ایستادگی و تابآوری نقشه جدید مقاومت در منطقه
نفیسه زارعی
«مقاومت» میراث بزرگ و ماندگار گفتمان امام خمینی(ره) در بستر انقلاب اسلامی است، میراثی که فراتر از مرزهای سرزمین مقدس ایران اسلامی؛ اکنون به اقصی نقاط جهان نفوذ کرده و ابرقدرتهایی که یک روز قلدرمآبانه به طمع شاه راه حیاتی غرب آسیا به این منطقه لشکرکشی کردند را کاملاً به چالش کشیده است.
مقاومت فرزند جمهوری اسلامی ایران است که بعد از عملیات پیروزمندانه هفت اکتبر و حوادث برقآسای دو سال گذشته با تحولات عمیقی روبهرو شد؛ شاید کسی باور نمیکرد بعد از شهادت رهبران و فرماندهان غیور در لبنان، فلسطین و یمن، این جریان بتواند دوباره روی پاهای توانمند خود بایستد؛ اما درست در همین نقطه بود که اهمیت گفتمانسازی مقاومت آن هم در منظومه اندیشه بلند رهبر انقلاب خود را بازنمایی کرد و مقاومت دوباره به پا خاست.
غزه؛ مقاومت زنده در زیر بمباران و محاصره
نوار غزه، با وجود همه فشارها، ویرانیها و تلاشهای اشغالگران، اکنون همچنان بستر اصلی مقاومت فلسطینی است. گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی فلسطین علاوه بر حفظ و بقا به بازسازی ساختارها و بازتعریف استراتژی خود در حین و بعد از عملیات طوفان الاقصی پرداختهاند. در دو سال گذشته، بسیاری از تحلیلگران غربی چشمانتظار فروریختن حماس و یا خروج غزه از معادله مقاومت بودند. هرچند فرماندهان برجسته و بخشهایی از ساختار نظامی این گروه هدف حملات شدید قرار گرفتند، اما بر اساس گزارشهای میدانی و تحلیلی، حماس توانسته بخش عمدهای از سیستم امنیتی و مقاومت خود نظیر شبکه تونلها و سلولهای مستقل رزمی و امنیتی را بازسازی کند چنانکه محمد الصمادی ژنرال و کارشناس اردنی امور نظامی و راهبردی در گفتوگو با الجزیره با اشاره به شواهد و قرائن موجود از مقاومت در غزه و تداوم نبرد در کرانه باختری گفته بود: «نیروهای قسام و دیگر گروههای مقاومت فلسطین موفق شدهاند تعداد زیادی از تونلهای زیرزمینی خود را ترمیم و بازسازی کنند. هر جایی که نظامیان صهیونیست حضور داشته باشند نیروهای مقاومت نیز حضور دارند. آنها میتوانند توان خود را بازسازی کرده و از نیروهای جوان و تازهنفس استفاده کنند.»
به بیان دیگر مقاومت فلسطینی در غزه فراتر از عملیات نظامی و بر پایه ساختاری غیرمتمرکز، متشکل از سلولها و هستههای بومی با توان واکنش سریع عمل میکند. حماس علاوهبر بعد نظامی با فعالیت سیاسی، دیپلماتیک و مدیریتی، تلاش میکند غزه را از بازی قدرت ابرقدرتها دور نگه دارد و اداره آن را در اختیار مردم و گروههای مقاوم قرار دهد. حسن هانیزاده؛ کارشناس مسائل منطقه در این زمینه معتقد است: «با توجه به جایگاه حماس و نقشبرجستهای که این جنبش ایفا کرده است، به نظر میرسد هرگونه تلاشی برای انزوای حماس و دور کردن آن از مدیریت آینده غزه محکوم به شکست باشد. این جنبش از نظر تجربه سیاسی نیز دارای تجارب قابلتوجهی است که میتواند در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی ایفای نقش کند. حماس با بهرهگیری از این تجربیات، میتواند در رویارویی با چالشهای مختلف در زمینههای گوناگون عملکرد موفقی داشته باشد.»
لبنان؛ ضرورت بازسازی
بازدارندگی و آزمون مقاومت
حزبالله لبنان پس از شهادت سید حسن نصرالله، روزهای نسبتاً دشواری را پشت سر گذاشته است. مقاومت لبنان با وجود آسیب به بخشی از توان نظامی و زیرساختهای خود، همچنان از صحنه لبنان و منطقه حذف نشده و به مسیر بازسازی و بازتعریف ساختاری ادامه میدهد.
کارشناسان غربی و رسانههای آنها معتقدند که حزبالله پس از جنگ اخیر با اسرائیل و فشارهای داخلی و بینالمللی، ضعیف نشده، بلکه در حال بازچینی و تمرکز بر توانمندیهای بومی خود است. تحلیلگران بر این باورند که فشردهسازی یگانهای غیرضروری و تمرکز بر شبکههای امنیتی و عملیات نامتمرکز، به این گروه امکان واکنش سریع و مؤثر را میدهد.
دکتر علی رضایی، کارشناس مسائل غرب آسیا با تمرکز بر محور مقاومت در لبنان میگوید: «حزبالله اکنون نهتنها یک گروه نظامی، بلکه یک بازیگر سیاسی و اجتماعی مؤثر در لبنان است. ترکیب قدرت نظامی با مشروعیت مردمی، ستون مقاومت را تقویت میکند و این گروه را قادر میسازد تا علاوهبر بازدارندگی، نقش کلیدی در سیاست و جامعه لبنان ایفا کند.»
به گفته کارشناسان، مسیر محتمل پیشروی حزبالله ادامه بازسازی و تقویت مقاومت با تمرکز بر توان نظامی و حفظ حمایت مردمی است. هرچند به جهت سیاسی و اجتماعی فشار برای خلع سلاح و محدود کردن نفوذ حزبالله افزایش یافته است، اما به دلیل حضور فعال در سیاست و مقبولیت در جامعه لبنان و همچنین حمایت مردم شیعه و گروههایی فراتر از آن، ستون مقاومت را تقویت میکند و آنها را قادر میسازد تا علاوهبر قدرت نظامی، نقش مؤثری در سیاست و جامعه لبنان ایفا کند.
شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله نیز طی مصاحبهای با المیادین ضمن ترسیم خطوط کلی حزبالله بعد از شهادت شهید حسن نصرالله میگوید: «حفظ خط و اصولی که شهید سید حسن نصرالله ترسیم کرده بود اولویت من است. حزبالله به اصول ثابت خود متعهد است. ما بستگی به شرایط و تواناییهای خود از طریق آموزش، فرهنگ، سیاست و جهاد تعهد خود را به این آرمان ابراز میکنیم.»
بر همین اساس محتملترین مسیر پیشروی حزبالله بازسازی و حفظ مقاومت با ترکیب قدرت نظامی و مشروعیت مردمی و اتکا به آرمانهای دبیرکل شهید است.
یمن؛ خط مقدم مبارزه
با وجود سالها جنگ، محاصره و فشارهای شدید سیاسی و اقتصادی، انصارالله یمن همچنان یکی از بازیگران اصلی محور مقاومت در غرب آسیا به شمار میرود. حملات گسترده هوائی و دریایی ائتلاف سعودی - آمریکایی، تخریب زیرساختها و محدودیتهای شدید اقتصادی نتوانسته این گروه را از صحنه خارج کند.
کارشناسان علت این تابآوری را در ساختار پراکنده و انعطافپذیر انصارالله، تکیه بر شبکههای قبیله محور و توان رو به گسترش این گروه در تولید بومی پهپاد و موشک میدانند. در سالهای اخیر، حملات پهپادی و موشکی انصارالله به دریای سرخ و بابالمندب جایگاه آن را از یک گروه مقاومت داخلی، به یک بازیگر تأثیرگذار منطقهای ارتقا داده است.
محمد قادری، کارشناس مسائل بینالملل در تحلیل آخرین تحولات یمن میگوید: «با توجه به شرایط اطلاعاتی و میدان فعلی، احتمال عملیات زمینی آمریکا علیه انصارالله بسیار پایین است؛ زیرا واشنگتن به مراکز مهمات و نقاط راهبردی در یمن اشراف ندارد و هر عملیات گسترده با هزینه بالا و پیچیدگی جدی همراه خواهد بود.»
در حوزه اجتماعی و سیاسی نیز انصارالله همچنان از پشتیبانی قابل توجه مردمی برخوردار است. گفتمان مقاومت و حمایت از فلسطین، بر مشروعیت این گروه افزوده و انسجام داخلی آن را حفظ کرده است.
بر اساس ارزیابی منابع مطلع، مسیر پیشروی انصارالله ترکیبی از ادامه مقاومت، حضور فعال منطقهای و ورود مشروط به فرآیندهای سیاسی خواهد بود؛ مسیری که به باور ناظران، چارچوب اصلی امنیت و ثبات آینده یمن را شکل خواهد داد.
عراق؛ تثبیت مسیر بازدارندگی
عراق امروز در یکی از حساسترین مقاطع منطقهای قرار گرفته و بهعنوان یکی از ارکان اصلی محور مقاومت، وارد مرحلهای تازه از رقابت ارادهها شده است. با برگزاری انتخابات پارلمانی در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۵، جریانهای همسو با مقاومت و بازوهای آن مانند حشدالشعبی توانستند علیرغم فشارهای رسانهای و سیاسی، جایگاه قابلتوجهی در مجلس عراق به دست آورند.
این بازگشت، تنها محدود به حضور نظامی نیست؛ همانطور که حسن هانیزاده، کارشناس مسائل منطقه و غرب آسیا میگوید: «امروز میدان سیاست و پارلمان، محوریترین عرصه تعیین سرنوشت عراق است و حضور حشدالشعبی در ساختار رسمی، امکان اثرگذاری واقعی و قانونی بر قانونگذاری، امنیت ملی و سیاست خارجی را فراهم میکند.»
بااینحال، پیروزی جریانهای مقاومت به معنای پایان چالشها نیست. ائتلاف چارچوب هماهنگی بزرگترین فراکسیون مجلس است، اما بدون اکثریت مطلق مجبور است برای تشکیل دولت با جریانهای سنی، کردی و مستقل وارد ائتلاف شود. این وضعیت، تصمیمگیری واحد را دشوار کرده و گاه زمینهساز امتیازگیری دیگر بازیگران میشود.
از سوی دیگر، تکثر گروهها در درون محور مقاومت نیز انسجام پارلمانی را شکننده میکند. اختلافات پیشین میان گروهها، در صورت مدیریت نشدن، میتواند روند حکمرانی را تحتتأثیر قرار دهد. همزمان، فشارهای خارجی برای محدودسازی نقش حشدالشعبی ادامه دارد و امکان تصویب قوانین محدودکننده یا ادغام اجباری این نیروها وجود دارد.
هانیزاده در تحلیل خود تأکید میکند که برای حفظ سرمایه اجتماعی و مشروعیت مردمی، مقاومت باید فراتر از نقش امنیتی عمل کرده و به کنش مؤثر، خدمات ملموس، ثبات اقتصادی و پاسخ به بحرانهای معیشتی بپردازد. تنها در این صورت است که حضور سیاسی آنان میتواند پایدار و تأثیرگذار باشد.
بازگشت جریانهای مقاومت و حشدالشعبی به پارلمان عراق، نشانهای از انتخاب مسیر استقلال و مقاومت در لایه سیاسی است. اما پایداری این موقعیت منوط به وحدت درونی، مدیریت هوشمند ائتلافها و خنثیسازی فشارهای خارجی خواهد بود.
سوریه؛ یک حلقه در حال تغییر
سوریه پس از خروج بشار اسد از قدرت، وارد مرحله تازه و پیچیدهای شده است؛ مرحلهای که اگرچه شکل رسمی دولت همسو با محور مقاومت را تضعیف کرده؛ اما هنوز نتوانسته ریشههای عمیق این محور را از جغرافیای سوریه قطع کند. ساختار سیاسی جدید دمشق، ترکیبی از جریانهای متمایل به غرب، گروههای نزدیک به ترکیه و نیروهای ملیگراست که هرکدام میکوشند جهتگیری آینده این کشور را به سمت منافع خود شکل دهند. این تغییر معادله، برخلاف تصور برخی رسانههای غربی، به معنای پایان حضور مقاومت در سوریه نیست؛ بلکه آغاز دورانی است که در آن نفوذ مقاومت از سطح دولت رسمی به سطح شبکههای میدانی، نیروهای بومی و عمق راهبردی منتقل شده است.
گزارشهای منتشر شده در رسانههای غربی- آمریکایی نیز مؤید این نگرانی هستند از جمله بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا بیان میکند که با تغییر در ساختار رسمی دولت سوریه، شبکههای زیرزمینی و شبهنظامیان از اهمیت بیشتری برخوردار شدهاند.
در این گزارش آمده است که حزبالله و گروههای وابسته به مقاومت همچنان از سوریه به عنوان مسیر استراتژیک برای انتقال تسلیحات به لبنان استفاده میکنند و علیرغم کاهش نفوذ مستقیم دولت دمشق، مقاومت همچنان در سطح میدانی و با حمایت گروههای محلی ادامه دارد.
در همین راستا، احمد شعراوی کارشناس امور خاورمیانه در تحلیل خود درباره آینده سوریه که در بنیاد دفاع از دموکراسی منتشر شده مینویسد: «سوریه هنوز یکی از میدانهای حساس در رقابت میان نظم آمریکایی و گفتمان مقاومت اسلامی است. حتی اگر دولت مرکزی تضعیف شده باشد، ساختارهای بومی و شبکههای مقاومت در زمینه میدانی و لجستیکی همچنان ادامه دارند.»
این تحلیل با اتکا به ارزیابی میدانی دو سال گذشته نشان میدهد بسیاری از مناطق شمالی و شرقی سوریه همچنان درگیر رقابت قدرتهای خارجی هستند، اما مناطق مرکزی و جنوبی جایی که سالها محور مقاومت در آن استقرار داشت هنوز وزن قابلتوجهی از ظرفیت شبکهای مقاومت را حفظ کردهاند. حضور گروههای بومی متحد مقاومت، خطوط لجستیکی که سوریه را به لبنان و عراق متصل میکند و لایههایی از ساختار امنیتی که به طور کامل تغییر نکردهاند، باعث شده سوریه همچنان به صورت مردمی بخشی از پیکره میدان مقاومت باقی بماند.
رژیم صهیونیستی نیز با افزایش حملات به خاک سوریه در ماههای اخیر، نشان داده که این کشور را هنوز تهدیدی بالقوه میداند؛ تهدیدی که اگرچه دچار تغییر در مدیریت سیاسی شده، اما خطوط حیاتی مقاومت در آن از بین نرفته است.
ایران؛ محور پیشران مقاومت
آنچه امروز از بررسی تحولات محور مقاومت در غزه، لبنان، یمن، عراق و سوریه برمیآید، نشان میدهد که ایران همچنان ستون مرکزی و پیشران اصلی این جریان است. محور مقاومت با وجود فراز و نشیبها، از دست دادن برخی رهبران و تغییر معادلات سیاسی در منطقه، توانسته است انسجام و استمرار خود را حفظ کند؛ انسجامی که مبتنی بر پشتوانه مردمی، گفتمان اسلامی و راهبردهای کلان جمهوری اسلامی ایران است. تجربه دو سال گذشته ثابت کرده است که قدرت و پایداری محور مقاومت نه صرفاً در عملیات نظامی، بلکه در مدیریت بحران، بازسازی ساختارها، مشروعیت سیاسی و حمایت مردم شکل میگیرد و ایران با رهبری هوشمندانه و هماهنگی راهبردی، این مسیر را به عنوان نقطه ثقل امنیت و ثبات منطقه و بینالملل پیش میبرد این همان نکتهای که رهبر انقلاب میفرمایند: «در دنیا؛ امروز عنصر مقاومت که در ایران پایهگذاری شده و روییده گسترش پیدا کرده، رشد پیدا کرده و وجود دارد و شما میبینید که امروز در خیابانهای کشورهای غربی، کشورهای اروپا و حتی خود آمریکا، به نفع مقاومت شعار میدهند؛ به نفع مقاومت غزه و مقاومت فلسطین شعار میدهند. یعنی این رویش عظیم و ارزشمند که از ایران آغاز شد، امروز بهتدریج در بخش عظیمی از دنیا گسترش پیدا کرده است.»
درواقع، موفقیتهای مقاومت در نقاط مختلف اعم از پیروزی سیاسی در عراق، تابآوری در غزه و یمن یا حضور ادامهدار شبکههای مقاومت در سوریه و لبنان و حتی حمایت از فلسطین در اروپا و آمریکا همه بازتابی از نفوذ راهبردی و نقشمحوری ایران در تثبیت و هدایت جریان مقاومت است؛ جریان پایداری که فراتر از مرزها، نماد ایستادگی در برابر سلطهگری و الگویی برای آینده منطقه محسوب میشود.