kayhan.ir

کد خبر: ۳۷۰۰۶
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۵

حاشیه‌ای بر متن انقلاب اسلامی(یادداشت روز)



امروز- و البته از فردای 22 بهمن 1357- یک جریان انحرافی درصدد است تا انقلاب اسلامی را در درون مرزهای جغرافیایی ایران حبس کرده و حتی در درون مرزهای کشور نیز از محتوای واقعی خود تهی گرداند. از همان آغاز انقلاب و بخصوص امروز این تلاش به اسم اینکه به نفع کشور و مردم است، دنبال می‌گردد. مهمترین شاخصه این جریان از آغاز تا امروز این است که هر جا پای مسایل اسلامی و انقلابی به میان می‌آید، یا از کنار آن می‌گذرند و یا آنکه به عبارات خیلی کلی بسنده می‌کنند تا مخالفت واقعی، عملی و باطنی‌شان با اسلام و انقلاب پوشیده بماند.
این‌ها البته می‌دانند به محض آنکه اسلام‌گریزی و انقلاب ستیزی آنان برملا شود توسط همان مردمی که به نام آنان، انقلاب و اسلام را به قربانگاه می‌برند- از صحنه سیاسی حذف شده و الی الابد به بایگانی تاریخ می‌روند. سرنوشت جبهه ملی، نهضت آزادی، جریان بنی‌صدر و... در تاریخ انقلاب همه بر درستی اصل مورد اشاره حکایت دارند.
براساس مبانی اسلامی و آموزه‌های رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره شریف و نیز براساس تعالیم حضرت امام خامنه‌ای دامت برکاته،‌انقلاب اسلامی به هیچ وجه نمی‌تواند یک پدیده داخلی و محدود به جغرافیای ایران باشد. تعالیم اسلام و آیات فراوان قرآن کریم رسالت یک فرد و یا جامعه مسلمان را فرامرزی و حتی فرادینی- یعنی بشری- تعریف کرده است. قرآن کریم با صراحت در آیات متعدد می‌فرماید هر کجا ظلم و تجاوزی بود انسان و جامعه مؤمن باید خود را برای مقابله با آن آماده کند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نورزد.
حضرت امام خمینی، انقلاب اسلامی را «امانت» حضرت بقیهًْ‌الله الاعظم ارواحنا له الفداه می‌دانست (صحیفه نور ج 12 ص 482) و تأکید داشت که این انقلاب یکی از علائم ظهور و بسترساز آن می‌باشد (صحیفه نور ج 16 ص 23) و از جنبه مسئولیت مردم ایران معتقد بود «دست تجاوز و ستم ستمگران در کشورهای اسلامی را می‌شکنیم و بر سیطره و ظلم جهانخواران خاتمه می‌دهیم» (صحیفه نور ج 16 ص 345) حضرت امام تردیدی نداشته که جنبش مستضعفان علیه مستکبران که در حال گسترش است، امیدبخش و دارای آینه‌ای روشن است (صحیفه نور ج 18 ص 12-11) و نتیجه این خیزش رو به گسترش را اینگونه تصویر می‌کرد: «چه بسا این تحول و دگرگونی، پرچم توحید و عدالتی الهی را در عالم برفراز کاخ‌های سپید و سرخ به اهتزاز درآورد» (همان)
نگاه حضرت امام خامنه‌ای دامت برکاته نیز بر همین بینش الهی استوار می‌باشد. ایشان معتقد است راه خوش عاقبت انقلاب اسلامی ادامه می‌یابد و زمینه‌های ظهور حضرت مهدی موعود عجل‌الله تعالی فرجه الشریف فراهم خواهد کرد (24 اسفند 79) در نتیجه حرکت مردم ایران اگر استمرار یابد و حرف ملت ایران پیش برود، مسیر تاریخ عوض شده و دنیا وارد مرحله جدیدی خواهد شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی «معرفت» و «عزم» را دو لازمه تحقق این موضوع می‌داند (19 دی ماه 91) ایشان تحقق شعارهای مردم ایران را قطعی دانسته و استدلال می‌کند که این شعارها همان شعارهای امام زمان(عج) است که در تحقق آن تردیدی نیست (22 آبان 79) رهبر انقلاب اعتقاد  دارد حفظ فرهنگ عاشورایی یعنی فرهنگ مبتنی بر ایستادگی و از خود گذشتگی توسط ملت ایران، لازمه این مسیر است تا در پرتو آن حرکت دنیا به سمت اصلاح تسریع شود (3 خرداد 74)
با مرور سخنان حضرت امام و حضرت آقا به چند واژه کلیدی برخورد می‌کنیم که با کنار هم قرار دادن آنها یک هندسه بخصوصی پدید می‌آید. این واژگان عبارتند از «امانت امام زمان»، «راه تسهیل ظهور»، «مرتبه‌ای از انقلاب امام زمان(عج)»، «راه خوش عاقبت»، «تغییر مسیر تاریخ»، «مرحله جدید حیات ملت‌ها»، «تحقق قطعی شعارها» و «عمل عاشورایی». البته این قلم معتقد نیست کلید واژه‌هایی که در کلام امام و رهبری درباره مأموریت‌های انقلاب و نتایج آن آمده، به این 8 مورد محدود است. ما در بررسی خود در حدی که در یک ستون روزنامه مجال پرداخت به آن وجود دارد، به این 8 واژه کلیدی رسیده‌ایم و البته همین 8 واژه نیز برای اینکه ثابت کند، این انقلاب از آغاز دارای اهداف فراملی بوده و کاستن آن در حد یک اتفاق درون مرزی، نادیده گرفتن و پشت کردن به انقلاب است، کفایت می‌کند.
کاملاً واضح است که پیگیری این اهداف به سادگی و سهولت امکان‌پذیر نیست و همانگونه که در کلام رهبری به آن اشارت رفته بود، مستلزم تلاش عاشورایی- خطرپذیری و از خود گذشتگی- است. طبعاً در این میان عافیت‌جویان و راحت‌طلبان نمی‌توانند با این انقلاب و این دایره گسترده از مسئولیت کنار بیایند و از آن کنار می‌کشند اما بعضی از عافیت‌طلبان در عین حال دنیاطلب هستند و می‌خواهند بر دیگران سیطره داشته باشند و از این رو در عین عافیت‌طلبی، از سیطره بر پست‌های کلیدی چشم‌پوشی نمی‌کنند و برای تصاحب آن خود را به آب و آتش زده و به انواع دروغ‌ها که «انقلابی‌نمایی» و «اسلامی نمایی» بخشی از این دروغ‌هاست، متوسل می‌گردند. این گروه به تعبیر حضرت امام، با همین سالوس بازی‌ها خود را مدافع خط امام و مدافع حقیقی اسلام و دلسوز واقعی مردم جا زده و بعضی از آنان در مقاطعی بر اریکه قدرت سوار شده‌اند بدون آنکه منش و رفتار و باورهای آنان کمترین تناسبی با تصاحب این پست‌ها داشته باشد. بر این اساس حضرت امام شدیداً احساس خطر کرده و خطاب به عموم مردم و نهادهای مسئول در نظام هشدار دادند که «نگذارید انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان بیفتد». این نااهلان در واقع همان کسانی‌اند که درصددند انقلاب‌اسلامی را ابتدا به نظام جمهوری اسلامی و سپس به کشور ایران و در نهایت به خاطره‌ای در تاریخ تقلیل دهند و خیال آمریکا و اسرائیل و به تعبیر حضرت امام، مستکبران را راحت نمایند. جالب این است که برخی از همین‌ها که در بعضی از دستگاههای رسمی می‌گویند ما به فلسطین و عراق و یمن چه کار داریم، در مذاکرات خصوصی با آمریکا و اروپا،  آمادگی خود را برای حل پرونده یمن به گونه‌ای که نگرانی‌های اسرائیل و سعودی برطرف شود، ابراز کرده‌اند. این گروه که البته در تعیین سیاست درباره فلسطین، عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین و هر نقطه انقلابی دیگر جایگاهی ندارند و آرزوهای‌شان ربطی به «نظام جمهوری اسلامی» ندارد، چگونه است که در وقت کمک به مردم این کشورها می‌گویند به ما چه و اگر بتوانند در عمل شعار نه غزه، نه لبنان را اجرایی می‌کنند، اما همین‌ها در اصلاح روابط با عربستان و آمریکا، پای این انقلابات را به میان کشیده و خواهان استفاده از آنها به مثابه کالایی در دست دیپلمات‌ها می‌شوند! اگر اندکی دل این موضوع را بشکافیم درمی‌یابیم که گویا بعضی‌ها راه‌حل را تنها در بازگرداندن ایران به ایفای نقش به عنوان یکی از ستون‌‌‌های سیاست نیکسون - سیاست دوستونی- و تجدید دوره ژاندارمی ایران می‌دانند. مگر غیر از این است که اصلی‌ترین سیاست آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی طی 36 سال گذشته، بازگرداندن ایران به شرایطی است که حافظ منافع غرب باشد؟ در بهمن‌ماه 1359 رئیس‌جمهور وقت آمریکا با صراحت اعلام می‌کند که: «ما این تعهد را براساس قوانین بین‌المللی و نیز قوانین داخلی خودمان به اجرا درمی‌آوریم. در ایران باید دولتی روی کار بیاید که حافظ ثبات منطقه باشد» (کیهان، 11بهمن 59 ص14).
جریان انحرافی در عرصه مسایل خارجی اینگونه تبلیغ می‌کند که کاستن از شور و شعارهای انقلاب به نفع جمهوری اسلامی و متضمن حفظ منافع ملی بوده و ضرورتی است که گریزی از آن نیست! این در حالی است که جدای از اینکه انقلابی بودن یا نبودن یک اختیار برای مقامات مسئول نیست و بلکه ضرورتا همه باید انقلابی باشند وگرنه حضورشان در پست‌های انقلاب نامشروع می‌باشد، در عین حال وقتی بزرگترین دشمنان انقلاب اسلامی آنگاه که از اسقاط و تضعیف انقلاب اسلامی حرف می‌زنند، اول سراغ موضوع نفوذ ایران در منطقه رفته و رفتارهای جبارانه خود علیه مردم را بدینوسیله توجیه می‌نمایند، معلوم می‌شود که سیاست خارجی مبتنی بر شعارهای انقلاب اسلامی و اهداف تخلف‌ناپذیری که حضرت امام و حضرت آقا ترسیم فرموده و مورد پشتیبانی قاطبه مردم ایران هم قرار دارد، تامین‌کننده قدمت کشور و در نتیجه منافع ملی است. همین دیروز خبرگزاری رویترز در تحلیلی نوشت: «خطر ایران برای امنیت منطقه‌، بدون در نظر گرفتن نتیجه مذاکرات همچنان پا بر جا خواهد بود» آنچه دشمن آن را خطر تلقی می‌کند، ایران قدرتمند است که با ابزارهای عادی نمی‌توان با آن مقابله کرد و از  این رو غرب درست در شرایطی که از طریق مذاکرات هسته‌ای، خواسته‌های حداکثری هسته‌ای خود را بر ایران تحمیل کرده است، ایران را خطرناک معرفی می‌نماید.
انقلاب اسلامی در سی و ششمین سالگرد خود، گرفتار ملاحظات بعضی از شخصیت‌ها و یا گروههای سیاسی که در عین بازنشستگی شخصی و غلبه بعضی از ناتوانایی‌ها، نتوانسته‌اند چرب و شیرین مناصب را نادیده بگیرند، نیست. نگاهی به تحولات پرشتاب منطقه و بخصوص آنچه طی ماههای اخیر در عراق به وقوع پیوست-شکست سنگین‌ تروریست‌های تحت‌الحمایه آمریکا، عربستان، ترکیه و... و آنچه امروز در یمن می‌گذرد، به خودی خود ثابت می‌کند که بخش زیادی از شعارهای انقلاب اسلامی تحقق یافته و یا در حال تحقق است. این در حالی است که این جریان که زمانی در چهره افرادی نظیر آقای منتظری تبلور داشته که خطاب به انقلابیون دنیا می‌گفتند: «دنبال ما نیائید به جایی نمی‌رسید» و ادعا می‌کرد «سیاست صدور انقلاب از اساس اشتباه بود»، امروز هیچ دستاوردی ندارند. به هیچ قله‌ای نرسیده‌اند تا به آن افتخار نمایند به همین دلیل هم این جریانات چند صباحی می‌آیند و می‌روند و انقلاب می‌ماند و مردم و شعارهای الهی که از دل آنان بیرون آمده است، خدشه نمی‌پذیرد.

سعدالله زارعی