش میکنم فارغ از اینکه دادگاه چه رویکردی داشته باشد به این افراد، خود عزیزان برگردند و به عنوان یک امر باطنی به آن بپردازند و نسبت به آن توجه بکنند. من عرض آخرم را با یک عبارتی از آخر فراز دعای شعبانیه به پایان میبرم: الهی و الحقنی بنور عزک الابهج فاکون لک عارفا. خدایا توفیق بده که در بستر نور عزت تو برافروخته بشویم و بر اساس این به تو عرفان پیدا کنیم، معرفتمان به تو تکمیل بشود، و عن سواک منحرفا، از همه غیر از تو ببریم، منحرف باشیم از دیگران، و منک خائفا مراقبا یا ذالجلال و الاکرام فقط از تو بترسیم و فقط از تو خوف داشته باشیم ای صاحب جلال و اکرام، عذر میخواهم از تصدیعی که دادهام.
والسلام علیکم و رحمتالله.