عوامل گرایش بیماردلان به دشمن از دیدگاه قرآن
وحید صادقیان
بیگمان خداوند به همه امور بینا و داناست و در قرآن همه آنچه نیاز بشریت برای دستیابی به هدایت است، بیان شده است. دانستن تحلیل قرآن از گرایش شدید و تمایل شتابآمیز و سرعت بیش از اندازه برخی از بیماردلان جامعه اسلامی به سوی دشمن، میتواند علل و انگیزه آنان و نیز نوع واکنش و برخورد رهبران و جامعه اسلامی به آنان را مشخص سازد. در مطلب پیش رو علل و انگیزههای شتاب برخی از بیماردلان سیاسی به سوی دشمن و علاقهمندی شدید به حمایت آنان تبیین شده است.
***
بیماردلان جامعه اسلامی
در آموزههای قرانی، انسانها به چند دسته اصلی کافر، منافق و مومن تقسیم شده است.(بقره، آیات 1 تا 20) البته برخی از مومنان کسانی هستند که از نظر درجه ایمانی در مراتبی قرار دارند که احتمال سقوط به دامن نفاق و کفر از آنان انتظار میرود. از این دسته از مسلمانان به عنوان سست ایمانها و در برخی از آیات به عنوان کلی مسلمان یاد میشود.(حجرات، آیه 14) همین سست ایمانها چه بسا آلت دست منافقان و حتی کفار قرار میگیرند و موجبات اذیت و بحران برای مومنان و جامعه اسلامی میشوند؛ زیرا گاه نادانسته در بازی دشمنان وارد شده و برای حریف کار میکنند؛ از جمله این کارها میتوان به جاسوسی، شایعهپراکنی و مانند آن اشاره کرد.
در آیات قرآن و از جمله آیات اولیه سوره بقره برخی از ویژگیها و رفتارهای هویدا و نهان سه گروه اصلی از انسانها تحلیل و تبیین شده است.
در این آیات گروهی به عنوان منافقان معرفی شدهاند. اینان که به تعبیر قرآن از توده مردم (ناس) هستند، به ظاهر و در کلام میگویند که اهل ایمان به خدا و آخرت هستند، ولی در باطن اهل ایمان نیستند.(بقره، آیه 8) هدف این گونه رفتار نفاقی این است که خدا و مومنان را فریب دهند، زیرا در جامعه اسلامی زندگی میکنند و میخواهند از فواید و منابع آن بهرهمند شوند بی آنکه هزینهای بپردازند.
اینان از نظر روانشناسی شخصیت، سستعنصرانی هستند که جرات ندارند تا همانند کفار حقیقت کفر خویش را آشکار کنند و آنچه را بدان اعتقاد و باور دارند هویدا نمایند.
از نظر قرآن این گروه از انسانها یعنی منافقان، بیماردلانی هستند که با این شیوه تنها خودشان را فریب میدهند، هر چند که گمان میکنند خدا و مومنان را فریب دادهاند؛ زیرا آنکه در نهایت زیانکار میشود خودشان هستند و فریب و خدعه آنان سودی برای آنان نخواهند داشت.این بیماردلان، خود را مصلح و اهل اصلاحات میدانند، در حالی که جز فساد و افساد، کاری نمیکنند زیرا تفسیری که از زندگی و فلسفه آن دارند، مطابق با سنتهای الهی نیست و برای آنان اموری ارزشی و اصالت یافته که اصولا ارزشی و اصیل نیست. از این رو تباهکاریها و افسادگری خود را اصلاحی میدانند و بر انجام آن پافشاری میکنند.
وقتی به این بیماردلان گفته میشود شما هم مانند تودههای مردم مومن ایمان بیاورید و همان کاری را بکنید که خدا و پیامبر(ص) میگوید و همانند توده مومن از ولایت پیروی کنید، تودههای مومن را سفیه و بی خرد میشمارد که از روی بیعقلی از ولایت اطاعت میکنند؛ چرا که خودشان را عقلای قوم دانسته و سطح ادراکی و فهم خود را از توده مومن بالاتر و برتر میدانند. از این رو بهصراحت میگویند: آیا ماهم همانند تودههای سفیه و بی خرد ایمان بیاوریم؟ به نظر آنان اعتقادات و باورها و نیز اطاعت توده مومن از ولایت و شریعت، رفتاری سفاهت آمیز و از روی بی خردی است.(بقره، آیات 11 تا 13)
خداوند به ارتباطات و رفتارهای دوگانه و متضاد آنان با مومنان در آشکار و نهان اشاره میکند و میفرماید: اینان وقتی با مومنان ملاقات میکنند میگویند ما هم ایمان آوردهایم؛ ولی هرگاه با شیاطین خود خلوت میکنند میگویند ما با شما هستیم و فقط با همراهی با آنان میخواهیم که مومنان را مسخره کنیم.(بقره، آیه 14)
در حقیقت، این بیماردلان با افرادی در ارتباط هستند که از نظر قرآن همان شیاطین آنان به حساب میآیند. به این معنا که دیگرانی که شیطان هستند رهبری فکری و رفتاری آنها را به عهده دارند و آنان هستند که هدف و مقصد و مقصود بیماردلان بوده و میخواهند بیرون از مرزهای جامعه اسلامی با بیگانگان شیطان صفت ارتباط و همکاری داشته باشند و در نقش ستون پنجم آنان عمل کرده واین گونه باعث استهزاء مومنان شوند.
دستهبندی بیماردلان
در آیات قرآنی بیش از ده بار کلمه بیماردلان با تعابیری چون «فی قلوبهم مرض» و مانند آن به کار رفته و افکار و رفتارهای آنان تحلیل و نقد شده است. از نظر قرآن بیماردلان را میتوان به دو گروه اساسی از منافقان و مسلمانان سست ایمان دسته بندی کرد. از این روگاه منافقان را که در آیه 10 سوره بقره به عنوان بیماردلان معرفی میکند و میفرماید: اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض. پس بیماردلان به دو دسته اصلی تقسیم شدهاند که شامل منافقان و سست ایمان هاست. این سست ایمانهای مسلمان در زمینه سیاسی و اجتماعی، رفتارهایی از خود نشان میدهند که گاه شامل هنجارشکنی اخلاقی به ویژه در حوزه رفتار جنسی است.(توبه، آیه 81؛ فتح، آیات 11 و 15)
به سخن دیگر، در جامعه اسلامی گروهی گرفتار بیماردلی اعتقادی (نفاق) و گروه دیگر گرفتار بیماردلی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مانند آن هستند که همین سست ایمانها از مسلمانان را تشکیل میدهند. این گروه اخیر در بسیاری از مواضع با منافقان و کافران همراه میشوند.
علل گرایش به دشمن
بی گمان توجه به مواردی که قران به تحلیل رفتار بیماردلان از منافقان وسست ایمانیها پرداخته، میتواند ما را در درک درست افکار ورفتار آنان یاری رساند.
1. شتاب ورزی بیماردلان: خداوند در آیه 52 سوره مائده میفرماید: فتری الذین فی قلوبهم مرض یسارعون فیهم یقولون نخشی أن تصیبنا دائره فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم نادمین؛ میبینی کسانی که در دلهایشان بیماری است، در آنان شتاب میورزند. میگویند: «میترسیم به ما حادثه ناگواری برسد». امید است خدا از جانب خود فتح یا امر دیگری را پیش آورد، تا در نتیجه آنان از آنچه در دل خود نهفته داشتهاند پشیمان گردند. خداوند در این آیه بهصراحت بیان میکند که برخی از افراد جامعه اسلامی گرفتار مرض سیاسی هستند و میگویند که ما باید با دشمنان رابطه و دوستی و ولایت داشته باشیم؛ زیرا میترسند که یک وقتی آنان چیره شده و با جنگ سخت و نرم و آشوب و فتنه بتوانند بر جامعه اسلامی مسلط شوند.
به نظر میرسد که این گروه تنها از منافقان نباشد که در آیات 8 تا 10 سوره بقره به عنوان بیماردلان از آنان یاد شده است؛ بلکه سست ایمانها را نیز شامل میشود که هنوز ایمان در جانهایشان نفوذ نکرده است. از این گروه مسلمانان میبایست به عنوان بیماردلان سیاسی یاد کرد که در حوزه عمل سیاسی از دشمن چنان هراسان هستند که ولایت آنان را میپذیرند؛ زیرا به نظر اینان هر چند که حق ممکن است در نهایت پیروز شود ولی عقل میگوید که این دشمن فریب و پیروزی آنان قطعی و آسیب آنان جدی است، اما پیروزی حق و اسلام وعدهای است که شاید ارتباطی به ما و دوره ما نداشته باشد. پس به شکل عقلانی و اصلاح گرایانهای این عمل ارتباطی خود با بیگانگان و دشمنان را توجیه میکنند.
پس یکی از علل و انگیزههای بیماردلان برای شتاب در دوستی با کافران و دشمنان، همان ترس از مصیبتی است که ممکن است به آنان و جامعه اسلامی برسد: «نخشی ان تصیبنا دائره:» در حالی که بر اساس آموزههای قرآن انسان تنها باید از خداوند بترسد.(احزاب، آیه 39) از نظر قرآن، این سست ایمانها و بیماردلان سیاسی، بیشتر از آنکه از خداوند خشیت داشته باشند از دشمنان مسلح و جنگ آوری آنان میترسند(نساء، آیه 77) و به جای آنکه جنگ و شهادت را یکی از دو حسنه و عاقبت نیک بدانند از آنها گریزان هستند.( توبه، آیه 52) از سوی دیگر خداوند همین تهدید را به فرصت و پیروزی و بلکه فتح تبدیل میکند و یا کار را بگونهای رقم میزند که مثلا تهدیدات آنان به فرصت و ضرر به نفع و سود تبدیل شود و یا کارهای دیگری انجام میدهد که به نفع جامعه اسلامی باشد. در این صورت این سست ایمانها و بیماردلان سیاسی پشیمان خواهند شد.
2. اتهام زنی غرور به مومنان: خداوند در آیه 49 سوره انفال بیان میکند که دو گروه از منافقان و بیماردلان سست ایمان، به مومنان واقعی این اتهام را میزنند که اینان مغرور ایمان و دین خودشان شدهاند و گمان کردهاند که با این تجهیزات و نفرات میتوانند در جنگ علیه مستکبران پیروز شوند و آنها را شکست دهند. سست ایمان ها و منافقان یعنی همین مجموعه بیماردلان سیاسی و اعتقادی، مومنان واقعی را عناصری معرفی میکنند که گرفتار غرور بی جا شده و گمان کردهاند که دین و ایمان اینان میتواند آنان را در برابر دشمنان قدرتمند پیروز کند و از سد تحریمها و حملات مخرب دشمن بگذرند و پیروز مندانه مواضع دشمن را حتی فتح کنند. قرآن که شفای هر گونه بیماری از جمله بیماری اعتقادی و سیاسی و فرهنگی و فکری است، به درمان این تفکر باطل بیماردلان میپردازد و میفرماید که اگر انسان به خداوندی تکیه و توکل کند که همه قدرت و اقتدار در دست اوست و عزیزی است که هیچ کس بر او چیره نخواهد شد و با حکمت رفتار میکند، میفهمد که این وعدههای الهی غرور و فریب نیست. پس یکی از علل و عوامل رفتار نادرست و سفیها نه بیماردلان سیاسی جامعه اسلامی و منافقان اعتقادی، تحلیل نادرست آنان از عزت و حکمت الهی است؛ زیرا اگر واقف به عزت و حکمت الهی بودند، هرگز مومنان واقعی را مغرور نمیشمردند و با آنان درمبارزه علیه دشمن همراه شده و برای ولایت دشمنان و همکاری و دوستی با آنان سرعت و سبقت نمیجستند.
3. دروغ بودن وعده خدا: از دیگر عواملی است که بیماردلان اعتقادی و غیر اعتقادی را به سمت همکاری با دشمن و ولایت آنان میبرد،دروغ شمردن وعدههای الهی در پیروزی حق علیه باطل و پیروزی مسلمانان و مومنان است. خداوند در آیه 12 سوره احزاب در تحلیل علت رفتار زشت منافقان میفرماید: واذ یقول المنافقون والذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا الله ورسوله الا غرورا؛ و هنگامی که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری است میگفتند: «خدا و فرستادهاش جز فریب به ما وعدهای ندادند.» «ابن عباس» آورده است که پس از سختشدن کار در جنگ «خندق» منافقان بیماردل به تمسخر میگفتند: محمد(ص) به ما وعده پیروزی بر ایران و روم و گشودن کاخهای مدائن را میدهد، در حالی که ما در خانه و شهر خویش از کمترین امنیت و آرامش بیبهرهایم واز هر سو در محاصر قرار داریم؛ به خدا سوگند، این وعدهها پوچ و بی اساس است.(مجمع البیان، ذیل آیه) از این رو، بیماردلان برنامهریزی میکنند که در فرصت مناسب باید کار مومنان را یک سره کرده و قدرت جامعه اسلامی را به دست گیرند تا نگذارند به شهر آنان و ثروتشان آسیبی برسد؛ زیرا تا زمانی که این گروه و جناح از مسلمانان بر سر کار هستند مشکلات و مصیبتها پایانی ندارد. خداوند این دیدگاه آنان را در آیه دیگر این گونه بیان میکند. و چون گروهی از آنان گفتند:« ای مرم مدینه، دیگر شما را جای درنگ نیست، برگردید» و گروهی از آنان از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند: «خانههای ما بیحفاظ است.» ولی خانههایشان بیحفاظ نبود، آنان جز گریز از جهاد چیزی نمیخواستند.(احزاب، آیه 13) در این آیه یکی از علل رفتار سفیهانه و نابخردانه بیماردلان بیان شده است. یعنی آنان با توجیه اینکه دشمن بر نوامیس آنان مسلط میشود رفتار ذلیلانه را در پیش میگیرند.
4. متاثر از شایعات و شایعهپراکنی: یکی از علل رفتارهای بیمارگونه منافقان و بیماردلان پذیرش شایعات دشمن و همراهی با آنان است. در آیات زیادی به این مسئله توجه داده شده است. قرآن بیان میکند که گاه منافقان از غیبت پیامبر(ص) که به جنگ و غزوهای رفته بود، سوءاستفاده میکردند و شایعاتی مبنی بر کشته شدن یا اسارت ایشان منتشر میکردند تا سست ایمانها و بیماردلان از امت اسلام را با خود همراه کنند. اینگونه بود که بیماردلان متاثر از شایعات دشمن، رفتاری نادرست را در پیش میگرفتند و به سمت دشمن گرایش یافته و ولایت و دوستی و همکاری آنان را میطلبیدند. این تحلیل را میتوان از آیه 60 سوره احزاب و شان نزول آن به دست آورد.
5. ترس از جنگ و مرگ: یکی از مهمترین علل و انگیزههای گرایش و شتابورزی بیماردلان و منافقان به سوی دشمنان و ولایتپذیری آنان را میتوان در ترس آنان نسبت به جنگ و مرگ جستوجو کرد. اینان که دنیا را نقد میدانند و وعده آخرت را نسیه، میترسند که اگر جنگی بشود مال و ثروت و اندوختههایشان بر باد رود یا حتی مرگ به سراغ آنان آید و کشته شوند. همین مسئله موجب میشود که حتی در مواردی که حکم قطعی از سوی خدا و پیامبر و مقام ولایت صادر میشود، اما و اگر کنند بهانهتراشی نمایند. خداوند در آیه 20 سوره محمد درباره این بیماردلان سیاسی میگوید: و کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: «چرا سورهای درباره جهاد نازل نمیشود؟» اما چون سورهای صریح نازل شد و در آن نام کارزار آمد، میبینی آنان که در دلهایشان مرضی هست، مانند کسی که به حال بیهوشی مرگ افتاده به تو مینگرند.
6. کینه نسبت به مومنان: یکی از علتهای گرایش و سرعت و سبقتجویی آنان به سوی دشمن، کینه عمیق آنان نسبت به مومنان است اینان از مومنان کینهای عمیق در دل دارند و میکوشند آن را نهان کنند، ولی اینگونه نیست که این کینهها آشکار نشود، زیرا خداوند کینههایشان را آشکار و آنان را رسوا میکند. در آیه 29 سوره محمد(ص) میفرماید: آیا کسانی که در دلهایشان مرضی هست، پنداشتند که خدا هرگز کینه آنان را آشکار نخواهد کرد؟
7. گمراهی و آزمون الهی: یکی از علتهای گرایش منافقان به سمت و سوی دشمنان را میبایست در آزمون الهی دانست. از آنجایی که بیماردلان بهویژه از منافقان، حاضر به پذیرش واقعی ایمان و حق نیستند، دلهایشان سنگ شده و خداوند آنان را به انواع امتحانها مبتلا میکند. در آیه 31 سوره مدثر میفرماید: و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم، و شما آنها را جز آزمایشی برای کسانی که کافر شدهاند قرار ندادیم، تا آنان که اهل کتابند یقین به هم رسانند، و ایمان کسانی که ایمان آوردهاند افزون گردد، و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز[ مومنان به شک نیفتند، و تا کسانی که در دلهایشان بیماری است و کافران بگویند: «خدا از این وصف کردن، چه چیزی را اراده کرده است؟» خدا هر که را بخواهد بیراه میگذارد و هر که را بخواهد هدایت میکند، و ]شماره[ سپاهیان پروردگارت را جز او نمیداند، و این ]آیات[ جز تذکاری برای بشر نیست.
هرچند که در آیه سخن از فتنهای چون عدد موکلان آمده است، اما اصل آزمایش مهم است. خداوند میفرماید ما اینگونه آزمونها را برقرار میکنیم تا بیماردلان واقعیت درونی خویش را آشکار کنند. فضایی که خداوند با تحریمها و فشارهای دشمن پدید میآورد، آزمونی برای همگان است. در این میان مومنان ایمانشان تقویت میشود ولی بیماردلان که دچار سست ایمانی هستند خود را میبازند و هراسان میپرسند این اوضاع و احوال یعنی چه؟ اینگونه است که با گرایش به دشمن چهره خودشان را نشان میدهند. خداوند در آیه 35 سوره حج نیز میفرماید: تا آنچه را که شیطان القا میکند، برای کسانی که در دلهایشان بیماری است و [نیز[ برای سنگدلان آزمایشی گرداند و ستمگران در ستیزهای بس دور و درازند.
به هر حال، علل و عوامل متعددی را میتوان شناسایی کرد که موجب میشود بیماردلان اعتقادی و سیاسی به سوی دشمن و دوستی و ولایت و محبت و همکاری با آنان کشیده شوند و به نوعی به امت و جامعه اسلامی خیانت ورزند. البته خداوند به اینان هشدار میدهد که گرفتار هرج و مرج نشوند و متوجه باشند که از کجا برای چه آمده و به کجا میروند و هیچ شک در حوزه جزم و اعتقادات و تردیدی در حوزه عمل و اراده نداشته باشند و مسیر درست و حق را انتخاب کرده و در آن جهت حرکت نمایند. اما بیماردلی اعتقادی و غیر اعتقادی (سیاسی، فرهنگی و مانند آن) موجب میشود که اینان خود را گم کنند و سلامت و امنیت و آسایش و آرامش را در جایی دیگر چون دامن ابرقدرتها و دشمنان جستوجو کنند و به آن سمت گرایش یابند و با آنان دست دوستی دهند. اینگونه است که کارنامه زشت فکری و عملی خود را روزبهروز سیاهتر و پربرگتر میسازند و در نهایت دچار قساوت قلوب شده بهگونهای که چون کفار هیچ تاثیری از انذار الهی و رهبران نمیپذیرند و امر و نهی رهبری اسلامی برای آنان یکسان میشود.