نگاهی به عوامل، آثار و انواع رشوه از دیدگاه قرآن و روایات
رشوه هدیهای دوزخی
رسول میرزایی
رشوه و ارتشاء یک پدیده اجتماعی و نابهنجاری فرهنگی و رفتاری است که اسلام به شدت با آن مخالفت ورزیده و مجازات دنیوی و اخروی شدیدی نسبت به آن وضع کرده است. رشوه در امر قضاوت و حکم قضایی یا در غیر آن چنانکه در ادارات تحت عناوینی چون زیر میزی، پول چایی، هدیه، حق ایاب و ذهاب و مانند آن پرداخت میشود، نوعی حرامخواری و تضییع حقوق دیگران و ظلم آشکار است. نویسنده بر اساس آیات و روایات به تبیین انواع رشوه و علل، آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی آن پرداخته است.
اصطلاح و مفهوم رشوه
رشوه لفظی عربی از ریشه «ر ش و» و به هر سه صورت: فتح، ضم و کسر «راء» به کار رفته است. این کلمه مفرد است و جمع آن «رشا» یا «رشا» (با ضم یا کسر راء) است که در فارسی به معنای مزد است. فرهنگنویسان عرب درباره این واژه با توجه به مصادیق آن به تفسیر واژه پرداختهاند. فیومی مینویسد: رشوه، در لغت عربی، به معنای مالی است که شخص به قاضی و غیر آن میدهد تا به نفع او حکم دهد و یا آنان را به سود رشوهدهنده وادار کند. (المصباح المنیر، فیومی، ج 2-1، ص 228) پس میتوان گفت که ریشه و خاستگاه رشوه و ارتشاء، همان منفعتطلبی است. گیرنده میخواهد از طریق پرداخت مالی، رای قاضی را به نفع خود بگرداند و قاضی نیز با گرفتن مال در صدد جلب منفعتی است.
در کتاب مجمعالبحرین آمده است که:رشوه غالبا در اعطای چیزی به منظور ابطال حقی و یا احیای باطلی به کار برده میشود. (مجمعالبحرین باب مربوط، الرشوهًْ)
رشوه در اصطلاح حقوقی، دادن مالی است به مامور رسمی یا غیر رسمی، دولتی یا بلدی، به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی ولو اینکه آن کار مربوط به شغل گیرنده مال نباشد، خواه مستقیما آن مال را دریافت کند و یا به واسطه شخصی دیگر. (جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، ص 335، چاپ یازدهم 1380ه.ش. گنج دانش)
رشوه در آیات قرآنی
واژه رشوه در قرآن نیامده است، ولی کلمات و جملاتی در آن به کار رفته که بیانگر مفهوم پیشین است. از جمله این کلمات میتوان به «سحت» و «باطل» اشاره کرد. خداوند بارها کسانی را که میکوشند از راههای غیر عقلانی و شرعی، اموالی را کسب کنند به عنوان اینکه این افراد خورندگان مال دیگران به باطل و یا سحت هستند، مورد سرزنش قرار داده و به آنان وعده دوزخ داده است. به عنوان نمونه در آیه 42 سوره مائده رشوهخواری عالمان یهود به خاطر پذیرش و تایید دروغپردازیهای رشوهدهندگان را بیان و آنان را توبیخ میکند.
شاید بتوان گفت صریحترین آیهای که درباره رشوه به قاضی مطرح است، آیه 188 سوره بقره است که خداوند میفرماید: و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون؛ و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و به عنوان رشوه قسمتی از آن را به قضات مدهید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، در حالی که خودتان هم خوب میدانید.
شکی نیست که یکی از مصادیق اصلی و نخستین واژه حکام در آیه همان قضاوت هستند. (مجمعالبیان، ج 2-1، ص 366) در روایتی از امام رضا(ع) نیز این نظر تایید شده است. (تفسیر نور الثقلین،ج 1، ص 176، ح 613)
خداوند همچنین در جایی دیگر میفرماید: سماعون للکذب اکالون للسحت فان جاؤوک فاحکم بینهم او اعرض عنهم و ان تعرض عنهم فلن یضروک شیئا و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط ان الله یحب المقسطین؛ پذیرا و شنوای دروغ هستند و بسیار مال حرام میخورند. پس اگر نزد تو آمدند، یا میان آنان داوری کن، یا از ایشان روی برتاب و اگر از آنان روی برتابی هرگز زیانی به تو نخواهند رسانید و اگر داوری میکنی، پس به عدالت در میانشان حکم کن که خداوند دادگران را دوست میدارد. (مائده، آیه 42)
گرچه آیه درباره جمعی از یهودیهاست که بسیار علاقهمند شنیدن دروغ و خوردن مال حرام و رشوهاند، لیکن روایاتی در ذیل آیه و آیه قبلی وجود دارد که «سحت» را به رشوه تفسیر و تطبیق کردهاند.
عمار بن مروان از امام باقر (ع) پرسید: «سحت» چیست؟ حضرت فرمود: مقصود رشوه است. آنگاه پرسید: آیا مقصود رشوه در حکم و قضاوت است؟ حضرت فرمود: «آنکه کفر به خداست. (وسایل الشیعه، ج 12، ص 61، باب 5 من ابواب مایکتسب به، ح 1)
در کتاب «در المنثور» از حضرت علی(ع) از معنی «سحت» سوال شد، فرمود: «مقصود رشوه است.» (فی ظلال، جلد 1، ص 252)
زمینههای رشوه
فلسفه و هدفی که برای رشوه و ارتشاء بیان شده، همان منفعتطلبی از هر طریق ممکن است. بر اساس آیه 188 سوره بقره، دستیابی به مال دیگران از طریق باطل از علل پرداخت رشوه به قاضی است. در حقیقت کسانی به این شیوه تمسک میجویند که راه باطل و ظلم را در کسب هر چیزی از جمله اموال دیگران در پیش گرفتهاند.
شخصی که اعتقادی به قیامت و حساب و کتاب آن ندارد، هیچ پایبندی به احکام شرعی و اصول اخلاقی نخواهد داشت و تلاش میکند به هر شکلی شده آسایش و آرامش خود را در دنیا تامین کند. البته شاید برخیها به قیامت اعتقاد جزمی و اندیشهای داشته باشند، ولی در مقام عمل دارای عزم نیستند؛ از همین رو زندگی دنیا و آرایهها و شیرینیهای آن موجب میشود برای کسب مال از هر طریق تلاش کنند.
بنابراین عواملی همچون فقر اقتصادی و نابسامانیهای درآمدی کارکنان سازمانها؛ ضعف مقررات و قوانین بازدارنده و نظامهای کنترلی موثر؛ اعطای اختیارات بیش از حد به مدیران؛ اعطای امتیاز امضای طلایی به افراد؛ عدم ثبات در مدیریت؛ عدم وجود امنیت شغلی برای کارکنان؛ نارسایی، پیچیدگی، تناقض و ابهام در قوانین و مقررات اداری؛ عدم وجود شایستهسالاری در عزل و نصبها؛ عدم وجود نظامهای صحیح انگیزشی و تشویق و تنبیه در ادارات و مانند آنها، تنها زمینههای رشوهخواری و عواملی ظاهری است نه علت واقعی آن.
اگر کسی اعتقاد جزمی به خدا و قیامت داشته باشد و در مقام عمل نیز تحت وسوسههای شیطانی و هواهای نفسانی و جلوهها و آرایههای حیات مادی دنیوی قرار نگیرد و عزم قوی داشته باشد، هرگز زمینههای بیان شده نمیتواند او را به سمت و سوی رشوهخواری سوق دهد. پس ضعف ایمان و فقدان جزم یا عزم است که مسلمانان و بلکه حتی عالمان را به سوی رشوهخواری سوق میدهد. (بقره، آیه 188؛ مائده، آیه 63)
انواع و احکام رشوه و ارتشاء
حکم اسلام درباره رشوه و ارتشاء چیست؟ در پاسخ باید گفت در آیات قرآنی پرداخت رشوه به حاکمان به منظور دستیابی به اموال دیگران مورد نهی خداوند قرار گرفته است. (بقره، آیه 188) و خداوند پرداخت رشوه به منظور جلب نظر حاکمان و قضاوت ایشان به سود رشوهدهنده را عملی ناروا و حرام دانسته و در آیه بیان کرده که این حکمی معلوم برای همگان است. پس کسی نمیتواند مدعی شود که حکم رشوه را نمیدانسته یا از خلاف بودن آن آگاه نبوده است؛ چرا که هر کسی به سادگی در مییابد که تغییر رای قاضی و حاکم با رشوه و پرداخت مالی و مانند آنها به نفع خود عملی خلاف شرع، عقل و اخلاق است.
از نظر آیات و روایات اسلامی، رشوه دادن و گرفتن برای تغییر رای و حکم، حرام و پولی که از این راه به دست میآید نامشروع است؛ جالب اینکه حکمی که از این طریق صادر میشود و زمین و مالی که قاضی با این کار به رشوه دهنده میدهد، حرام است و حکم قاضی موجب حلیت نمیشود و تصرفاتی که در این مال و چیزها صورت میگیرد تصرفات عدوانی و باطل است.
پیامبر رشوهدهنده و گیرنده را اهل گناه کبیره دانسته و حتی لعن کرده است. در روایت است که ایشان فرمود: الراشی و المرتشی کلاهما فی النار؛ رشوهدهنده و رشوهگیرنده هر دو در آتشدوزخ هستند؛ ایشان همچنین آن دو را لعن کرده است. (مستدرکالوسائل، باب8، حدیث 8)
پیامبر(ص) با آنکه با علم و تعلیم الهی، نسبت به ملکوت و حقایق چیزها علم داشت، ولی موظف بود در جامعه براساس شواهد و بینات و ادله حکم کند. از همین رو، میفرمود: انما أقضی بینکم بالبینات و الأیمان و بعضکم ألحن بحجته من بعض فأیما رجل قطعت له من مال أخیه شیئا فانما قطعت له به قطعهًْ من النار؛ ای مردم! من در میان شما فقط بر طبق گواهی گواهان و سوگندها دادرسی میکنم و چه بسا باشد که برخی از شما از برخی دیگر بهتر دلیل میآورد؛ بنابراین، هر فردی که من از مال برادرش چیزی را برای او به واسطه بینه یا سوگند دروغ جدا کنم، تنها برای او با آن، قطعهای از آتش جدا کردهام. الکافی، ج 7، ص 414، دارالکتب الاسلامیهًْ، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق)
آن حضرت(ص) در جایی دیگر میفرماید: انما أنا بشر، و انما یأتینی الخصم فلعل بعضکم أن یکون ألحن بحجته من بعض فأقضی له، فمن قضیت له بحق مسلم فانما هی قطعهًْ من نار. فلیحملمها أو لیذرها؛ من بشری هستم همچون شما (و مامورم از طریق ظاهر میان شما قضاوت کنم) نزاعی نزد من مطرح میشود، شاید بعضی در اقامه دلیل از دیگری نیرومندتر باشد و من به مقتضای ظاهر دلیلش به سود او قضاوت کنم، اما بدانید چنانچه من حق کسی را برای دیگری قضاوت کردم، آن قطعهای است از آتش، اگر آتش میخواهد، آن را تصرف کند وگرنه آن را رها سازد. (سیدبن قطب، فی ظلال القرآن، ج 1، ص: 177 دارالشروق، بیروت- قاهره، 1412ق، چاپ هفدهم)
پس وقتی آن حضرت(ص) نسبت به حکمی که خود براساس بینات و سوگندها داده، چنین میگوید و به مردم هشدار میدهد تا براساس آن حکم تصرفاتی نداشته باشند بلکه براساس حقایق واقعی تصرف کنند، کسانی که با رشوه، تغییر رای میدهند، چه وضعیت اسفباری خواهند داشت؟
در نهجالبلاغه، داستان هدیه «اشعث بن قیس» بازگو شده است که برای پیروزی بر رقیب در محکمه امام علی(ع) به رشوه متوسل شد. شبانه ظرفی پر از حلوای لذیذ به رسم پیشکش به خانه علی(ع) آورد، حضرت سخت برآشفت، فرمود: سوگواران بر تو اشک بریزند (گریه کنند)، آیا با این عنوان آمدهای که مرا فریب دهی و خدعه کنی؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاست به من بدهند که پوست جوی از دهان مورچهای به ظلم بگیرم، هرگز نخواهم کرد. دنیای شما از برگ جویدهای در دهان ملخ برای من کمارزشتر است، علی(ع) را با نعمتهای فانی و لذتهای زودگذر چه کار؟...! (نهجالبلاغه، صبحی صالح، خطبه 224)
باید توجه داشت که رشوه در جامعه در عصر حاضر تنها در حوزه قضاوت و قضایی کاربرد ندارد، بلکه با توجه به تغییرات اجتماعی امروز حوزه شبهقضایی نیز پدید آمده که میتوان با رشوه رفتار مسئولان را به نفع خود و یا گروه و جناح و حزب و محله و شهر و استان تغییر داد و خدماتی را که برای دیگران وضع شده به سوی خود و یا گروه خویش جلب کرد.
بنابراین، باید گفت که رشوه دارای اقسام و احکامی است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود.
1. رشوه مالی به قاضی برای تغییر حق: اینگونه رشوه، متداولترین رشوه در طول تاریخ بوده است. حکم آن حرمت است و مالی که قاضی میگیرد حرام و اکل مال به باطل و مالی و زمین و هر چیزی که رشوهدهنده میگیرد، نیز حرام و خوردن آن حرامخواری است. (بقره، آیه 188)
2. رشوه غیرمالی به قاضی برای تغییر حق: گاه شخص رشوهدهنده مالی به قاضی نمیدهد، بلکه وعده کاری یا خدماتی را میدهد یا آنکه قاضی متوقع است که یکی از دو طرف دعوا که به نفع او حکم میکند، در آینده برای او خدماتی را ارائه دهد. این نیز براساس همین آیه و آیات و روایات دیگر عملی حرام است؛ زیرا هدف، تغییر حکم به نفع شخص و اکل مال به باطل است.
صاحب «عروهًْالوثقی» درباره رشوه مالی و غیرمالی نوشته است:«رشوه: الف) گاهی مالی است، از قبیل عین و منفعت؛ ب) و گاهی عملی است برای قاضی، مثل: دوختن لباس و تعمیر خانه او و مانند آن؛ ج) و گاهی قولی است، مثل: مدح و ثنای او برای جلب قلبش به سوی خود تا به نفع او حکم کند؛ د) و گاهی فعلی است، مثل: تلاش در برآورده شدن حاجت و اظهار بزرگی و گرامیداشت او و همانند اینها؛ پس هر یک از این امور حرام است یا به علت صدق رشوه بر همه آنها و یا از آن جهت که محکوم به حکم رشوه است.»
3. رشوه مالی و غیرمالی به غیر قاضی: گاه رشوه مالی یا غیرمالی از جمله خدمات به غیر قاضی داده میشود؛ شهید ثانی در «مسالکالافهام» آنجا که دلیل اجماع و اتفاق مسلمین را در تحریم رشوه بیان میکند، علاوه بر اطلاق این لفظ بر قاضی، آن را بر کارگزاران دولتی و عامل مسلمین نیز تعمیم داده و میفرماید: «اتفق المسلمون علی تحریم الرشوه علی القاضی والعامل؛ همه مسلمانان بر حرام بودن رشوه بر قاضی و عامل و کارگزار اتفاق دارند.»
مسئولان و افراد صاحب منصب در ادارات و مراکز دولتی و نهادها اگر پول و هدیهای دریافت میکنند، به دلیل پست و مقام و منصب این دریافتها حرام و اکلمال به باطل است. در روایت است که پیامبر گرامی اسلام (ص) مردی را از طایفه «ازد» برای گردآوری زکات فرستاد. آن مرد وقتی از مأموریت برگشت بخشی از اموال را به خدمت پیامبر (ص) تقدیم و سهمی را برای خود برداشت و عرض کرد: این اموال هدایایی است که مردم به من دادهاند. حضرت (ص) برآشفت و به او فرمود: کیف تاخذ ما لیس لک بحق؟!؛ چرا آن را که حق تو نیست میگیری؟
او در پاسخ با معذرت خواهی گفت: «لقد کانت هدیه یا رسولالله!؛ ای پیامبر خدا! آنچه گرفتم هدیه بود، پیامبر (ص) فرمود: ارایت لوقعد احدکم فی داره و لم نوله عملا اکان الناس یهدونه شیئا؟؛ اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلی نباشید آیا مردم به شما هدیه میدهند؟! سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیتالمال قرار دادند و وی را از کار برکنار کرد! (عدالت و قضا در اسلام، ص 300؛ الامام علی (ع)، ج1، ص 155 و 156) امیرمؤمنان (ع) از پیامبر (ص) نقل میکند که فرمود: اخذ الامیر الهدیه سحت و قبول القاضی الرشوه کفر؛ هدیه گرفتن زمامدار و رئیس از دیگران حرام است و رشوهگیری حاکم شرع و قاضی، کفر است. (کنزالعمال، ج 6، ص 112)
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که ممکن است عدهای با تغییر نام رشوه از آن با عناوین چون پول چایی، پول شیرینی، هدیه، کادو، پیشکش، چشمروشنی و حق ایاب و ذهاب و غیره یاد کنند که همه این موارد جزو رشوه محسوب میشوند و عوض کردن نام، تغییری در ماهیت آن ایجاد نمیکند.
آثار رشوه و ارتشاء
در آیات و روایات آثاری برای رشوه و ارتشاء (رشوهگیری) بیان شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1- ننگ و خواری: بر اساس آیه 42 سوره مائده، رشوه موجب ننگ و خواری میشود؛ زیرا سحت چنانکه گذشت به معنای مالی است که ننگ و خواری را به دنبال دارد.
2- آتش دوزخ: رشوهخواری موجب عذاب اخروی و آتش دوزخ است که در روایات بسیاری به آن اشاره شده است. (مائده، آیات 41 و 42)
3- تصرفات ناروا: از آثار دیگر رشوه و حرام خواری آن است که زمینه را برای تصرف ناروا در اموال مردم فراهم میآورد. (بقره، آیه 188).
4- بیاعتمادی: چنانکه بیان شد فرهنگ رشوه در جامعه موجب بیاعتمادی مردم به رهبران و دستگاههای قضایی و دولتی میشود.
5- نکوهش خدا: نکوهش و مذمت شدید از سوی خداوند به خاطر آلودگی به رشوه و حرامخواری از جمله آثار آن است. (مائده، آیات 62 و 63)
6- لعن و نفرین پیامبر (ص): چنانکه گذشت، پیامبر (ص) رشوه گیرنده و رشوهدهنده را ملعون دانسته و لعن کرده است.
7- دوری از بهشت: پیامبر اکرم (ص) فرمود: از رشوه دوری کنید؛ زیرا این کار کفر است و رشوهخوار بوی بهشت را استشمام نمیکند. (وسائل، ج 12، ص 63، باب 5)
8- کفر: امام صادق (ع) در این باره میفرمایند: و اما رشوه، ای عمار! در مورد احکام، کفر به خدای بزرگ و رسول او است. (همان)
9- آزمون: امام علی (ع) از قول پیامبر (ع) که حوادث آینده را برای ایشان بازگو میکنند، میفرماید: «ای علی! همانا این مردم بزودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش میشوند... حرام خدا را با شبهات دورغین و هوسهای غفلتزا حلال میکنند، شراب را به بهانه اینکه آب انگور است و رشوه را که «هدیه» است و ربا را که نوعی «معامله» است، حلال میشمارند». (نهجالبلاغه، خطبه 156).
10- بیبرکتی: برکت از مال رشوهخوار برداشته میشود. امام کاظم (ع) در این زمینه میفرماید: «مال حرام زیاد نمیشود و اگر بیفزاید، برای صاحبش مبارک نمیگردد و در هر راهی آن مال را صرف کند، اجری به او نمیرسد. (کافی، کلینی، ج 5، ص 125)
11- فرزندان گناهکار: امام صادق (ع) میفرماید: «اثر کسبهای حرام در فرزندان و ذریه به مرحله بروز و ظهور میرسد».(کافی، کلینی، ج1، ص 363).
12- عدم قبولی اعمال و عبادات: پیامبر اکرم (ص) میفرماید: عبادات رشوه گیرنده قبول نمیشود و دعاهایش به اجابت نمیرسد. (سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج 1 ص 24)
13- اضطراب و ناامنی: پیامبر (ص) فرموده است: «هیچ گروهی گرفتار رشوه نشدند مگر آنکه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانی شدند.» (نهجالفصاحه، ح 2693)
14- قساوت قلب: امام حسین (ع) خطاب به لشگریان یزید چنین فرمود: «وای بر شما! چرا ساکت نمیشوید تا گفتارم را بشنوید! من شما را به راه هدایت و رستگاری فرا میخوانم، هر کس از من پیروی کند، سعادتمند است و هر کس نافرمانیام کند از هلاک شدگان است، شما همگی نافرمانیام میکنید و به سخنم گوش نمیدهید. چون شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مهر زده شده است.»
وظیفه رهبران و عالمان در برابر پدیده شوم ارتشاء
قرآن در آیه 63 سوره مائده به عالمان و رهبران هشدار داده که با پدیده شوم رشوه خواری و حرامخواری به هر شکلی مبارزه کنند و در این باره کوتاهی نکرده و بیتفاوت نباشند. خداوند در این آیه ربانیون (عالمان نصارا) رابه خاطر بیتفاوتی در برابر رشوهخواری مردم خویش، مورد توبیخ قرار میدهد. پس رشوهخواری، عملی زشت و مورد سرزنش است و نباید در جامعه رواج یابد و به شکل فرهنگ در آید.