kayhan.ir

کد خبر: ۳۵۰
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۵

دشمن‌شناسي و حرکت منطقي (خشت اول)

نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست يافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكى - به سمت آرمان‌هاى گوناگون و متنوع اسلامى كه حركت مي‌كند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوه‌هاى متنوّع استفاده كند براى رسيدن به مقصود.
نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست يافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكى - به سمت آرمان‌هاى گوناگون و متنوع اسلامى كه حركت مي‌كند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوه‌هاى متنوّع استفاده كند براى رسيدن به مقصود. هرگونه حركتى - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل ميدان رزم نظامى، بايد به دنبال رسيدن به اهدافِ ازپيش‌تعيين‌شده باشد. اهدافى وجود دارد؛ نظام اسلامى در هر مرحله‌اى يكى از اين اهداف را دنبال مي‌كند، براى پيشرفت، براى رسيدن به نقطه‌ تعالى و اوج، براى ايجاد تمدن عظيم اسلامى؛ بايد سعى كند به اين هدف در اين مرحله برسد. البته مرحله‌گذارى است، قطعه قطعه است. راهنمايان و هاديان و متفكران و مسئولان مربوط، اين قطعات را معين مي‌كنند، هدفگذارى مي‌كنند، حركت جمعى آغاز مي‌شود. همه بايد تلاش كنند كه هر حركتى در هر مرحله‌اى به اهداف خودش برسد. اين آن نظامِ صحيحِ حركتِ منطقى است‌.
*
آنچه نقطه‌ مقابل نظام اسلامى است، استكبار است. جهت‌گيرى خصومت‌هاى نظام اسلامى، با نظام استكبار است؛ ما با استكبار مخالفيم، ما با استكبار مبارزه مي‌كنيم. استكبار يك واژه‌ قرآنى است كه در قرآن درباره‌ امثال فرعون و گروه‌هاى بدخواه و معارض حقّ و حقيقت به‌كار رفته است. استكبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوان‌بندى استكبار در همه‌ دوره‌ها يكى است؛ البته شيوه‌ها و خصوصيات و روش‌ها در هر زمانى تفاوت مي‌كند. امروز هم نظام استكبارى وجود دارد؛ رأس استكبار هم در دنيا، دولت ايالات متحده آمريكا است.
*
ما با برخورد غيرخردمندانه در همه‌ عرصه‌ها مخالفيم؛ ما معتقديم در همه‌ عرصه‌ها، در همه‌ برنامه‌ريزى‌ها، در همه‌ جهت‌گيرى‌هاى جمعى و فردى بايد با درايت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسيم، اگر دوست را نشناسيم، دشمن را نشناسيم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسيم، استكبار را نشناسيم، چطور مي‌توانيم با حكمت و درايت حركت كنيم؟ چطور مي‌توانيم درست برنامه‌ريزى كنيم؟ لذا بايد بشناسيم.
 *
يكى از ويژگى‌هاى نظام استكبارى، خودبرتربينى است. مجموعه‌هاى استكبارى - آن كسانى كه يا در رأس يك كشور يا در رأس يك نظام بين‌المللى، يا مجموعه‌اى از كشورها كارها را به دست گرفته‌اند - وقتى مجموعه‌ خودشان را از بقيه‌ انسانها، از بقيه مجموعه‌ها برتر دانستند، وقتى خودشان را محور دانستند، همه چيز را فرع بر خودشان دانستند، يك معادله‌ غلط و خطرناكى در تعاملات جهانى به‌وجود مى‌آيد. براى خود حق مداخله‌ در امور بقيه انسان‌ها و بقيه ملت‌ها را قائل است... اين خود برتر بينى موجب مي شود كه ادّعاى توليت امور ملت‌ها را داشته باشند، ادعاى مديريت جهانى را داشته باشند، خودشان را رئيس مجموعه عالم بدانند.
*
 يكى از شاخص‌هاى ديگر استعمار و استكبار اين است كه جنايت را نسبت به ملت‌ها و نسبت به آحاد بشر مجاز مي‌شمرند و اهميت نمي‌دهند. اين يكى از بلاياى بزرگ استكبار در دوران جديد است؛ دوران جديد يعنى دوران پيشرفت علم، پديد آمدن سلاحهاى خطرناك، كه اين سلاحها هم از وقتى به دست مستكبرين رسيد، بلاى جان ملت‌هاى عالم شد؛ براى جان انسانها - هر انسانى كه با آنها همراه نباشد، تسليم آنها نباشد، تابع آنها نباشد - هيچ ارزشى قائل نيستند...
*
يكى ديگر از شاخص‌ها، فريبگرى و رفتار منافقانه است؛ همه جنايات را در تبليغات خودشان سعى مي‌كنند توجيه كنند و جنايت را در لباس خدمت نشان بدهند! اين نظام استكبار كه قصد سلطه‌ بر ملت‌ها را دارد، از اين شيوه به‌طور متعارف و معمول در همه‌ زندگى‌اش استفاده مي‌كند؛ توجيه جنايت و پوشاندن لباس خدمت به جنايت.
*
نظام اسلامى با استكبار با اين خصوصيات طرف است؛ نظام اسلامى با ملت‌ها طرف نيست، با مردم طرف نيست، با انسان‌ها طرف نيست، نظام اسلامى با استكبار طرف است. از زمان ابراهيم خليل و نوح پيغمبر و پيغمبران بزرگ و پيغمبر اسلام تا امروز هم همين بوده: جبهه حق در مقابل استكبار قرار داشته است. چرا؟ مقابله امروز نظام اسلامى با استكبار از چه رو است؟ چون استكبار با اين خصوصياتى كه گفتيم، قادر نيست نظام اسلامى‌اى مثل نظام جمهورى اسلامى ايران را تحمل كند. چون نظام جمهورى اسلامى اساساً در اعتراض به استكبار پديد آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استكبار و عوامل استكبار در ايران به‌وجود آمد و بر اين اساس تشكيل شد، رشد پيدا كرد، قوى شد، منطق استكبار را به چالش كشيد.
*
آنچه براى نظام جمهورى اسلامى به‌عنوان يك تجربه‌ دائمى در طول اين ?? سال وجود دارد، اين است كه تنها عامل برطرف كردن مزاحمت دشمن عبارت است از اقتدار ملت و ايستادگى ملت؛ اين تنها عاملى است كه مي‌تواند دشمن را عقب بزند. البته دشمن، دشمن است؛ از همه‌ ابزارها استفاده مي‌كند؛ همان‌طور كه گفتيم از ابزار تحريم هم استفاده مي‌كند و استفاده كرده است. ما بايستى بدانيم آن راهى كه ما را مي‌تواند به مقصود برساند، چيست.
*
 در اروپا ملت فرانسه يك روزى اعتبار سياسى به دست آورد به‌خاطرِ اينكه رئيس جمهور آن روز فرانسه، به دليل اينكه انگليس وابسته‌ به آمريكا است، اجازه نداد كه انگليس وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اين مايه‌ اعتبار فرانسه شد. آن روز در دنيا اعتبار دولت فرانسه زياد شد به‌خاطرِ اينكه در مقابل آمريكا ايستاد و اجازه نداد انگليس - كه متصل به آمريكا بود - وارد بازار مشترك اروپا بشود؛ اعتبار يك ملت اين‌جور به‌وجود مى‌آيد. اينكه حالا دولتمردان همان كشور نه فقط در مقابل آمريكا، بلكه‌ بروند در مقابل صهيونيست‌هاى نحسِ نجس اظهار كوچكى و تواضع بكنند، مايه‌ سرشكستگى ملت فرانسه است كه البته خودشان بايد علاج كنند.
*
جوان‌ها! بدانيد، بدون هيچ‌گونه ترديدى آينده‌ روشن و اميدبخش اين كشور و اين نظام متعلق به شما است؛ شما خواهيد توانست كشورتان و ملتتان را به اوج افتخار برسانيد؛ شما به توفيق الهى خواهيد توانست الگو و نمونه‌ كاملِ تمدّنِ نوينِ اسلامى را در اين آب و خاك تشكيل بدهيد؛ براى اينكه بتوانيد اين وظايف بزرگ را انجام بدهيد، بايستى دين را، تقوا را، عفت را، پاكيزگىِ روحى را در ميان خودتان هرچه بيشتر ترويج كنيد و تقويت كنيد. جوانِ امروز احتياج دارد به دين، به تقوا، به علم، به نشاطِ كار، به امانت، به عفّت، به انجام خدمات اجتماعى و به ورزش؛ اينها خصوصياتى است كه جوانِ امروز به آن احتياج دارد.