اقتصاد دانشبنیان از منظر قرآن
اقتصاد به عنوان یک دانش، به امر تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات میپردازد. از نظر آموزههای قرآنی هر یک از این سهگانه اقتصاد اگر به درستی سیاستگذاری و برنامهریزی و مدیریت نشود، به معنای فقدان یک اقتصاد سالم است. از این رو احکام و آموزههای دستوری اسلام در قالب امر و نهی مولوی و ارشادی همه این حوزههای سهگانه را مدنظر قرار داده است. یکی از این حوزهها که مورد اهتمام اسلام است حوزه تولید اقتصادی است.
خسرو امینی
به دلیل جایگاه و اهمیت بسیار اساسی و مهم اقتصاد بویژه در برپایی و بقای جامعه، اهتمام اسلام به تولید علمی اقتصاد بسیار بالاست؛ زیرا دو گانه توزیع و مصرف مبتنی بر تولید است در مطلب زیر نقش اقتصاد دانش بنیان در تفکر قرآنی تبیین شده است.
اقتصاد علمی، فلسفه آفرینش انسان
آموزههای قرآنی برای تبیین مسئولیت و تکلیف انسان در دنیا، حکمت و فلسفه آفرینش هستی و انسان را نیز تبیین میکند، از این رو بخش بزرگی از آیات قرآن به حوزه هستی شناختی اختصاص یافته است؛ چرا که این هستی است که فلسفه انسان را شکل میدهد و بینشها و نگرشهایش را سامان میدهد و رفتارها و سبک زندگی او را تعیین میکند.
از جمله اهداف و فلسفهای که قرآن برای آفرینشی انسان بیان کرده عبارتند از: خلافت الهی انسان (بقره، آیه 30)، عبادت خدا (ذاریات، آیه 56)، دست یابی به تقوا (بقره، آیه 21)، علم و معرفت (بقره، آیه 129؛ آل عمران، آیه 164، جمعه آیه 2)، تزکیه و تهذیب نفس (همان) برپایی عدالت (حدید، آیه 25) عمران و آبادانی زمین (هود، آیه 61) و مانند آنها
البته به برخی از این اهداف بصراحت به عنوان هدف خلقت اشاره شده و به برخی دیگر به عنوان غایت توجه داده شده است. به عنوان نمونه در آیه 56 سوره ذاریات عبادت به عنوان هدف خلقت و آفرینش معرفی شده و سپس در آیه 21 سوره بقره هدف از عبادت را دستیابی به تقوا بیان کرده است.
به هر حال، آنچه غایت خلقت انسان است قرار گرفتن انسان به عنوان خلیفه الهی است تا در نقش خلیفه در جهان تصرف کرده و به پرورش ما سوی الله بپردازد و آنها را به کمال بایسته و شایستهشان برساند. در این چارچوب عمران زمین به یک معنا مقدمه و به یک معنا غایت خواهد بود؛ زیرا انسان به عنوان خلیفه وظیفه کمال بخشی به موجودات زمینی را دارد.
پس با تصرفاتی که انجام میدهد این کمال را به زمین و موجوداتش میبخشد که همان غایت است.
تولید اقتصادی، مقدمه و غایت آفرینش
اقتصاد به معنای تولید، توزیع و مصرف کالا وخدمات، میتواند به یک معنا هدف مقدمی یا غایی باشد، زیرا بر اساس آموزههای قرآنی تولید اقتصادی میبایست با تصرفات کمال بخش انسان در زمین و موجودات آن انجام گیرد. پس تولیدی که انسان در عرصه اقتصادی انجام میدهد در چارچوب مقام خلافت انسان انجام میگیرد.
البته بر اساس آیه 79 سوره آلعمران و آیات دیگر، این خلافت به شکل مناسب و درست و کامل تنها از عهده کسانی بر میآید که خدایی شده و در قامت ربانیون در آمده باشند؛ زیرا در این صورت است که پرورش و ربوبیت آنان به دور از هرگونه فساد و ظلم و تباهی در جامعه و جهان خواهد بود و آسیبی به محیط وارد نمیکنند؛ وگرنه بسیاری از انسانها به سبب عدم خدایی شدن و ربانی گشتن، تصرفاتی در خلق و خلقت میکنند که فسادآمیز و شیطانی بوده (نساء آیه 119) و تباهی در زمین ایجاد میکند. (روم، آیه 41)
چیستی اقتصاد دانش بنیان
طبق تعریف سامان همکاری اقتصادی و توسعه، اقتصاد دانش بنیان، اقتصادی است که بر اساس تولید و توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته و سرمایهگذاری در دانش و صنایع دانش پایه مورد توجه خاص قرار میگیرد. صنایع دانش بنیان صنایعی است که در آنها سطح بالایی از سرمایهگذاری به ابداع و نوآوری اختصاص مییابد و فنآوریهای کسب شده در سطح بالایی بهکار گرفته میشوند و نیروی کار از تحصیلات عالی برخوردار است.
کمیته اقتصادی مجمع همکاری اقتصادی آسیا - اقیانوس آرام، اقتصاد دانش بنیان را اقتصادی میداند که در آن تولید و توزیع و کاربرد دانش، عامل اصلی رشد اقتصادی و تولید ثروت و اشتغال در همه صنایع است. طبق این تعریف، اقتصاد دانش بنیان برای رشد وتولید ثروت تنها به تعدادی از صنایع با فنآوری بالا متکی نیست، بلکه در این اقتصاد همه صنایع به فراخور نیاز خود از دانش استفاده میکنند.
از نظر این کمیته، دانشی که بنای اقتصاد دانش بنیان است بسیار فراتر از دانش فنی است و شامل دانش فرهنگی و اجتماعی و مدیریت نیز میشود. فرایند پیشرفت در اقتصاد دانشبنیان با توجه به نقش وسیع دانش و کاربرد عملی آن «فنآوری» وجود رابطه باز خورد بین دانش و کاربرد آن را ضروری میکند.
اقتصاد دانشبنیان، اقتصاد انسانی
شاید در میان جانوران موجود در زمین، مواردی یافت شود که براساس یک جامعه اجتماعی، اعضا به تولید اقتصادی پرداخته و به شکل دقیق و منظم و عادلانه به توزیع و مصرف میپردازند. در حیوانات اجتماعی چون مورچگان، موریانهها و زنبورها میتوان مواردی را یافت که در یک نظام اقتصادی کامل و عادلانه این سهگانه به شکل منطقی انجام میگیرد.
اما باید توجه داشت که نظام اجتماعی جانوران به دلیل فقدان اراده و اختیار، یک رفتار غریزی و غیر ارادی و غیر اختیاری است. در حالی که رفتار انسان در همه امور از جمله رفتار اقتصادی، یک رفتار برخاسته از اراده و اختیار است که میتواند در چارچوب عدالت و یا ظلم انجام گیرد.
انسانها به سبب دارا بودن اراده و اختیار است که به جایگاه خلافت الهی دست یافتند؛ زیرا از هیچ محدودیتی در دو جهت مثبت و منفی برخوردار نیستند و میتوانند مانند خداوند به اراده خود عمل نمایند؛ با این تفاوت که اراده الهی همواره در چارچوب عدالت انجام میگیرد بی آنکه ظلم را مرتکب شود (آل عمران، آیه 182؛ انفال، آیه 51)؛ اما در انسان این اراده میتواند گرایش به ظلم را برای آدمی رقم زند؛ چرا که در بسیاری از مردم به سبب وجود فقر ذاتی و نقص، از جهات مختلف از جمله جهل، سفاهت، هواهای نفسانی، وسوسههای شیطانی، کبر، غرور و مانند آنها، گرایش به عدل، تبدیل به گرایش به ظلم میشود (احزاب، آیه 72؛ فاطر، آیه 15؛ شمس، آیات 7 تا 10).
از آنجایی که در آیه 61 سوره هود فلسفه آفرینش انسان و حکمت و هدف آن، عمران و آبادانی زمین بیان شده است، میتوان با توجه به آیات 30 و 31 سوره بقره این معنا را استنباط کرد که این تصرفات و عمران و آبادانی میبایست دانش بنیان باشد؛ چرا که اگر به شکل غریزی انجام گیرد، این فعل انسانی نمیتواند در مقام خلافت الهی انجام گیرد و رفتارهایی همچون تصرفات مورچگان خواهد بود و تحول بنیادین را در جهان ایجاد نخواهد کرد. پس برای اینکه تصرفات انسانی در جهان یک تصرف کمالی و عمیق در قالب آبادانی زمین باشد، باید مبتنی بر دانش الهی باشد.
همین ویژگی اختصاصی و انحصاری انسان در تصرفات ژرف در جهان با اراده و اختیار و علم خود، طمع شیطان و ابلیس را برانگیخته تا با فریب و وسوسه، او را به تغییراتی در خلقت و جهان سوق دهد که این تغییرات خلاف حکمت و فلسفه آفرینش و مسئولیت خلیفه است (نساء، آیه 119).
به هر حال، انسان به عنوان خلیفه الهی باید همه امور از جمله اقتصاد را در چارچوب علم داشته باشد. بنابراین، در سطوح سه گانه تولید، توزیع و مصرف میبایست علم و دانش، معیار باشد. پس اقتصاد انسانی یک اقتصاد دانشبنیان است و اگر این گونه نباشد، از رفتار انسانی خارج بوده و در مدل رفتار جانوری مطرح میشود.
مدیریت علمی در تولید اقتصادی
از آنجایی که اقتصاد به یک معنا هدف غایی است، در آموزههای اسلامی ارزش یافته و در کنار عبادیات محض چون نماز مطرح میشود. اگر خداوند در آیه 2 سوره بقره از انفاق در کنار نماز یاد میکند، این امر تأکید بر حوزه اقتصاد در جامعه انسانی و اسلامی است؛ زیرا انفاق به معنای بخشش مال و ثروت به دیگری است؛ این زمانی امکانپذیر است که شخص تولید ثروت داشته باشد و بتواند با کار خویش بر میزان مال و ثروت و نعمت خود بیفزاید و بخشی را خود استفاده کند و بخشی را به دیگری بویژه سائل و محروم بپردازد (ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25؛ اسراء، آیه 29)
از نظر آموزههای قرآنی، عمران زمین از واجبات و تکالیف بشری به عنوان خلیفه الهی است. این آبادانی زمانی کمالی خواهد بود که مبتنی بر دانش باشد. از این رو در آیات قرآن به انسانها فرمان داده میشود تا با دقت نظر در جهان آفرینش مدلهای کمالی را پیدا کرده و براساس یک نظام دانشبنیان، تصرفاتی را انجام دهند و بر تولید ثروت جامعه بیفزایند.
حضرت یوسف(ع) در زمان مسئولیت خویش نشان میدهد که در تمام سطوح اقتصادی نباید از علم بهره گرفت و اقتصاد علمی باید مورد توجه قرار گیرد تا جامعه به ثروتی دست یابد که حتی در شرایط تحریم و فشارهای محیطی و غیر محیطی چون خشکسالی بتواند خود را حفظ کند تا از درون به سبب فقدان اقتصاد از هم نپاشد؛ چرا که اقتصاد، قوام و ستون اصلی جامعه است که مردم را دور خود گرد میآورد و نگه میدارد (نساء، آیه 5).
از نظر قرآن، زمین برای انسان خزینهای است که باید از آن به خوبی بهره گرفت و در چارچوب علم و دانش از آن در راستای اهداف آفرینش انسان و جهان استفاده کرد. این بهرهگیری میبایست علمی باشد. از این رو حضرت یوسف(ع) به عنوان یک الگو در مدیریت علمی اقتصاد، به دانش خود در این عرصه اشاره میکند و میفرماید که اختیار امور اقتصادی کشور را به من دهید؛ چرا که من دارای علم کامل در حوزه اقتصاد هستم. او تعبیر به علیم میکند تا نقش علم بویژه علم تخصصی را در حوزه اقتصاد مورد تاکید قرار دهد (،انی حفیظ علیم. یوسف، آیه 55).
جامعه وقتی بخواهد یک اقتصاد دانش بنیان در حوزه کشاورزی و دامپروری و مانند آن داشته باشد، باید از متخصصان و خبرگانی برخوردار باشد. متخصصانی که بتوانند با تصرفات علمی در جهان و تغییرات مطلوب و سازنده، میزان بهرهوری را افزایش داده و با افزایش تولید و نیز ایجاد کیفیت خوب و مناسب در محصولات، اقتصاد جامعه را شکوفا سازند. به عنوان نمونه حضرت یوسف(ع) یک روش علمی برای حفظ گندم برای سالیانی متمادی را مطرح میکند که خود عامل تقویت اقتصاد جامعه است. ایشان میفرماید که برای حفظ گندم میبایست آن را در پوست اصلی خود نگه داشت تا از آفات بیرونی و هم درونی در امان ماند و به بهترین شکل تا سالیان سال محفوظ باشد (یوسف، آیه 47).
اصولاً انسان میتواند با دقت و تأمل علمی در آفاق و انفس و دقت نظر، راههایی را بیابد که جهانی بهتر داشته باشد. آیات قرآن بارها بر این مطلب تأکید دارد که چرا مردم به پیرامون خویش نمینگرند تا دانش خود را افزایش دهند و راههای علمی بهتر پیدا کرده و فنآوریهای جدیدی را پدید آورند.
انسان با نگاه به رفتارهای جانوران و گیاهان میتواند روشهای علمی و سادهتر و آسانتری را پیدا کند که تولید را افزایش دهد و یا تولید جدیدی را موجب میشود. همان طوری که انسان با نگاه به کلاغ راه و روش تدفین را آموخت (مائده، آیه 31) میتواند با نگاه به موجودات هستی راههای مناسب تولید و بهرهوری را بیابد و یا حتی با تغییرات در مواد، مواد جدیدی را ایجاد کند؛ چرا که انسان از ظرفیت طبیعی خلقت به عنوان خلیفه الهی برخوردار است و میتواند خلق جدیدی داشته باشد.