کد خبر: ۳۲۴۰۹۹
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۱

طرح مقاومت عراق و یمن برای نفوذ به قدس به روایت یدیعوت آحارونوت

سرویس خارجی-
روزنامه عبری «یدیعوت آحارونوت» نوشته است که گزینه نفوذ و حرکت گروه‌های مقاومت عراقی و انصارالله یمن به سمت قدس همچنان پا برجاست.
رژیم آپارتاید اسرائیل، که با دهه‌ها اشغالگری، سرکوب سیستماتیک فلسطینیان و حملات تجاوزکارانه به همسایگانِ فلسطین، خود را به عنوان منبع اصلی بی‌ثباتی در منطقه تثبیت کرده است، اکنون با یک میراث استراتژیک خاص مواجه است که شبکه‌ای از جبهه‌های مقاومت را برای مقابله با این رژیم طراحی کرده است، طرحی که صهیونیست‌ها نام آن را «حلقه آتش» گذاشته‌اند. 
در گزارش‌های رسانه‌های رژیم می‌خوانیم که این رژیم خودش را با واقعیتی روبه‌رو می‌بیند که پیش‌تر آن را دست‌کم گرفته بود: استراتژی‌ای که سال‌ها پیش طراحی شده است. 
این استراتژی، مبتنی بر ایجاد چند لایه فشار موشکی و زمینی از محورهای مختلف جغرافیایی، به‌‌ویژه از سمت سوریه و اردن، نشان می‌دهد که تلاش تل‌آویو برای قطع کامل ارتباط جبهه‌های مقاومت با یکدیگر و انهدام زیرساخت‌های آن‌ها به نتیجه نرسیده و به عاملی برای نگرانی دائمی فرماندهان نظامی و سیاسی این رژیم تبدیل شده است.
گزارش یدیعوت آحارونوت 
روزنامه عبری‌زبان «یدیعوت آحارونوت» که پرخواننده‌ترین روزنامه رژیم آپارتاید اسرائیل برای بیش از ۵۰ سال بوده است، نوشته، نگرانی‌هایی وجود دارد که ایران هنوز از طرح [شهید] «قاسم سلیمانی»، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، دست نکشیده است. 
طرح او این بود که رژیم اسرائیل را در حلقه دوگانه‌ای از آتش (یعنی موشک‌ها، پهپادها و نیروهای نفوذی زمینی) محاصره کند و در زمان مناسب، طبق برنامه‌ای که خودش پیش از ترور طراحی کرده بود، به آن حمله شود. 
گروه‌های قادر به انجام حمله به اسرائیل از خاک اردن و جنوب سوریه، شبه‌نظامیان عراقی و «حوثی‌های» یمن هستند. یکی از سناریوهای نگران‌کننده این است که عناصر شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران به مرزهای اردن یا به بلندی‌های جولان نفوذ کرده و به نیروهای امنیتی اردن حمله کنند، سپس به سمت پل‌ها و گذرگاه‌های متصل به اسرائیل حرکت کنند. طبق برآورد نظامی اسرائیل، این نیروهای مسلح ممکن است به منطقه جنوب دریاچه طبریه (دریای جلیله) یا به مرکز دره اردن، از جمله پل آلنبی و پل آدم نفوذ کنند، پل‌هایی که از طریق آن‌ها می‌توان مستقیماً به سمت قدس حرکت کرد.
تهدیدی طولانی علیه رژیم
گفتنی است، از سال ۱۳۹۸ (۲۰۲۰)، رسانه‌های صهیونیستی بارها به ادامه اجرای طرح معروف به «حلقه آتش» یا «حلقه دوگانه آتش» اشاره کرده‌اند:  روزنامه «هاآرتص» در گزارش‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ (۲۰۲۰ و ۲۰۲۳)، یدیعوت آحارونوت و سایت «یِنت» در گزارش‌های متعدد به‌‌ویژه آذر ۱۴۰۴ (دسامبر ۲۰۲۵)، «اسرائیل‌هیوم» در ۱۹ آذر ۱۴۰۴ و «معاریو» در تحلیل‌های همزمان، همگی با استناد به ارزیابی‌های ارتش و موساد نوشته‌اند که ایران همچنان به همان برنامه پایبند است. 
رژیم اسرائیل با سابقه طولانی اشغالگری و تجاوزگری، خود را در چرخه‌ای از وحشت دائمی قرار داده که ریشه در واکنش‌های طبیعی به این سیاست‌های توسعه‌طلبانه دارد؛ رسانه‌های اسرائیلی و گزارش‌های اطلاعاتی این رژیم بارها به تهدید وجودی از سوی ایران اشاره کرده‌اند، جایی که استراتژی محاصره چندلایه، از طریق شاخه‌های مقاومت، مرزهای شرقی اراضی اشغالی را در معرض نفوذ قرار داده، همان‌طور که گزارش‌های اخیر نشان می‌دهد این اقدامات تهاجمی رژیم اسرائیل نه‌‌تنها امنیت را تضمین نکرده، بلکه به عاملی برای تشدید نگرانی‌های نظامی و سیاسی تل‌آویو تبدیل شده است.
چراصهیونیست‌ها باید بترسند؟
این رژیم باید هم در وحشت به سر ببرد. رژیم اسرائیل از لحاظ استراتژیک و نظامی با نقاط ضعفی جدی روبه‌رو است که عمدتاً ریشه در جغرافیای محدود و عدم عمق استراتژیک آن دارد؛ این کشور به دلیل وسعت کم و مرزهای طولانی نسبی، فاقد فاصله کافی بین خطوط مقدم و مراکز حیاتی مانند شهرهای بزرگ، مراکز صنعتی و جمعیت غیرنظامی است، که این امر اجازه می‌دهد دشمنان به‌سرعت به عمق خاک نفوذ کنند و آسیب‌های گسترده وارد نمایند، همان‌طور که در دکترین نظامی آن به عنوان یک چالش اساسی برجسته شده است. این عدم عمق استراتژیک، که اغلب به عنوان «فضای کم» توصیف می‌شود، همراه با عدم تعادل جمعیتی (برتری عددی عرب‌ها) و تهدیدهای وجودی از سوی بازیگران دولتی و غیردولتی، رژیم اسرائیل را وادار به اتکا بر اصول دفاعی خاصی کرده است. اما این رویکرد رژیم آسیب‌پذیر است، چراکه در جنگ‌های طولانی، سیستم‌های دفاع هوائی می‌تواند توسط حملات بسیار گسترده مشغول شود و زیرساخت‌های حیاتی در معرض خطر قرار گیرد. 
افزون بر این، تلاش برای کسب عمق استراتژیک از طریق اشغال مناطق مجاور، مانند غزه، نه‌تنها مدیریت درگیری را پیچیده‌تر می‌کند، بلکه می‌تواند تهدیدها را تشدید نماید، زیرا خطوط تأمین کوتاه را از دست می‌دهد و به وابستگی بیشتر به فناوری و نیروی انسانی منجر می‌شود، که در نهایت استراتژی کلی را شکننده می‌سازد.