معرفی کتاب سنجش ایدئولوژیهای مدرن اثر شهریار زرشناس
نگاهی تحلیلی و انتقادی بر ایدئولوژیهای مدرن
ناهید زندي پژوه
«شناخت و سنجش ایدئولوژيهای مدرن»، عنوان تازهترین کتاب شهریار زرشناس است. این کتاب چند جلدی است که جلد اول آن در آبان سال جاری در 240 صفحه توسط شرکت انتشارات کیهان به چاپ رسیده است.
شهریار زرشناس از زمره نویسندگان متعهد و کوشا است که تاکنون بیش از 20 اثر مکتوب از ایشان به چاپ رسیده است. از آثارش: اشاراتی درباره لیبرالیسم در ایران، توسعه، جامعه مدنی، سرمایه سالاری، نیمه پنهان آمریکا، مبانی نظری غرب مدرن، واژهنامه فرهنگی- سیاسی، نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (2 مجلد)، نیهیلیسم... را میتوان نام برد. استاد زرشناس تحصیلات خود را در رشته فلسفه و روانشناسی ادامه داده و هم اکنون عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است.
کتاب شناخت و سنجش ایدئولوژیهای مدرن بدون مقدمه است و از گروه کتب سیاسی- فلسفی به شمار میآید.
این کتاب در چهار فصل تنظیم شده که شمهای از محتوای هر فصل را مرور خواهیم کرد.
فصل اول: معنا و مفهوم ایدئولوژی
در این فصل ضمن تعریف ایدئولوژی، ویژگیها و کارکردهای ایدئولوژی مورد بررسی قرار گرفته و همچنین مفهوم ایدئولوژی از نظر اشخاصی همچون کارل مارکس، لنین، برنشتاین و لوکاچ مطرح شده است. آنچه در این بخش حائز اهمیت نویسنده بوده این است که: ایدئولوژیهای مدرن ماهیتی اومانیستی و صبغهای سکولاریستی دارند و حاصل عصر ظلمانی به اصطلاح روشنگری هستند و روشنفکران به عنوان مبلغان و مروجان مدرنیته و نمایندگان و سخنگویان جهانبینی مدرن اصلیترین حاملان ایدئولوژیهای مدرن هستند. شایان ذکر اینکه اولاً ایدئولوژی مدرن در ذیل مفهوم دموکراسی سوژه محور خودبنیاد و «مفهوم مدرن دموس» تحقق و فعلیت یافتهاند و دوم اینکه ناظر به منافع و اغراض یک یا چند طبقه و گروه اجتماعی موجود در اجتماعات مدرن است. و سوم در هر یک از انواع ایدئولوژیهای مدرن، هسته مفهومی بنیادینی وجود دارد که دیگر مفاهیم و مفروضات، حول محور آن هسته، مجموعاُ مفاهیم سازنده آن ایدئولوژی را میسازند.
فصل دوم: لیبرالیسم کلاسیک
در این بخش به زمینههای ظهور لیبرالیسم کلاسیک- ظهور انسان مدرن؛ ظهور اقتصاد سرمایهسالار مدرن؛ ظهور آراء مدرنیستی زمینهساز شکلگیری ایدئولوژی لیبرالیسم- پرداخته شده است و سپس به آراء زمینهسازان لیبرالیسم مانند: پییر دوبوا، مارسیگ لیو، نیکولو ماکیاولی، مارتین لوتر و ژان کالون مدنظر قرار گرفته و در خاتمه نگاهی به بنیادهای فلسفی لیبرالیسم- عقلانیت تجربی مدرن؛ آمپریسم- انداخته شده است.
با مطالعه این بخش در مییابیم که بنیانهای فکری لیبرالیسم کلاسیک در قرن 16 پدیدار گردیده و در قرن 17 به صورت یک ایدئولوژی مدرن ظاهر گردید و از بانیان مهم آن جان لاک است. هسته مفهومی مرکزی لیبرالیسم کلاسیک، آزادی فرد انگارانه است که در هیئت تئوری آزادی لیبرالی بیان میشود و جوهر آزادی لیبرالی، سودمحوری- لذتطلبی سکولار- اومانیستی است.
یکی از شعارهای مورد توجه لیبرالیسم کلاسیک، تساهل و تسامح است که ریشه در تکاپوی سودجویانه و استثمارگرانه سرمایهداری مدرن و روح سکولار اومانیستی دارد. در دهههای آغازین قرن بیستم و با بروز جنگ جهانی اول و به دنبال ظهور بحرانهای گسترده اقتصادی-اجتماعی، بیپایگی مدعاهای آن و بطلان شعارها و مفروضاتش عیان گردید و تدریجا بیاعتبار شده و به حاشیه رانده شد.
فصل سوم: سوسیالیسم
در این بخش به مواردی همچون: صورت نوعی سوسیالیسم مدرن؛ سیر تطور و اقسام سوسیالیسم رادیکال؛ اندیشههای سوسیالیستی پسازانقلاب صنعتی؛ آشنایی با پیشگامان مثل: کلود هانری سن سیمون، رابرت اوئن، ایتن کابه، ویلهلم وایتلینگ و اگوست لویی بلانکی میپردازد.
در این فصل نویسنده بیان میکند که ظهور و بسط آراء سوسیالیستی مدرن، واکنشی بود نسبت به بیعدالتیها و مظالم و جنایاتی که سرمایهداران مدرن در سیر ظهور و بسط خود پدیدار ساخته بودند و این ظهور و بسط به چهار قسمت کلی تقسیم میشود که هر یک از این چهار قسم ماهیتی اومانیستی-سکولاریستی دارند. هر چند که برخی از این اندیشهها مبتنی بر روایتهای تحریفآمیز مدرنیستی-سوسیالیستی از مسیحیت میباشند و برخی دیگر نیز گرایشهای آشکار ماتریالیستی دارند. اندیشههای سوسیالیستی رادیکال به جای توجه و تأکید بر اصالت نفس اماره فردی و صورت فردی سوبژکتیوتیه، خواهان اصالت دادن به صورت جمعی نفساماره و آن صورت جمعی سوبژکتیویته مدرن هستند که مصداق سوژهانگاری جمعی را در مفهوم پرولتاریا و برخی گروههای فرودست نزدیک به آن جستجو میکند. نکته مهم اینکه همه صور و آراء سوسیالیستی مدرن در ذیل دموکراسی اومانیستی ظاهر گردیده و افق سیر و تطور خود را در تاریخ نیستانگاری غربی و نیستانگاری خودبنیادانگارانه مدرن دنبال میکنند و لذا ماهیتی کفرآلود و مشرکانه دارند.
فصل چهارم: مارکسیسم
در این بخش اجمالا به کارل مارکس و دوستیاش با انگلس و همچنین به بررسی آثار مشترک آنها پرداخته شده از جمله کتاب خانواده مقدس و کتاب ایدئولوژی آلمانی... و در انتها به افسانه پرولتاریا.
در این بخش میخوانیم که مارکسیسم صبغهای استکباری دارد و مارکسیسم میکوشد تا به منظور تحقق اتوپیای وهمآلود عالم مدرن، وجه سوسیالیستی مدرنیته را جایگزین وجه لیبرالی آن نماید. اما مصایب و فجایعی که مدرنیته پدید آورده، با جایگزین کردن ایدئولوژی سوسیالیستی به جای ایدئولوژی لیبرالی قابل رفع و حل نیست، مارکسیسم به مولفههایی چون اندیشه ترقی، عقلانگاری ابزاری نفسانیت مدارمدرن، سوژهانگاری نفسانی بشر، تقلیل تعریف انسان به سطح حیوان اقتصادی و حیوان ابزارساز، تکنیک و تکنوکراسی مدرن، سکولاریسم اومانیستی و وعدههای توخالی و تمنیات نفسانی جهانبینی به اصلاح روشنگری معتقد و متعهد است. مارکسیسم، تصویری افسانهای و توخالی و بیپایه از طبقه کارگر صنعتی به عنوان منجی تحققبخش آمال مدرنیته ارائه کرده است.
شهریار زرشناس در این کتاب کوشیده ایدئولوژیهای مدرن را از منظر حکمت سیاسی اسلامی و «طریقت سیاسی-اقتصادی تشیع ولائی» نگاهی تحلیلی-انتقادی بر ایدئولوژیهای مدرن که شامل لیبرالیسم و نئولیبرالیسم، محافظهکاری، سوسیالیسم،مارکسیسم و... داشته باشد. و از سویی شاهد هستیم که دوران هر یک از این ایدئولوژیها در آستانه احتضار قرار دارند و جوانههای شکوفایی بیداری اسلامی طلوع پیروزمند طریقت سیاسی- اقتصادی اسلامی با پرچمداری ایران اسلامی در افق تاریخ را نوید میدهد.
در خاتمه خالی از لطف نیست که بگوییم این کتاب تقدیم به چه کسانی است؟
آنان که در برهوت غربزدگی و در تکثر اندیشههای نفسانی و شیطانی؛ در پرتو تقوا دست از هرچه نفسانیت شستند، جان و دلمان را در زلال معارف قرآن و اهلبیت(ع) صفا دادند و در یک کلمه ما را با اسلام ناب محمدی(ص) آشنا کردند. همانها که در شب تاریک، چراغ راهمان بودند و رنج تهذیب و تعلیم را به جان خریدند و همچون مقتدایمان حضرت روحالله(ره) نشان دادند در این دنیای سراسر مادیت تنها معنویت الهی راهگشاست و از میان تمامی مکاتب بشری به بنبست رسیده، سرچشمه حقیقت را باید تنها و تنها در مکتب اسلام جستجو کرد که «الاسلام یعلو ولایعلی علیه»
«شناخت و سنجش ایدئولوژيهای مدرن»، عنوان تازهترین کتاب شهریار زرشناس است. این کتاب چند جلدی است که جلد اول آن در آبان سال جاری در 240 صفحه توسط شرکت انتشارات کیهان به چاپ رسیده است.
شهریار زرشناس از زمره نویسندگان متعهد و کوشا است که تاکنون بیش از 20 اثر مکتوب از ایشان به چاپ رسیده است. از آثارش: اشاراتی درباره لیبرالیسم در ایران، توسعه، جامعه مدنی، سرمایه سالاری، نیمه پنهان آمریکا، مبانی نظری غرب مدرن، واژهنامه فرهنگی- سیاسی، نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (2 مجلد)، نیهیلیسم... را میتوان نام برد. استاد زرشناس تحصیلات خود را در رشته فلسفه و روانشناسی ادامه داده و هم اکنون عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است.
کتاب شناخت و سنجش ایدئولوژیهای مدرن بدون مقدمه است و از گروه کتب سیاسی- فلسفی به شمار میآید.
این کتاب در چهار فصل تنظیم شده که شمهای از محتوای هر فصل را مرور خواهیم کرد.
فصل اول: معنا و مفهوم ایدئولوژی
در این فصل ضمن تعریف ایدئولوژی، ویژگیها و کارکردهای ایدئولوژی مورد بررسی قرار گرفته و همچنین مفهوم ایدئولوژی از نظر اشخاصی همچون کارل مارکس، لنین، برنشتاین و لوکاچ مطرح شده است. آنچه در این بخش حائز اهمیت نویسنده بوده این است که: ایدئولوژیهای مدرن ماهیتی اومانیستی و صبغهای سکولاریستی دارند و حاصل عصر ظلمانی به اصطلاح روشنگری هستند و روشنفکران به عنوان مبلغان و مروجان مدرنیته و نمایندگان و سخنگویان جهانبینی مدرن اصلیترین حاملان ایدئولوژیهای مدرن هستند. شایان ذکر اینکه اولاً ایدئولوژی مدرن در ذیل مفهوم دموکراسی سوژه محور خودبنیاد و «مفهوم مدرن دموس» تحقق و فعلیت یافتهاند و دوم اینکه ناظر به منافع و اغراض یک یا چند طبقه و گروه اجتماعی موجود در اجتماعات مدرن است. و سوم در هر یک از انواع ایدئولوژیهای مدرن، هسته مفهومی بنیادینی وجود دارد که دیگر مفاهیم و مفروضات، حول محور آن هسته، مجموعاُ مفاهیم سازنده آن ایدئولوژی را میسازند.
فصل دوم: لیبرالیسم کلاسیک
در این بخش به زمینههای ظهور لیبرالیسم کلاسیک- ظهور انسان مدرن؛ ظهور اقتصاد سرمایهسالار مدرن؛ ظهور آراء مدرنیستی زمینهساز شکلگیری ایدئولوژی لیبرالیسم- پرداخته شده است و سپس به آراء زمینهسازان لیبرالیسم مانند: پییر دوبوا، مارسیگ لیو، نیکولو ماکیاولی، مارتین لوتر و ژان کالون مدنظر قرار گرفته و در خاتمه نگاهی به بنیادهای فلسفی لیبرالیسم- عقلانیت تجربی مدرن؛ آمپریسم- انداخته شده است.
با مطالعه این بخش در مییابیم که بنیانهای فکری لیبرالیسم کلاسیک در قرن 16 پدیدار گردیده و در قرن 17 به صورت یک ایدئولوژی مدرن ظاهر گردید و از بانیان مهم آن جان لاک است. هسته مفهومی مرکزی لیبرالیسم کلاسیک، آزادی فرد انگارانه است که در هیئت تئوری آزادی لیبرالی بیان میشود و جوهر آزادی لیبرالی، سودمحوری- لذتطلبی سکولار- اومانیستی است.
یکی از شعارهای مورد توجه لیبرالیسم کلاسیک، تساهل و تسامح است که ریشه در تکاپوی سودجویانه و استثمارگرانه سرمایهداری مدرن و روح سکولار اومانیستی دارد. در دهههای آغازین قرن بیستم و با بروز جنگ جهانی اول و به دنبال ظهور بحرانهای گسترده اقتصادی-اجتماعی، بیپایگی مدعاهای آن و بطلان شعارها و مفروضاتش عیان گردید و تدریجا بیاعتبار شده و به حاشیه رانده شد.
فصل سوم: سوسیالیسم
در این بخش به مواردی همچون: صورت نوعی سوسیالیسم مدرن؛ سیر تطور و اقسام سوسیالیسم رادیکال؛ اندیشههای سوسیالیستی پسازانقلاب صنعتی؛ آشنایی با پیشگامان مثل: کلود هانری سن سیمون، رابرت اوئن، ایتن کابه، ویلهلم وایتلینگ و اگوست لویی بلانکی میپردازد.
در این فصل نویسنده بیان میکند که ظهور و بسط آراء سوسیالیستی مدرن، واکنشی بود نسبت به بیعدالتیها و مظالم و جنایاتی که سرمایهداران مدرن در سیر ظهور و بسط خود پدیدار ساخته بودند و این ظهور و بسط به چهار قسمت کلی تقسیم میشود که هر یک از این چهار قسم ماهیتی اومانیستی-سکولاریستی دارند. هر چند که برخی از این اندیشهها مبتنی بر روایتهای تحریفآمیز مدرنیستی-سوسیالیستی از مسیحیت میباشند و برخی دیگر نیز گرایشهای آشکار ماتریالیستی دارند. اندیشههای سوسیالیستی رادیکال به جای توجه و تأکید بر اصالت نفس اماره فردی و صورت فردی سوبژکتیوتیه، خواهان اصالت دادن به صورت جمعی نفساماره و آن صورت جمعی سوبژکتیویته مدرن هستند که مصداق سوژهانگاری جمعی را در مفهوم پرولتاریا و برخی گروههای فرودست نزدیک به آن جستجو میکند. نکته مهم اینکه همه صور و آراء سوسیالیستی مدرن در ذیل دموکراسی اومانیستی ظاهر گردیده و افق سیر و تطور خود را در تاریخ نیستانگاری غربی و نیستانگاری خودبنیادانگارانه مدرن دنبال میکنند و لذا ماهیتی کفرآلود و مشرکانه دارند.
فصل چهارم: مارکسیسم
در این بخش اجمالا به کارل مارکس و دوستیاش با انگلس و همچنین به بررسی آثار مشترک آنها پرداخته شده از جمله کتاب خانواده مقدس و کتاب ایدئولوژی آلمانی... و در انتها به افسانه پرولتاریا.
در این بخش میخوانیم که مارکسیسم صبغهای استکباری دارد و مارکسیسم میکوشد تا به منظور تحقق اتوپیای وهمآلود عالم مدرن، وجه سوسیالیستی مدرنیته را جایگزین وجه لیبرالی آن نماید. اما مصایب و فجایعی که مدرنیته پدید آورده، با جایگزین کردن ایدئولوژی سوسیالیستی به جای ایدئولوژی لیبرالی قابل رفع و حل نیست، مارکسیسم به مولفههایی چون اندیشه ترقی، عقلانگاری ابزاری نفسانیت مدارمدرن، سوژهانگاری نفسانی بشر، تقلیل تعریف انسان به سطح حیوان اقتصادی و حیوان ابزارساز، تکنیک و تکنوکراسی مدرن، سکولاریسم اومانیستی و وعدههای توخالی و تمنیات نفسانی جهانبینی به اصلاح روشنگری معتقد و متعهد است. مارکسیسم، تصویری افسانهای و توخالی و بیپایه از طبقه کارگر صنعتی به عنوان منجی تحققبخش آمال مدرنیته ارائه کرده است.
شهریار زرشناس در این کتاب کوشیده ایدئولوژیهای مدرن را از منظر حکمت سیاسی اسلامی و «طریقت سیاسی-اقتصادی تشیع ولائی» نگاهی تحلیلی-انتقادی بر ایدئولوژیهای مدرن که شامل لیبرالیسم و نئولیبرالیسم، محافظهکاری، سوسیالیسم،مارکسیسم و... داشته باشد. و از سویی شاهد هستیم که دوران هر یک از این ایدئولوژیها در آستانه احتضار قرار دارند و جوانههای شکوفایی بیداری اسلامی طلوع پیروزمند طریقت سیاسی- اقتصادی اسلامی با پرچمداری ایران اسلامی در افق تاریخ را نوید میدهد.
در خاتمه خالی از لطف نیست که بگوییم این کتاب تقدیم به چه کسانی است؟
آنان که در برهوت غربزدگی و در تکثر اندیشههای نفسانی و شیطانی؛ در پرتو تقوا دست از هرچه نفسانیت شستند، جان و دلمان را در زلال معارف قرآن و اهلبیت(ع) صفا دادند و در یک کلمه ما را با اسلام ناب محمدی(ص) آشنا کردند. همانها که در شب تاریک، چراغ راهمان بودند و رنج تهذیب و تعلیم را به جان خریدند و همچون مقتدایمان حضرت روحالله(ره) نشان دادند در این دنیای سراسر مادیت تنها معنویت الهی راهگشاست و از میان تمامی مکاتب بشری به بنبست رسیده، سرچشمه حقیقت را باید تنها و تنها در مکتب اسلام جستجو کرد که «الاسلام یعلو ولایعلی علیه»