فاطمه (س)، همه هستی پیامبر (ص)
خداوند در آیات قرآن فاطمه بنت محمد (ص) را به صفاتی ستوده که هیچ زنی در جهان چنان ستوده نشده است. آیات متعددی در شان و منزلت و مقام فاطمه (س) نازل شده است و مفسران، بخشی از سورهها و آیات قرآنی را بر آن حضرت (س) تطبیق کردهاند که از جمله آنها میتوان به سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه هجرت و مانند آنها اشاره کرد.
مجید سقائی
پیامبر (ص) فاطمه (س) را با القاب بسیار بلندی چون محدثه، زهرا، سنیه، راضیه، مرضیه، ام ابیها و مانند آن میخوانند و چنان جایگاهش را بلند داشته که به عنوان هویت وجودی خویش معرفی میکند. خداوند حضرت امیرمومنان علی (ع) همسر فاطمه (س) را در آیه 61 سوره آل عمران که به عنوان آیه مباهله مشهور است، نفس و جان پیامبر (ص) شمرده است و پیامبر (ص) نیز امام حسین (ع) را به عنوان نفس خویش معرفی میکند تا این گونه بیان کند که نفس پیامبر (ص) همان اهل بیت ایشان هستند که خداوند آنان را از هر گونه پلیدی پاک مطلق کرده (احزاب، آیه 33) و به عنوان امام و خلیفه پیامبر (ص) و ولی الله انتخاب و انتصاب و معرفی نموده است. (نساء، آیه 59؛ مائده، آیات 3)
اما در این میان پیامبر (ص) فاطمه را به عناوینی چون «بضعه منی» معرفی کرده و فرموده است: فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی؛ فاطمه همه هویت و هستی من است، پس کسی که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. (صحیح بخاری؛ اثبات الهداه، ج 2، ص 363 و بحار الانوار، ج 76، ص 255)
فاطمه (س) میوه دل پیامبر (ص)
همچنین درباره ایشان فرموده است: فاطمه مهجتی، وابناها ثمرهًْ فوادی، وبعلها نور بصری، والائمهًْ من ولدها امنائی وحبلی الممدود فمن اعتصم بهم فقد نجی، و من تخلف عنهم فقد هوی؛ فاطمه خون قلب من، فرزندانش میوههای دلم، همسرش نور چشمانم و فرزندان فرزندانش امینان من و ریسمان کشیده شدهای هستند که هر کس به آنها تمسک کند، نجات یابد و هر کس از آنها تخلف کند، سقوط خواهد کرد. (القمی، سدید الدین شاذان بن جبرئیل، متوفای 660 هـ، الروضهًْ فی فضائل امیر المومنین، ص 156، تحقیق: علی الشکرچی، چاپ: الاولی، سال چاپ: 1423)
ابن منظور در معنای مهجه نوشته است: المهجهًْ: دم القلب، و لا بقاء للنفس بعد ما تراق مهجتها؛ مهجهًْ: خون قلب است که اگر این خون ریخته شود زندگی انسان پایان میپذیرد.
(جمال الدین محمد بن مکرم بن منظور، متوفای 711 هـ، لسان العرب، ج2، ص 370)
حضرت زهرا (س) به اعتبار چنین ارتباط مستحکم روحی و نفسی با پیامبر (ص) همانند پیامبر (ص) در مقام قرب النوافل و قرب الفرایض، در مقام فنای فی الله است. از همین رو فعل آن حضرت (س) همان فعل الهی دانسته میشود و خداوند افعال خویش را به ایشان نسبت میدهد؛ زیرا در مقام فنا، دوگانگی برداشته میشود و شخص فانی شده، یدالله و عینالله و سمعالله و بصرالله میشود؛ چنانکه خداوند در آیه 17 سوره انفال بصراحت تیر انداختن شخص فانی شده را به خود نسبت میدهد (ومارمیت اذرمیت) و در آیه 55 سوره زخرف تاسف فانی شده را تاسف خود میداند.(فلما آسفونا انتقمنا منهم)
از همین رو حضرت پیامبر (ص) بصراحت میفرماید: یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ ای فاطمه! خداوند به خشم تو خشم میکند و به خشنودی تو خشنود میشود. (بحار الانوار، ج 43، ص 19 و الغدیر، ج 3، ص 180 و منابع دیگر معتبر روایی) چرا که حضرت فاطمه(س) پاره تن، جگر گوشه، تمام احساس و شعر و شعور و شاخهای از انوار پیامبر مصطفی (ص) است (بحارالانوار، ج 43، ص 54) و هر که او را مسرور دارد پیامبر (ص) را شاد کرده و هر که او را بیازارد پیامبر(ص) را آزرده است (بحارالانوار، ج 43، ص 32 و 54) و شکی نیست که خشم پیامبر (ص) در مقام فنای فی الله خشم خداوند و بریدن از حبل الله است که واسط خلق و خالق. (بحارالانوار، ج 76، ص 355)
پیامبر (ص) فاطمه (س) را محبوبه خود معرفی میکرد و با این لقب ایشان را میخواند. در روایت آمده است: جابر بن عبدالله انصاری میگوید: رسول خدا در مرضی بود که به آن از دنیا رفت و فاطمه بالای سرش نشسته و گریه میکرد تا اینکه صدای گریه اش بلند شد. آن حضرت چشم به او دوخته فرمود: ای حبیبه من فاطمه، چه چیز تو را گریان کرده است؟ عرض کرد: از ضایع شدن (حقم) پس از شما ترسناکم.
فرمود: حبیبه من گریه مکن زیرا ما خاندانی هستیم که خداوند هفت خصلت به ما عطا کرده و به احدی پیش از ما نداده و به احدی بعد از ما ندهد، من خاتم پیغمبران و محبوبترین خلق نزد خدای عز و جل و پدر تو میباشم و وصی من بهترین اوصیاء و محبوبترین ایشان نزد خدا است و شوهر تو است و شهید ما بهترین شهداء و محبوبترین آنان نزد خدا است و او عموی تو (حمزه) است و از ما است کسی که دو بال دارد و با آن دو، با فرشتگان در بهشت پرواز کند و او پسر عمویت (جعفر) است و از ما است دو سبط این امت و آن دو پسرانت حسن و حسین هستند؛ و بزودی خداوند از صلب حسین نه تن امامان امین و معصوم را بیرون آورد و از ما است مهدی این امت که چون دنیا دچار هرج و مرج شود و فتنهها ظاهر گردد و راهها بریده شود و مردم همدیگر را غارت کنند نه بزرگ بر کوچک رحم کند و نه کوچک احترام بزرگ را نگه دارد، در آن هنگام خدای عز و جل مهدی ما نهمین فرزند حسین را برانگیزد، بناهای محکم و قلعههای گمراهی را فتح کند، به دین (خدا) در آخر الزمان قیام کند و زمین را پر از عدل کند چنانکه پر از ستم شده باشد تا پایان این حدیث. (الخزاز القمی الرازی، ابی القاسم علی بن محمد بن علی، متوفای 400 هـ ، کفایهًْ الاثر فی النص علی الائمهًْ الاثنی عشر، ص 65، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی)