به یاد شهید «محمود رضاپور»
بسیجی روحیهبخش و حماسهآفرین (حدیث دشت عشق)
شهید «محمود رضاپور» سال 1348 در روستای شهیدآباد در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. ازهمان کودکی عشق و علاقهای بینظیر به انجام فرائض دینی، مخصوصاً نماز و روزه داشت و به والدین خود نیز احترام بسیاری میگذاشت.
محمود در خانه فردی بـا ایمان و ارشـادکنـنده دیگران بود. پدرش میگفت: من از محـمود راضـی هسـتم چون این بچه نماز و روزهاش را هیـچگاه فرامـوش نمیکند. با خضـوع خاصی با خدای خود راز و نیاز میکرد و اخلاص و ایثار در تمـام زندگی او مشهود بود.در بسـیج فعالیت چشمگیری داشت و اکثر شبها در پایگاه بسیج حضور داشت.در سال 61 وقتی که برادر بزرگش احمد به شهادت رسید او نیز طبـق وصیـت برادرش (که گفته بود محمود بعد از من اسلحهام را زمین نگذار) اسلحه او را زمین نگذاشت و عزم خود را جـزم کرد و با وجود سن کم (14 سال) بالاخره با دستکاری فتوکپی شناسنامهاش توانست به جبهه اعزام شود.
در حدود 4 سال در جبهههای مختلف و در عملیاتهای بدر، خیبر، والفجر8، کربلای1 و کربلای4 حضورفعال داشت و همزمان نیز به تحصـیل ادامه داد.
در جبهه روحیه بخش دیـگران بود و در عملیاتها حماسهها آفریده بود. طی این 4 سال حضور درجبهه، سه بار مجروح شده بود.
او سـرانجام به آرزوی دیرینه خود رسید و در مرحله دوم عملیات کربلای 5، در حال پیشروی در منطقه عملیاتی شلمچه به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش درگلزار شهدای شهیدآباد («شاهد شهر کنونی») به خاک سپرده شد.
محمود در خانه فردی بـا ایمان و ارشـادکنـنده دیگران بود. پدرش میگفت: من از محـمود راضـی هسـتم چون این بچه نماز و روزهاش را هیـچگاه فرامـوش نمیکند. با خضـوع خاصی با خدای خود راز و نیاز میکرد و اخلاص و ایثار در تمـام زندگی او مشهود بود.در بسـیج فعالیت چشمگیری داشت و اکثر شبها در پایگاه بسیج حضور داشت.در سال 61 وقتی که برادر بزرگش احمد به شهادت رسید او نیز طبـق وصیـت برادرش (که گفته بود محمود بعد از من اسلحهام را زمین نگذار) اسلحه او را زمین نگذاشت و عزم خود را جـزم کرد و با وجود سن کم (14 سال) بالاخره با دستکاری فتوکپی شناسنامهاش توانست به جبهه اعزام شود.
در حدود 4 سال در جبهههای مختلف و در عملیاتهای بدر، خیبر، والفجر8، کربلای1 و کربلای4 حضورفعال داشت و همزمان نیز به تحصـیل ادامه داد.
در جبهه روحیه بخش دیـگران بود و در عملیاتها حماسهها آفریده بود. طی این 4 سال حضور درجبهه، سه بار مجروح شده بود.
او سـرانجام به آرزوی دیرینه خود رسید و در مرحله دوم عملیات کربلای 5، در حال پیشروی در منطقه عملیاتی شلمچه به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش درگلزار شهدای شهیدآباد («شاهد شهر کنونی») به خاک سپرده شد.