آسیبهایی که مادران شاغل را تهدید میکند(بخش پایانی)
آرامش زندگی گمشده در مشاغل اجتماعی(گزارش روز)
اگر میگویند بهشت زیر پای مادران است نه به آن دلیل که توانایی انجام امور منزل و بیرون از منزل را دارد، بلکه از این روست که باید و میتواند به درستی تدبیر امور خانه و تربیت فرزند را داشته باشد. یک مادر و یک زن همچون گلی حساس و زیباست که با وجودش در خانه باید روشنیبخش و صفا دهنده کانون گرم خانواده باشد و خلأ حضور این فرشته را هیچ کس و هیچ چیز دیگری نمیتواند پر کند.
صدیقه توانا
وقتی دفتر خاطرات بچگیام را ورق میزنم، هنوز بوی عطر غذاهای مادربزرگم که با دنیایی از عشق برای ما میپخت، مشامم را پر میکند، هنوز مزه آش گوجهاش که در روزهای سرد زمستان روی چراغ سه فتیلهای درست میکرد، زیر دندانم مانده است. مادربزرگ پیرم، جور مادرم را که پرستار بود میکشید و علاوه بر انجام امور خانه، غذای گرم سر سفره میآورد و وقتی از مدرسه به خانه میآمدیم با رویی گشاده به رویمان لبخند میزند و الان چقدر دلم برای فرزندم و فرزندان دیگری که مادران شاغل دارند، میسوزد که مجبورند خودشان کلید را از گردنشان درآورند و در خانه را باز کنند، چون مادر در خانه نیست که در را برایشان بگشاید و باز بیشتر دلم غم میگیرد وقتی مجبورند غذای سرد و شب مانده را داخل مایکروفر گرم کنند و به مدد نوشابه و سالاد میل کنند. چون مادرشان سخت مشغول کار در اداره یا شرکت است و فقط ذهن و دلش پیش بچهاش و تلفنی نیم ساعت به نیم ساعت رفتار و کارهای فرزندش را چک میکند.
«کار کردن زنان در بیرون از خانه علاوه بر مزایای زیادی که دارد، تبعات منفی متعددی هم درپی دارد.» این جمله حرف دل اکثر زنان شاغلی است که مدت طولانی هم وظیفه مادری را بر دوش دارند، هم از عهده همسرداری و امور خانه به خوبی برمیآیند و هم کار بیرون از خانهشان را به نحو شایسته مدیریت میکنند و در هیچ کجا کم نمیگذارند. اما یک خواسته مشترک همه آنها این است که بهتر است خانمها مشاغل نیمه وقت داشته باشند تا در این بین خودشان سنگ زیرین آسیاب نباشند تا له شوند.
آرامش، نقطه گمشده زندگی مادران شاغل
«وقتی میخواستم برای جشن تولد نوهام آماده شوم، هاج و واج مانده بودم که چه هدیهای میتوانم برایش تهیه کنم، چرا که مادرش اتاق او را پر از وسایل مختلف کرده بود و برای یک انشای خوب او کلی اسباببازی خریده بود.
برخی از مادرهای امروز با تفکرات مادی خود از تربیت اخلاقی فاصله گرفتهاند و کار را هم برای خود و هم برای فرزندانشان در آینده سخت کردهاند. آرامش، نقطه گمشده زندگی این مادران است.
من به عنوان یک «مادر دیروز»، نگران «مادران امروز» و فرزندانشان هستم. آنها ذهن خود و فرزندانشان را با مسائلی درگیر میکنند که ارزش چندانی از لحاظ اخلاقی ندارند و بسیاری از آنان بر مبنای سبکهای زندگی در دیگر کشورها به تربیت فرزندان خود میپردازند.» این نقل قولی است که مدیر انجمن حمایت از سالمندان به نقل از یکی از دوستان خود بیان میکند. وی با این مقدمه وارد بحث درخصوص تفاوتهای مادران امروز با مادران دیروز میپردازد و برای شفاف کردن بهتر این مبحث میگوید: «مادران دیروز» با مادران امروز تفاوتهای زیادی داشتند و این تفاوتها را میتوان گاهی در نحوه رفتار آنها با فرزندان خود جستوجو کرد. تنها نگرانی مادران دیروز یا گذشته این بود که زندگی خود و فرزندانشان در آرامش و سلامت کامل بگذرد، آنها دغدغه دیگری برای زندگی نداشتند و همین مسئله باعث شده بود یک زندگی سرشار از آرامش را سپری کنند. اگر یک بیماری ساده مثل سرماخوردگی برای فرزند مادر دیروز پیش میآمد مادر با داروهای خانگی او را مداوا میکرد، ولی مادران امروز ترجیح میدهند با داروهای شیمیایی فرزند خود را مداوا کنند، مادران دیروز تنها دغدغهشان برنامهریزی برای تحصیل و آینده فرزندانشان بود، اما برخی از مادران امروز تنها آینده فرزندان خود را در آن میبینند که آنها تحصیلات عالیه داشته باشند و زندگی خاص خود را بدون دغدغه خاصی سپری کنند. چشم و همچشمی و رقابت بین مادران امروز آنقدر زیاد است که آسایش و آرامش پدر و مادر برای برآورده کردن خواستههای فرزندان به تنش و خستگیهای جسمی و روحی منجر میشود و آنها بدون درنظر گرفتن شیوههای درست اخلاقی و تربیتی با فرزندان خود برخورد میکنند.»
خانم طاهره فریدی مدیر انجمن حمایت از سالمندان و یکی از مادران موفق دیروز است که در تربیت فرزندان خود نهایت تلاش و کوشش را به خرج داده است. وی در اظهاراتی درمورد مادران امروزی و فاصلهگیری از تربیت اخلاقی بر این باور است که «مادران دیروز با تهیه یک عروسک پارچهای برای دختر خود یا یک ماشین اسباببازی یا وسایل دمدستی برای پسر خود، دل آنها را شاد میکردند.
مادران دیروز همراه و همگام با درس و کلاس و مدرسه فرزندان خود پیش میرفتند و مادران امروز تمام این موارد را برعهده معلمهای خصوصی گذاشتهاند. مادران امروز نهایت همیاری با فرزندان خود را در کمکهای مالی خلاصه کردهاند و تنها میخواهند که آنها یک زندگی سرشار از رفاه مادی داشته باشند تا این میزان از تأکید بر بار مادی در رابطه با تربیت و آینده فرزند در گذشته جایی نداشته باشد.»
اشتغال و تحتالشعاع قرار گرفتن وظیفه مادری
بحث اشتغال زنان همواره مورد دغدغه اکثر خانوادهها و مسئولان است. این مسئله هم بار مثبت دارد و هم تبعات منفی زیادی در پی دارد. اشتغال زنان فینفسه نه تنها مشکلی ندارد که نقاط قوت فراوانی هم دارد و از ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل توجه ويژه است ولی آنچه که جای نگرانی دارد و دغدغه ما هم در این گزارش می باشد تحتالشعاع قرارگرفتن وظیفه مادری و همسرداری زنان شاغل است که بعضا دیده میشود مادران شاغل کمتر مادری و خانهداری میکنند علیرغم آنکه بار مسئولیتی چندین برابر بیشتر از زنان خانهدار بر دوش دارند.
دکتر امانالله قرائیمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه براساس مستندات و تحقیقات زیادی که در مناطق متعدد آموزش و پرورش تهران و به خصوص مناطق 13 و 14 آموزش و پرورش تهران انجام داده است، علاوه بر آنکه موافق اشتغال زنان در بیرون از خانه است همچنین آن را عامل موفقیتی در مراحل مختلف زندگی همسر و فرزندان این زنان و مادران برمیشمرد.
وی در توضیحات بیشتری در خصوص دلایل موافقت خود با اشتغال زنان میگوید: «زنان شاغل همواره موفقتر از زنان خانهدار هستند. یک زن شاغل در هفته 72 ساعت کار میکند مضافا اینکه بعد از کار بیرون از خانه، باید به شغل دوم و سوم خود یعنی مادری و همسرداری هم بپردازد و این مسئله خود نهتنها توانمندی یک زن را به نمایش میگذارد بلکه شاهد موفقیت بیشتر فرزندان آنها در عرصههای مختلف تحصیلی هستیم.»
وی با استناد به تحقیقات انجام شده در این زمینه، در پاسخ به این سؤالم که آیا مطلب فوق در مورد همه صدق پیدا میکند یا خیر میگوید: «البته اغلب چنین است در بررسیهایی که در میانگین سه سال آخر دوره راهنمایی فرزندان مادران شاغل انجام دادیم با میانگین فرزندان زنان خانهدار، معدل فرزندان زنان شاغل یک نمره از زنان خانهدار بیشتر بوده و فرزندان زنان معلم نیز 2/5 نمره بیشتر از فرزندان زنان خانهدار کسب میکنند.»
این جامعهشناس در ادامه ضمن مثبت ارزیابیکردن اشتغال زنان و ایفای بهتر نقش مادری خاطرنشان میکند: «براساس تحقیقاتی که در کتاب جامعهشناسی آموزش و پرورش (که بنده تألیف کردهام) خزانه لغات در فرزندان مادران شاغل و باسواد و طبقه میگل کلاس جامعه (متوسط) به مراتب بالاتر از فرزندان زنان طبقات و کمسواد است.»
در مورد دلیل این مسئله از وی میپرسم، میگوید: «چون اغلب مادران شاغل با استدلال با بچههای خود حرف میزنند البته این به معنای آن نیست که مادران خانهدار این کار را نمیکنند، ولی میزان سطح سواد مادران در رشد تربیتی بچهها خیلی مؤثر است. بر اساس تحقیقاتی که در مناطق متعدد آموزش و پرورش داشتهام، به جرأت میگویم موفقیت تحصیلی و زندگی و آیندهنگری زنان شاغل از نظر اقتصادی، تربیتی و درک و فهم مسائل خانوادگی به مراتب بهتر از زنان خانهدار است. این گزافه نیست اگر بگوییم یک مرد به تنهایی نمیتواند در زندگی مشکلات اقتصادی خانواده را حل کند. البته ذکر یک نکته در اینجا ضروری است که باید بین تجملگرایی و زندگی اشرافی تفاوت قائل شد و این ذهنیت که زنان شاغل، جای مردان را گرفتهاند هم باید اصلاح شود. چون جای زن صرفا در چارچوب آشپزخانه نیست.»
دکتر قرائیمقدم میگوید: «زنان شاغل از نظر دخل و خرج آیندهنگری و قناعت توجه بیشتری دارند و از نظر شخصیتی و تربیتی در زندگی موفقترند.»
به او میگویم یعنی منکر آسیبهای اجتماعی در زندگی فردی و اجتماعی زنان شاغل هستید؟ در حالی که ما بعینه دیده و تجربه کردهایم که بچههای زنان شاغل گاهی عصبی و پرخاشگر میشوند و حتی خود این مادران دچار افسردگی و ناتوانیهای جسمی و حرکتی و بعضا حساس میشوند؟
این جامعهشناس در پاسخ به این ابهامات میگوید: «آسیب اشتغال زنان در تعارض نقش و شخصیت آنها خود را نشان میدهد. بدین معنا که یک زن شاغل گاهی کارمند است، گاهی مادر است، گاهی در نقش یک مرد باید وارد محیط کار شود و این تضادها او را دچار استرس میکند و آسیبهایی را در پی خواهد داشت.»
وی برای توضیح بیشتر این مبحث میگوید: «یک مادر وقتی سرکار و بیرون از خانه است، قطعا فکر و ذهنش نزد خانه و بچه خود و کارهای عقبافتاده و بعضا خرید و رتق و فتق امور منزل است. یک زن خانهدار در هفته 40 ساعت کار میکند و یک زن شاغل دو برابر او زحمت میکشد و این امر باعث فرسودگی زودرس میشود. ولی باید این را هم گفت که شغل به یک زن سکو و صندلی و موقعیت اجتماعی میدهد که میتواند مثبت و سازنده باشد.»
زنان لباس مردان و مردان لباس زنان
حجتالاسلام محمدحسین نیکفال استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل فرهنگی درگفتوگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه از دیدگاه قرآن زن چندین ویژگی دارد در توضیح این ویژگیها میگوید: «زنان لباس مردان و مردان لباس زنان هستند، همچنین زنان مانند لباس مکمل انسان (مردان) میباشند و همانطور که لباس پوشاننده عیوب است، زن و مرد باید پوشاننده عیوب یکدیگر باشند تا از آفات مصون بمانند و همانطوری که اگر لباس نباشد نمیتوان بیرون رفت بنابراین زن و مرد مجرد در ارتباطات اجتماعی ناقص هستند. از این رو اسلام تاکید دارد که زن و مرد باید کفو هم باشند.»
حجتالاسلام نیکفال با اشاره به این نکته که اسلام زن را مایه آرامش میداند میگوید: «با توجه به آنکه زن عاطفه و احساسات همسری و مادری دارد، بنابراین جلوهگری و خودآرایی زن فقط باید برای شوهر باشد. لذا با این تعاریف وظایف زن مشخص میشود که زن مدیریت خانواده و تدبیر منزل را در وهله اول برعهده دارد.»
اما این استاد دانشگاه در خصوص اشتغال زنان در فضای بیرون از خانه بر این باور است که چند مزیت برای حضور اجتماعی زن میتوان مطرح کرد. از نگاه وی استقلال مالی زن برای استفاده در زمان بحرانی مثل فوت همسر و... احساس رضایت زن، پیبردن به ارزش کار شوهر، سهیم بودن در اندوخته خانواده و آشنایی با جو اجتماع جهت تربیت فرزندان جزو نکات مثبت اشتغال زنان محسوب میشود.
حجتالاسلام نیکفال از زاویه دیگری به اشتغال زنان در بیرون از خانه نگاه میکند که بعضا تبعات منفی هم به دنبال دارد. «صرف قوای بدنی در بیرون از منزل و بر زمین ماندن کار خانه، ارضای کلامی با مردان نامحرم که باعث میشود تشنگی صحبت با همسر از بین برود، ارضای مالی و متکی نبودن به مردان، بالا رفتن سطح توقعات و کمرنگ شدن نقش مادری از مهمترین ضعفهایی است که به باور این استاد دانشگاه جزو معایب کار بیرون از خانه محسوب میشود.»
اسلام مخالف کار کردن زنان نیست
به او میگویم پس به نظر شما با توجه به مطالب فوق زنان نباید در بیرون از خانه کار کنند، چون سراسر عیب است و ضعف، میگوید: «اسلام مخالف کارکردن زن در بیرون از منزل نیست به شرط آنکه تناسبی بین جنس و شغل وجود داشته باشد.»
وی با ذکر مثالی برای توضیح بیشتر این مطلب میگوید: « اخیرا در صدا و سیما زن تراشکاری را نشان میداد که این شغل هیچ تناسبی با جنسیت زنان ندارد. این تبلیغات تشویق به کارهای سخت و زیانآور است. در حالی که در حدیثی از حضرت امیر(ع) آمده است «که زن گل است و از گل نباید بیشتر از خودش کار بکشید.» وی میگوید: «براساس تحقیقاتی که انجام شده و حتی مستندات موجود بهتر است زنان به صورت پارهوقت یا دورکاری به اشتغال بپردازند تا هم به کارهای اجتماعی و هم در خانه به کارهای تربیتی فرزندان بپردازند.»
وی ذهنها را متوجه یک نکته مهم درخصوص اشتغال زنان میکند که با توجه به آنکه در غرب شوهر وظیفهای نسبت به زن ندارد و وفاداری زن به شوهر بیارزش است، لذا کار بیرون از خانه نوعی سبک زندگی غربی شمرده میشود.
وی در این بین پرانتزی باز کرده و میگوید: «اما برخی از زنان به دلیل بیسرپرستی یا بدسرپرستی چارهای جز کار کردن ندارند و برای بهبود این وضعیت نهادهای دولتی و حمایتی باید با ایجاد تمهیدات ویژهتر درمورد بیمه زنان خانهدار، نظارت بر کارگاههای خصوصی از بابت ساعت کاری و دستمزد، مشکلات روانی، اقتصادی، بدنی و اجتماعی زنان را برطرف نمایند تا زنان بتوانند درعین استقلال مالی به وظیفه تربیتی فرزندان خود بپردازند.»